در شب زبان و ادبیات اردو مطرح شد:
ادبیات فراتر از سیاست است
زبان اردو زبان ملی پاکستان و هند است و از بزرگترین زبانهای دنیا محسوب میشود / زبان اردو بسیار نزدیک به زبان فارسی است
شب زبان و ادبیات اردو عنوان صد و هفتاد و سومین شب از شبهای مجله بخارا بود که با همکاری سفارت هند و پاکستان، بنیاد فرهنگی ملت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار عصر روز شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۳ برگزار شد.
به گزارش ایلنا در این شب که سفیران هند و پاکستان پس از پنجاه سال کنار یکدیگر نشستند، سفیر پاکستان طی سخنانی گفت: من به خاطر این اینجا آمدهام که زبان اردو زبان ملی پاکستان است. اردو یکی از بزرگترین زبان های دنیا به حساب می آید و طبق آماری که یونسکو داده بعد از زبان چینی و انگلیسی سومین زبان دنیا است و از جهت تکلم اگر بخواهیم حساب کنیم دومین زبان دنیا است چون در شبه قاره هند و پاکستان و در کشورهای دیگر بیش از هشتصد میلیون نفر به این زبان تکلم می کنند. از شهرهای خاوردور تا خاورمیانه و از بازارهای متعدد اروپایی و شهرهای آفریقای جنوبی و آمریکا مقبولیت برابر و یکسانی دارد. در هر جا که به این زبان تکلم و گفتگو میکنند مردم آن را میفهمند و زبانی است جاندار و گویا.
وی افزود: زبان اردو از قرن شانزدهم میلادی یکی از زبانهایی است که به آن تکلم میکنند و این یک امر مسلم است که در توصیف و گسترش این زبان، زبان فارسی دخیل بوده است. و زبان اردو از نظر ساخت و قواعد زبان در زبانهایی که در شبه قاره به آن تکلم میکنند، سهم زبادی دارد. این زبان از نظر لغت و آواشناسی نیز یکی از زبانهای بزرگ و مورد قبول در دنیا به حساب میآید. در ساخت این زبان زبانهای بسیاری شراکت دارند. در اردو الفاظ و لغتهایی از زبان ترکی، عربی، فارسی، پرتغالی، ایتالیایی، چینی، انگلیسی، یونانی، سانسکریت و زبانهای محلی شبه قاره و زبان هندی وجود دارند.
دی. وی سری واستوا، سفیر هند در ایران، در این نشست با اشاره به اینکه من اهل شهر لکهنو هستم و زبان اردو زبان شهر من است، گفت: اردو یکی از شش زبان رسمی در هند است و از شهر من سرچشمه گرفته است. شهر لکهنو رابطهای طولانی و نزدیک با ایران دارد، اکثر مردم این شهر شیعه هستند و امیر آن اهل نیشابور، شهر عمر خیام، بوده است. گرچه تحصیلات من به زبان اردو بود، اما من زبان اردو را در خانه یاد گرفتم. من به مدت ۱۵ سال در کراچی بودم و همین باعثشد که بیشتر به زبان اردو حرف بزنم.
سفیر هند در ادامه افزود: همانطور که گفتم الفبای زبان اردو شبیه به زبان فارسی است. اما به نظر من گرامر زبان اردو با زبان هندی مشترک است و خیلی از کلمات هم با زبان هندی مشترک است. دو مکتب ادبی در هند بوده، یکی مکتب دهلی و دیگری مکتب لکهنو. عاملی که باعثشهرت زبان اردو شده، اشعار آن است. موجب افتخار ماست که زبان اردو، زبان مشترک هند و پاکستان است.
پس از این دو سخنرانی نوبت به رونمایی از دو کتاب «ناموعود» کتاب شعر سروده شهرام سرمدی و «منتخب نغمه خداوندی گیتا» نوشته دکتر فرزانه اعظم لطفی رسید که یک نسخه توسط مؤلفان به سفیران هند و دیگر سخنرانان در این مراسم اهدا شد.
سپس کمال گلستانی از سوی بازرگانی گلستانی قلم یادبود حافظ را به سفیران هند و پاکستان هدیه کرد و نیز از سوی دایره العمارف بزرگ اسلامی آخرین مجلد این دایره المعارف(جلد بیست و یکم) به سفرای هند و پاکستان اهدا شد.
علی بیات سخنران بعدی این نشست بود که سخنانش را با موضوع «زباناردو، ازکیوچگونه؟» آغاز کرد.
