خبرگزاری کار ایران

پروفسور الریش مارزلف:

«هزار و یک شب» کنایه‌ای از بی‌انتهایی روایت داستانی است

همایش «۱۷۰ سال کتابخوانی با هزار و یک شب» صبح امروز (چهارشنبه ۱۲ اسفندماه) با حضور الریش مارزلف و مجید غلامی جلیسه در سرای کتاب موسسهٔ خانهٔ کتاب برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مجید غلامی جلسه مدیرعامل خانه کتاب با اشاره به اینکه همایش «۱۷۰ سال کتابخوانی با هزار و یک شب» اولین همایش رسمی پیرامون اثر مکتوب هزار و یک شب در ایران است گفت: بعد از ۱۷۰ سال که از اولین ترجمه شناخته شده از هزار و یک شب به زبان فارسی می‌گذرد هیچ کاری جدی و بایسته‌ای نداشته‌ایم و این همایش اولین همایش درباره اثری مکتوب است که عده زیادی آن را یا دستکم بخشی از آن را ایرانی می‌دانند. هزار و یک شب در دنیا با اقبال فوق‌العاده‌ای روبرو بوده و به زبان‌های مختلف فعالیت‌ها و پژوهش‌های متعددی درباره آن انجام شده است.

مدیرعامل خانه کتاب افزود: بعد از ترجمه گالان از هزار و یک شب که نقطه عطفی برای حضور این اثر دراروپا بود در مشرق زمین برای اولین بار در سال ۱۸۱۴ توسط شخصی به نام شیربانی با این مجموعه آشنا می‌شویم که صد داستان را در خود جای داده است. اولین گام آشنایی فارسی‌زبانان با هزار و یک شب نیز به سال ۱۸۳۵ و ترجمه کامل این اثر از عربی توسط تسوجی برمی‌گردد. در دوره قاجار نیز چهار بار در تبریز و هفت بار در تهران با شکل‌ها و تصاویر مختلف مجموعه داستان‌های هزار و یک شب منتشر شده است. در دوره پهلوی و بعد از انقلاب نیز روند چاپ و تکثیر داستان‌های هزار و یک شب همچنان ادامه دارد.

او قدرت هزار و یک شب را در ارائه بیان داستانی فوق‌العاده دانست و بیان کرد: قدرت ارائه داستانی و حکایات هزار و یک شب یک اتفاق فوق‌العاده در حوزه ادبیات داستانی به شمار می‌آید. تاثیرگذاری این اثر تا بدان جا پیش رفته که بسیاری از هنرمندان، تصویرسازان، فیلم‌سازان و انیماتورهای ما داستان‌های هزار و یک شب را دستمایه بسیاری از آثار خود قرار داده‌اند و یکی از جذاب‌ترین بخش‌ها در ایران اضافه شدن تصاویر به حکایات هزار و یک شب است.

جلیسه همچنین از برگزاری اولین همایش تصویرسازی با موضوع هزار و یک شب خبر داد و گفت: علاوه بر همایش امروز در هفته آینده نیز همایشی با همکاری انجمن تصویرگران کودک برگزار می‌کنیم که به نوعی یک سمپوزیسیون برای تصویرسازی با موضوع هزار و یک شب است. فراخوان این همایش منتشر شده و تعداد قابل قبولی از آثار نیز به دست ما رسیده است. دوشنبه هفته آتی (۱۷ اسفندماه) در فرهنگسرای نیاوران گالری این طرح‌ها افتتاح می‌شود.

مدیرعامل خانه کتاب مجدد یادآور شد: بسیاری از پژوهشگران اروپایی اذعان دارند که در دو دهه اخیر در اروپا هر سال یک همایش برای هزار و یک شب برگزار شده اما ما به عنوان یکی از خاستگاه‌های شکل‌گیری این اثر داستانی بعد از ۱۷۰ سال که از ترجمه آن به فارسی می‌گذرد تازه اولین همایش را برگزار کردیم. امیدوارم این همایش سرآغازی باشد برای تداوم پژوهش و برگزاری سمینار در مورد هزار و یک شب.

