خبرگزاری کار ایران

سومین کنگره علوم انسانی اسلامی افتتاح شد

رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی؛ رواج علوم انسانیِ اسلامی را لازمه مجاهدت برای گشودن باب آزاداندیشی دانست و گفت: فضاهای بسته و کلیشه‌های شبه علمی که جریان روشنفکری سکولار در بوجود آوردن آن نقشی دارد، تنفس علوم انسانیِ اسلامی را با سختی روبرو می‌کند.

به گزارش ایلنا، رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی با حضور در مراسم افتتاحیه این کنگره با اشاره به ۱۰ کمیسیون تخصصی برای گسترش علوم انسانی اسلامی گفت: موضوع تحول مبنایی در علوم انسانی، شکل‌گیری و تکامل علوم انسانیِ اسلامی یکی از اهداف جدی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است که در این کمیسیون‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد.

وی ادامه داد: گرچه طی سال‌های گذشته، بخش مهمی از مدیران نظام آنطور که سزاوار بوده است، نه درک صحیح و عمیقی از این موضوع فوق مهم داشته‌اند، و نه به طریق اولی به این مسأله کلیدی اهتمام جدی ورزیده‌اند، اما دست یابی به علوم انسانیِ اسلامیِ قوی و تحول آفرین، همواره دغدغه اصلی تعداد زیادی از روشنفکران متدین و انقلابی در حوزه و دانشگاه بوده است.

 غلامی ادامه داد: اهداف الهیِ انقلاب و نظام، خروج از اسارت و بردگیِ نظام سلطه، پیشرفت همه جانبه و جهشی ایران و رسیدن به تمدن نوین اسلامی بدون بهره‌مندی از علوم انسانیِ اسلامی تکامل یافته، یعنی مغزافزار کارآمد مدیریت جامعه اسلامی، محقق شدنی نیست.

رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی بیان کرد: جای تعجب است که عده‌ای از سر کم‌آگاهی، دست‌یابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را خارج از مسیر علوم انسانیِ اسلامی، یا رسیدن به تمدن نوین اسلامی را بدون توجه به لازمه اصلی آن، یعنی علوم انسانیِ اسلامی جستجو می‌کنند.

وی با تأکید بر اینکه پیشرفت حقیقی یا تمدن نوین اسلامی در سایه علوم انسانی اسلامی محقق می‌شود؛ گفت: تا زمانی که علوم انسانیِ سکولار و غربی از دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی ایران و همچنین دنیای اسلام اخراج نشود و برنامه وسیع و خزنده نفوذ و سلطه‌گری قدرت‌های استکباری بر کشورهای اسلامی، از طریق علوم انسانیِ سکولار خنثی نشود، صحبت کردن از پیشرفت حقیقی یا تمدن نوین اسلامی، شعاری بیش نیست.

غلامی اظهار داشت: علوم انسانیِ غربی با مسدودسازی باب آزاداندیشی، ایجاد انحصار در منابع معرفت‌شناختی و تراشیدن و نصب انواع بت‌ها و مجبور کردن علماء و مدیران به سجده کردن در برابر این بت‌ها، امکان دیدن واقعیت‌های انسانی و اجتماعی را از جامعه علمی ما و کشورهای اسلامی سلب کرده و بین تولیدات علمی و حقیقت، فرسنگ‌ها فاصله ایجاد کرده است.

وی با بیان اینکه پیچیدن نسخه‌های غلط در این ۳۷سال ما را بار‌ها از مسیر صحیح منحرف کرده است؛ گفت: هم اکنون نیز تکیه کردن به این علوم انسانی، که ناکارآمدی خود را حتی در خود جوامع غربی و عالَم مدرن به وضوح به اثبات رسانده است، چیزی جز افتادن در مسیر شکست و ناکامی نیست.

