پتانسیل تحقق نیافته ایران؛ مخزن استعدادهای بهرهبرداری نشده
اگر ایران بخواهد رهبری اقتصادی و فکری منطقه را در دست بگیرد و قادر به استفاده از موقعیت خود برای ایجاد یک قطب رشد در غرب آسیا باشد، این اقدام را تنها میتواند با بهرهگیری از تمامی منابع انسانی ایران، نه نیمی از آن تحقق بخشد.
به گزارش ایلنا، نتایج بدست آمده از تحقیقات معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیانگر این است که ایران امروز، دارای فرصتی منحصر به فرد و به سرعت در حال از دست رفتن برای تبدیل شدن به یکی از کشورهای برتر جهان از طریق ظرفیت گسترده منابع انسانی خود است که بدون تردید منبعی تجدیدپذیر نسبت به ذخایر نفت و گاز آن کشور میباشد. ایران با بهرهگیری از پتانسیل درونی منحصر به فرد خود، در جایگاه خوبی برای تبدیل شدن به قدرت تاثیرگذار و دگرگونساز مثبت برای کشورهای همجوار و تبدیل شدن به قطب رشدی است که غرب آسیا تاکنون فاقد آن بوده و به این ترتیب این منطقه را به گونهای پیش ببرد تا به یک بازیگر مهم جهانی تبدیل شود.
در پشتیبانی از این گزاره، نخست ساختار جمعیت ایران به عنوان منبع بالقوه رشد اقتصادی بررسی می شود. بررسیها تاکید دارند که پتانسیل رشد اقتصادی در هر کشور، تا حد زیادی به میزان جمعیت فعال اقتصادی آن کشور نسبت به بقیه جمعیت بستگی دارد.
ایران امروز، از «پنجره فرصتها» برخوردار است اما با توجه به کاهش نرخ تولد در کشور، این پنجره تا یک الی 1.5 نسل دیگر باز خواهد بود با درک کاهش نیروی کار در آینده، دولت ایران به تازگی در اندیشه از سرگیری سیاستهای حمایت از رشد جمعیت اوایل دهه 1980 است که جمعیت ایران را تقریباً طی یک دهه و نیم، دو برابر کرد. در واقع در این راستا، اظهاراتی از رسانههای رسمی ایران مبنی بر اینکه ایران به قدر کافی وسعت و امکانات برای 150 میلیون نفر جمعیت دارد، یا دو فرزند کافی نیست، شنیده میشود.
این بیانات با قطع بودجه برنامههای تنظیم خانواده همراه بوده است. هدف از گفتمان جدید، معکوس کردن پیامدهای یکی از چشمگیرترین و موثرترین سیاستهای کنترل جمعیتی جهان است. ایران در اوایل دهه 1990، در مدت زمانی کوتاه، نرخ زاد و ولد خود را از 6-7 فرزند برای هر زن در سن باروری، به دو فرزند در سال 2000 کاهش داد. دو پیامد به همان میزان معتنابه، یکی کاهش میزان باروری در میان زنان کمتر تحصیل کرده و روستایی به اندازه زنان تحصیل کرده در مناطق شهری بود، پیامد دیگر این بود که گاهی اوقات مردان راهحلهای افراطی نظیر عقیمسازی را میپذیرفتند، موضعی اجتماعی که در کشورهای در حال توسعه، به خصوص در جوامع مسلمان کاملاً بیسابقه است.پیشرفت تحسینآمیزتر دیگر این بود که روحانیون و متدینین، شواهد قانعکنندهای در متون دینی یافتند که کنترل جمعیت را برای مومنین قابل فهم و قابل قبول ساخت و اینکه کنترل جمعیت در تضاد با هیچ یک از باورها و اخلاقیات قرار ندارد.