وی افزود: مجموع داستان‌های هزار و یک شب شکی نیست که از دیرباز در توسعه کتابخوانی و علاقه عموم مردم و مطالعه نقش روشنی داشته و خواهند داشت. این یکی از قدرت‌های شگفت‌انگیز هزار و یک شب است که باید در ترویج کتابخوانی مورد استفاده قرار بگیرد. داستان نویسان جوان ما با الگوبرداری از روش‌های داستانی این اثر می‌تواند برای پر کردن خلاء کتابخوانی در کشور کمک بگیرند. مجموع مقالات ارائه شده در این همایش نیز به زودی منتشر می‌شود و امیدواریم در سال ۹۵ شاهد استمرار این همایش باشیم.

پروفسور الریش مارزلف نیز در ادامه برنامه به ارائه بخشی از مقاله ۲۲ صفحه‌ای که ترجمه‌ای از نسخه انگلیسی است پرداخت و گفت: در این مقاله سعی داشتیم تا از چند حوزه به بررسی حکایات هزار و یک شب بپردازیم. ارتباط هزار و یک شب و فرهنگ ایرانی، الگوی ایرانی هزار و یک شب، قصه‌های هزار و یک شب که خاستگاه ایرانی دارند، شخصیت‌های ایرانی هزار و یک شب، ترجمه ایرانی اثر هزار و یک شب و جایگاه هزار و یک شب در ایران معاصر مهم‌ترین سرفصل‌های مورد پژوهش در این مقاله هستند.

وی افزود: در ایران آقایان ستاری، بیضایی و... چندین اثر تحلیلی – پژوهشی خوب در مورد هزار و یک شب ارائه دادند اما هنوز چند نکته وجود دارد که محققان ایرانی توجه لازم را به آن نداشته‌اند. تاریخ هزار و یک شب و نام‌گذاری آن، مضمون و محتوای هزار و یک شب و ترجمه هزار و یک شب و نیاز به بودن یا نبودن این ترجمه در ایران برخی از این موضوعات هستند.

این پژوهشگر ادبیات فارسی سپس به برخی مسائل مهم درباره تاریخ هزار و یک شب اشاره و بیان کرد: در مورد تاریخ هزار و یک شب چند مستند قابل اتکا وجود دارد که نشان می‌دهد اولین بار این اثر از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده و حتی مسئولین و ابن ندیم نیز به صراحت در تاریخ نگاری‌هایشان به این مسئله صحه گذاشته‌اند. هر دو تاریخ‌نگار کم و بیش این را می‌گویند که کتابی با نام هزار افسانه (به معنای جادوگری یا خرافه) در حدود قرن چهار هجری از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده و به علتی که درست نمی‌دانیم کم‌کم به هزار شب مشهور شد. البته آنطور که مسعودی و ابن ندیم می‌گویند این ترجمه در زمان خود هنوز به نام هزار و یک شب شناخته نمی‌شد و مستندات دیگری کمتر شناخته شده هستند وجود دارد که به قبل از دوران مسعودی و ابن ندیم برمی‌گردد.

مارزلف ادامه داد: این مستندات که کمتر شناخته شده هستند می‌گویند اواسط قرن سوم هجری یا نهم میلادی کتاب عبدالله العزیز الکاتب اذعان می‌کند ابن مقنع در آن دوران چند کتاب ترجمه کرده که اولین آن‌ها هزار افسانه بوده است ولی نمی‌دانیم تا چه حد می‌توان به این ادعا اطمینان کرد. شاید صرفاً به دلیل شهرت ابن مقنع از او در این کتاب نام برده شده و مولف صلاح دانسته این ترجمه را به او نسبت بدهد. البته خود ابن ندیم چندان کتاب را دوست نداشت و از کتاب تحت عنوان حکایات بی‌نمک نام می‌برد. هرچه هست از قرن نهم و دهم هجری به بعد نسخه‌های زیادی از ترجمه عربی هزار و یک شب وجود دارد که تا قبل از ۱۷۰۴ میلادی تنها ۱۰ تا ۱۲ نسخه آن شناخته شده بود اما امروزه متوجه شدیم که این تعداد به دلیل استقبال از این حکایت بسیار بیشتر از آن بوده است.

