خبرگزاری کار ایران

گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

کد خبر : ۱۲۹۵۴

روزنامه‌های صبح امروز سرمقاله‌های خود را به مهمترین مباحث داخلی و بین المللی اختصاص دادند.

كیهان
«وقتی كه می‌بارند» عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم حسین شریعتمداری است كه در آن می‌خوانید:
«بعد از جنگ جمل كه در آن، جنگ افروزان با آن همه خط و نشان كشیدن‌ها و رجزخوانی‌ها به سختی شكست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولای بزرگوار ما، حضرت امیر علیه السلام در وصف دو سپاه در دو سوی آن آوردگاه فرمودند؛
وقد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل و لسنا نرعد حتی نوقع ولانسیل حتی نمطر. دشمنان چون رعد غریدند و مثل برق، جرقه زده و از جای برآمدند، اما علی رغم آن همه لاف گزاف، هنگام كارزار ناتوان و ترسان بودند. ولی ما، خروش برنمی داریم، مگر آن كه دست به عمل می‌زنیم و نمی‌باریم، مگر آن كه سیل جاری می‌كنیم.

داستان آن روز مولایمان علی علیه السلام و یارانش در مقابله با اصحاب جمل وصف حال امروز ماست كه در یك سو علی زمان با یاران باوفا و پای در ركاب خویش ایستاده است و در سوی دیگر این آوردگاه، نظام سلطه جهانی با دنباله‌های ریز و درشت داخلی و خارجی خود به كینه توزی و انتقام جویی از اسلام و مسلمین صف كشیده است».

فراز فوق، بخشی از یادداشت 13 سال پیش كیهان بود كه روز 23 تیرماه 78 با عنوان «جانم بسیج» به چاپ رسیده بود. آن روزها در پی فتنه 18تیرماه 78 كه به قول دیروز حضرت آقا- در اجتماع پرشور جوانان خراسان شمالی- بر هم زدن ثبات سیاسی كشور را نشانه رفته بود، مردم نجیب و هوشیار، با صبر و حوصله انقلابی خویش، رجزخوانی‌های بیگانگان و عربده كشی‌ها و شرارت‌های دنباله‌های ریز و درشت داخلی آنان را به نظاره نشستند و با این امید كه سره از ناسره جدا شود، در مقابل آن فتنه، خون دل خوردند و دم برنیاوردند، اما چند روز بعد، وقتی غبار فتنه فرو نشست، دیگر درنگ را تاب نیاورده و پای به میدان نهادند. آنان كه با دست خالی رژیم آمریكایی شاه را سرنگون كرده و هشت سال در مرزهای آبی و خاكی و هوایی كشور با تمامی قدرت‌های سلطه گر جنگیده بودند، بار دیگر به میدان آمدند تا به قول حضرت امیر(ع) چشم فتنه را كور كنند و كردند.

10 سال پس از آن روز، در خردادماه سال 88 فتنه دیگری با دامنه‌ای بسیار گسترده تر و این دفعه با حضور بی پرده همه دشمنان آشكار و پنهان نظام، از مدعیان اصلاحات گرفته تا منافقین و بهایی‌ها و سلطنت طلب‌ها و ماركسیست‌ها و نهضتی‌ها و... تحت مدیریت مستقیم و اعلام شده مثلث آمریكا، اسرائیل و انگلیس طراحی و به صحنه آورده شد. دشمن این بار هم، بر هم زدن ثبات سیاسی كشور را نشانه رفته بود. باز هم، همان مردم به صحنه آمدند و طومار فتنه گران را در هم پیچیده و به زباله دان تاریخ انداختند.

این بار، اما به قول «ریچارد هاوس» مسئول كمیته راهبردی سیاست خارجی آمریكا، مهندسی معكوس برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران كه هدف نهایی آن رهبری انقلاب بود، نتیجه معكوس داد و آیت الله خامنه‌ای با قدرت و پایگاهی فراتر از قبل ظاهر شد. و به گفته؛ «مئیر داگان» رئیس اسبق موساد؛ «نمی توان نقش حركت شكست خورده بعد از انتخابات ژوئن 2009 ایران- بخوانید فتنه آمریكایی، اسرائیلی 88- را در تحولات اسلامی منطقه نادیده گرفت» و به قول آقای فهمی هویدی، نویسنده و پژوهشگر معروف مصری؛ «آمریكا، اسرائیل، اتحادیه اروپا و بسیاری از كشورهای عربی از جمله دولت وقت مصر، پیشاپیش پیروزی جنبش سبز(!) را اعلام كرده بودند و آنگونه كه رسانه‌ها تبلیغ می‌كردند، سقوط جمهوری اسلامی قطعی بود. اما، وقتی غلبه شما را بر آن فتنه بزرگ مشاهده كردیم، به این نتیجه رسیدیم كه سلطه غرب از جهان عرب قابل برچیدن است» و...

دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار پرشور جوانان خراسان شمالی با ایشان، بخشی از نقشه راه دشمن در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری را، آشوب آفرینی با هدفی مشابه دو فتنه 78 و 88 دانسته و فرمودند «مردم حواسشان جمع است، مسئولان قوای سه گانه هم كاملا مراقب باشند تا بدخواهان نتوانند آرامش موجود را كه نشانه اقتدار عظیم كشور محسوب می‌شود، برهم بزنند... در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسئولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی كشور متمركز باشد. »

حضرت آقا، بعدازظهر همان روز در اجتماع پرشور و شعور بسیجیان بار دیگر نسبت به توطئه احتمالی دشمن در چند ماه باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری 92 هشدار داده و تاكید كردند؛ «ملت ایران در مقابل فتنه 88 ایستاد و هر وقت نیز مشابه آن اتفاق بیفتد، ملت خواهد ایستاد. »

علاوه بر هشدار رهبر معظم انقلاب كه مانند همیشه از هوشیاری و نگاه ملكوتی ایشان حكایت می‌كند، برخی از شواهد و قرائن موجود نیز، حاكی از آن است كه آشوب آفرینی و ایجاد التهاب در فضای سیاسی كشور، یكی از پروژه‌های احتمالی دشمن در ماه‌های باقیمانده تا انتخابات پیش روی خواهد بود و همین جا باید تاكید كرد كه دشمن به نتیجه بخش بودن این پروژه امید چندانی ندارد، چرا كه به نوشته «جان لی اندرسون» مفسر خاورمیانه‌ای «نیویوركر»، «در ایران، حركتی فراتر از جنبش سبز(!) - بخوانید فتنه آمریكایی، اسرائیلی 88- كه از حمایت همه جانبه غرب برخوردار بود قابل تصور نیست. شكست این جنبش(!) نشانه روشنی از اقتدار ایران و پایگاه مردمی عمیق و گسترده رهبر آن است و به همین علت تكرار آن ساده‌اندیشانه است» ولی به گفته ژنرال مایكل هایدن رئیس اسبق سازمان سیا در گزارش دسامبر 2011 مركز راهبردی استراتفور، حمله نظامی به ایران پرهزینه و تقریبا ناممكن است و تنها راه باقیمانده تشویق مخالفان در داخل برای بازسازی ناآرامی‌های ژوئن 2009- خرداد 88- خواهد بود. مایكل هایدن در همان گزارش تاكید می‌كند كه «بازسازی ناآرامی‌های ژوئن 2009 نمی‌تواند عقب نشینی جمهوری اسلامی از اهدافش را در پی داشته باشد ولی می‌توان به كند كردن آن امیدوار بود»!... یعنی دردسرآفرینی از سر ناچاری!

خراسان
«خردورزی، اخلاق و حقوق؛ جوهره سبک زندگی در تمدن اسلامی» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان است كه در آن می‌خوانید:
رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان و جوانان خراسان شمالی «خردورزی، اخلاق و حقوق» را مایه‌های اصلی فرهنگ صحیح ازنظر اسلام عنوان کردند و فرمودند ما نیز باید بطور جدی به این مقولات بپردازیم وگرنه پیشرفت اسلامی و تمدن نوین آن شکل نخواهد گرفت. ایشان تمدن سازی نوین اسلامی را دارای دو بخش «ابزاری» و «حقیقی و اساسی» دانستند و یادآور شدند که سبک زندگی دینی بخش حقیقی آن را تشکیل می‌دهد که براین اساس با توجه به پیشرفت کشور ایران در زمینه سخت افزاری که همان علم و اقتصاد و سیاست است پیشرفت چشمگیری در زمینه سبک زندگی نداشته ایم.

سبک زندگی یعنی چه؟
سبک زندگی هرچیزی است که متن و جوهره زندگی انسان را تشکیل می‌دهد. در واقع باید به نوعی آن را همان فرهنگی دانست که مردم بر اساس آن زندگی می‌کنند. نظیر خانواده، آداب ورسوم ازدواج، نوع لباس، تفریحات، الگوی مصرف، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی و هرچه که در اثر نگاه افراد به زندگی و تعریفشان از اهداف خود بوجود می‌آید. بخش سخت افزاری تمدن اسلامی ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی این تمدن یعنی ساخت زیربنایی فرهنگ صحیح زندگی است و اکتفا به پیشرفت‌هایی که در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی داشته ایم نباید ما را به این نتیجه برساند که به فرهنگ اسلامی نیز دست یافته ایم.