وی گفت: محمد حسین آزاد، اردو را " دختر زیبای فارسی " خوانده بود. به نظر میرسد اگر به دلیل وجود واژه های بیشمار فارسی در اردو، فارسی نقش مادر را برای زبان اردو دارد، بنابراین باید یک نتیجه ناصواب دیگر هم گرفت و گفت که فارسی هم دختر زیبای عربی است و از سویی امروزه با توجه به یورش واژه های انگلیسی به زبان اردو باید گفت که این زبان یک مادر دیگر هم برای خویش برگزیده و آن زبان انگلیسی است. لازم به توضیح است که بنده در بحثزبان شناسی به دلیل عدم مهارت به هیچ وجه ورود پیدا نخواهم کرد.
وی ادامه داد: محققین و زبان شناسان در سطح بسیار وسیعی سعی در شناخت و معرفی صحیح زبان اردو کرده اند. گروهی از محققین بدون یک بررسی دقیق، شکلگیری این زبان را مستقیماً مربوط به ورود مسلمانان به این خطه مربوط می - دانند. گویا پیش از آن تمام سرزمین شبه قاره به جزیره های کوچکی شبیه بود که مردم هر جزیره بدون ارتباط با یکدیگر به زبان و گویش محلی خود گفتگو می¬کردند. از نظر آنها، این ورود مسلمانان به این سرزمین بود که با کمک زبان فارسی و عربی که خود بدان تکلم می¬کردند، پل ارتباطی را بین این زبان¬های جزیره¬گونه برپا کردند. حقیقت این است که از روزگاران کهن تا ورود مسلمانان به شبه¬قاره، تمدن¬های بزرگی در این سرزمین ظهور کرده اند که بدون داشتن یک زبان رایج عام فهم، نمی - توانستند حکومتی واحد که منجر به یک تمدن ماندگار باشد، را به وجود بیاورند. محققین، نسلهای مختلفی را در هند شناسایی کرده¬اند که از آن جمله می¬توان به نگریتوها(Negrito)، آستریک¬ها،(Austric) و دروارها اشاره کرد. در مورد زبان دو قوم نخست اطلاع دقیقی در دست نیست. اما دراورها از سمت دریای مدیترانه وارد هندوستان شده و پس از سکونت در سند، در دیگر قسمت¬ها و به ویژه در قسمت - های شمالی سکنی گزیدند.
بیات افزود: چهار زبان امروزی موجود در جنوب هندوستان یعنی تامیل، تلگو، کنری و ملیالم، از خانوده ی زبانی هستند که این قوم بدان سخن می گفتند. پس از دروارها، آریائی ها در سه گروه از سیبری وارد مناطق جنوبی از جمله اروپا، ایران و هندوستان شدند. نکته¬ی قابل توجه در مهاجرت آریائی ها به هندوستان این است که آنها یک باره به این سرزمین وارد نشدند، بلکه قبایل مختلف این قوم، در طول سالیان متمادی بلکه گاهی با فاصله ی صدها ساله در گروه های مختلف به این سرزمین مهاجرت کرده اند. آریائی های قدیمی در هند میانی در دشت های بین دو رود گنگ و جمن و مناطق شمال و جنوب آن سکنی گزیدند. اما آریائی های جدید به سرعت در شمال غرب، پنجاب و کشمیر و مناطق پایین دست سند اقامت گزیدند که به مرور، زبان آنها در تمام این مناطق فراگیر شد.
وی با اشاره به اینکه زبان کلاسیک " پراکرت "، " سنسکرت " و همچنین زبانهای جدید آریائی نقش پل ارتباطی را ایفا کرده است، اظهار داشت: برخلاف سنسکریت که یک زبان بسته و غیر قابل نفوذ است، اَپ برنش - که زبان اقوام افغان ساکن کابل و قندهار است - واژه های این زبان ها و حتی زبان های دیگر را نیز را در خود جذب کرد و به این ترتیب هر چه سنسکریت و پراکرت محدودتر شد اَپ برنش به مرور زمان در تمام شبه قاره گسترش یافت و با پراکندگی سیاسی در طول سده های متفاوت و بر سر کار آمدن راجاهای مختلف، در هر منطقه از این سرزمین، یک اَپ برنش منطقه - ای که واژه های بومی و برخی خصوصیات محلی را در خود جذب کرده بود، به جود آمد و به این ترتیب با اختلاط زبان های بومی با اَپ برنش اصلی، اپ برنش پساجی، شورسینی، ماگدی، مهاراشتری وغیره متولد شد. به نظر می رسد، اَپ برنش شورسینی نسبت به دیگر اَپ برنش ها، رشد و ترقی بیشتری داشته و در بین سال های ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی نقش زبان رابط بین اقوام مختلف آریائی را ایفا کرده است. پیش از ورود مسلمان ها به شبه قاره، این زبان از بنگال تا پنجاب، سند، کشمیر، گجرات و راجپوتانه و از شمال هندوستان و نپال تا مهاراشتر رایج بوده است.