این پژوهشگر همچنین توضیحی درباره معنای نام هزار و یک شب ارائه کرد و گفت: در نسخه‌های انگلیسی معمولاً این اثر با نام شب‌های عربی شناخته می‌شود یا حتی در بحث‌های تخصصی‌تر فقط تحت عنوان شب‌ها نام برده می‌شود. آن هم به این استناد که در بیشتر قصه‌ها، شخصیت‌ها و یا محیط حاکم بر قصه عربی هستند. از آن طرف عده‌ای هستند که هزار و یک شب را اثر داستانی فارسی‌زبانان می‌دانند. این ادعا نیز نه کاملاً نادرست است و نه صددرصد درست. این عدم اطمینان نیز به این دلیل است که از نسخه اصلی این اثر که زبان پهلوی است هیچ نسخه‌ای وجود ندارد. از قرن پنجم و ششم هجری قمری به بعد کم کم این اثرتحت عنوان هزار و یک شب شناخته می‌شود که این نام نیز خود یک معنای ویژه دارد.

وی افزود: نام‌گذاری اثر با اصطلاح در ادبیات عرب و ایران از قرن سوم و چهارم هجری وجود داشت اما واقعاً مسئله این است که مقصود مولف واقعاً طول کشیدن در این حکایت تا هزار و یک شب است. حدس ما این است که اصولاً هزار و یک شب یا هزار شب یک اصطلاح به حساب می‌آید که این در بیشتر قصه‌ها مثل چهل طوطی نیز کاربرد داشته است. همانطور که در چهل طوطی نه چهل حکایت داریم و نه چهل طوطی و... اینجا هم قرار نیست داستان‌ها هزار و یک شب طول بکشد و این اصطلاح تنها برای این به کار برده می‌شود که مفهوم نامتناهی بودن و پایان ناپذیری به این حکایات بدهد. مفهوم هزار و یک شب در ادبیات شعری نیز بسیار به کار برده می‌شود. حتی نام نظامی براساس حروف ابجد هزار و یک می‌شود.

این استاد آکادمی گویتنگن درباره محتوای داستان‌های هزار و یک شب نیز اظهار داشت: اگر به نسخه‌های متاخر این حکایات نگاه بکنیم شوخی، افسانه و تاریخ در آن‌ها دیده می‌شود اما واقعیت این است که نسخه‌هایی که داستان‌ها و حکایات گوناگون را شامل می‌شوند همگی نسخه‌های متاخر هستند. نسخه‌های قدیمی‌تر که به قرن ۱۵ میلادی یا نهم هجری برمی‌گردند مضمون قصه‌ها الگوی دیگری را نشان می‌دهد. در اصل در این داستان‌ها هزار و یک شب خود با مضمون داستان اصلی در ارتباط است و ماجرای شهرزاد و قصه‌گویی را مدنظر دارد. تمام این‌ها یعنی همانطور که یکی از محققان اشاره کرده بود حکایت‌گویی و تعریف قصه ارزش واقعی زندگی به حساب می‌آید.