تعریف سبک زندگی و تعیین راه‌های اصلاح آن کار ساده‌ای نیست و نیاز به بررسی‌های کارشناسانه نخبگان دانشگاه، حوزه و سایر دستگاه‌های مربوطه دارد و از طرف دیگر تغییر آن نیز بسیار دشوار است چرا که باید آداب ورسومی را تغییر داد که به عنوان یک فرهنگ در بین مردم رواج پیدا کرده‌اندو باید به این مساله توجه داشت که متاسفانه غرب گرایی در برخی عادت‌ها آن چنان نفوذ کرده که فرهنگ و آموزه‌های اصیل اسلامی جای خود را به آنها داده‌اند.

چرا سبک زندگی ما نیازبه بازنگری دارد؟
یکی از معضلاتی که جامعه با آن درگیر است عدم توجه افراد به حقوق یکدیگر و برخی مسائل اخلاقی در ارتباطات اجتماعی است. بسیاری از مشکلات زندگی اجتماعی نیز از همین امر ناشی می‌شود. درگیری‌هایی که منجر به وقوع جنایات می‌شود، اسراف و تبذیرهای ما در مجالس، نحوه پوشش نامناسب برخی خانم ها، رفتارهای نابهنجار بعضی از مردها در هنگام برخورد با بانوان، رانت خواری‌های اداری، رشوه و مسائل بسیار زیادی را در این زمینه می‌توان عنوان کرد که بعنوان ضعف‌های اخلاقی هنوز هم در جامعه به وفور دیده می‌شود.

حقوق نیز همین طور است. احترام به حقوق یکدیگر در هر زمینه‌ای برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی لازم و ضروری است. از یک محیط کوچک مثل صف نان و قوانین راهنمایی و رانندگی گرفته تا مسائل مهم مانند ضوابط اداری که نهادهای تشکیل دهنده یک دولت هستند.

متاسفانه یکی از مشکلاتی که در جامعه وجود دارد این است که هرفرد به فکر حقوق خودش است و شاید آن قدر که حق خود را مهم می‌داند به وظیفه اش که انجام صحیح آن ادای حقوق دیگران است اهمیت نمی‌دهد درحالی که اگر مردم همانطور که به حقوق خود اهمیت می‌دهند نسبت به حقوق دیگران هم احساس مسئولیت داشته باشند همان اتفاقی رخ می‌دهد که در قرآن کریم و آموزه‌های دینی نیز به آن اشاره شده است یعنی یک مدینه فاضله که در آن با خردورزی به حقوق و اخلاقیات احترام گذاشته می‌شود.

راه چاره چیست؟
برای رسیدن به فرهنگ اسلامی و سبک زندگی دینی ابتدا باید ضعف‌های موجود در این زمینه شناسایی و علت شناسی شوند. پاسخ به این پرسشها که چرا چشم و هم چشمی دربین مردم شایع است، چرا آمار طلاق در جامعه در حال افزایش است، زنان چگونه با حفظ عزت نفس در جامعه حاضر شوند و سوالاتی از این قبیل نیاز به بررسی‌های عمیق کارشناسان دارد. در ادامه باید تعریف دقیقی از سبک زندگی دینی ارائه شود و نخبگان و صاحب نظران در این زمینه به بررسی چالش‌های موجود و ارائه راهکارهای رفع آن بپردازند.

به همین علت است که رهبر معظم انقلاب به خردورزی برای رسیدن به سبک زندگی دینی تاکید می‌کنند. همانطور که در قرآن کریم بر خردورزی برای تعالی روحی تاکید شده است در جامعه اسلامی هم خردورزی و تفکر عمیق منجر به شناخت راههای کمک به اصلاح عیوب و نواقص اجتماع و تبدیل آن به یک جامعه ایده آل اسلامی می‌شود.

البته خردورزی تنها وظیفه نخبگان و مسئولان نیست بلکه باید به عنوان یک عادت و فرهنگ در بین همه مردم جا بیفتد تا خودشان فکر کنند و به نتیجه برسند که در کشور اسلامی ایران باید بر اساس چه آداب و رسوم و فرهنگی زندگی کرد؟ چرا که تا شخص خودش به نتیجه نرسد نمی‌توان وی را وادار به انجام کاری کرد که قبول ندارد. همانطور که استاد شهید مطهری نیز به این نکته اشاره کرده‌اند که باید اندیشیدن را آموخت نه‌اندیشه‌ها را!

تشکیل مکتبی بر اساس توحید واقعی:
پس از این بررسی‌ها تشکیل یک مکتب توحیدی بر اساس آموزه‌های دینی و اشاعه اصول آن به عنوان یک فرهنگ در میان مردم مفید خواهد بود اما سوال اینجاست که تشکیل چنین مکتبی چگونه ممکن است و چرا تا به حال چنین اتفاقی به شکل وسیع رخ نداده است؟

رسالت
«توافق نخبگی بر سبک زندگی اسلامی و ایرانی» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است كه در آن می‌خوانید:
مرحوم شیخ صدوق (رحمه الله علیه) در کتاب "ثواب الاعمال و عقاب الاعمال" درباره انگیزه نگارش این کتاب شریف می‏فرماید: امری که موجب گشت این کتاب را به رشته تحریر درآورم روایتی بود از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که می‏فرماید:«راهنمایی بر انجام عمل نیک مانند انجام دهنده آن است»، و آن را «ثواب الأعمال» نام نهادم به امید آنکه خداوند مرا از پاداش آن محروم نفرماید و به جز امید به پاداش الهی و خوشنودی خداوند سبحان چیز دیگری مقصود من نبوده است.

کتاب شیخ یکی از اولین گام‌ها در تبیین سبک زندگی اسلامی است در این کتاب شریف مطالب مفید و مباحث ارزشمندی از جمله روایات نفیس اهل بیت رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) در خصوص اعمال پسندیده و اخلاق ناپسند فردی و اجتماعی و پاداش اعمال نیک و مجازات اعمال بد انسان به تفصیل بیان شده است.
این تلاش ارزشمند در تبیین سبک حیات طیبه اسلامی بعدها توسط علامه محمد باقر مجلسی (ره) در کتاب شریف "حلیه المتقین" استمرار یافت.

در این کتاب شریف مباحثی در خصوص آداب جامه و كفش پوشیدن، در آداب حلی و زیور پوشیدن، در آداب خوردن و آشامیدن، كیفیت تربیت فرزندان و معاشرت ایشان، در آداب حمام رفتن و سر وبدن شستن، در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ایشان، درآداب پیاده رفتن و سوار شدن و بازار رفتن و تجارت وزراعت نمودن وچهار پایان نگاه داشتن، در آداب سفر، دربیان آداب مسواك كردن و شانه كردن و ناخن و شارب گرفتن و... ذکر شده است که بسیاری از مردم با این کتاب آشنا هستند.

اخیرا نیز آیت الله جوادی آملی در کتاب مفاتیح الحیات در پنج بخش تعامل انسان با خود، تعامل انسان با هم‌نوعان، تعامل مردم و نظام اسلامی، تعامل انسان با حیوان، تعامل انسان با خلقت زیست محیطی برخی نکات گرانبها درباره سبک زندگی اسلامی و به عنوان شاه کلید‌هایی برای گشایش درهای حیات طیبه آمده است که تلاشی در ادامه این راه مقدس تلقی می‌شود.

تلاش علمای و فقهای بزرگ که تا امروز استمرار داشته اگر چه کاری بس بزرگ و قابل ستایش است اما در زمانه‌ای که جوامع مقهور گفتمان‌ها و گفتمان سازی‌ها هستند نیازمند یک عزم و توافق نخبگی بین دانشگاهیان و حوزویان در ترویج این سبک زندگی است. سبکی که می‌تواند به تعبیر مقام معظم رهبری مقدمات برپایی تمدن «ممتاز، متعالی، برجسته و باشکوه» اسلامی را فراهم بنماید.

امروز جامعه ایرانی و به خصوص طبقه متوسط جدید از سبک زندگی غربی رنج می‌برد. سبک زندگی مدرن روبنای سیاسی مدرنیسم معرفتی است که ممزوج با تمام انگاره‌های متکامل فلسفی پس از رنسانس در دنیای امروز به عنوان یک الگوی جهانشمول توسط غربی‌ها تجویز می‌شود. نمونه عریان این الگوی حیات به دلیل ماهیت ضد هنجاری و ارزشی آن در اغلب کشورها با واکنشهای اجتماعی مواجه می‌شود اما برخی نخبگان غرب گرا در جهان سوم تلاش می‌کنند الگوی مدرن زندگی را که بر پایه به حداکثر رساندن شهوات، لذت‌های مادی، و معنویت زدایی است بدون بنیانهای معرفتی و فلسفی و صرفا به عنوان شیوه‌ای برای زیست اجتماعی بهتر معرفی کنند.

طبقه متوسط جدید یکی از آسیب پذیر ترین اقشار در برابر این سبک زندگی است. هر چند هنوز اتفاق نظر قطعی بین هیچ یک از جامعه شناسان درباره مفهوم طبقه متوسط جدید و یا "طبقه یقه سفیدان" وجود ندارد اما برخی شکل گیری این طبقه را در پیوند مستمر با رشد روزافزون شهرنشینی در جوامع توجیه می‌کنند.

