حسین یعقوبی در گفتگو با ایلنا:
نویسندگان ما مونتاژ کارند تا تولیدکننده
نویسندگان ما بیشتر مونتاژ کار بودهاند تا تولیدکننده / نویسندهای که سبک و نگاه منحصر به فرد خودش را در آثارش داشته باشد، نداشتهایم / همواره تحت تاثیر یک تزریق عمومی هستیم / مشکلات ما، برخاسته از عادتهای فکریِ غلط رایج است
ایلنا: حسین یعقوبی(نویسنده و مترجم) معتقد است مشکلات و نقاط ضعفی که در آثار ادبی ما وجود دارد، مستقیما از مشکلات عمدهی اجتماعی و عادتهای فکری مردم در دورههای مختلف نشات گرفته و در طول زمان تسری پیدا کرده است.
وی در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به وضعیت جامعه و معضلات عمومی و مشترک مردم، اظهار داشت: متاسفانه موقعیت غالب در جامعهی ما، شتابزدگی و سطحینگری است. به همین دلیل است که تمام آدمها خود را در تمام حوزهها صاحب نظر میدانند. این مساله طبیعتا به نویسندگان نیز که در همین جامعه زندگی میکنند؛ انتقال پیدا کرده است.
این نویسندهی طنزپرداز درمورد آثار طنز نیز خاطرنشان کرد: این وضعیت شامل حال نویسندگان طنز نیز شده است. به عبارت دیگر شتابزدگی و سطحینگری منجر به تولید آثاری میشود که مناسب با اتفاقات روز هستند و کاربردی در آینده ندارند؛ به همین دلیل هرگز ماندگار نمیشوند. البته نقش سلطهی فضاهای اینترنتی و مجازی را هم بر مناسبات اجتماعی و به وجود آمدن این شتابزدگیها نباید نادیده گرفت.
یعقوبی ضمن بیان این مطلب که علت متمایل شدن نویسندگان به طنز ژورنالیستی همین شرایط است، افزود: سوءاستفاده از مذهب و سوءاستفاده از قدرت، دو رویکرد و موضوع بنیادین در آثار طنز برجستهی جهان است. در کشور ما که مورد اول، خط قرمز مطلق است! بنابراین میماند موضوعیت قدرت، که آن هم در سطح جنگ و جدلها و شعارهای مبتذل جناحی نزول کرده است.
وی ادامه داد: متاسفانه طی دهههای اخیر بخش عمدهای از طنزنویسان به جناحهای مختلف سیاسی متمایل شدهاند و قلم خود را در اختیار شعارهای جناحی قرار دادهاند. به اعتقاد من رویکرد حزبی داشتن، ذاتا به تولید آثار مغرضانه و بیارزش منجر میشود. هیچ ربطی هم ندارد که جناح، جناحِ چپ باشد یا راست؛ اصلاحطلب یا اصولگرا! در هر شرایطی خروجی کار، آثاری بازاری است که تنها در سایتها، فیسبوک یا نهایتا در صفحهی آخر روزنامهها کاربرد دارد.
این طنزنویس، استعدادها و نمکین بودن قلم نویسندگان جوان را رو به انحراف و زوال خواند و گفت: مشکلات مذکور در سایر بخشهای ادبیات داستانی نیز وجود دارد و مختص طنز نیست. به اعتقاد مهمترین مشکل نویسندگان ما این است که در کارشان جهانبینی ندارند! در عوض همواره تحت تاثیر آثار روز غرب در دورههای مختلف بودهاند. به همین دلیل است که ما نویسندهای که سبک و نگاه منحصر به فرد خودش را در آثارش داشته باشد، نداشتهایم.
وی ضمن بیان این مطلب که حتی صادق هدایت نیز تحت تاثیر قلم و جهانبینی نویسندگانی چون کافکا بوده، اظهار داشت: ادبیات داستانی ما آن رویهی لازم را در مسیر پیشرفت طی نکرده است. به همین دلیل ما در دورههای مختلف بیشتر با موجها سر و کار داریم تا جریانها؛ مثل موج سلینجری، موراکامی، رئالیسم جادویی و… غافل از اینکه با مبانی این سبکها و نویسندگان آشنا باشیم! زیرا برای رسیدن و تجربهکردن تئوریهای تازه حداقل باید مبانی بنیادین داستاننویسی که روایت به شیوهی کلاسیک قرن هجدهمی است را بدانیم. این درحالیست که ما حتی رمان کلاسیک درخوری هم نداشتهایم. در عبارتی کاملتر؛ نویسندگان ما بیشتر مونتاژ کار بودهاند تا تولیدکننده!
یعقوبی در مورد خلاء جهانبینی در آثار نویسندگان ایرانی تصریح کرد: این مساله مختص ایران نیست، بلکه کشورهای شرقی به معمولا این مشکل را داشته و دارند. دلیلش هم تفاوت مبانی فکری غرب و شرق از دیرباز بوده. آنچنانکه در در شرق، هماره تفکرات به صورت جمعی بر جمع تحمیل شدهاند؛ یعنی ما تفکر مستقل و آزاد نداریم. اما در غرب، تفکرات شخصی نیز رسمیت دارند. به عنوان مثال ۲ هزار سال پیش در یونان، افراد صاحب فکر و رای شخصی بودهاند! به عبارت دیگر غرب، اگزستانسیالیسم را ۲ هزار سال پیش تجربه کرده. بنابراین طبیعی است که در چنین جوامعی چهرههای برجسته در حوزههای مختلف، از جمله ادبیات ظهور و بروز داشتهاند.
وی تاکید کرد: ما همواره تحت تاثیر یک تزریق عمومی هستیم از سوی جمع! در این مسیر نیز تنها دست به الگوبرداریهای کلی و جمعی میکنیم که همانا منجر به برآمدن موجهای بیپشتوانه میشود. به همین خاطر است که معتقدم مشکلات جامعه ما که به تمام حوزههای اجتماعی سرایت کرده، برخاسته از عادتهای فکریِ عمومیِ غلط رایج در میان مردم است.