مارزلف سپس اشاره کرد که اخیراً باسوالی مواجه شده و آن اینکه چرا کشور ایران ترجمه هزار و یک شب با تاخیر زیاد نسبت به اروپا یا کشورهای عربی منتشر شده است و گفت: برایم این سوال پیش آمده که چرا هزار و یک شبی که از قرن پنجم و ششم هجری از پهلوی به عربی ترجمه شده در چند قرن بعد به فارسی برمی‌گردد. اولین ترجمه از نسخه عربی نیز در قرن نهم هجری و به زبان ترکی بود. چرا در ایران باید قرن ۱۰ زمان ترجمه این اثر به فارسی باشد. ماجرا این است که ترجمه وقتی صورت می‌گیرد که نیازی نسبت به یک اثر در زبان‌های دیگر وجود داشته باشد اما از آنجایی که در ایران حکایت‌گویی و قصه‌گویی رواج داشته و مثلاً ایرانی‌ها کتاب جامع الحکایت را داشتند که از نظر ساختاری بسیار شبیه به هزار و یک شب است چندان نیازی به ترجمه این اثر به فارسی نمی‌دیدم.

وی افزود: وجود مجموع داستان‌هایی در ایران که‌‌ همان نیاز هزار و یک شب را پاسخ می‌دهد یکی از مهم‌ترین دلایلی است که این اثر با تاخیر به فارسی ترجمه شده است. شاید حتی بتوان گفت در حالی که اثری از اصل حکایات هزار افسانه نداریم دایره‌الحکایات ریشه مشترکی با این اثر دارد و مثل آن در تاریخ ریشه دارد. ترجمه جامع الحکایات که در قرن هفتم، هشتم هجری به عربی برگشته در سال ۱۴۶۸ قرن نهم هجری نیز به ترکی ترجمه شده است. اگر این‌ها از فارسی به این زبان‌ها برگردانده شده‌اند یعنی این حکایات پیش از این در زبان فارسی وجود داشته است. با کمی جرات شاید بتوان حدس زد جامع‌الحکایات‌‌ همان بازمانده از اثر تاریخی هزار افسانه است.

محمد جعفری قنواتی (استاد دانشگاه) نیز در این همایش به بیان چند محور مهم در مورد پژوهش‌های هزارو یک شب پرداخت و گفت: بررسی منشاء تاریخی، فنون ادبی و روایت‌شناسی، تحلیل موضوعی و محتوا از جمله مهم‌ترین موضوعاتی است که پژوهش‌های هزار و یک شب به آن پرداخته‌اند. درباره منشاء تاریخی هزار و یک شب دیدگاه‌های متناقضی وجود دارد که تمامی این دیدگاه‌ها در بستر یک واقعیت شکل گرفته‌اند و زمینه‌ساز کسرت در بیان منشاء تاریخی هزار و یک شب شده‌اند.

این ادبیات‌پژوه سبک روایت داستان در داستان ازجمله مهم‌ترین استناد‌ها به ایرانی بودن هزار و یک شب معرفی و بیان کرد: ساختار داستان در داستان و حکایت‌های تو در تو تا قبل از سده سوم در ادبیات داستانی عرب سراغ نداریم اما ادبیات ایرانی از مدت‌ها قبل هم از این سبک استفاده می‌کرده و به صورت تجربی با ساختار داستان تو در تو آشنا بوده (شاهد این ادعا داستان‌های مرزبان‌نامه، سندبادنامه و... هستند) و هم از این اصطلاح به عنوان یک اصطلاح علمی و ادبیاتی در متون خود استفاده می‌کرده است. همچنین اشاره روشن و واضح ابن ندیم و مسعودی به برخی نکات درباره ارتباط هزار افسانه و هزار و یک شب مدرکی خدشه‌ناپذیر برای ایرانی خواندن این اثر ادبی است.