مارکسیستها طبقه متوسط را به خرده بورژوازی تعبیر می‌کردند اما در شرایط کنونی باید بر گستره دلالت معنایی این طبقه در جوامع مدرن تاکید ویژه کرد. امروز بسیاری از جامعه شناسان معتقدند طبقه متوسط جدید به اصطلاح با سواد، متمدن و از خصلت‌های شهری برخوردار است كه متناسب با توسعه اقتصادی و پیشرفت جامعه شکل گرفته است. این طبقه در روزمرگی تکنولوژیک بسیاری از تعصبات مذهبی خود را به مرور از دست می‌دهد و تنها در پارادایم نوسازی و تغییرات تدریجی و زیرپوستی هویتی قابل تحلیل است. طبقه متوسط جدید و كارگران یقه سفید سیالشگران اصلی دموکراسی سازی و نوسازی غربی هستند.

در برخی از کشورهای اروپای شرقی آمریکایی‌ها از انرژی طبقه متوسط جدید در برپایی انقلاب‌های رنگی و تغییر حکومتهای متخاصم با غرب با توسل به ابزار تظاهرات مسالمت آمیز استفاده کردند. اباحی گری، تقدس زدایی، اعتبار زدایی از دین و مقدسات، ترویج اخلاق ضد خانواده و ضد دین، لذت گرایی، دنیا گرایی، غیرت زدایی، غفلت از مرگ و... برخی از محورهایی است که در سبک زندگی غربی در مواجهه با این طبقه ترویج می‌شود. به عنوان نمونه در این سبک زندگی دیگر تشییع جنازه جایگاهی ندارد.

امروز در تهران و بخصوص در نقاط میانی و بالایی شهر و حتی نقاط پایین دست دیگر نمی‌توانید یک تشییع جنازه را مشاهده کنید. متداول شده است که یک خودرو مخصوص حمل جنازه میت را از در منزل سوار می‌کند و در بهشت زهرا به سوگواران و خانواده می‌سپرد. در بهشت زهرا نیز به یک مراسم مختصر روضه خوانی و مرثیه سرایی بسنده می‌شود.

سیاست روز
«روسیاهی برای همزبانان» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش كاویانی است كه در آن می‌خوانید:
هنگامی که در داخل کشور به صراحت گفته می‌شود که تحریم‌ها تاثیر خود را گذاشته است و آشفتگی در بازار ارز به خاطر تحریم‌ها است، باید هم در انتظار وضع تحریم‌های بیشتر از سوی دشمنان باشیم.

روز گذشته اتحادیه اروپا در نشست خود که بخشی از آن به موضوع ایران اختصاص داشت، تحریم‌های دیگری را علیه کشورمان وضع کرد.

گرچه غرب به دنبال به زانو درآوردن نظام و ملت ایران در برابر خواسته‌های به ناحق خود است، اما، عواملی در داخل باعث می‌شود تا تهاجم آنها علیه ایران بیشتر هم شود.

اما در این میان بسیاری از کارشناسان اقتصادی اعتقاد دارند که تاثیر تحریم‌ها علیه ایران درصد ناچیزی را به خود اختصاص داده است و بیشتر مشکلات اقتصادی کشور به خاطر مدیریت و برنامه‌های اقتصادی دولت است نه تحریم‌ها.
از این موضوع که بگذریم به موضوع دیگری می‌رسیم مبنی بر رفتار دوگانه و تناقض در عملکرد کشورهای غربی و اتحادیه اروپا.

آنها اعلام کرده‌اند که وضع تحریم‌ها برای آوردن ایران پای میز مذاکره است، در حالی که جمهوری اسلامی ایران در چند سال گذشته هیچگاه مذاکرات را تحریم نکرده و همواره در مذاکرات هسته‌ای شرکت کرده است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سه اصل محوری و ثابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را «عزت حکمت و مصلحت» اعلام کرده‌اند. آیا این سه اصل در سیاست خارجی دولت‌ها رعایت شده است؟

اگر بخواهیم در دولت‌های گذشته رعایت این سه اصل را بررسی کنیم نیازمند کار کارشناسی، بررسی و تجزیه و تحلیل است که از حوصله این یادداشت بیرون است، اما اکنون که سیاست‌های تهاجمی غرب علیه ایران افزایش یافته و به واسطه برخی اتفاقات در کشور پیش‌بینی می‌شود افزایش هم خواهد یافت، پرسش اساسی این است که آیا ادامه مذاکرات با چنین رفتارها و عملکردهایی علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی با کدام یک از محورهای اساسی «عزت، حکمت و مصلحت» سازگاری دارد؟!

رهبر انقلاب در جریان سفر به استان خراسان شمالی و در دیداری که مردم بجنورد با ایشان داشتند در سخنانشان به برخی مشکلات در راس آن بالا رفتن قیمت‌ها و بیکاری اشاره کردند و افزودند؛ «این مشکلات، مشکلاتی است که همه مردم با آن دست به گریبان هستند، اما مشکلات غیر قابل حلی نیستند زیرا انقلاب اسلامی در طول ۳۳ سال گذشته، مشکلات بزرگتر از این مسائل را پشت سر گذاشته است. »

ایشان در بخش دیگر سخنانشان افزودند؛ «مساله تحریم‌ها، مساله جدیدی نیست و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است اما دشمنان تلاش دارند موضوع تحریم‌ها را بزرگ‌نمایی کنند و متاسفانه برخی هم در داخل با آنها همزبان می‌شوند. »

زمزمه‌هایی در داخل مبنی بر تاثیر مستقیم تحریم‌ها بر اقتصاد کشور باعث شد تا رهبر معظم انقلاب هشدار لازم را در این زمینه مطرح کنند.

مردم ایران ویژگی خاصی دارند که شاید در هیچ نقطه‌ای از دنیا یافت نشود. مردم ایران قرن‌هاست که در مقابل زور و ظلم سر خم نکرده و در مقابل همه فشارها صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته است.

اکنون هم مردم ایران این مرحله را سپری خواهند کرد و روسیاهی برای کسانی خواهد ماند که با تحریم‌های دشمن همزبانی می‌کنند.

تهران امروز
«پیامد‌های جنجال‌آفرینی سیاسی» عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسین مظفر است كه در آن می‌خوانید:
آرامش و ثبات سیاسی و دوری از هر نوع جنجال یكی از شرایط لازم برای پویندگی نظام‌های سیاسی به شمار می‌آید تا در قبال چنین پویایی به وظایف اصلی خود یعنی ارائه خدمات مختلف به آحاد شهروندان عمل نماید. طبیعی است كه اگر نظام‌های سیاسی از این شرط دور شده و به نوعی دچار جنجال‌های بیهوده سیاسی شوند آنگاه در انجام كار ویژه اصلی خود دچار نقص می‌شوند كه می‌تواند پیامدهای منفی را به‌دنبال داشته باشد.

اما اینكه چگونه یك كشور می‌تواند به آفت جنجال مبتلا شود با كمی غور در گذشته می‌توان نسخه‌هایی برای آن یافت. از جمله اینكه فضای سیاسی كشور همراه با تهمت و بداخلاقی است كه جنجالی می‌شود و جنجال‌آفرینان این صحنه كسانی هستند كه با بداخلاقی و تهمت آرامش در كشور را بر هم می‌زنند.

البته به دلیل آنكه انقلاب اسلامی ما دارای ریشه‌ای فرهنگی است می‌بایست از رفتارهای نادرست انتخاباتی و بداخلاقی‌های سیاسی پرهیز كنیم. از سوی دیگر باید با اعلام معیارها و برنامه‌ها مباحث انتخاباتی را آغاز كنیم نه آنكه بر شخصیت‌ها تاكید داشته باشیم. در صورت تحقق چنین امری است كه آرامش در فضای سیاسی كشور مستحكم‌تر خواهد شد.

همانطور كه رهبر معظم انقلاب نیز روز گذشته در جمع مردم شریف شیروان در استان خراسان شمالی تاكید كردند كه در مدت باقی‌مانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسئولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور باشد، بنابراین بر همه واجب است كه در ایجاد ثبات و آرامش با یكدیگر همراهی كنند.

متاسفانه آنچه كه امروز درباره انتخابات و كاندیداها به چشم می‌خورد نه تنها آرامش را از فضای سیاسی كشور می‌گیرد بلكه معیار درستی برای مردم به منظور برگزیدن كاندیدای اصلح نیست. در واقع اگر از تمركز بر شخصیت‌گرایی كاسته و بر معرفی برنامه‌ها و اهداف كاندیداها افزوده شود كارآمدتر از تاكید بر شخصیت‌هاست؛ چرا كه در حال حاضر صحبت از مصداق‌ها زود است و فضای سیاسی كشور را به سمت فضای انتخاباتی زودرس می‌برد كه این موضوع برای شرایط امروز كشور مناسب نیست.