غلامی در بیان تعریف علوم انسانی اسلامی گفت: ‌‌نهایت غلط فهمی است اگر کسانی تصور کنند، علوم انسانیِ اسلامی یعنی کنار زدن مزیت‌ها و نقاط قوت علوم متعارف در قلمروهای حقیقی آن. حقیقتاً چه کسی تاکنون علوم انسانیِ اسلامی را اینگونه تعریف کرده است؟ آیا اینگونه توصیف کردن علوم انسانیِ اسلامی به جز تخریب این علوم و تداوم بخشی به حیات مصنوعی علوم انسانی ِسکولار، هدف دیگری را نیز دنبال می‌کند؟

رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی اظهار داشت: آیا بهتر نیست اصحاب علوم انسانیِ سکولار و اعضاء حلقه بسته روشنفکری سکولار در دانشگاه‌ها، یکبار هم شده به جای تخریب و تکفیر طرف مقابل، عالمانه افکار رقیب خود را به نظاره بنشینند؟

وی درتعریف علوم انسانیِ اسلامی گفت: علومی که ضمن ابتنا بر جهان بینی الهی، و با استفاده صحیح از دستگاه معرفت شناختیِ جامع و همه جانبه نگر- که شامل استفاده هدفدار و روشمند از تمامی منابع و روشن‌شناسی‌ها می‌شود- به شناسایی، تحلیل و حل مسائلِ انسان مسلمان و جامعه اسلامی، آن هم مبتنی بر اصل تقرب به حقیقت، می‌پردازد.

غلامی ادامه داد: در این تعریف، تجمیع دو رویکرد مبناگرایانه و کارکردگرایانه مشاهده می‌شود. رویکرد مبناگرایانه، با اصالت بخشی به موضوع تقرب به حقیقت و ممکن دانستن آن، بر ضرورت تکیه بر فلسفه و مبناسازی تاکید دارد و حتی روش‌شناسی را به رغم اهمیتی که برای آن قائل است، فرع بر مبناسازیِ فلسفی در نظر می‌گیرد.

رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی تصریح کرد: در قسمی از دیدگاه‌ها، فلسفه صدرایی به دلیل پیوند مناسب با قرآن و سنت، بر سایر فلسفه‌ها ارجیت می‌باید که در جای خود محل بحث است؛ و در رویکرد کارکردگرایانه، توجه به واقع گرایی با عطف نظر به مثلت جامعه، تاریخ و شریعت، قدرتمند کردن علوم انسانیِ اسلامی برای تولید فرمول‌های لازم جهت پاسخگویی به نیازهای روز جامعه را مد نظر قرار می‌دهد. بر این اساس، ما با یک مربع چهار ضلعی بروبرو خواهیم بود که فلسفه، شریعت، جامعه و تاریخ اضلاع آن را بوجود آورده آورده‌اند.

وی با بیان اینکه علوم انسانیِ اسلامی در بستر آزاداندیشی به شکوفایی می‌رسد افزود: فضاهای بسته و کلیشه‌های شبه علمی که جریان روشنفکری سکولار با نگاهی کاملاً ایدئولوژیک در بوجود آوردن آن نقشی اساسی دارد، تنفس علوم انسانیِ اسلامی را با سختی روبرو می‌کند.

 رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی با تأکید بر اینکه علوم انسانیِ اسلامی نمی‌خواهد خود را در قفس مدل‌های علمیِ تجربی که اغلب گرفتار پارادوکس قانون گراییِ به ظاهر علمی و نسبی گرایی معرفتی می‌باشند زندانی کند گفت: تمام تلاش علوم انسانی اسلامی مصروف خلاص شدن از این شرایط سخت و غیرقابل تحمل است.

غلامی گفت: اگرچه رشد خطی علم فی نفسه خوب است لکن اگر قرار بر تحمیل کلیشه‌های علمی به دانشگاه‌ها، آن هم در عرصه علوم انسانی (نه علوم پایه، فنی، مهندسی و پزشکی) و بستن باب آزادی علمی در دانشگاه‌ها باشد، لاجرم باید با عنصر حقیقت جویی در دانشگاه‌ها خداحافظی کرد و به تبدیل دانشگاه به ماشین لوکس نظام سرمایه و سلطه، که در قرن‌های اخیر شاهد آن هستیم، کاملاً تن داد.

رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی با بیان اینکه اساساً علوم انسانیِ اسلامی قابل تحمیل به دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی نیست ادامه داد: البته اینگونه نیست که ما نخواهیم تحمیل کنیم، بلکه امکان تحمیل آن بر اساس ذات علوم انسانیِ اسلامی وجود ندارد.

 وی حرف اساسی در رواج علوم انسانیِ اسلامی را لزوم مجاهدت برای گشودن باب آزاداندیشی دانست و گفت: اگر جریان روشنفکری سکولار که در این ۳۷ سال به رغم قرار گرفتن در موضع اقلیت، همواره دانشگاه‌های کشور در عرصه علوم انسانی را، علنی یا پنهانی در قبضه خود قرار داده است، دست از مواجهه مستبدانه با علم بردارد و حتی گوشه‌ای از باب آزاداندیشی را باز کند، علوم انسانیِ اسلامی به طور طبیعی در رگ‌های دانشگاه‌های کشور جاری شده و به سرعت رشد می‌کند.

 وی مبارزه اصلی برای علوم انسانی اسلامی را به منظور گشودن باب آزاد اندیشی در دانشگاه‌ها خواند و گفت: کنگره علوم انسانیِ اسلامی در این سال‌ها نقش خود را نه فقط به عنوان یک مراسم و یک حرکت گفتمان ساز، بلکه به عنوان یک طرز تفکر و مکتب علمی و اجتماعیِ روشن پیدا کرده است؛ به همین دلیل هم اکنون این کنگره آثار قابل توجهی را در مسیرسازی برای حرکت علمی و حتی تا حدی مدیریتی کشور داشته که مشاهده آن چندان هم دشوار نیست.

 غلامی با اشاره به رونمایی کتاب نظریه در سومین کنگره علوم انسانی اسلامی گفت: کنگره علوم انسانیِ اسلامی دارای اقماری است که اهمیت هر یک از این اقمار اگر از این مراسم علمی دوسالانه بیشتر نباشد، کمتر نیست. کتاب نظریه کتابی است در عالیترین سطح علم و تحقیق برای ایجاد یک میدان رقابتی قوی بین پژوهشگران برجسته، و همچنین کتابی است برای هموار ساختن مسیر انتخاب و معرفی مداوم نظریه‌های بر‌تر در حوزه علوم انسانیِ اسلامی که انتشار آن خود شاهد توفیق اولیه کنگره در این عرصه است.

 وی در ادامه از ایجاد مرکز ایده‌پردازی و نوآوری به منظور شناسایی و جذب جوانان مستعد و نخبه خبر داد و گفت: این مرکز در جوار مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) که هرچند در بدو راه است و نهال آن محتاج رسیدگی است، اما امیدهای زیادی را برای ایجاد خط شناسایی و پرورش نیروی انسانی نخبه بوجود آورده است.

 رئیس شورای سیاست گذاری کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی به همکاری ۳۰ مرکز علمی و تحقیقاتی در برگزاری کنگره اشاره کرد و افزود: کنگره بین المللی علوم انسانیِ اسلامی یک حرکت جوشنده از متن حوزه و دانشگاه، و برخاسته از جریان روشنفکری انقلاب اسلامی است و به هیچ کس و هیچ مجموعه خاصی تعلق ندارد.

نشست بخش بین‌الملل سومین کنگره بین‌المللی علوم انسانی برگزار شد

نشست بین‌المللی سومین کنگره بین‌المللی علوم انسانی، شب گذشته نهم آبان ماه ۱۳۹۴ در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما و با حضور اساتید و صاحب‌نظرانی از ایران و لبنان برگزار شد.

غلامی با اشاره به لزوم توسعه دادن به علوم انسانی اسلامی، گفت: امروز موفق شده‌ایم در زمینه فلسفه اسلامی راه‌های نوینی را باز کنیم. در این کنفرانس بیش از ۵۰ مقاله در سطوح مهم تدارک دیده‌ایم.