دولت ایران به حق، نگران کندی رشد جمعیت است. هنگامی که جمعیت پا به سن گذاشته تا 20 الی 30 سال آینده، نیازمند مراقبتهای بهداشتی قابل توجهی شوند، دردسرها شروع خواهد شد. در اصل، یک راه حل، حفظ نرخ رشد پایدار جمعیت است اما یک دلیل عمده که چرا مردم ایران برنامههای تنظیم خانواده را در دو دهه گذشته با آغوش باز پذیرفتند، این بود که دریافتند قادر نیستند مخارج بزرگ کردن کودکان بیشتری را تقبل کنند. از جمعیت در سن کار ایران، تنها بخش کوچکی از لحاظ اقتصادی فعال هستند.
نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران، در حدود 16 تا 19 درصد تخمین زده میشود، که یکی از پایینترین نرخها در جهان است. از آنجا که ایران از نظر جمعیت دارای تحصیلات عالیه، در رتبه 89 قرار دارد، نرخ مشارکت ضعیف زنان به وضوح نه تنها بیانگر عدم توانایی آنها، بلکه نشاندهنده فقدان فرصتها برای زنان است. اینها همه ناشی از دلسردی، بازدارندهها و موانع پیشروی زنان برای کار در خارج از خانه است. به علاوه ایرانیانی که در نیروی کار مشارکت دارند، با نرخ بالای بیکاری مواجه هستند.
چرا خصوصیات جمعیتی و نیروی کار تا این اندازه برای آینده جایگاه منطقهای ایران و به عنوان یک رهبر بالقوه جهانی اهمیت دارد؟
اگر بخواهیم مبنا را تنها اندازه تولید ناخالص داخلی (که به روش بانک جهانی مورد سنجش قرار گرفته است) در نظر بگیریم، ایران دارای رتبه 22 در جهان، بعد از ترکیه (18) و عربستان سعودی (20) است. لذا ایران، سومین قدرت اقتصادی در منطقه غرب آسیا است. میتوان استدلال کرد که پتانسیل اقتصادی ایران به دلیل تحریمها کاهش یافته است اما حتی اگر وضعیت بهتر بود نیز ایران هرگز قادر به صعود به بالاتر از رتبه 19 یا 20 نبود. شایان توجه است که تولید ناخالص داخلی اسمی ترکیه که صادرکننده نفت هم نیست، بیش از 50 درصد ایران است. این بدان معنی است که ایران قادر نخواهد بود به آن میزان از نرخ و کیفیت رشد اقتصادی که شهروندانش انتظار دارند و عمدتاً به بخشهای نفت و گاز متکی است، دست یابد.
بررسی دو عامل حیاتی برای ایفای نقش رهبری ایران در میان ملتها نیز قابل توجه است.این دو عامل، ابعاد جغرافیایی و میزان جمعیت است. برای نمونه، صرفنظر از درآمد سرانه، مصر با جمعیت 80 میلیونی آن، از کویت 3.5 میلیونی اهمیت بیشتری دارد. با وجودی که تولید ناخالص اسمی روسیه تقریباً برابر با ایتالیا است، اولی با اهمیتتر از دومی شناخته میشود چون که روسیه پهناورتر از ایتالیا است. البته وسعت زیادی سرزمین به تنهایی برای یک کشور مفید نیست بخصوص اگر فاقد کریدورهای حمل و نقلی باشد که کشور را به تجارت و بازرگانی بینالمللی مرتبط میسازد.
این شاخص بر مبنای اهمیت نسبی کشورها براساس اندازه و کیفیت جمعیتی، وسعت سرزمین، دسترسی به آبراههای داخلی و بینالمللی ساخته شده است. به منظور نشان دادن توان بالقوه ترکیبی یک کشور برمبنای جمعیت سرزمین و آبراهها، میتواند بیانگر پتانسیل منابع طبیعی و استعداد انسانی برای رهبری اقتصادی باشد. به عبارت دیگر حتی بدون توجه به منابع نفت و گاز، ایران از لحاظ ویژگیهای فیزیکی در میان کشورهای پیشروی جهان قرار دارد.