اگر كاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری به جای تخریب به بیان و اعلام برنامه‌ها و اهداف خود بپردازند به طور قطع تاثیر بیشتری در جذب مشاركت مردم خواهد داشت. اما اینكه برخی تاكید زیادی بر عنوان و شخصیت‌ها در انتخابات دارند دلایل عمده‌ای دارد؛ یكی از آنها ممكن است برای جا انداختن شخصیت خود و برخی برای ترغیب كاندیداهای مورد علاقه‌شان باشد یا اینكه برای سنجش نبض عمومی جامعه كه مورد قبول واقع می‌شود یا نه. از سوی دیگر رئیس جمهور آینده باید یک چهره عقلانی و مورد اعتماد باشد تا از تجربیات افراد مختلف استفاده کرده و فضای آرامش بخشی را بر کشور حاکم کند.

وطن امروز
«سوء‌تفاهم شده است!» عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم مهدی محمدی است كه در آن می‌خوانید:
فعال شدن آقای هاشمی در صحنه سیاسی و رسانه‌‌ای کشور بیرونی‌ترین لایه یک فعالیت بسیار گسترده چندلایه است که پس پرده جریان دارد. جریان فتنه اکنون به چند نتیجه مشخص رسیده است که موجب شده نوعی تصمیم برای حضور فعال‌تر در صحنه سیاسی و رسانه‌ای کشور توسط زعمای آن اتخاذ شود.

1-این جریان تصور می‌کند اکنون به لحاظ گفتمانی در حال غلبه بر فضای سیاسی کشور است و ادبیاتی که تا سال 88 مخصوص این جریان بوده، اکنون مبلغانی حتی درون دولت پیدا کرده است.

2-جریان فتنه تصور می‌کند نظام برای برگزاری پرشور انتخابات آینده یا حتی پیش‌تر از آن برای مدیریت فضای سیاسی و اقتصادی کشور تا فرا‌رسیدن موسم انتخابات به این جریان نیاز خواهد داشت. اخیرا این دیدگاه تعمیق شده است. بویژه از سه‌شنبه 2هفته پیش به این طرف، اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند به هم ریختگی اردوگاه اصولگرایان بالاخره دست‌های نظام را به سمت آنها دراز خواهد کرد.

3-جریان فتنه فشارهای خارجی قبلی را به نفع خود ارزیابی می‌کند و امیدوار است این فشارها تشدید هم شود. تحریم‌ها و فشارهای غرب برای فتنه، 2 نتیجه داشته است: نخست اینکه به‌زعم آنها نظام به مشکلی بزرگ مشغول شده و انرژی کمتری برای خرج کردن علیه آنها خواهد داشت‌ و دوم، جریان فتنه تصور می‌کند غرب مایل است نظام به این جمع‌بندی برسد که تنها راه تعدیل فشارها باز شدن راه برای بازگشت آنها به درون حاکمیت است. در مجموع ظاهرا آقای هاشمی بشدت احساس فرصت کرده و چپ‌ها پشت سر او به صف ایستاده‌اند تا بازگشت خود به عرصه سیاسی کشور را جشن بگیرند. این وضع را به دقیق‌ترین وجه ممکن می‌توان با استفاده از تعبیر «عملیات روانی روی خود» توصیف کرد. چه چیز موجب شده اهل فتنه به این جمع‌بندی برسند که اوضاع برای آنها در حال رو به راه شدن است؟

یکم- نخستین نکته‌ای که باید به خاطر آقایان آورد – و البته هرگز از یاد نظام نرفته است- این است که بزرگ‌ترین مقصر فشارهایی که اکنون از جانب غربی‌ها بر ایران وارد می‌شود، دقیقا و مشخصا جریان فتنه است. در سال 89 دور جدید تحریم‌ها به این دلیل آغاز شد که غربی‌ها نگران بودند ‌جریان فتنه رو به موت باشد و می‌خواستند از طریق فشار اقتصادی به مردم توجه آنها را به سوی جریان فتنه به عنوان تنها جریانی که می‌تواند مشکلات را با غرب حل کند جلب کنند. حالا هم همان وضع است با این تفاوت که آمریکا، اروپا و جناحی در اسرائیل تصور می‌کنند تحریم یعنی فشار به مردم و نظام، در نهایت به قدرت عمل بیشتر و آزادی عمل افزون‌تر جریان فتنه خواهد انجامید. در حقیقت، اگر نبود جریان فتنه در ایران، وضع تحریم‌ها با این شدت و حدت معنایی نداشت. آمریکایی‌ها به چیزی طمع کرده‌اند و پنهان نمی‌کنند که آن چیز دیدن دوباره دوستانشان یا در خیابان یا در کاخ پاستور است.

دوم-
سوء‌تفاهم محض است اگر کسانی از اهل فتنه تصور کرده‌اند ادبیات سازشکارانه و پر از ترس و لرز آنها در جامعه فراگیر شده است. آنچه مردم می‌خواهند تسلیم نیست بلکه حل مشکلاتشان است و اتفاقا تجربه نشان داده تسلیم مشکل را بیشتر می‌کند به جای اینکه آن را حل کند. خوب است آقایان اندکی از تجارب خود برای مردم بگویند تا معلوم شود چگونه عجز و لابه در مقابل غربی‌ها جز به جری‌تر شدن آنها نمی‌انجامیده است. بهترین فرد خود آقای هاشمی است چرا که تیم هسته‌ای اصلاحات با آن کارنامه مشعشع یکسره شاگردان اویند.

سوم-
خوشمزه است که هنوز یک سال از انتخابات مجلس نهم نگذشته که فتنه‌گران نظام را به هماوردی دوباره می‌خوانند. مقالات و اظهارات آقایان در یک هفته آخر منتهی به انتخابات مجلس نهم را بخوانید. یکسره پر بود از خط و نشان در این باره که وضع نظام خراب است، اگر ما را راه ندهد خراب‌تر هم می‌شود و انتخابات بدون ما یعنی هیچ. تنها بعدازظهر روز انتخابات بود که دریافتند باز هم تند رفته‌اند. وقتی محمد خاتمی در روستای پشت کوه دماوند رای داد دیگر آب از سر گذشته بود. حالا هم وضع نسبت به آن زمان تفاوت اساسی نکرده است. ما البته نمی‌دانیم حضرات در مراودات مفصلشان با دوستان آمریکایی و اروپایی چه قول و قرارهایی گذاشته و چه خواب‌هایی برای آینده این کشور – خصوصا چند‌ماه باقی‌مانده تا انتخابات- دیده‌اند ولی این را می‌دانیم که آمریکایی‌ها 33 سال است دارند درباره ایران خواب می‌بینند.

حمایت
«طرح سئوال از رییس جمهور ومصالح ملت» عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است كه در آن می‌خوانید:
همانگونه که مخاطبان ارجمند مطلع هستند، در روزهای اخیر، نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای دومین بار طی کمتر از یک سال گذشته، اقدام به طرح سئوال از رییس جمهور کرده‌اند. آنگونه که از سوی برخی نمایندگان مجلس در روز های گذشته اطلاع رسانی شده، محورهای سئوالات متعدد است. ولی عمدتا حول مباحث اقتصادی جامعه می باشد.

طوری که بنا به گفته یکی از اعضای هئیت رییسه مجلس، چون سئوال عمدتا در باره نوسانات بازار ارز بوده است، موضوع به کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس ارجاع شده و گویا در جلسه همین هفته کمیسیون مزبور، این موضوع در دستور کار قرار دارد. نظر به اهمیت این موضوع به خصوص در شرایط فعلی کشور، یادداشت امروز به این مهم اختصاص یافته است.

با این امید که نکات پیش رو، مرضی خداوند سبحان واقع و برای ارتقای آگاهی های عموم مفید باشد. نکته اول قبل از ورود در جزییات فرآیند طرح سئوال از رییس جمهور، این است که توجه کنیم ملت ایران با انقلاب عظیم اسلامی خود در سال 1357، عزم آن کردند تا مدل و الگوی جدیدی از اداره کشور و جامعه را به جهانیان معرفی کنند.

الگویی که هم شاخص های مردم سالاری در ابعاد مختلف را در بر داشته باشد وهم مبتنی بر نوع نگرش و حیاتی به رستگاری بشر و جامعه اسوه طراحی های متنوع را ساماندهی کند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در واقع معماری حقوقی این آرمان تحقق یافت، دراصل 56 قانون اساسی مقرر شد:«حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست وهم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است.

هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعدی می آید، اعمال می کند». این نوع نگرش به حاکمیت وحکمرانی، یکی از ظریف ترین ابعاد نظری اندیشه اسلامی مورد تاکید امام راحل را نشان می دهد. اندیشه ای که تقابلی بین جمهوریت واسلامیت نمی بیند وحاکمیت که مهم ترین موضوع در تبیین نوع طراحی نظام سیاسی است را با منشا الهی واراده مردمی پیوند می زند.

همین نگاه است که‌اندیشه حقوقی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را از برخی گرایش های اسلامی موجود در جهان اسلام که برای اراده بشر و تعیین سرنوشت مردم در عرصه عمومی جایگاه کم و تشریفاتی قایل هستند، جدا می سازد، همانگونه که از دیدگاه حکومت های لیبرال نیز به دور است، چرا که منشا الهی حاکمیت را مطرح و جمهوریت هماهنگ با اسلامیت را به عنوان مدل جدید به جامعه بشری معرفی می کند.