وی افزود: طبیعی است که ما نمی‌توانیم در همه زمینه‌ها صحبت کنیم چون واضح است که در زمینه علوم انسانی نظریات مختلفی وجود دارد. شاید بتوانیم بگوییم که اقتصاد اسلامی بر خواسته‌های امت اسلامی استوار است و دانشمندان اسلامی که در زمینه علوم انسانی اسلامی تلاش کرده‌اند مدعی هستند که ما می‌توانیم نظریه‌پردازی کنیم و این نظریه‌ها را عملی کنیم.

حجت‌الاسلام غلامی در ادامه با اشاره به اینکه دستاوردهای دانشمندان علوم انسانی امروز جایگاه خود را باز کرده است، بیان کرد: علی‌رغم همه مشکلاتی که در این زمینه وجود داشته است، توانسته‌ایم برخی از نظریه‌های مربوط به علوم انسانی اسلامی را به مرحله عمل برسانیم.

رئیس شورای سیاستگذاری کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی ادامه داد: چنان‌چه امروز بخواهیم به علوم انسانی اسلامی دسترسی داشته باشیم، باید اولویت را به پشتیبانی از محققان داد. چنان‌چه محتوای خوبی را فراهم کنیم دانشگاه‌های اسلامی می‌توانند تاثیرات خود را برجای بگذارند. به نظر می‌رسد در این شرایط رسالت ما توجه به علوم انسانی و شناخت نقاط ضعف و قوت در این زمینه است و ما می‌توانیم قالب‌های بدیهی را توضیح بدهیم.»

وی با انتقاد از رفتار برخی از صاحب‌نظران مسلمان در زمینه اسلامی کردن علوم انسانی، گفت: در این راستا کسانی هستند که به دنبال تحریف مسائل اسلامی هستند و به مسائل و مباحث اسلامی یک پوشش اسلامی می‌دهند که این مسئله اثرات منفی دارد و از این طریق تفکرات غربی در جوامع اسلامی رخنه می‌کند.

در ادامه این نشست، فکری، ضمن خوشامدگویی به حجت‌الاسلام شیخ شفیق جرادی، دکتر احمد ماجد و سایر مهمانان نشست، گفت: این اجلاس با حضور شیخ جرادی و دکتر احمد ماجد برگزار می‌شود که این دو بزرگوار بی‌نیاز از تعریف هستند. تلاش‌هایی که از سوی انستیتوی موسسه اسلامی صورت گرفته، تلاش‌های قابل توجهی است که هدف آن توسعه دادن حکمت اسلامی است.

وی افزود: این فرصت را مغتنم می‌شماریم. این اجلاس در زمینه علوم انسانی اسلامی است و تلاش می‌کنیم به راه‌هایی برسیم که بتوانیم این مسیر را گسترش بدهیم و یک مکانیزم جامع را تدوین کنیم.

در بخش دیگر این نشست دکتر عطاءالله رفیعی آتانی، دبیرعلمی کنگره سومین کنگره علوم انسانی اسلامی به تشریح محورهای این کنگره پرداخت و بیان کرد: برای این کنگره ۱۰ محور در نظر گرفته شده است که یک کمیسیون جامعه‌شناسی اسلامی داریم و کمیسیون دیگر اقتصاد اسلامی است که آقای دکتر متفکرآزاد مسئول این کمیسیون است. کمیسیون دیگر، مدیریت اسلامی است که دکتر گودرزی مسئول آن است.

وی افزود: کمیسیون حقوق اسلامی با مسئولیت آقای دکتر حکمتی است. هم‌چنین کمیسیون روان‌شناسی اسلامی داریم که این امر با مشارکت همه دانشگاه‌های کشور و مراکز تحقیقاتی در حوزه علمیه قم صورت می‌پذیرد. هم‌چنین دو کمیسیون فرارشته‌ای داریم که عبارتند از فلسفه و روش‌شناسی و مدیریت تحول علوم انسانی.»