قنواتی اما یادآور شد: در کنار این مسئله واقعیت‌های دیگری هم وجود دارد. مثلاً اینکه بخش اعظم از داستان‌ها و حکایات هزار و یک شب با شخصیت‌های عربی و در فضای عربی شکل گرفته است. از ۲۵۰ داستان مندرج در هزار و یک شب ۱۰، ۱۲ داستان یا به تعبیر عده‌ای نهایتاً ۲۰ داستان شخصیت ایرانی و فضای ایرانی دارند و نزدیک به ۸۰ درصد از حکایات در مصر، عرب جاهلی یا دوران هارون‌الرشید می‌گذرد. باید منصفانه برخورد کرد یعنی هم انبوه داستان‌های عربی را دید و هم سبک داستانی تو در تو که شاخص اثر ایرانی است را مدنظر داشت. می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که هزار و یک شب و مطلقاً‌‌ همان هزار افسانه متون ایرانی است که نه صددرصد دربست عربی.

وی افزود: در مطالعات ادبی نوین اصطلاحی داریم به نام بینامتنیت این یعنی هیچ متنی وجود ندارد که از متون قبلی خود تاثیر نگرفته باشد و در چگونگی پرداخت آثار بعد از خود نقشی بازی نکند. بر همین اساس در افسانه‌های هزار و یک شب یک ارتباط عمیق میکس‌شده بین ادبیات ایران و عرب وجود دارد. البته تفاوت‌های قابل بررسی و روشنی نیز مشاهده می‌شود. به عنوان مثال در داستان‌های عاشقانه هزار و یک شب تفاوت روایت‌های عاشقانه داستان‌های ایرانی و عربی کاملاً مشهود است. در افسانه‌های عاشقانه ایرانی عاشق و معشوق هر دو فعال هستند و حتی گاهی نمی‌توان آن‌ها را از هم تفکیک کرد. نوع عاشق شدن نیز معمولاً در خواب است یا مقوله سفر نقشی اساسی در این داستان‌ها دارد. این‌ها هیچ کدام در داستان‌های عربی خوانده شده هزار و یک شب دیده نمی‌شود.

این استاد دانشگاه سپس درباره بخش عربی داستان‌های هزار و یک شب تصریح کرد: ازسوی دیگر افسانه‌های سحرآمیز و بخش ماورایی حکایات هزار و یک شب بیشتر ایرانی هستند تا سامی. چرا که شخصیت ماورا مثل دیو، اسب آبنوس و.... در افسانه‌های ایرانی هستند که قائم به ذات به حساب می‌آیند. در واقع داستان‌های ماورای عربی هیچ کدام قائم به ذات نیستند و مثلاً ما انگش‌تر سلیمان را داریم که بسته به اینکه دست چه کسی باشد کارکرد متفاوتی از خود نشان می‌دهد. علاوه بر این برخی از مجموعه‌های داستانی نیز از خارج از حکایات هزار و یک شب وارد شده‌اند. مثل داستان‌های مرتبط با مکر زنان و یا حکایت خانواده برمکی.

قنواتی نیز وجود جامعه الحکایات در ایران را یکی از دلایل دیر ترجمه شدن هزار و یک شب به فارسی دانست اما افزود: درست است که وجود جامعه الحکایات به نوعی نیاز جامعه برای داستان‌های مکتوب را تامین کرده بود و هزار و یک شب دیر‌تر از ترکیه و اروپا به فارسی ترجمه شد اما مسئله عربی دانی اهل کتاب در ایران نیز دلیل مهمی برای این اتفاق است. هیچ کتابی قبل از مشروطه در ایران وجود ندارد که دستکم نقل قول‌های عربی نداشته باشد. این‌ها همه یعنی طیف کتابخوان ایران در آن دوره همگی زبان عربی می‌دانستند و نیازی به ترجمه داستان‌ها به فارسی نبوده است.

همایش «۱۷۰ سال کتابخوانی با هزار و یک شب» که از سه ماه پیش فراخوان آن منتشر شده بود نهایتاً با ارسال ۵۰ مقاله و انتخاب ۹ مقاله برای ارائه در همایش و چند مقاله دیگر برای چاپ در سند مکتوب همایش مذکور برگزار شد.

کد خبر : ۳۵۲۲۲۱