در چارچوب همین نگرش کلان بوده است که قانون اساسی هم در اصول مختلف حقوق ملت را به تفصیل بیان داشته وهم به نحوی اختیارات ومسئولیت های قوای سه گانه وسایر نهادها را مقرر کرده که همه صاحبان قدرت در مقابل ملت پاسخگو باشند و سازوکارهایی برای نظارت بر هر یک از مقامات و عملکردهای آنان تعبیه شده است.

در همین بستر است که برابر قسمت آخر اصل 107 قانون اساسی لازم دانسته شده تا تصریح شود که حتی «رهبری در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است». هم چنین در چنین نگرشی به حکومت وحکمرانی است که عموم مردم حق بلکه وظیفه دارند هم در روابط بین خود و هم نسبت به دولت دعوت به خیر وامر به معروف و نهی از منکر کنند(اصل 8 قانون اساسی).

در این مدل حکمرانی، مجموعه قوای حکومتی موظفند از همه امکانات بهره مند شوند تا اهداف 16 گانه اصل سوم قانون اساسی از جمله محو هر گونه استبداد وخود کامگی و انحصار طلبی(بند6 اصل سوم)، مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی خویش (بند 8 اصل سوم)، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی (بند 9 اصل سوم) تحقق یابند.

با لحاظ این چارچوبه حقوقی منسجم و مترقی منعکس در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از همه صاحبان قدرت در هر رده ای که باشند، انتظار می رود به نحوی عمل کنند و سخن بگویند که کارآمدی این الگو در عمل مشاهده شود و خدای ناکرده با عمل یا سخن نادرست خود، این داوری را دامن نزنند که آنچه در قانون اساسی آمده با آنچه در عمل جلوه می یابد متفاوت است و در عمل صاحبان قدرت برای خود قداستی ایجاد کرده که پاسخگوی عملکردهای خود نیستند.

نکته دوم اینکه اگر فرض را بر این بگیریم که از حیث نظری همه مسئولان محترم کشور از بالاترین سطح تاپایین ترین بخش ها، توجه دارند که کارگزار چه مدل حکومتی هستند و در پیشگاه خداوند و ملت چه مسئولیت سنگینی بر عهده دارند، آنگاه این پرسش مطرح می شود که آیا با استناد به این مبانی نظری، می توان به طورمرتب هر نهادی در اجرای اختیارات قانونی خود به دیگری چنگ بزند ودر تلاش باشد تا حرف خود را بر کرسی نشاند. یا این گونه عمل کردن‌ها در واقع سوء استفاده از حریم قانونی است؟ پاسخ این سئوال روشن است. صرفنظر از پاسخ حقوقی عموم مردم نیز رویکردهای مچ گیرانه و قدرت طلبانه قوای مختلف نسبت به یکدیگر را رد می کنند.

بر این اساس خیلی مهم است که آداب بهره مندی از سازو کارهای قانونی در اختیار و فرایندهای دموکراتیک را نیز رعایت کنیم. این رعایت نیز از سوی همگان باید باشد. نمی توان توقع داشت که بخشی از حاکمیت رعایت و بخش های دیگر بدین مهم ملتزم نباشند. به گردن دیگران انداختن در این جایگاه‌ها قرار گرفته‌اند. در همین بخش این واقعیت را نیز نمی توان نادیده گرفت که هر چه مسئولیت های متنوع تری بر عهده افرادی قرار گیرد، امکان خطا و اشتباه نیز بیشتر است.

آفرینش
«نشست باكو و آینده نقش ایران در اكو» عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است كه در آن می‌خوانید:
علاوه بر دوازدهمین نشست شورای وزیران اکو در باکو، دوازدهمین نشست سران کشورهای عضو اکو نیز روز 25 مهرماه با حضور روسای جمهور کشورهای عضو در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار می‌شود. اجلاس سران سازمان همکاری‌های اقتصادی اکو در باكو در زمانی آغاز به کار می‌کند كه تركیه که از دو سال گذشته عهده دار ریاست اکو بوده است در اجلاس باكو ریاست دوره‌ای بر این سازمان را به جمهوری آذربایجان واگذار خواهد کرد.

در این حال رؤسای 10 کشور عضو اکو برای شرکت در اجلاس باكو دعوت شده‌اند و سران کشور‌های این سازمان منطقه‌ای بار دیگر تلاش خواهند کرد تا در چارچوب این سازمان منطقه‌ای همکاری‌های خود را گسترش و بهبود بخشند. چنانچه قرار است تحولات دو سال اخیر در دوران ریاست ترکیه بر سازمان همکاری‌های اقتصادی اکو و اهداف سند چشم انداز این سازمان تا سال 2015 و عملکرد این سازمان منطقه‌ای در این نشست مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

اگر نگاهی به گذشته اكو داشته باشیم باید گفت سازمان اکو که در واقع ریشه در همکاری‌های سه کشور پاکستان ایران و ترکیه دارد براساس تصویب شورای وزیران در سال 1371 كشورهای افغانستان؛ جمهوری آذربایجان؛ قزاقستان؛ تركمنستان؛ قرقیزستان؛ ازبكستان و تاجیكستان نیز به سازمان اكو وارد کرد. یعنی اكو با این رویكرد به اكو سازمانی منطقه‌ای با 10 عضو بدل شد اما نتوانسته نقشی فراخور داشته و در حد پتانسیل کشورهای عضو به همگرایی منطقه‌ای و اقتصادی بین كشورها كمك چندانی كند.

در این بین اگر نگاهی به علمكرد این سازمان داشته باشیم از یك سو این سازمان در مقایسه با عملکرد سازمان‌هایی نظیر آ سه آن ناکارامدی خود را در بهره وری از توانایی‌های منطقه‌ای نشان داده است و از سویی نیز نتوانسته است با آسیب شناسی رویكرد منطقه‌ای گذشته خود در دو سال گذشته نیز قدرت این سازمان را افزایش دهد.

در این بین باید گفت نقش دو کشور محوری ترکیه و ایران را در حالی در این سازمان برجسته می‌بینیم كه عملا تركیه توجه چندانی به این سازمان نداشته است و در دو دهه گذشته کوشیده است تا با توجه به پتانسیل‌های قومی و زبانی خود در قالب کشور‌های ترک زبان نقش مهمی در گسترش قدرت سیاسی و اقتصادی خود فارغ از اكو بازی کند. بویژه اینكه ترك‌ها در دو سال گذشته در كنار استراتژی سیاست خارجی خود هر چند در تئوری به همه مناطق اطراف خود نگاهی راهبردی داشته‌اند اما در عمل تركیه كوشیده است بیشترین تلاش را برای ایفای نقش مهم در خاورمیانه بازی كند همین امر موجب شده است آنكارا عملا توجه اساسی ای به اكو نداشته و روابط خود را با كشورهای ترك زبان قفقاز و آسیای میانه در قالب روابط دو جانبه و یا در قالب سازمان كشورهای ترك زبان جستجو كند.

یعنی ایران نیز هر چند كوشیده است تا روابط منطقه‌ای خود با كشور‌های اكو را تقویت كند و با توجه به علقه‌ای مشترک زبانی مذهبی و فرهنگی با برخی کشورهای عضو از این اشتراکات بیشترین استفاده را ببرد، اما این ترکیه بوده است که بیشترین سود سیاسی و اقتصادی را از قبل همکاری با کشورهای عضو اکو برده و از پتانسیل‌های موجود برای افزایش همکاری‌های چند بعدی و گسترش صادرات اقتصادی و نفوذ سیاسی و فرهنگی خود در کشورهای عضو اکو بهره گرفته است.

آنچه مشخص است اکو هم‌اكنون با 10 عضو؛ و بیش از 340 میلیون تن جمعیت وامكانات نفت؛ گاز و صنعت كه در اختیار دارد و می‌تواند در قالب یك سازمان موفق و خوش‌آتیه منطقه‌ای توسعه یافته قرار گیرد اما تا كنون نتوانسته به اهداف اعلام شده دست یابد. در این حال ایران نیز می‌تواند با بهره گیری از این فرصت‌ها بیشترین سود را از قبل این سازمان دریافت کند.

مردم سالاری
«فرشته‌هایی که دیو می‌شوند» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است كه در آن می‌خوانید:
در طول تاریخ، قرن‌ها پیش از میلاد مسیح تا امروز که در سال 2012 میلادی ایستاده‌ایم؛ هزاران هزار حاکم و فرمانروای کوچک و بزرگ آمده‌اند و رفته‌اند. برخی دیکتاتور بودند، برخی به مردم احترام می‌گذاشتند و گروهی هم رویه خود را تغییر دادند.

حال و روز دیکتاتور‌هایی که با تکیه بر خشونت و ارعاب بر مردم حکمرانی می‌کردند و خود را همانند فراعنه مالک مردم می‌دانستند؛ تشابه زیادی با هم دارد. اندک حاکمانی بودند که با مردم مدارا می‌کردند. گروهی از حاکمان هم ابتدا خود را حامی مردم دانستند و با مرور زمان نقاب از چهره برداشتند. دسته سوم که با چشیدن طعم قدرت تغییر رویه دادند بیشتر پس از وقوع انقلاب فرانسه نمود یافتند. چهره‌هایی که با عنوان رهبران انقلابی به قدرت رسیدند و دیگران را به گیوتین مرگ سپردند و در نهایت خود هم قربانی همان گیوتین می‌شدند. این رخداد در کشورهای دیگر نیز نمود یافت؛ موضوع در همه جای دنیا یکسان بود: ولع قدرت و ثروت!