در ادامه نشست حجت‌الاسلام شیخ شفیق جرادی که از کشور لبنان در این نشست حضور یافته بود، با اشاره به اینکه چند جریان اساسی در حوزه علوم انسانی وجود دارد، گفت: برخی اساسا منکر وجود چنین علومی هستند و سکولار بودن علوم را به عنوان پیش‌فرض در نظر گرفته‌اند. در مقابل این، جریان‌هایی وجود دارد که معتقدند که می‌شود از طریق اسلامی استفاده کرد و برخی از این جریان‌ها به سوی سلطه سیاسی در حوزه علوم انسانی حرکت کرده‌اند.

شیخ جرادی در ادامه اشاره‌ای به اسلامی‌سازی علوم کرد و گفت: ما در حوزه‌های فرهنگی کار نکرده‌ایم و نیازمند یک مکتبی هستیم که این مسائل را گسترش بدهد و ما باید روی این موضوع کار کنیم. امید‌ها و انتظارات ما بسیار بزرگ است. ما معتقدیم که امروزه چهره اسلام در حال مشتت شدن است و حتی چهره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خداوند به خاطر وجود جریان‌های تکفیری مشتت شده که ما باید تلاش کنیم این مسائل را رفع کنیم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به روند اسلامی کردن علوم اسلامی در ایران بیان کرد: «جوامع ایرانی هنوز نتوانسته‌اند به جایگاه اصلی خود برسند و ما باید یک خطوط و دایره‌هایی برای علوم انسانی در حوزه اسلامی ترسیم کنیم.

در ادامه دکتر احمد ماجد با اشاره به تلاش‌های صورت گرفته در زمینه اسلامی کردن علوم انسانی، بیان کرد: «از آغاز قرن بیستم مصطفی عبدالرازق در این زمینه تلاش‌هایی را صورت داد ولی این چارچوب در ‌‌نهایت متوقف شد وی در سال ۱۹۳۴ معرفت دینی را از مباحث سیاسی جدا کرد که لائیک‌ها سعی می‌کنند این را رواج دهند.

وی افزود: سؤال اصلی این است که آیا می‌توان علوم انسانی را بر پایه علوم اسلامی بنا نهاد؟ آنچه اسماعیل فاروق در این زمینه مطرح کرد این بود که ما دارای میراث تمدنی عظیمی هستیم و می‌توانیم در بسیاری از برنامه‌های نظری فعال باشیم.

ماجد در ادامه بحث خود با اشاره به اینکه در حوزه اسلامی کردن علوم انسانی، حرکت منسجمی دیده نشده است، گفت: مشکل اصلی که فاروق به آن اشاره می‌کند این است که هرکسی در این زمینه به طور جداگانه کار می‌کند و این پروژه به سوی انسجام در جهان اسلام حرکت نمی‌کند.

وی با بیان نحوه اسلامی کردن علوم انسانی، ادامه داد: سؤال بعدی این است که آیا علوم انسانی باید ایدئولوژیک باشد؟ جهان عرب بیش از ایران از این مسئله رنج می‌برد چون اسلام‌گرا‌ها و لائیک‌ها در این زمینه باهم درگیر هستند. در این زمینه برخی معتقدند که اسلام نمی‌تواند نظریه تولید کند. سوال بعدی این است که آیا برای اسلامی کردن علوم انسانی متدولوژی داریم؟ مسئله مهم بعدی بحث معنا است. آیا روشنفکران اسلامی می‌توانند معنایی تولید کنند که بتواند با جهان غرب رقابت کند و در برابر آن بیاستد؟

در ادامه نشست بین‌المللی سومین کنگره بین‌المللی علوم انسانی، یکی از حاضرین سؤالی را از شیخ جرادی طرح کرد. وی طی سؤالی از شیخ جرادی پرسید: «شما گفتید که اندیشمندان ایرانی در چارچوب مرزهای ایران محصور شده و نتوانسته‌اند تعامل شایسته‌ای را با اندیشمندان لبنان و عرب به دست بیاورند. این فرمایش شما درست است. پیشنهاد شما برای رفع این مشکل چیست؟

شیخ جرادی در پاسخ به این سؤال به دو محور اساسی اشاره کرد و گفت: یکی از این محورهای اساسی بحران محدود شدن اندیشمندان ایرانی به داخل ایران است که در این زمینه اگر اندیشمندان عرب در این زمینه صاحب نظر هستند، اندیشمندان ایرانی از آن بی‌اطلاع هستند و اساسا ایرانی‌ها معتقدند که در زمینه علوم انسانی رقیبی در جهان عرب ندارند. اگر هم قرار است همایشی برگزار شود، باید بر این مبتنی باشد که چگونه می‌توان ارتباط فکری میان اندیشمندان ایرانی و عرب برقرار کرد.

وی در ادامه پاسخ به سوال به مشکل زبانی اشاره کرد و اظهار داشت: «اگر ایرانیان زبان را مشکل ارتباط‌گیری با اندیشمندان عرب می‌دانند باید گفت که تعداد اعرابی که در لبنان آلمانی می‌دانند به مراتب کمتر از کسانی است که زبان فارسی می‌دانند اما تفکر آلمانی بر جامعه لبنان بسیار تاثیر گذاشته است.»

دکتر زاهد در بخش دیگر این نشست با اشاره به نحوه تولید علوم گفت: اساسا تولید علوم در راستای حل مسئله اتفاق می‌افتد ما روی یک مسئله‌ای فکر می‌کنیم و علم تولید می‌شود مسائل زمانی نمود پیدا می‌کنند که ما احساس نیازی داشته باشیم یعنی نیاز مسئله می‌سازد و مسئله علم درست می‌کند. در جوامع مسائل و نیاز‌ها زیادند و مسائل اجتماعی مشخص می‌کنند که کدام یک از این نیاز‌ها اصلیتر است و بر این اساس علم را رقم می‌زنند یعنی این مدیریت‌های اجتماعی هستند که سرمنشا تولید علم هستند.

وی افزود: ما می‌بینیم که در غرب مونتسکیو است که روح‌القوانین را می‌نویسد و نوع خاصی از مدیریت اجتماعی را رقم می‌زند که علوم انسانی بر اساس آن تنظیم می‌شود و ادامه می‌یابد و بعد مدیران اجتماعی دیگری هستند که خط او را پیگیری می‌کنند و علوم انسانی شکل می‌گیرد. الان سلطه تمدن مدرن و سیاستمداران این تمدن در جهان حاکم است بنابراین آن‌ها هستند که مسئله درست می‌کنند و سوال مطرح می‌کنند و نیاز‌ها را رقم می‌زنند از همین جهت است که نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم در کشورهایی که تحت سلطه استکبار جهانی هستند علوم انسانی‌ای غیر از علوم انسانی موجود فعال باشد. کسانی می‌توانند علومی غیر از این علوم را بسازند که نوع نیاز و نوع مسئله آن‌ها متفاوت باشد و این اتفاقی است که بعد از انقلاب اسلامی در ایران رخ داده است. بنابراین انقلاب اسلامی سرمنشا تولید نیازهای جدید و مسائل جدید شده است.

در ادامه نشست دکتر عادل پیغامی، استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) با اشاره به نحوه ورود پیشینی به علم دینی، گفت: منظور از ورود پیشینی به علم این است سعی می‌شود فارغ از علم متدولوژی آن مورد بحث قرار بگیرد در این فاز شکی نیست ما در این فاز با شکستن فرضیات غربی سعی می‌کنیم نوعی نسبت‌سنجی ارتباط را بین مبانی علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی پیدا کنیم.

وی افزود: قاعدتا نه غرب یک واحد همگن است نه فلسفه اسلامی. چون نظریات مختلف را در این حوزه‌ها داریم از سوی دیگر وقتی‌ای شکست فلسفی را انجام می‌دهیم به این می‌رسیم که الزاما بین مبادی غربی و اسلامی تعارض و دوگانگی وجود ندارد گاهی وقت‌ها به نحوی از ارتباط علم سکولار و اسلامی کردن علم صحبت می‌شود که برداشت می‌شود ما چگونه می‌خواهیم علم سکولار را اسلامی کنم؟! اساسا علم سکولار قابل اسلامی شدن نیست. قرار نیست ما علم غربی ضداسلام را مسلمان کنیم مگر می‌شود فلسفه کانت را اسلامی کرد؟ اما سؤال این است که آیا تمام کانت غیراسلامی است؟ نه! ما یک سری مبادی داریم که می‌توانیم ارتباط بگذاریم.

