خبرگزاری کار ایران

نادرتکمیل همایون: نقد سینمایی درفرانسه به بن بست رسیده است

امروزه نقد فیلم نویسی در فرانسه به بن بست رسیده است و دیگر منتقد خوبی در فرانسه نداریم. حتی دیگر کسی مثل گذشته مجله کایه دو سینما نمی‌خواند و تیراژ آن به هفت هزار نسخه رسیده است.

به گزارش ایلنا؛ یکی دیگر از نشست‌های کتاب فروشی هنوز که روز پنجشنبه، دوازدهم شهریور ماه برگزار شد به نقد و بررسی مجموعه پنج جلدی سینماگران بزرگ کایه دوسینما تا امروز اختصاص داشت. این مجموعه پنج جلدی ازسوی نشر دیبایه و با ترجمه نادر تکمیل همایون راهی بازارشده، در این مجموعه سینمای اسپیلبرگ، کوروساوا، اسکورسیزی، تارکوفسکی وایستوود مورد بررسی قرارگرفته است و در نشستی که به بهانه انتشار این کتاب‌ها ترتیب داده شده بود؛ حسن حسینی از میراث کایه ونگرهٔ مولف، نوید پورمحمدرضا از دوگانه آکادمیسم و سینه فیلیا در انتشارات سینمایی، نادرتکمیل همایون از کتاب‌هایی که بر فعالیت سینمایی‌اش تاثیر گذاشته، و اردوان تراکمه از تاریخ (های) انتشارات سینمایی ایران سخن گفتند.

در ابتدای این نشست حسن حسینی با یادی از زنده یاد ایرج کریمی گفت: زاوان قوکاسیان، پرتومهتدی و ایرج کریمی سه تن ازمنتقدان پیشکسوت سینمای ما بودند که آن‌ها را در یک سال و نیم گذشته به دلیل ابتلاء به بیماری سرطان از دست دادیم و این نشان می‌دهد که چقدرقشر فرهنگی ما با وضیعت تاسف باری زندگی می‌کنند.

این تئورسین سینما با اشاره به فضای فرهنگی در ایران گفت: اگرکسی به تهران بیاید و براساس ویترین کتابفروشی‌ها و کیوسک مطبوعات بخواهد تهران را با سایرمراکز فرهنگی دنیا مثل نیویورک و پاریس مقایسه کند؛ در ظاهر چیزی کم نمی‌آورد، اما خودمان می‌دانیم که درچه وضعیت فرهنگی زندگی می‌کنیم، کتاب با تیراژ۱۵۰ تا ۳۰۰ نسخه واقعا تاسف‌بار است و این نشان از دشواری زندگی فرهنگی در ایران است. و برپایی نشست‌هایی همچون شب‌های هنوز فرصت مغتنمی است تا حداقل دور هم جمع شویم و از دغدغه و مسائل فرهنگی‌مان صحبت کنیم.

او با اشاره به نخستین مطلبی که درباره تیم برتون درمطبوعات سینمایی ایران نوشته شده؛ گفت: ۲۳ سال پیش یک شب من، نادر تکمیل همایون و کامبیز کاهه در خانه ما نشسته بودیم و درباره تیم برتون برمبنای درکی که آن زمان از سینمای مولف داشتیم؛ صحبت می‌کردیم و در‌‌‌نهایت به جمع‌بندی رسیدیم که این جمع‌بندی منتشر شد.

 این منتقد سینما؛ با بیان این مطلب که صحبت کردن درباره تئوری مولف بیش از۴۰ساعت زمان می‌خواهد، گفت: ئتوری مولف در کل سه مکتب دارد؛ مکتب فرانسوی که با مجله کایه دوسینما آن را می‌شناسیم، مکتب انگلیسی که با مجله مووی شناخته می‌شود و مکتب آمریکایی که با کارهای آندروساریس منتقد آمریکایی به طور مشخص معرفی شده است. این مکاتب با اینکه تابع چهارچوب مشخصی می‌شوند، اما از منظر شکلی تفاوت‌هایی باهم دارند.