آدولف هیتلر که با شعار احیای اقتدار ژرمن‌ها به قدرت رسید خونریزی را پایه‌ریزی کرد که صفحات ننگین از خشونت انسان در تاریخ می‌باشد. البته جبهه متفقین هم آن چنان پاک و جدا از گناه نبودند. امپراتوری‌های استعمارگری که نمی‌توانستند یک کشور مقتدر را در کنار خود تحمل کنند. چرچیل، استالین و روزولت هر کدام به مقتضایی به‌اندازه هیتلر دست‌هایشان به خون مردم و چپاول سرمایه دیگر کشورها آلوده بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم دنیا به قطب شرق و غرب تقسیم شد؛ جالب آن که هر دو طرف خود را حامی ملت می‌نامیدند ولی خود را محق به هر اقدامی برای حفظ رژیم می‌دانستند.

همزمان با رقابت بلوک شرق و غرب انقلاب‌هایی در خاورمیانه و آمریکای لاتین شکل گرفت که در ابتدا سران این تحولات خود را فرزند ملت می‌نامیدند اما به پشتوانه کمونیسم روسیه‌ یا لیبرال آمریکایی هر انتقادی به بدترین شکل سرکوب می‌شد.

جالب این جا است که دو ابرقدرت آن زمان در جریان جنگ تحمیلی دیکتاتوری رژیم صدام حسین در مقابل ایران اسلامی متحد شدند و در نهایت نتوانستند کاری از پیش ببرند.

در افغانستان هم جنگ با ارتش شوروی موجب پرورش فرماندهانی همچون احمد‌شاه مسعود شد که تا لحظه آخر در کنار مردم ایستاد و در راه میهن کشته شد.

اما گروهی منحوس مانند طالبان با تفکر سلفی‌و وهابی ایجاد شد که به نام اجرای احکام شریعت، جنایت‌های بیشماری را رقم زدند.

گذشت زمان هیچ چیز را گویی تغییر نمی‌دهد! انگار همین دیروز بود که رجب طیب اردوغان به عنوان یک رهبر و حتی فرمانده به دل خاکریز رژیم اسرائیل زد و با یک دیپلماسی کارآمد برای شکست حصرغزه ضربه‌ای کاری به پیکره اشغالگران قدس وارد کرد.

انقلاب‌های زنجیره‌ای بهار عربی موجب روی کارآمدن سیاستمدارانی شد که برصندلی دیکتاتورهای خشنی همچون سرهنگ قذافی و حسنی مبارک تکیه زده‌اند.

در روز پیروزی حسنی مبارک، کسی در مصر سر از پا نمی‌شناخت و همه هلهله کنان به خیابان آمدند و برای او دست تکان دادند اما رئیس جمهور مصر امروز با دیروز خود خیلی تفاوت دارد!

ابتكار
«رویایی كه به كابوس بدل شد» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم سید علی محقق است كه در آن می‌خوانید:
بیست ماه ازاولین جرقه مخالف خوانی‌ها در سوریه گذشته است. پس از چهارانقلاب بزرگ در تونس، مصر، لیبی و یمن، حدود یك سال است كه فتیله خیزش‌های عربی از جنوب مدیترانه گرفته تا شمال خلیج عدن هم فروكش كرده است و اعراب به خانه هایشان برگشته‌اند. حالا دیگر برای بسیاری روشن شده است كه تحولات دو سال اخیر در سوریه نه در طول بهارعربی و نه درعرض آن، كه به طور كلی از جنسی دیگر بوده است و قرار نیست این ماجرای فرسایشی به كسی در داخل سوریه یا كشوری در جهان منفعتی برساند.

تا همین یك سال پیش و در كشاكش جنگ مخالفان و ارتش در حمص و حماء و در شرایطی كه اوضاع هم در نوار مرزی غرب سوریه و هم در كل منطقه خاورمیانه غبارآلود و غیر قابل تحلیل بود بسیاری از شباهت‌های ناآرامی‌های سوریه با تحركات انقلابیون در لیبی می‌گفتند. اما هر چه كه زمان گذشت و مجهول‌های معادله پیچیده سوریه یكی پس از دیگری عیان شدند، ورق برگشت و برای بسیاری پشت پرده آنچه كه بر سرزمین شام می‌گذشت روشن شد.

از هر زوایه‌ای كه به متغیرهای عیان شده این معادله نگاه می‌كردی ناخودآگاه ذهن را به رویای بازتاسیس یك «امپراطوری در شمال سرزمین شام» و آرزوی تاسیس «قدرتی بی سرزمین» در جنوب خلیج فارس حواله می‌داد. اكنون دیگر روشن شده است كه درگیری‌های سوریه نه جنگی داخلی و نه انقلابی از درون علیه حكومت كه جنگی تحمیلی از سوی ائتلافی غربی- عربی- تركی علیه مردمان بلاد شام بوده است و نه بیشتر.

به عبارت دیگر دراین مدت در كنار دشمنی‌های غرب و مخالفت‌های سنتی ریاض با تهران و دمشق، دو حكومت رویاپرداز - یكی در قطر كوچك و دیگری با نوستالژی عثمانی بزرگ- آتش بیاران اصلی معركه سرزمین شام بوده‌اند.

اكنون پس از حدود دو سال جنگ فرسایشی و بدون نتیجه و به اوج رسیدن برادركشی‌ها در حلب و حمص و حماء و ویران شدن بی سابقه شهرها و زیرساخت‌های كشور تازه یك به یك اعضای ائتلاف مرگبار غربی- عربی- تركی به خود آمده‌اند كه در آوردگاهی هر دو سر باخت گرفتار آمده‌اند ونه راه پس دارند و نه راه پیش.

دیگر پوشیده نیست كه رجب طیب اردوغان و تئوری پرداز حوزه سیاست خارجی دولتش یعنی احمد داود اوغلو از پس تاریخ و به گونه‌ای نوستالژیك، در جریان تحولات جهان عرب به سوریه به چشم دروازه و فرصتی برای بازگشت به شكوه امپراطوری گذشته و نقطه آغاز احیای نوعثمانی در قلمرو كنونی خود می‌نگریستند. اما ترك‌ها اكنون و در شرایطی كه جنگ در سوریه مغلوبه شده است به اصلی ترین بازنده این ماجرا بدل شده‌اند. آنها به مثابه سلاطینی گم شده در تاریخ، شرایط و قابلیت‌های جهان امروز و متغیرهای موثر برای عینیت یافتن یك رویای خام را دست كم گرفتند تا به ناگهان فرصت سوریه، به تهدیدی جدی برای آنان تبدیل گردد و اكنون پس از مردم سوریه دولت آنكارا به دومین بازنده این تحولات بیست ماهه بدل شده است.

ترك‌های عثمانی را اكنون هم خطر جنگ در مرزهای جنوبی با سوریه تهدید می‌كند و هم با خودمختاری و قدرت گرفتن كردهای سوریه، تهدید گروه‌های جدایی طلب كرد و بی ثباتی داخلی را بیش از هر زمان دیگری بالای سر خود احساس می‌كند.

در كنار این بازنده اصلی، هم اعراب حاشیه خلیج فارس و هم كشورهای غربیِ ذی نفع در تحولات خاورمیانه، دیگری امیدی به كسب منفعت در نزاع سوریه را برای خود متصور نیستند. زمانی نه چندان دور، برای غربی‌های هوادار اسرائیل و اعراب ضد شیعه، تصور سوریه‌ای بدون اسد، رویایی شیرین و سهل الوصول می‌نمود.

اما اكنون و در شرایطی كه نیروهای القاعده، سلفی‌های افراطی و تندروهای اخوان الملسمون سلاح به دست در خانه‌های زیرمینی و مخفی گاه‌های شهرها و روستاهای سوریه جولان می‌دهند بیش از هركسی اعراب و غربی‌ها از بدل شدن سوریه به حیات خلوتی پیچیده و غیر قابل كنترل احساس خطر می‌كنند.

ملت ما
«نهیب اعتدال» عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم امیر حسین مروی است كه در آن می‌خوانید:
... «برخی از همین‌هایى كه در استقبالِ امروز بودند، خانم‌هایى بودند كه در عرف معمولى به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه كار كنیم؟ ردش كنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ به این اهداف و آرمان‌هاست. او یك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌هاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. گفتا شیخا هر آنچه گویى هستم / آیا تو چنان كه می‌نمایى هستى؟».

این‌ها بخش‌هایی از سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع طلاب، روحانیون و مبلغان استان خراسان شمالی است كه به نوعی دعوت به توجه دوباره به موضوع حجاب بانوان و بازنگری در برخوردهای صورت گرفته در این خصوص است. در حالی كه در كشورهای اروپایی موج فراگیر گرایش به حجاب به عنوان چالشی در حال گسترش مطرح شده و در شرایطی كه حجاب در عالم اسلام، نماد متانت و عفاف و وقار و مهم‌تر از همه «عشق به اسلام» است، با كمال تاسف شاهدیم كه در جامعه ما این نماد دیانت، بهانه سیاست‌ورزی شده است و چنین وانمود می‌شود كه گویا مخالفان و موافقان نظام سیاسی كشور را می‌توان از نگاه بر الگوی پوشش آنان تشخیص داد.