بیات ادامه داد: کری بولی، بِرج باشا، اَوَدی، پنجابی، هریانی، بندیلی، قنوجی و هندی و غیره از زیر شاخه های اَپ برنش شورسینی به شمار می روند. از میان زبان های یاد شده، کری بولی، بیشترین تأثیر را بر زبان اردو دارد. از ورود مسلمان ها یعنی حمله - ی محمدبن قاسم در ۹۴هجری قمری تا حمله¬ی محمود غزنوی در ۳۹۲هجری قمری و در حدود پانصد سال پس از آن یعنی فتح دهلی به دست بابر، زبان و در کنار آن زندگی و فرهنگ مردم از سند و ملتان گرفته تا سرحدات شمالی، پنجاب و میرَت و نواحی دهلی دچار دگرگونی های زیادی شد. به طوری که تمام زبان های منطقه ای ذکر شده، شکل جدیدی از لحاظ واژه به خود گرفتند و کم کم زبان مشترکی بین مردم بومی مناطق مختلف هندوستان و مسلمانان مهاجم در ادوار مختلف که یا سالیان درازی را در این سرزمین به سر برده بودند و یا در اینجا به دنیا آمده بودند، به وجود آمد.(جالبی، ۲۰۰۸، ج اول، ۱۰-۴) همانطور که پس از حمله ی اعراب به ایران، با وجود اقتدار زبان عربی که زبان ملت مهاجم و حاکم وقت بود، این فارسی بود که نقش زبان رابط میان مناطق مختلف ایران را ایفا کرد، به همان ترتیب آنچه ما امروز آن را به عنوان زبان اردو می¬شناسیم، در شکل¬های قدیم¬تر با جذب برخی خصایص بومی مناطق مختلف هندوستان، همان نقش را ایفا کرد.
بیات ادامه داد: با این وجود باید گفت که هندی یا هندوی نام حتمی و مورد اتفاق همه برای این زبان در آن دوره نبوده است. چه این که چنان که گفته شد، در مناطق مختلف این زبان با اسامی مختلف دیده می شود. به این ترتیب ساختار اردو هم که بر پایه ی زبان های هندوستانی بود، در دوره ای هندی خوانده شده است. برای زبان هندی به عنوان اسم زبان اردو در آن زمان، نمونه های زیادی می توان ارائه داد.
وی در ادامه اظهار داشت: با توجه به اوضاع اجتماعی و سیاسی پیش آمده در اواخرقرن هیجدهم در هندوستان، گرایش مردم به زبان اردو بیشتر و به زبان فارسی کم تر شد. این وضعیت با ورود کمپانی هند شرقی به هندوستان و اتخاذ سیاست مزورانه ی تسلط فکری، فرهنگی و سیاسی بر مردم این سرزمین، سرعت بیشتری به خود گرفت. تا آنجا که در سال ۱۸۰۱میلادی، کالج انگلیسی فورت ویلیام، مترجمینی را از سرتاسر هندوستان جمع آوری کرد و توسط آن مترجم ها آثاری را از فارسی، عربی و حتی هندی به زبان اردو ترجمه کرد تا مأموران و سربازان آنها، با آموختن فقط یک زبان که در آن زمان مناسب ترین آن، زبان اردو بود، در شناخت و ارتباط بیشتر با آنها موفق شوند. این عمل اگر چه در نهایت منجر به پیشرفت و خلق آثار ادبی در هردو عرصه ی نظم و نثر در زبان اردو شد، اما به سرعت فارسی را که قرون متمادی زبان اداری و درباری بود و تأثیرات قابل توجهی هم به زبان های بومی از دوره ای نزدیک به ۹۰۰سال گذاشته بود، کنار زد. این عمل در سال ۱۸۵۷ پس از انقلاب مردم در دهلی علیه اقدامات انگلیسی ها و البته در نهایت با شکست انقلاب تکمیل شد.
بیات افزود: زبان اردو از اوایل قرن هیجدهم، با توجه به اوضاع یادشده و با ظهور ادیبان و شاعران چیره دست، در جای جای شبه قاره، به سرعت فراگیر شد و آثار ادبی فاخری در این زبان خلق شد. تا آنجا که امروزه می توان به جرأت آثار نویسندگان و شاعران اردو زبان را در کنار ادبیات فاخر دنیا قرار داد. امروزه آثار آنها به زبانهای مختلف ترجمه می شوند و در سطح خوبی هم مورد توجه قرار می گیرند.