او افزود: منتقدانی که در مجله کایه دو سینما جمع شده بودند؛ جوان‌هایی بودند که می‌خواستند سینماگر شوند و خیلی دغدغه کار تئوریک نداشتند. خود آن‌ها بعد‌ها درنوشته‌هایشان اعتراف کردند که در کایه دو سینما درباره فیلم‌هایی نوشتند که حتی آن‌ها را ندیده بودند، درواقع منتقدان کایه دوسینما هدفشان این بود جنبشی را در سینمای فرانسه بوجود آورند و بعد فیلم بسازند. داستان مجله مووی که در انگلستان منتشر می‌شد با کایه دوسینما فرق می‌کند و مووی توسط منتقدان دانشگاهی اداره می‌شد. آندروساریس هم در آمریکا به نقد رسانه‌ای اهمیت می‌داد و می‌خواست با نوشته‌هایش مخاطب عام را با مفهوم سینما آشنا کند.

حسینی با بیان این مطلب که منتقدان سه مکتب تئوری مولف؛ درتعیین مصادیق با هم اشتراکاتی نداشتند؛ گفت: اما اشتراک این سه مکتب دراین است که هر‌گاه این تئوری را مطرح می‌کنند، قصد دارند که به وضع موجود حمله کنند. به عنوان مثال مقاله فرانسوا تروفو در فرانسه فیلمسازان پس از جنگ جهانی دوم را که در آثارشان گرایش به اقتباس ادبی داشتند را مورد انتقاد قرارداد تا نسل جدید خودشان بیایند و سینمای موج نو را بنیان بگذارند. بعد‌ها فیلمسازان موج نوحرف‌هایشان را درباره فیلمسازان نسل قبل پس گرفتند. در سینمای انگلستان نیز شاهد چنین رویکردی هستیم. آندروساریس هم چنین رویکردی نسبت به سینمای هالیود دارد.

او در بخش دیگر سخنانش با بررسی مجله کایه دوسینما گفت: ۶۴ سال از انتشار نخستین شماره این مجله می‌گذرد و همچنان انتشار آن تداوم دارد و این نشریه تاکنون به دلیل تغییراتی که در سیستم سردبیری آن بوجود آمده، دوره‌های مختلفی را پشت سرگذاشته است. دوره‌ای که درفاصله ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۳ منتشر می‌شود، دوره محبوب من به شمار می‌رود. از سال ۱۹۶۳ به بعد چرخشی در سیستم اداره این نشریه بوجود می‌آید و توجه به سینمای گدار، توجه به مباحثی که رولان بارت و لاکان مطرح می‌کنند، مورد توجه مولفان این نشریه قرار می‌گیرد. این دوره تا سال ۱۹۶۸ که دوره مارکسیستی آغاز می‌شود ادامه دارد و از سال ۱۹۷۲ شاهد شکل گیری دوره مائوئیستی کایه دو سینما هستیم. این دوره با نقدهای تند ایدئولوژیک همراه است و کایه دو سینما با افت بدی روبرو می‌شود و به همت فرانسوا تروفو دوباره احیاء می‌شود و از اوایل دهه ۱۹۸۰ با پیوستن پاسکال بونیفاس چهره کایه دو سینما دگرگون می‌شود. از سال ۱۹۹۰ هم ژان تسون به شورای سردبیری کایه دو سینما راه می‌باید. در سال‌های اخیر نیز کایه دو سینما با جوان گرایی روبرو شده است.

حسینی با بیان این مطلب که کایه دو سینما از زمان انتشارش تاکنون با فراز و فرودهایی همراه بوده، گفت: تئوری مولف یا ایده کارگردان مولف، اول بار ازسوی فرانسوا تروفو - که بعد‌ها از چهره‌های شاخص سینمای موج نو فرانسه شد مطرح شد. او از این اصطلاح برای خرده‌گیری بر روند فیلمسازی مبتنی بر اقتباس از شاهکارهای ادبی که بعد‌ها باب شد استفاده کرد. او فیلم‌هایی را هنری می‌دانست که در آن کارگردان با نوشتن فیلمنامه و هدایت بازیگران، کنترل کامل را بر روند ساخت فیلم داراست. البته شناسایی و اهمیت دادن به کارگردان‌ها معطوف به این دوره نبود. البته‌‌گاه یک تهیه کننده در فیلم نقش مولف را در فیلم بازی می‌کند.