در سایه سیاست‌های غلط فرهنگی، حجاب زنان در حال تبدیل شدن به نمادی سیاسی است و گویا با بی‌توجهی به حجاب، می‌توان مخالفت با نظام سیاسی كشور را به رخ كشید. متاسفانه بدحجابی به یمن برخوردهای قهری و برخی سخنان بی‌مبنا كه حجاب زنان را به نظام سیاسی كشور پیوند می‌دهد، به نماد مخالفتی ارزان، با ابزاری در دسترس تبدیل شده است و نشانه‌ها و نمادهای مخالفت با نظام سیاسی و به چالش كشیدن آن، به آسانی در دسترس قرار گرفته است كه فساد اخلاقی در آن تبدیل به یك نوع مبارزه سیاسی شد. بدا به حال جامعه‌ای كه در آن فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی، عنوان اپوزیسیون سیاسی به خود بگیرد.

این همه در حالی است كه در تاریخ كهن این سرزمین و غالب جوامع دیگر، هر چه قدر كه پیش‌تر می‌رویم می‌بینیم كه حجاب در طول تاریخ، انتخاب طبیعی از سوی زنان بوده است و بدون این‌كه از سوی حكومت‌ها اجبار و تاكیدی بر آن صورت گیرد، زنان با پوشش و رعایت عفاف در انظار عمومی ظاهر می‌شده‌اند. به تعبیر ویل دورانت در كتاب تاریخ تمدن «حجابی كه هم‌اكنون در ایران است، بیش از آن اندازه كه مستند به اسلام باشد مستند به ایران قبل از اسلام است».

تجربه «كشف حجاب» رضاخانی، صحنه عبرت‌آموزی در این مقوله است؛ مطابق تحقیقات «ویكن» زمانی كه رضا شاه حجاب را تحریم كرد موجی از مهاجرت به خارج از كشور در میان خانواده‌های متشخص و ثروتمند ایرانی به وجود آمد، این مهم در كنار تمام گرفتاری‌هایی كه برای زنان بواسطه «ماندن» در خانه به وجود آمده بود نشان از اعتبار این مقوله برای ایشان دارد.

سر اصلی رویكرد آزادانه بانوان فرهیخته به پوشش مناسب، همان نكته‌ای است كه قرآن كریم به عنوان فلسفه تشریع حجاب عنوان كرد: «یا ایها النبی قل لازواجك و بناتك و نساءالمومنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلك ادنی ان یعرفن فلا یوذین و كان الله غفوراً رحیماً – لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرضٌ و المرجفون فی‌المدینه لنُغرینك بٍهم ثمّ لا یجاورونك فیها الا قلیلا»

این آیات صراحتا مبنای اصلی حجاب را «عفاف‌ورزی»، «امنیت» و مورد آزار قرار نگرفتن عنوان كرده است؛ به هر حال محدودیتی كه حجاب بر زنان در این جهان پر شور و شر- كه امنیت به گوهر نایاب و ارزشمندی تبدیل شده- تحمیل كرده است هزینه‌اندكی است كه ایشان در قبال امنیت و عزت ناشی از آن می‌پردازند.

نكته مهم دیگر در این آیه، تقدم «راهكار فرهنگی» بر شیوه‌های دیگر است، چنان كه «تبعید متعرضین» را در مرحله بعد ذكر می‌كند؛ توجه اولیه این آیات به قوای «باوراننده» و قوای «انگیزاننده» است و در فرجام و بعد از طی راهكارهای فرهنگی، عنداللزوم پای قوای اجبار كننده را در مقابل كسانی كه اصرار بر تعرض به اخلاق عمومی و حریم دیگران دارند، پیش می‌كشد.

روندی كه متاسفانه در جامعه ما در جهت عكس صورت می‌گیرد. ما در اولین اقدام به «پاك كردن مسئله» و قوای اجبار كننده می‌اندیشیم و بعد در مراحل بعدی كه با ناكامی در تامین اهداف، مواجه می‌شویم به یاد راهكارهای فرهنگی می‌افتیم واضح است كه حجاب در نسبت با اصول و مبانی دیگری همانند تطابق با فطرت، شخصیت بخشیدن به بانوان، رعایت عقیده، تامین سلامت جامعه و استحكام خانواده، هم است؛ كه در نظرآوردن مجموعه آنها، زنان را به انتخاب طبیعی حجاب سوق می‌دهد.

در كنار ابعاد عبادی حجاب می‌توان مزیت‌ها و كاركردهای مثبت حجاب را در برپایی جامعه‌ای انسانی‌تر، امن‌تر، عفیف‌تر و معنوی‌تر خاطرنشان كرد كه می‌تواند مولفه‌های سازنده راهبردهای فرهنگی مسئولان ذی‌ربط در بنیان جامعه اسلامی باشد. به نظر ما تامین زمینه برای تعالی و رشد مادی و معنوی انسان‌ها، به شئونات و وظایف نظام اسلامی نزدیكتر است، این وظیفه‌ای است برآمده از میثاق ملی و مبتنی بر آموزه‌های دینی كه جملگی مقوم نظام سیاسی كشورند؛ اما باید تاكید كرد كه هر اقدام ناشیانه‌ای را هم نمی‌توان در قالب این وظیفه نظام دینی به شمار آورد و توجیه كرد.

متاسفانه بسیاری از برنامه‌ها و رفتارهای ما نوعی «رفع تكلیف» است تا انجام واقعی و درست یك وظیفه دینی؛ ما در حوزه «توسعه اخلاق دینی» در جامعه غالبا به این فكر می‌كنیم كه چه كنیم تا نشانه‌های غیراخلاقی بودن جامعه را به صورت فیزیكی پاكسازی كنیم و از پیش چشم‌برداریم و كمتر به این فكر می‌كنیم كه چه كنیم تا مردمان در عمق وجودشان در ظاهر و باطنشان، «اخلاقی» و «عاشق» باشند.

آرمان
«زمان بردن کره‌جنوبی است» عنوان یادداشت روزروزنامه آرمان به قلم بهمن فروتن است كه در آن می‌خوانید:
امشب مهم‌ترین بازی تیم ملی در راه صعود به جام جهانی برزیل با کره‌جنوبی را در تهران داریم. امیدوارم که تماشاگران پرتعداد باشند، استادیوم آزادی پر شود و تماشاگران نود دقیقه کامل تیم ملی ایران را تشویق کنند تا به این شکل کره‌جنوبی را تحت فشار بیشتر بگذارند. در حالی که تیم ملی اکنون باید دارای امتیازات بیشتری بود.

ما در نخستین بازی که در ازبکستان انجام دادیم، پیروز میدان بودیم اما در بازی با قطر دو امتیاز از دست دادیم و همچنین سه امتیاز هم بیهوده در مقابل لبنان که این پنج امتیاز را اگر به تیم اضافه می‌کردیم اکنون صاحب 9 امتیاز بودیم و در صدر جدول قرار می‌‌گرفتیم. اما چرا این پنج امتیاز را نگرفتیم، حکایت از یک ضعف فنی دارد و آن اینکه تیم ما بازی پرسرعتی ندارد. تیم ملی ما در ضدحمله‌ها آسیب‌‌پذیر است و پرفشار بازی نمی‌کند. اگر می‌خواهیم در مقابل کره‌جنوبی از زمین پیروز بیرون بیاییم، باید تغییراتی در این چند مدت که تیم در اردو به سر می‌برده، اتفاق افتاده باشد.

یعنی باید فوتبالمان پرسرعت شده باشد تا بتوانیم روی حریفمان فشار بیاوریم و ضدحملات حریفمان را درست دفع کنیم. به هر حال متاسفانه به این مرحله که می‌رسد همه به دنبال این هستند که «دست به دست هم بدهیم، آستین‌ها را بالا بزنیم» و اگر خدای ناکرده اتفاقی افتاد همه با حملات وسیعی به دنبال مقصر می‌گردند.

تیم ملی از زمان بازی با اندونزی ضعف فنی خود را نشان داد و یکی از دلایل مهم این است که تیم‌های خوب لیگ برتر ما مثل پرسپولیس و استقلال دچار مشکلات مالی هستند و چون اکثر بازیکنان تیم ملی ما از این دو تیم تشکیل شده‌اند بنابراین بازیکنی که مشکل مالی دارد به اردو می‌رود و طبیعی است که این بازیکنان نمی‌توانند حداکثر توان خودشان را به بازدهی تبدیل کنند. مجموعه فوتبال ما از وجود مشکلات مالی و عدم نظارت بر امور مالی رنجور است. لیگ با وجود دستکاری‌ها تضعیف شده و عامل دیگر اینکه مساله دوپینگ مطرح است.

زمانی که برای بازی‌های خارجی می‌رویم این مشکلات همگی خود را به بازیکنان و مسئولان و کادر فنی نشان می‌دهند و در چنین روزهایی است که باید همه متحد شویم تا بتوانیم برنده بازی باشیم. فوتبال ما به یک بازنگری کلی احتیاج دارد و باید یک تحول کلی و اساسی در فوتبالمان به‌وجود بیاوریم تا در چنین روزهایی منتظر نباشیم که کره یک روز بد داشته باشد و ما یک روز خوب.

