خبرگزاری کار ایران

یادداشت افشین علا در سالروز درگذشت قیصر امین پور؛

قیصر در شعر معاصر نامی زنده و سیال است

افشین علا (نویسنده و شاعر) در سالروز درگذشت قیصر امین‌پور یادداشتی را منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ متن یادداشت افشین علا درسالروز درگذشت قیصر امین پور که برای  ایلنا ارسال کرده است؛ بدین شرح است:

دوستان قیصر از همه بی‌ادعاترند" چه بپذیریم چه بر نتابیم، قیصر در شعر معاصر نامی زنده و سیال است. مثلا شبیه سهراب و فروغ. از  نظر جا افتادن و اعتبار و پرطرفدار بودن شعرش می‌گویم. نه شباهت آثارش به این دو یا هرکس دیگر. دلایلش را هم که همه می‌دانیم. کشف ذات شعر، تن ندادن به  قواعد متناقض با زندگی ناب و معصوم شاعرانه، استادی و اشراف بر زبان و ادبیات فارسی، سهل و ممتنع بودن سعدی‌وار شعرها و رندانه و چند وجهی بودن مفاهیم و آرایه‌ها در عین همه فهم بودن حافظ‌وار آن و... با این حال باید گفت تقریبا هر کسی با قیصر از منظر خود ارتباط می‌گیرد. عیب هم ندارد که خاصیت شعر این است! اما در این مجال اندک می‌خواهم به‌عنوان عضو انجمن شاعران-جایی که قیصر بیش از همه جا به آنجا و البته به دانشگاه دلبستگی داشت - به یک نکته اشاره کنم. قیصر نیازی به تجلیل‌های مناسبتی آنهم ذیل عنوان‌های ارجمند شاعر آیینی، شاعر انقلاب، شاعردفاع مقدس و...ندارد. لطفا رگ غیرت کسی بیرون نزند! بله، قیصر همه اینها هست، اما اینها همه قیصر نیستند! مهمل نمیگویم. باور کنید اینجور نگاه کردن به شعرهای قیصر یعنی مثله کردن آثارش!

آنهم نه ازسردغدغه شعر یا دغدغه قیصر داشتن، که به منظور استفاده ابزاری در بیلان کار ارگانها و نهادهای اداری! و تشکیل نشست‌های ملال‌آور با مضمون نشستند وگفتند و برخاستند! و دیگر هیچ. بازهم خواهش می‌کنم رگ غیرت کسی بیرون نزند. می‌دانم که قیصر مسلمان بود. گرایش‌های انقلابی و آیینی هم داشت. نه ما کتمان می‌کنیم نه خودش از اذعان به آن ابایی داشت. ولی قیصر مسلمانی‌اش را داد نمیزد. اهل فسق که نبود اما زهدهم نمی‌فروخت. فسق کسی راهم به رخش نمی‌کشید. اهل مصاحبه و تریبون و تلویزیو ن هم نبود.به دلایل کاملا روشن بعد از دوران حوزه هنری با هیچ نهاد دولتی و رسمی هم ارتباطی نداشت. البته که ژست اپوزیسیون هم نمی گرفت. خودش بود. شعرش هم شبیه خودش بود. یعنی شعرش گاهی شاد بود. گاهی گریه می کرد. گاهی عاشق می‌شد. گاهی شدیدا به فلسفه پهلو میزد گاهی انتقاد از نابرا زندگی‌ها بود.گاهی برای عاشورا و نماز و اعتقادش می‌سرود وگاه کودکانه شعر می‌گفت. حالا من با تقسیم بندی موضو عی آثارش مشکلی ندارم. ولی این فقط یک کارپژوهشی است که با آثار هر شاعری می‌شود کرد اما کار تبلیغاتی و رسمی با شعر قیصر نامردیست اینکه اشخاص، نهادها و رسانه‌هایی که در بودن قیصر با احتیاط از کنارش می‌گذشتند، بعد از  فقدانش یکهو متولی آثار او شوند، خیلی نامردی ست.اشتباه نکنید اصلا نمی‌خواهم بگویم قیصر فقط مال ماست.که او حتا فقط به همسر وآیه عزیزش هم تعلق ندارد.که مال همه شاعران جوان و شعرخوانان حرفه‌ای شهرهاو روستاهای ایران است که بطرز عجیبی دلداده‌اش هستند. اما این را که حق دارم بگویم حال که حلقه رفقا و یاران همنفس سی و چندساله او وحتی خانواده فرهیخته‌اش درسخن گفتن از قیصر از همه بی‌ادعاتر و ساکتترند بقیه عزیزان هم جانب احتیاط رانگه دارند! کار علمی، نقد و پژوهش جای خود اما مناسبتی کردن قیصر و تبلیغ رسمی و بدتر از همه ادعای روزافزون رفیق گرمابه و گلستان او بودن کارسبکی است. بازهم میگویم انجمن شاعران هیچ ادعایی در مصادره قیصر و سید و سلمان و...ندارد. اما امثال من و شما دوستان باید بتوانیم توی چشم استاد شفیعی کدکنی و ساعد و سهیل و بیوک ملکی و خانم راکعی و از همه مهم ترخانم اشراقی و آیه عزیز نگاه کنیم یا نه؟آنها که یادشان نرفته قیصر با همه نجابت وروی بازش دلش ازدست چه کسان و چه جریانهایی خون بود!

کد خبر : ۳۱۷۵۹۳