به گفته حسینی؛ رویه کایه دو سینما خلاف جریان اصلی سینمای فرانسه است و تئوری مولفی که در مجله کایه دو سینما مطرح می‌شود با تئوری که از سوی مکتب انگلیسی و آمریکایی آن مطرح می‌شود، تفاوت‌هایی دارد. مجلات دیگری بودند که در‌‌‌‌ همان دوران نگرش‌ها و دغدغه‌های مشابهی با کایه دو سینما را مطرح می‌کردند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مجله «ریویو دو سینما» اشاره کرد که پیش از کایه دو سینما منتشر می‌شد و یا مجله «پوزیتیف» که پس از کایه دو سینما و دررقابت با آن به وجود آمد. اما آنچه منجربه تاثیرگذاری و ماندگاری عمیق کایه دو سینما شد و آن را به عنوان مجله‌ای پیشرو و آوانگارد مطرح کرد، یکی شور و اشتیاق و علاقه وصف‌ناشدنی نویسندگان و منتقدان آن نسبت به سینما بود که در طول تاریخ به مثالی زبانزد همه تبدیل شد و دیگری خصلت جدلی و جنجالی بودن مقالات و نقد‌هایشان بود. آن‌ها هیچ واهمه‌ای نداشتند که اظهارنظرهای ستایش آمیز و یا بی‌رحمانه‌شان درباره فیلمسازان و فیلم‌هایشان بحث و دعوا و جنجال به راه بیندازد و آشوب به پا کند و اوضاع را به هم بریزد.

او افزود: اما شاید مهم‌ترین خصلتی که کایه دو سینما را از مجلات دیگر متمایز می‌کرد این بود که نویسندگانش با دید متفاوتی به مقوله نقد می‌نگریستند و آن را نوع دیگری از فیلم ساختن تلقی می‌کردند و همانگونه قلم را به کار می‌بردند که فیلمسازان از دوربین بهره می‌بردند و شعارشان برای تغییروضعیت سینمای غبارگرفته این بود که «خودتان دست به کار شوید و فیلم مورد علاقه‌تان را بسازید» و با چنین رویه‌ای بود که چندی نگذشت که‌‌‌‌ همان نویسندگان و منتقدان فیلم‌هایی را ساختند که آن‌ها را به عنوان موج نویی‌ها محبوب کرد.

در ادامه نشست نادرتکمیل همایون، مترجم مجموعه با بیان این مطلب که درایران با فیلم‌ها برخورد جدی ازمنظرتئوری و نقد دانشگاهی می‌شود و همین موضوع هنگام فیلم سازی کار را دشوارمی‌کند، گفت: ۲۰سال پیش که من تصمیم گرفتم فیلم بسازم با خودم گفتم‌‌ای کاش می‌شد که ازاین تئوری‌ها فاصله بگیرم. درآن مقطع تاریخی به واسطه ادامه تحصیل درفرانسه این شانس را داشتم که با کارگردان‌هایی که درایران با فیلم‌هایشان آشنا شده بودم بیشترآشنا شوم؛ جالب اینجا بود که هرچه ما درایران تلاش می‌کردیم ازمنظر پیچیده‌ای با آثاراین کارگردانان برخورد کنیم، اما درغرب دریافتم که خود آن‌ها ازاین پیچیدگی درمواجه با فیلم‌هایشان فرار می‌کنند.

تکمیل همایون افزود: درمقطعی به منتقدان این امرمشتبه شده بود که هرچه درباره فیلم‌ها بیشترازمنظرآکادمیک بپردازند، تاثیرگذارترهستند. گروهی ازمنتقدان نیزپا را ازاین مرحله فرا‌تر گذاشته بودند ولیست‌هایی ازفیلم ساز‌ها تهیه کرده بودند و براساس رده‌ای که دراین لیست‌ها به آن‌ها داده بودند، امتیاز داده بودند. اما امروزه چنین رفتارهایی درنقد‌ها مرسوم نیست واصلا کسی چنین برخوردی را نمی‌پذیرد.