آرزوی قلبی من در رفتن فوتبال ایران به جام جهانی و برد تیم ملی ماست ولی در عین حال اعتقادم بر این است که اگر اتفاق ناخوشایندی افتاد هیجان‌زده چشممان را نبندیم و دهانمان را باز نکنیم و قلم‌ها را روی کاغذها راه نیندازیم که دنبال مقصر بگردیم. اگر اتفاق ناگواری افتاد مقصر اصلی خود فوتبال است.

فوتبالی که باید با مشارکت وسیع همه کسانی که در صحنه این فوتبال هستند، روبه‌راه شود و در این راه احتیاج به مشارکت آنهاست و باید معقولانه دورهم جمع شویم و ببینیم که چه کاری برای فوتبالمان می‌توانیم انجام دهیم. امیدوارم که تیم ملی با پیروزی در مقابل کره‌جنوبی شانس جدیدی برای رفتن به جام جهانی پیدا کند، اما نگران هستم.

قبل از بازی با لبنان هم نگران وضعیت فنی تیم ملی بودم و الان هم نگران هستم برای اینکه می‌دانم که کره جنوبی خیلی قوی‌تر از تیم ملی ماست و باید بتوانیم یک تیم قوی‌تر از خودمان را شکست دهیم.

دنیای اقتصاد
«پیشنهادی برای تعیین نرخ ارز مبادله‌ای» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم ایمان نوربخش و هادی حیدری است كه در آن می‌خوانید:
تغییرات قیمت دلار در ماه‌های اخیر علاوه‌بر ایجاد نااطمینانی شدید در سطح کلان به زندگی آحاد اقتصادی و مردم نفوذ کرده و افزایش این نااطمینانی موجب رو آوردن سایر فعالان اقتصادی و مردم به این بازار و حساس شدن آنها به تغییرات قیمت شد.

اگرچه در روزهای اخیر توسط استادان مطرح و صاحب‌نظران اقتصادی راه حل‌های کاربردی برای کاهش التهاب در این بازار ارائه شده، اما عمده این تحلیل‌ها با انتقاد از عملکرد تصمیم‌سازان اقتصادی در سال‌های گذشته در مورد حجم نقدینگی و سایر تصمیمات تاثیرگذار بر فضای اقتصادی بوده است. در این نوشته قصد وارد شدن به جزئیات و طراحی دقیق ساز و کار قیمت‌گذاری برای بازار ارز نیست، بلکه هدف ارائه یک پیشنهاد کلی با استفاده از تجربیات مشابه در بازارهای مالی سایر کشورهای جهان است که در صورت پیاده‌سازی صحیح می‌تواند به آرام شدن نوسانات شدید در بازار ارز ایران و قیمت دلار بینجامد. علاوه‌بر آن می‌توان از این روش به عنوان یک روش بلند مدت در بازارهای پولی اعم از بازار بین بانکی و بازار ارز به عنوان یک روش که به تعادل عرضه و تقاضا کمک می‌کند، استفاده كرد.

در بازارهای پولی بین‌المللی دولت‌ها برای فروش اوراق قرضه کوتاه‌مدت خود از روش حراج برای تعیین قیمت آن و کشف نرخ بهره بازار استفاده می‌كنند. در این حراج‌ها عمدتا بازیگران مطرح بازارهای مالی؛ یعنی بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری شرکت می‌کنند و قیمت پیشنهادی خود را ارائه می‌دهند. این پیشنهاد نشان‌دهنده میزان ارزش‌گذاری شرکت‌کننده برای این اوراق است.

این حراج‌ها عمدتا به‌صورت حراج با قیمت دوم یا حراج با قیمت یکنواخت برگزار می‌شود؛ یعنی شرکت‌کننده‌ای که بالاترین قیمت را پیشنهاد داده‌است (برنده حراج)، قیمت پیشنهادی نفر دوم را می‌پردازد یا اگر چند نفر برنده آن حراج باشند، آن افراد پایین‌ترین قیمت پیشنهادی برنده را پرداخت خواهند کرد. مزیت روش برگزاری حراج با قیمت دوم یا قیمت یکنواخت آن است که قیمت پایانی حراج به قیمت واقعی؛ (یعنی میزان ارزشیابی متقاضیان و دارندگان آن کالا) بسیار نزدیک‌تر خواهد بود و این ساز و کار به کشف قیمت کمک بسیاری خواهد کرد.

در حال حاضر قرار است در مرکز مبادلات ارزی، ارز عرضه شده به قیمت 2 درصد پایین‌تر از قیمت بازار عرضه شود، اما به نظر می‌رسد بانک مرکزی نرخ ارز هدف خود را گم کرده است. ضمن اینکه ساز و کار قیمت‌گذاری ارز در این بازار چندان شفاف نیست. برگزاری این نوع حراج‌ها می‌تواند به تعیین نرخ واقعی ارز کمک كند.

بانک مرکزی به عنوان یک سیاست‌گذار پولی مستقل در اقتصاد ایران باید علاوه‌بر توجه به محدودیت‌هایی که با توجه به تحریم‌ها برای عرضه ارز وجود دارد و از میزان ذخایر ارزی قابل عرضه‌ای که دارد به تعیین قیمت واقعی دلار با استفاده از برگزاری این حراج‌ها بپردازد.

توصیه نگارندگان این مقاله این است که با توجه به اینکه عرضه‌کننده عمده ارز در بازار بانک مرکزی است، این بانک در مرکز مبادلات ارزی حراج‌هایی مشابه با حراج با قیمت دوم یا حراج‌های یکنواخت برگزار كند. برگزاری حراج در بازار مبادلاتی تازه تاسیس شده ارزی علاوه‌بر اینکه به تعیین قیمت واقعی ارز برای اولویت‌هایی غیر از اولویت اول و دوم منجر می‌شود، می‌تواند موجب به وجود آمدن قیمت شفاف در بازار شود که می‌توان این قیمت را همان قیمت تعادلی نرخ ارز در اقتصاد ایران نامید. ضمن اینکه این روش، منابع ارزی را به‌صورت بهینه‌تری بین متقاضیان ارز تقسیم خواهد کرد.

گسترش صنعت
«مقوله حیاتی چاپ» عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم محسن احتشام است كه در آن می‌خوانید:
سال‌ها از زمانی که مزیت‌های تولید و سرمایه‌گذاری بر پایه منایع طبیعی و نیروی انسانی تعیین می‌شد، می‌گذرد.

امروز عامل تعیین‌کننده این مزیت‌ها، تقاضا برای کالاست. آن چه این روزها در بحث شناسایی مزیت‌ها با توجه به منابع موجود مد‌نظر قرار می‌گیرد، بر منابع دانش‌محور استوار است. چیدمان صحیح علم، فناوری و تولید در کنار هم منجر به سرمایه‌گذاری دانش‌محور با قدرت رقابت‌پذیری بالا می‌شود و این، همان چیزی است که امروزه به عنوان راهکاری برای تعیین مزیت ‌در کشورهای پیشرفته مدنظر قرار می‌گیرد.

در گذشته آن‌چه بیش از همه در شناسایی مزیت‌ها مدنظر قرار می‌گرفت، منابع خدادادی و همچنین تکیه بر نیروی انسانی بود که به مرور زمان این امر جای خود را به دانش‌محوری، اقتصاد متکی بر آگاهی و سه مقوله سخت‌افزار، نرم‌افزار و مغزافزار داده است‌.

امروز این سه مقوله چنان به هم پیوسته است که پرداختن به یکی از این موارد، دستاورد چندانی نخواهد داشت و موفقیت از آن کسانی است که در کنار مزیت‌های منطقه‌ای خود، این سه مقوله را در امور اقتصادی خود جاری کرده و همه آنها را به شکل یک مورد خاص بنگرند. در حال حاضر سیستم‌های مدیریتی، استفاده از علوم جدید در تولید و سرمایه‌گذاری نقش مهمی‌در افزایش قدرت رقابت‌پذیری در بازارهای جهانی دارند که این امر نشان می‌دهد، تکیه بر مزیت‌های منطقه‌ای موفقیت چندانی حاصل نخواهد کرد.

عصر حاضر، عصری است که از پست‌مدرنیسم عبور کرده و نام عصر فراتر از مدرن را یدک می‌کشد. یکی از بارزترین مشخصات این دوران استفاده از فناوری پیشرفته است، به نحوی که تولید اطلاعات و خدمات جای کالا را گرفته است که موفقیت کشورهای شرق آسیا، مثال بارزی در این خصوص است.

هم‌اکنون پارک‌های علم و فناوری در شرق آسیا به جای تولید کالا، علم تولید و به فروش می‌رسانند که این امر نشان از اهمیت علم در شناسایی مزیت‌ها به جای تکیه بر نیروی انسانی و منابع طبیعی است‌. با این روند انتظار برای روزهایی که کشوری تقاضای علم به جای کالا را در راس خواسته‌های خود قرار دهد، چندان دور به نظر نمی‌رسد.

 

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز