خبرگزاری کار ایران

ایلنا بررسی می‌کند؛

پشت پرده ترور در آنکارا

چشمان رئیس‌جمهوری روسیه و سرویس‌های امنیتی روسیه در کرملین به خروجی تحولات اخیر سوریه دوخته شده است، یعنی جایی که داعش و جبهه فتح الشام مشغول طرح‌ریزی عملیات دیگر در زمین بازی شامات هستند.

«حلب را فراموش نکنید، سوریه را از یاد نبرید»؛ شاید این عبارت کوتاه در ظاهر، قلب و متن اصلی پرونده ترور «آندری کارلوف» سفیر ۶۲ ساله فدراسیون روسیه در ترکیه اعلام شده باشد اما آنچه که در این بین مشخص و عیان خواهد شد، ماجرای رخنه و یارگیری سازمان‌های تروریستی در سطوح مختلف سیاسی و امنیتی است که باید جایگاه آن را در لایه ابتدایی و برداشت سطحی اولیه دانست.

بدون تردید استفاده از عبارات به زبان عربی مانند «نَحنُ اَلذینَ بایعوا مُحَمَداً عَلی اَلجهادِ ما حیینا اَبداً (ما کسانی هستیم که با محمد بیعت کردیم که تا زمان حیات جهاد کنیم)» و به کار بردن لفظ «الله‌اکبر» آن هم تنها چند روز پس از آزادسازی حلب و انتقال شهروندان فوعه و کفریا به این شهر نمی‌تواند امری عادی تلقی شود. حتی باید بگوییم با توجه به زمین گذاشتن اسلحه توسط تروریست‌ها در حلب و انتقال آنها به ادلب توسط اتوبوس‌هایی به رنگ سبز (رنگ سبز در فرهنگ مردم سوریه به معنای تحقیر قلمداد می‌شود) می‌تواند این پیام را مخابره کند که ترور سفیر روسیه برای تقویت روحیه تروریست‌ها در سوریه و حتی در قلب موصل صورت گرفته است.

تا به اینجای «سناریوی ترور در گالری» را باید با این پیش‌فرض واکاوی کرد که «مولود مرت آلتین‌تاش» ضارب ۲۲ ساله تُرک تبار که بر اساس اظهارات «سلیمان سویلو» وزیر کشور ترکیه، در مدرسه عالی پلیس «روشتو اونسال» واقع در شهر ازمیر تحصیل کرده و فارغ‌التحصیل شده است، از دو سال و نیم گذشته در ساختار امنیتی جمهوری ترکیه به عنوان پلیس ضد شورش در آنکارا شاغل بوده است. لیکن وضعیت اشتغال وی در این پرونده یکی از متغیرهای بسیار مهمی است که در چند روز گذشته کمتر به آن پرداخته شد.

به گونه‌ای که «شاغل بودن یک عامل ترور» در ساختار و بدنه امنیتی یک کشور در چنین مساله‌ای می‌تواند علاوه بر شلیک تیر اخطار برای حزب عدالت و توسعه، در سطح بعدی امنیت عمومی شهروندان این کشور را تهدید کند. چراکه در تصاویر منتشر شده از ضارب سفیر روسیه وی دقیقاً با شکل ظاهری محافظان شخصیت نمایان شده است و فاصله تیراندازی وی به کارلوف نهایتاً دو متر برآورد می‌‌شود که این نشان از داشتن مجوز حضور وی در چنین موقعیتی دارد. از این منظر افزایش سطح تهدید مقام‌های دیپلماتیک در ترکیه مطرح می‌شود و در فاز بعدی ناامن بودن اماکن عمومی مانند مرکز هنرهای معاصر شهرداری چانکایا یعنی دقیقاً محلی که سفیر روسیه در آنجا کشته شد نمایان می‌شود.

 البته ترور کارلوف را باید ترور سیاسی و دیپلماتیک با جنسی از به هم ریختگی مناسبات بین‌المللی (در فاز میدانی و سپس در محور سیاسی) دانست که متاثر از برخورد منافع کشورها (ترکیه و روسیه) در غرب آسیا به خصوص سوریه است. در اینجاست که قصد مجرمانه در ترور سفیر مشخصاً معلوم می‌شود و آن چیزی نیست جز فرستادن پیغام تهدید به کرملین. واکنش منطقی و مستدل مسئولان فدراسیون روسیه به این ترور، به عنوان طرفی که مورد سوءقصد قرار گرفته است، نشان‌دهنده پختگی و جامع‌نگری به این حادثه بوده است. به طوری که رییس جمهوری روسیه، این ترور را اقدامی آشکار و تحریک کننده و به منظور اخلال در روند مبارزه با تروریسم ارزیابی کرد.