او با اشاره به سال‌های دانشجویی‌اش درفرانسه گفت: در‌ه‌مان سال‌های نخست که دانشجو بودم برایم مهم بود که فیلم‌های اسپیلبرگ را در‌‌‌ همان روزهای نخست اکرانش ببینم واین علاقه من با برخورد تدافعی هم دانشگاهی‌ها واستادانم روبرو می‌شد. اما من چنین رویکردی را نپذیرفتم وهمچنان نمی‌پذیرم. ارزش این نیست که مثلا این فیلم سازالف باشد یا ب؛ مهم این است که در آن لحظه درک کند که برود مثلا فیلم مونیخ را پس ازحادثه ۱۱ سپتامبربسازد.

تکمیل همایون با اشاره به سال‌ها فعالیت‌اش درحوزه ادبیات سینمایی گفت: کارمن به عنوان مترجم سینمایی مثل یک بازرگان است ومن با انتخاب‌هایی که می‌کنم تلاش می‌کنم به زبان ساده بهترین کالا را به دست مشتری‌هایم برسانم. شاید برخی این مجموعه کتاب را مورد نقد قراردهند که بسیارساده و بدون پیچیدگی‌های مرسوم تالیف شده‌اند، به نظرمن این حسن این کتاب هاست و کمک می‌کند تا با مطالعه آن‌ها گروهی به سینما علاقمند شوند.

او با بیان این مطلب که تا پیش از ترجمه کتاب تارکوفسکی علاقه به سینمای او نداشته، گفت: به واسطه نقدهای متعددی که درباره سینمای او خوانده بودم درتمام این سال‌ها علاقه‌ای نداشتم که فیلم‌های او را ببینم، اما این کتاب موجب شد که من هنگام ترجمه کتاب، تک تک فیلم‌های تارکوفسکی را ببینم واتفاقا از آثارش خوشم بیاید. یکی از مشکلات سینمای ما این بود که در دوره ما منتقدان با فیلم بسیارپیچیده برخورد می‌کردند و بعد‌ها وقتی همین منتقدان تصمیم گرفتند فیلم بسازند کمترموفق شدند.

تکمیل همایون با اشاره به منتقدان مجله کایه دو سینما که درباره فیلمی که دوست نداشتند، درباره‌اش نمی‌نوشتند گفت: مجله کایه دو سینما درچند دهه انتشارش با فراز و فرودهایی همراه بوده است و الزاما کسانی که درکایه دو سینما می‌نوشتند‌‌‌ همان رویکردی را که مثلا در۱۹۸۰ به فیلم سازی داشتند، امروز ندارند. به نظرم باید به رویکرد مجله کایه دو سینما درگذرزمان نگاه کرد. مثلا اسکورسیزی، تارکوفسکی و اسپیلبرگ فیلم سازمحبوب مجله کایه دو نیست، اما می‌بینیم که درباره آن‌ها نیز کتاب تالیف و منتشرمی‌کنند.

او دربخش پایانی سخنانش با اشاره به وضعیت نقد سینما درفرانسه گفت: باید قبول کنیم که امروزه نقد فیلم نویسی در فرانسه به بن بست رسیده است و دیگر منتقد خوبی در فرانسه نداریم. حتی دیگر کسی مثل گذشته مجله کایه دو سینما نمی‌خواند و تیراژ آن به هفت هزار نسخه رسیده است و دوسال پیش نیز در مرز ورشکستگی بود که یک ناشر قدرتمند این مجله را با پیشینه‌اش خرید و آن را از مرز نابودی نجات داد. مسئول رسانه‌ای هرفیلم با‌‌شناختی که از منتقدان مطبوعات دارد، منتقدانی که می‌داند با فیلم آن کارگردان ارتباط برقرارمی‌کنند را پیش از اکران عمومی فیلم دعوت می‌کند و آن‌ها را مجاب می‌کند که مطلب مثبتی درباره فیلم بنویسند. امروزه نقد سینمایی درفرانسه به بن بست رسیده است. بیشتر منتقدان مجله کایه دو سینما نیزجوان هستند و با اینکه کایه دو سینما دارد جان می‌گیرد، اما نمی‌توانند آن قدرتاثیرگذارباشند.

