خبرگزاری کار ایران

معیارهایی برای یک خانواده سالم

صاحب نظران غالبا از تعیین محدوده سنی خاصی در این زمینه پرهیز نموده آن را منوط به تحقق عامل دیگری با عنوان رشد فکری یا بلوغ روانی می‌دانند، یعنی معتقدند که ابتدا فرد باید به رشد فکری لازم برسد و آنگاه برای تشکیل خانواده اقدام نماید.

به گزارش ایلنا، روزنامه آرمان نوشت. انسان موجودی انتخابگر است و در بیشتر اوقات زندگی دست به انتخاب می‌زند و یکی از انتخاب‌هایی که نتیجه و پیامد آن برای همه عمر ماندگار خواهد بود انتخاب همسر است. مفهوم خانواده سالم همچون شخصیت سالم تامل برانگیز است. با شخصیت سالم مفاهیمی همچون سلامت روان تداعی می‌شود و با خانواده سالم مولفه‌هایی نظیر پیوندهای محکم میان اعضا، ارتباطات انسانی پویا و بالنده و هدفها و آرمانهای مشترک به ذهن آدمی خطور می‌کند. اما به راستی خانواده سالم چه ویژگی‌هایی دارد؟ دادوستدهای فکری و عاطفی اعضای این خانواده چگونه است؟ و آیا امکان تحقق خانواده سالم تا چه اندازه منطقی به نظر می‌رسد؟

انسان موجودی انتخابگر است و در بیشتر اوقات زندگی دست به انتخاب می‌زند و لیکن یکی از انتخاب‌هایی که نتیجه و پیامد آن برای همه عمر ماندگار خواهد بود همسر گزینی است و لذا دقت و دوراندیشی در این گزینش، امری منطقی می‌نماید. در نگاه اول، معیارهای متنوعی به چشم می‌خورد که امر انتخاب را قدری دشوار می‌سازد ولی در نظر گرفتن سه نکته زیر از دشواری مساله می‌کاهد.نکته اول اینکه،ملاک مورد نظر پدیده ای گذرا نبوده، بلکه نسبتا پایدار باشد. مثلا عامل زیبایی ابتدا جلب نظر می‌کند، وحال آنکه به مرور زمان رنگ می‌بازد در حالی که خصوصیات اخلاقی بستگی به عامل گذشت زمان ندارد و به تدریج احتمال قوت گرفتن آنها نیزهست.نکته دوم اینکه، ملاک مورد نظر صرفا جنبه بیرونی و ظاهری نداشته باشد، بلکه درونی بوده و ریشه در اعماق وجود انسان داشته باشد. ویژگی‌های شخصیتی نظیر تدبیر زندگی و خلاقیت و امثال آن، جنبه ذاتی و درونی دارد در حالی که خصوصیتی نظیر تمکن مالی، جنبه عارضی داشته عامل ریشه داری تلقی نمی شود.نکته سوم اینکه، ملاک مورد نظر به نحوی حافظ ارزشهای انسانی باشد نظیر باورهای دینی و ایمانی که قادر به حراست از زندگی مشترک است. در حالی که همه ملاک‌ها اینگونه نیستند نظیر جذابیت‌های ظاهری که به لحاظ موقعیت خاص خود در صورتی که فرد از تسلط نیرومندی برخوردار نباشد وی را مستعد برخی آسیب‌های اخلاقی می‌سازد.تنوع و پیچیدگی معیارها،بعضا پدیده همسر گزینی را با دشواری مواجه می‌کند با این حال شناخت معیارها و میزان اهمیت آنها تا حدودی از این دشواری می‌کاهد از این رو به برخی از مهم‌ترین ملاک‌ها اشاره می‌کنیم:

معیارهای شناختی

موضوعاتی همچون شخصیت فرد، ساختار آن، تیپ شخصیتی مثل درون گرا یا برونگرا بودن صفات شخصیتی متانت، وقار یا رویکردهای شخصیتی مانند مثبت گرا، منفی گرا یا واقع گرا در ازدواج باید مورد بررسی قرار گیرد. معیارهای روان شناختی در مقایسه با برخی ملاک‌های دیگر، از جنبه پایدارتری برخوردار است.

معیارهای زیباشناختی

از نگاه عده ای، وجود برخی ویژگی‌ها نظیر زیبایی و جذابیت در زوجین، عامل مهمی در ازدواج تلقی می‌شود. البته نمی توان تاثیر این عوامل را انکار کرد و لیکن تا چه اندازه باید برای آن اهمیت قائل شد.بعضی برای زیبایی ظاهری اصالت قائلند و عوامل دیگر را از لحاظ اهمیت در درجه دوم می‌دانند. در حالی که وجود زیبایی به تنهایی نمی تواند برای تشکیل زندگی کفایت کند. زیرا زندگی مشترک، وظایف مسئولیت‌ها و به تبع آن دشواری‌هایی دارد که با تاکید بر زیبایی نمی توان از عهده آنها برآمد، لذا زیبایی و جذابیت برای پیوند زن و مرد شرط کافی محسوب نمی‌شود و چنانچه در کنار زیبایی ظاهری ویژگی‌هایی نظیر رفتار مناسب و منش مطلوب وجود نداشته باشد زندگی مشترک از شور و جاذبه تهی می‌شود.

معیارهای علمی و فرهنگی

عواملی همچون میزان تحصیلات، مدارج علمی، اندوخته‌های فرهنگی زن و مرد و نیز آشنایی به فناوری و مهارت‌های جدید و روزآمد به عنوان بخشی از ملاک‌های ازدواج مورد تامل جوانان قرارمی گیرد. بی شک تناسب تحصیلات عامل مثبت و تاثیرگذاری بر روند تفاهم زوجین محسوب می‌شود، زیرا انگیزه کافی و فضای فرهنگی، برای ارتباط کلامی و روحی با یکدیگر وجود دارد و این امر می‌تواند زمینه ساز همگرایی فکری و فرهنگی عمیقتر شود، ولی نباید چنین نتیجه گیری کرد که فقدان این پدیده علت ناسازگاری و عدم تفاهم زوجین تلقی شود، زیرا این نوع عوامل بسته به زمینه فکری و معرفتی زن و مرد، مورد تفسیرقرار می‌گیرد.

معیارهای تکوین رشد

مساله سنی زوجین است و اینکه چه سنینی برای ازدواج دختر و پسر مناسب‌تر بوده و اختلاف آنان از لحاظ سن چه اندازه باید باشد. صاحب نظران غالبا از تعیین محدوده سنی خاصی در این زمینه پرهیز نموده آن را منوط به تحقق عامل دیگری با عنوان رشد فکری یا بلوغ روانی می‌دانند، یعنی معتقدند که ابتدا فرد باید به رشد فکری لازم برسد و آنگاه برای تشکیل خانواده اقدام نماید. وجود فاصله سنی حدودا ۳تا ۶ سال نیز طبیعی به نظر می‌رسد با تاکید بر این مطلب که مرد از لحاظ سنی نسبت به زن ارشد باشد تا مدیریت زندگی را که بر عهده اوست به نحو مطلوبی برعهده گرفته به انجام رساند مدیریت کارآمد و موفق زمانی امکان پذیر است که مرد در طول زندگی از مشورت همفکری و هم اندیشی زن بهره گیرد و خود را از این مهم بی نیاز نداند.

کد خبر : ۴۵۲۹۹۷