محمدکیومرثی سخنان خود را با عنوان «بررسی اجمالی نهضت رئالیسم درداستانهای کوتاه اردو» آغاز کرد. وی گفت: توجه و علاقهمندی انسان به داستان، قصه، حکایت و افسانه و نیز حتی عشق ورزیدن به آن، بخشی از زندگی اجتماعی او به شمار میرود. در حقیقت این موضوع گوشهای از زندگی و حیات واقعی انسان است که وی آن را با فکر و منطق به همراه اعتماد و اطمینان کامل پذیرفته است. آدمی از آفرینش داستان، مطالب بیشماری آموختهاست. عناصر موجود در داستان و رمان، در همه جا، دارای اشتراکات زیادی اند، نکته درخور توجه این که در ادبیات داستانی معاصر شبه قارة هند و پاکستان، علاوه بر همگونیهای یاد شده، فضا و محیطی شعرگونه نیز ملاحظه میشود که در آن داستانهایی با موضوعات اصلی عقل و عشق و طبعهای عاشقانه به خوبی نمایان است.
کیومرثی در ادامه اظهار داشت: نهضت و مکتب رئالیسم و واقعگرایی در ادبیات داستانی نوین زبان اردو از اوائل قرن بیستم میلادی آغاز میشود. این نهضت مسائل زندگی اجتماعی را با نگاه دقیق و ریزتر بررسی نمود و آنها را در موضوعات داستانها جای داد. گرایشهای حقیقتنگاری در داستانهای کوتاه زبان اردو در حقیقت به منزلة واکنشی نسبت به نهضتهای ادبی و علمی علی گره و انجمن پنجاب بود و نهضت رئالیسم در داستاننویسی اردو در نتیجه تأثیرات این دو به وجود آمد.
عناصر اصلی رئالیسم اجتماعی در موضوعات و داستانهای کوتاه پریم چند توأم با طنز است. «آه بی کس»، «صرف ایک آواز» و «نمک کا داروغه» چنین داستانهایی اند که در آن حقایق جامعه و اجتماع به تصویر کشیده شدهاند. در اسلوب نگارش پریم چند نگاه اصلاحگرایانه و اخلاقی، واقعگرایی بیباک و انساندوستی دیده میشود. وی در ادبیات داستانی زبان اردو به عنوان اولین نویسندهای شناخته میشود که واقعگرایانه و بیطرفانه زندگی و مصائب آن را توصیف نموده است. در سال ۱۹۳۶ میلادی با ظهور نهضت ترقی پسند(آزادیخواه) در ادبیات اردو، نویسندگان زیادی تمایلات خود را نسبت به مکتب رئالیستی در نوشتههایشان ابراز داشتند. بخصوص گونه ی ادبی داستان کوتاه از نهضت ترقیپسند تاثیربسیار پذیرفت وپیامد آن گرایشهای مختلفی در نوع ابراز حقایق در ادبیات اردو پدیدار گشت.
یکی دیگر از نویسندگان داستان کوتاه در زبان اردو که مانند پریم چند نهضت رئالیسم را در داستانهایش جای داد، غلام عباس(۱۹۰۹-۱۹۸۲ میلادی) است. غلام عباس از داستاننویسان پر آوازه و بنام معاصر ادبیات داستانی زبان اردو به شمار میآید که با تجربیات و نیروی سختکوشی، آثار چشمگیری در زمینة داستان کوتاه و رمان از خود برجای گذاشت. در شبه قارة هند و پاکستان، خوانندگان آثار و داستانهای غلام عباس بیشمار ند که این انگیزهای شد تا وی پایگاه ارزشمندی در میان ادبیات داستانی پاکستان به دست آورد. در اسلوب و سبک نگارش غلام عباس رویهی طنز گونه دیده میشود. وی در تصانیف خود به شدت با ریاکاری و نفاق برخورد و مخالفت میکند و همین امر وی را در به اختیار گرفتن رویهی طنز گونه در آثارش مجبور کرد. در بیشتر موضوعات داستانهای وی زنان و نقش آنان در جامعه مطرح گردیدهاند.
در بخشی دیگر از این برنامه «مزامیر گل داوودی، سروده دکتر شفیعی کدکنی با ترجمه م. ن. راشد که از شعرای بزرگ زبان اردوست توسط زینب محمودیان به اردو خوانده شد و علی دهباشی متن فارسی آن را خواند.
در پایان شب زبان و ادبیات اردو، آرش آریان نوازنده تنبور و سرپرست گروه موسیقی آوای زمین به همراه درشن سینگ، نوازنده طبلا اشعاری از غالب دهلوی و دیگر شعرای اردو را نواختند و خواندند.