درادامه نشست نوید پورمحمدرضا از دوگانه آکادمیسم و سینه فیلیا درانتشارات سینمایی سخن گفت. او با اشاره به مقاله دیوید برادوی که درسال ۲۰۱۱ نوشته بود گفت: دراین مقاله او عنوان می‌کند که دوگانه آکادمی‌ها وسینه فیلیا‌ها باهم آشتی ناپدیرهستند. این مقاله او بازتاب گسترده‌ای پیدا می‌کند و۳۰ مقاله درتایید و رد آن نوشته می‌شوند. کریستین کیدی منتقد دیگری است که کتاب «باد درمیان درختان» را می‌نویسد او دراین کتاب بازهم به دوگانه آکادمیست‌ها وسینه فیلیا اشاره می‌کند و سطح نوشته‌های سینه فیلیا‌ها را درحد یک درد دل پایین می‌آورد وعنوان می‌کند که سینه فیلیا‌‌شناختی ازتئوری‌های سینمایی ندارند.

این منتقد با اشاره به نمونه‌هایی ازدوگانه آکادمیست‌ها وسینه فیلیا درایران گفت: بی‌شک کامبیزکاهه یکی ازنمایندگان واقعی سینه فیلیا درایران است که عاشقانه درباره سینما می‌نویسد. ازحسن حسینی هم به واسطه پژوهش‌ها و نقدهایی که درباره سینما پیش از انقلاب می‌نویسد می‌توان به عنوان یکی ازنمایندگان آکادمیست‌ها یاد کرد.

به گفته پورمحممدرضا؛ سینه فیلیا آکادمیست‌ها را متهم می‌کردند که براساس کلان روایت‌ها و کلید واژه‌های مشخصی که دارند به سراغ فیلم‌ها می‌روند وبا کلید واژه‌هایی که دارند یک روز رخت لاکان را برتن این فیلم‌ها می‌کنند و روز دیگررخت نشانه‌شناسی و الی آخر.

او با اشاره به پرونده‌ای که برای فیلم «جدایی نادراز سیمین» دریکی ازنشریات نوشته شده بود گفت: دراین مجموعه نقد‌ها از منظرآکادمیست‌ها با این فیلم برخورد می‌کنند و‌گاه لباس لاکان و‌گاه لباس نشانه‌شناسی برتن جدایی نادرازسیمین می‌کنند، نوع برخورد آن‌ها دراین نقد‌ها به گونه‌ای است که اگربه جای فیلم «جدایی نادرازسیمین» فیلم دیگری دراین نقد‌ها بگذاریم هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

پورمحمدرضا افزود: ازدیدگاه کریستین کید، سینه فیلیا معتقدند که منتقد آکادمیک قادرنیست که با فیلم‌ها مثل جهان برخورد کند وآن‌ها را ازدرون نقد کند، بلکه فیلم‌ها را مثل یک ابژه با کلان روایت‌های خود تفهیم می‌کند. کریستین کید تاریخ مطالعات سینمایی را به چهار دوره تقسیم و براساس دوگانه آکادمی و سینه فیلیا آن را تقسیم می‌کند. دوره اول ازسال ۱۹۲۰یعنی آغازنوشتن درباره سینما آغازمی‌شود و تا سال۱۹۶۰ ادامه پیدا می‌کند. دراین دوره دوگانه‌ای به نام سینه فیلیا و آکادمیک وجود ندارد؛ چون هنوز سینما وارد دانشگاه نشده است. درنقدهایی که دراین دوره نوشته می‌شود عشق نسبت به جهان سینما و فیلم‌ها موج می‌زند، حتی این شورومعصومیت را درنقد منتقدانی که آکادمیک ‌ترمی‌نوشتند نیزشاهد هستیم.