به نظر می‌رسد، هدف از ترور، انتقال پیام مهم و تهدیدآمیز به روسیه بوده است. شاید تهدیدهای تروریستی به سوی موقعیت روسیه در جهان و به ویژه مناطق مسلمان‌نشین این کشور مانند چچن و گروزنی، با توجه به سابقه قبلی، قومیت و نژاد بسیاری از تروریست‌های خارجی در سوریه جهت‌دهی می‌شود. به گونه‌ای که از موصل در عراق تا شهر گروزنی در جنوب روسیه تنها ۶۰۰ مایل فاصله وجود دارد که این به معنای تهدید امنیت ملی روسیه قلمداد می‌شود.

از منظری دیگر اعزام تیم تحقیق و بررسی پرونده ترور سفیر از سوی مسکو به آنکارا و گفت‌وگوی «ولادیمیر پوتین» با «رجب طیب اردوغان» مبنی بر این‌که وی صراحتاً خواستار مشخص شدن منشاء فرمان ترور شده است، نشان می‌دهد که کرملین منتظر به دست آوردن سرنخ مشخص برای طرح‌ریزی گام‌های بعدی است. ممکن است اردوغان با انتشار سخنان متفاوت و ارجاع توزیع هدفمند اخبار به «بن‌علی ییلدریم» به عنوان نخست‌وزیر ترکیه درصدد باشد تا مجدداً پای فتح‌الله گولن را به پرونده باز کند و تمامی اوضاع را به گردن «جریان فتو» بیاندازد اما چشمان پوتین و سرویس‌های امنیتی روسیه در کرملین به خروجی تحولات اخیر سوریه دوخته شده است، یعنی جایی که داعش و جبهه فتح الشام (شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه) مشغول طرح‌ریزی عملیات دیگر در زمین بازی شامات هستند.

در این بین نباید از فضای رسانه‌ای در این پرونده غافل بود. برخی از رسانه‌ها فوراً ترور سفیر روسیه در آنکارا را به ترور «آرشیدوک فرانتس فردیناند» وارث تاخ و تخت پادشاهی اتریش در قرن هجدهم میلادی وصل کردند و بر طبل آغاز جنگ جهانی سوم کوبیدند. در حالی که باید بدانیم روابط آنکارا و مسکو با سقوط جنگنده سوخوی روسیه که توسط نیروی هوایی ترکیه در مرزهای سوریه ساقط شد، نهایتاً چند ماه به حالت تعلیق درآمد و مجدداً در چند ماه گذشته برقراری مناسبات و تعلیق تحریم‌های ترکیه از سوی روسیه را شاهد بودیم. از این جهت نمی‌توانیم بگوییم که ترور سفیر روسیه شکافی عمیق در روابط دوجانبه روسیه ایجاد می‌کند. تا جایی که «لوان جاگاریان» سفیر فدراسیون روسیه در تهران در نشست «علایق ژئوپلیتیکی روسیه در جنوب غرب‌آسیا» که روز گذشته در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، رسماً اظهار کرد که با ترکیه دارای اختلاف‌هایی هستیم اما به دلیل جغرافیای این کشور مجبور به همکاری با آنکارا هستیم.

سخنان جاگاریان شاید تا به اینجا نوعی پاسخ دیپلماتیک باشد اما این‌که وی اعلام می‌کند که مسکو انتقام ترور کارلوف و همچنین سایر افسران روس که در پرونده سوریه کشته شده‌اند را خواهد گرفت نشان می‌دهد که منحنی برخورد با تروریست‌ها در آینده‌ای نزدیک تندتر خواهد شد. از سوی دیگر دستور پوتین به سرویس اطلاعاتی روسیه مبنی بر افزایش ضریب امنیتی این کشور نشان می‌دهد که اولاً خطر ویروس تکفیر و تروریسم همچنان دنیا را تهدید می‌کند و ثانیاً «ناقوس سرایت تفکر و ذات تروریسم» به صدا درآمده است. چراکه هدف بعدی در آستانه ژانویه ۲۰۱۷، اروپا خواهد بود که داعش از آن به عنوان هدیه کریسمس یاد کرده است.

گزارش: فرشاد گلزاری  

کد خبر : ۴۳۹۹۹۷