پیغامی ادامه داد: ما در فاز پیشینی سعی می‌کنیم که رابطه بین مبادی علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی را کشف کنیم این ورود پیشینی البته نیازمند یک سری از فیلسوفان مضاف است یعنی فیلسوفان وجود به درد ما نمی‌خورد البته فیلسوفان وجود کمک‌هایی کرده‌اند اما ما نیازمند فیلسوفان اجتماعی و اقتصادی و... هستیم.

وی با اشاره به اینکه این فیلسوفان مضاف هستند که می‌توانند مبانی علوم غربی را به عناصرشان بشکافند، بیان کرد: این فازی از اسلامی کردن علوم انسانی است اما این فاز وقتی دچار افراط شود، وارد صحبت‌های خاصی می‌شویم که در اینجا هم داشتیم.

در بخش پایانی این نشست دکتر عطاءالله رفیعی آتانی، دبیرعلمی کنگره سومین کنگره علومانسانی اسلامی به چند نکته اشاره کرد و گفت: «نکته اولی که من می‌خواهم به آن بپردازم تعریف علوم انسانی است علوم انسانی اجتماعی ماموریت خودش را توصیف و تبیین کنش انسانی و پدیده‌های انسانی در عمل و واقعیت تعریف می‌کند بنابراین وقتی ما از علوم انسانی صحبت می‌کنیم انگار از یک انسان در حال عمل یک گزارش می‌دهیم.

وی افزود: نکته دوم این است که علوم انسانی متعارفی که ما با آن روبه‌رو هستیم، محصول دوران جدید غرب است یعنی در واقع علوم انسانی محصول قرون ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۲۰ است. اگر تعریف علوم انسانی را که به آن اشاره کردم در اینجا تطبیق بدهیم، علوم انسانی جدید گزارشی است از واقعیت کنش انسان جدید در غرب است. یعنی انسان جدید غرب وقتی به وجود آمد وقتی خواست خودش را توضیح دهد، در قامت علوم انسانی خود را توضیح داد. علوم انسانی نتیجه مطالعات تجربی است از سوی انسان جدید غربی درباره انسان جدید غربی. اگر غیر از این باشد من همه ادعای خودم را باید پس بگیرم.

رفیعی آتانی بیان کرد: نکته سوم اینکه اگر این فرض من را بپذیریم یعنی این نکته را درک کنیم که انسان جدید غربی قبل از این دوران وجود نداشت خود غربی‌ها بین همین انسان جدید و انسان قرون وسطی تمایز قائل هستند. این انسان چگونه موجودی است؟ انسانی است که بر اساس یک فلسفه زندگی یک تحول انقلابی در دوران جدید خلق کرد و آن فلسفه زندگی وقتی عینیت یافت، ویژگی‌های انسان در عرصه عمل را شکل داد و علوم انسانی و اجتماعی این انسان را به ما توضیح داد. این یعنی لباس تئورک انسان غربی. یعنی در حال حاضر انسان جدید غربی دارد به آن فلسفه زندگی عمل می‌کند از همین منظر است که شما وقتی علوم انسانی را می‌خوانید در واقع گزارش موجودیت انسانی را می‌خوانید که دارد به فلسفه خاصی عمل می‌کند در این شرایط شما مجموعه‌ای از باید‌ها و نباید‌ها را شکل هست و نیست می‌بینید. در این حالت اگر شما بر مبنای این نوع متد و فلسفه برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری می‌کنید به معنای این است که شما بر مبنای آن فلسفه زندگی عمل می‌کنید.

کد خبر : ۳۱۸۰۸۶