او افزود: سینه فیلیا درنوشته‌های خود تلاش می‌کردند تا رابطه شخصی و ماندگاری با فیلم‌ها پیدا کنند و ساکنان جهان فیلم‌ها شوند که اوج این نگاه را درنقدهای سینما کایه دو می‌بینیم. ازمیانه دهه۶۰ تا ابتدای دهه ۸۰ سینما وارد دانشگاه و با مطالعات دانشگاهی عجین می‌شود وازمنظرنشانه‌شناختی، نقد روان‌شناختی و ایدئولوژیک فیلم‌ها بررسی و نقد می‌شوند. دراین دوره نقدهایی که روح سینه فیلیا دارند پس زده می‌شوند. آکادمیک‌ها معتقد بودند که شورمندانه برخورد کردن با یک فیلم کافی نیست، بلکه منتقد باید قادر باشد با هرفیلم مثل یک متن برای خواندن روبرو شود.

این منتقد با اشاره به دوره سوم۱۹۸۰ و نظریه دریافت گفت: دراین دوره براساس نظریه دریافت توپ نقد به زمین مخاطبین انداخته می‌شود. چون براساس سنت مجله اسکرین دردهه۱۹۷۰ نقش تماشاچی‌ها درنقد‌ها کمرنگ شده بود ودراین دهه مخاطبان فیلم‌ها، بسیارمنفعل تلقی می‌شوند. اما دردهه۸۰ با استیلای مطالعات فرهنگی عنوان می‌شود که مخاطب نباید تحت سیطره ایدوئولوژی که ازبالا تاکید شده، باشد. باید خودش نیزدرمتن مداخله کند. دراین دوره بازخوانی جنسیت، قومیت، ‌نژاد و طبقه درنقد‌ها مرسوم می‌شود. اما با این همه روح سینه فیلیا دراین نوشته‌ها گم می‌شود.

پورمحمدرضا با اشاره دوره سوم که ازمیانه دهه ۹۰آغاز می‌شود گفت: دراین دوره تلاش می‌شود که روح سینه فیلیا را که در نوشته‌های دوره اول شاهد بودیم را چهارچوب نظری درنقدهای سینمایی پیوند بزنیم و به فیلم‌ها ازمنظرجهان نگاه کنیم.

او درادامه سخنانش با اشاره به مجموعه کتاب‌هایی که با ترجمه نادر تکمیل همایون ازسوی نشر دیبایه منتشرشده، گفت: انتشار این مجموعه اتفاق خوبی درحوزه کتاب‌های سینمایی به شمارمی‌رود. علاقه‌ای که به میشل شیون دارم موجب شد که من ابتدا کتاب تارکوفسکی را مطالعه کنم. این کتاب جهان تازه‌ای را پیش روی من باز کرد. درایران نیزاز۱۲ سال پیش سنت نگارش کتاب‌های کارگردان محورآغاز شده وکتاب‌هایی درباره بیضایی، علی حاتمی منتشرشده. اما نکته‌ای که درغرب به آن به خوبی توجه می‌شود و درایران نیزباید به آن توجه کنیم این است، صرف اینکه یک سری مقاله و نقد را گردآوری کنیم و کنارهم بگذاریم و یک شناختنامه منتشرکنیم، نمی‌توانیم جهان یک کارگردان مولف را نشان بدهیم، باید همچون غرب یک ویراستاری در کنارمجموعه باشد ومقالات را به گونه‌ای درکتاب بگنجاند که با خواندن هرمقاله و بخش، پازل زندگی وآثاراین کارگردان کامل شود.

اردوان تراکمه گفت: با سینما از۱۶ سالگی با مجموعه کتاب‌هایی که نشر پنجاه و یک منتشرمی‌کرد، آشنا شده‌ام. مجموعه کتاب‌های سینماگران بزرگ شباهت ظاهری دارد با کتاب‌هایی که نشرپنجاه و یک درحوزه سینما منتشرمی‌کرد، کتاب‌هایی که هر یک تک نگاره‌هایی بود درباره سینماگرانی چون فلینی، گدار، کوبریک. کتاب‌های سینمایی نشر پنجاه و یک درواقع به ما مسیر لذت بردن از سینما را نشان داد و سال‌های بعد من به خواندن جدی تئوری‌های سینما روی آوردم و با خواندن تئوری‌ها بود که تازه وارد دنیای عجیب وغریب درگیری‌های سینما شدم و هریک ازما که چنین تجربه‌ای را پشت سرگذاشت به فراخور نگره‌ها و روحیمان یک کارگردان و یا نظریه را بر دیگری ترجیح می‌دادیم.

اوافزود: با تجربه آشنا شدن با سینما از طریق کتاب‌های نشر پنجاه و یک، امیدوارم روزی در ایران نیز شاهد انتشار مجموعه تک نگاره‌هایی درباره سینما وسینماگران ایرانی باشیم.

این منتقد سینمایی با بیان این مطلب که کتاب‌های سینمایی مولف محورمی‌توانند درورود سینما را به ما نشان بدهند، گفت: البته کتاب‌هایی که الزاما درباره یک فیلم ساز تالیف می‌شوند هم می‌تواند به شک و شبهه‌هایی هم دامن بزنند که ما فقط یک تاریخ سینما داریم. اما باید درنظربگیریم؛ ذیل تاریخ سینمای رسمی، تاریخ‌های سینمای زیرزمینی را هم داریم واختلافات بی‌شماری میان تاریخ رسمی سینما و تاریخ زیرزمینی سینما وجود دارد. ما ایرانی‌ها هم به واسطه پرویزشفاء ومطالبی که درمطبوعات می‌نوشت به صورت گذرا با این اختلافات آشنا شدیم و سینمای ایران نیزذیل سینمای جمعی تعریف می‌شود که با تجربه انضمامی پیوند خورده است.

تراکمه با اشاره به تفاوت اساسی میان دو نوع تاریخ نگاری گفت: وقتی کتاب‌ها و آثاری که درباره سینمای زیرزمینی و تاریخ سینمای رسمی را مطالعه می‌کنیم درمی‌یابیم که همیشه پایه تئوریک پشت تمام نقد‌ها وجود دارد، اما متاسفانه اگربخواهیم این مطالب را با نقدهایی که درباره سینمای ایران نوشته می‌شود مقایسه کنیم درمی‌یابیم که بیشترنقدهایی که درباره سینمای ایران نوشته می‌شود بدون پشتوانه تئوریک است و بیشترنقد‌ها به تعریف کردن فیلم‌ها منتهی می‌شود که ‌گاه منتقد ازپس تعریف درست خط فیلم برنمی‌آید.

او درپایان سخنانش با بیان این مطلب که درایران تجربه بدی درباره آموزش مسائل تئوریک سینما دردانشگاه داشته‌ایم گفت: انتشارمجموعه کتاب‌ها فرصت مغتنمی است که تازه ما با سینما آشنا شویم و به مرور به پیوند ارگانیکی بین حوزه‌های مختلف سینما دست یابیم.

کیوان مهتدی مدیر روابط عمومی نشردیبایه گفت: بهانه برپایی این نشست انتشارپنج جلد از مجموعه کتاب‌های سینماگران بزرگ جهان است. این پروژه دربرگیرنده ۳۰ مجلد است که هرجلد تک نگاره‌ای درباره یکی ازسینماگران بزرگ است. شاید درابتدای امرترجمه این مجموعه برای خود من جذابیتی نداشت که وقتی در روند کار قرار گرفتم دریافتم که با انتشار این مجموعه و کتاب‌هایی ازاین دست ما بهتر می‌توانیم با سینما آشنا شویم.

به گفته او انتشارات دیبایه بخش عمده تمرکز خود را برروی ترجمه کتاب‌های سینمایی گذاشته ودرحال حاضرچندین پروژه سینمایی به صورت موازی دراین انتشارات در مرحله اجرا قرار دارند.

کد خبر : ۳۰۳۱۴۸