ممکن است برخی استدلال کنند که کاربرد اندازه جمعیت برای ساختن یک شاخص، گمراهکننده است اما ساختار جمعیت (نسبت افراد در سن کار نسبت به سایرین) نقشی حیاتی در رشد اقتصادی یک کشور دارد. به علاوه کیفیت جمعیت در سن کار از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. بر این اساس وسعت مخزن استعداد ایران (بر مبنای سنجش تعداد افراد در سن کار و متوسط سالهای تحصیل آنها) ایران را درمیان 30 اقتصاد جهان در جایگاه دوازدهم، و جلوتر از انگلستان، ایتالیا، ترکیه و عربستان سعودی قرار میدهد به این ترتیب به روشنی دارای مخزن استعداد بزرگ و بسنده برای تبدیل شدن به قدرت برتر اقتصادی است.
در وهله بعد، به چگونگی استفاده ایران از این مخزن استعداد قابل توجه میپردازیم. از نسبت جمعیت در سن کاری که در بازار کار مشارکت ندارند به کل جمعیت در سن کار، به عنوان فیلتری برای استعدادهای تحققنیافته استفاده می کنیم (مخزن استعداد «تحقق یافته» شامل همه افراد شاغل و در جستجوی کار است). ایران در میان 30 اقتصاد پیشرو، در هدر دادن استعدادهای خود دارای رتبه نخست است.
هنگامی که در مخزن استعدادهای تحققنیافته، بین زنان و مردان تمایز قائل شویم، مشاهده میکنیم که ایران در زمینه کار نکشیدن از نیروی کار مردان در رتبه 12 و نیروی کار زنان در رتبه نخست جای دارد در این مورد حتی ترکیه و عربستان سعودی اندکی بهتر از ایران عمل کردهاند. به عبارت دیگر ایران در فهرست به هدر دادن، بخش بزرگی از نیروی کار زنان ماهر در صدر جای می گیرد سازگار است.
بدین ترتیب بدون در نظر گرفتن منابع بالقوه نفت و گاز، ایران به لطف مخزن استعدادهای خود، ظرفیت حرکت به بالا دارد. ایران با استفاده کاملتر از جمعیت تحصیل کرده خود، میتواند خود را به یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان تبدیل کند. برای انجام این کار، لازم است سیاستها و اقداماتی اتخاذ شود که استفاده بهتری از این مخزن استعداد، به خصوص مخزن استعداد زنان به عمل آید.
بررسیهای زیادی وجود دارند که دلایل صعود اقتصادی قدرتمندانه آسیای شرقی را توصیف میکنند. در شرق آسیا، ایجاد قطبهای اقتصادی متفاوت، اثر (مثبت) هم جواری بر رشد اقتصادی تمامی این منطقه داشته است.
چنین نمونههای بارزی برای غرب آسیا وجود ندارد اما بدون تردید، ظهور یک قطب رشد در غرب آسیا موجب تحریک اقتصادی طیف وسیعی از کشورهای هم جوار خواهد شد. ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی و انسانی و دسترسی به مسیرهای اصلی تجارت جهانی، شاید قادر به ایفای بهتر این نقش نسبت به همسایگان خود باشد. پیشبینی میشود تا اواخر این قرن، از هر سه نفر ساکن روی کره زمین، دو نفر در آسیا زندگی کنند. بر مبنای شاخص ترکیبی جنبههای اقتصادی، سرزمینی، آبراهها و فراتر از همه، مخزن استعدادهای بالقوه ایران به همراه ترکیه و پاکستان به عنوان محور رشد برای غرب آسیا ظهور می کنند.
نزدیکی ایران به بازارهای بزرگ این دو کشور همسایه فرصتهای بیشتری در اختیار ایران قرار میدهد و این کشور به همراه کشورهای همجوار آن، از جمله کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و ترکیه زیر –منطقهای تشکیل خواهند داد که ابعاد سرزمینی و اندازه جمعیت آن در جایگاهی مابین برزیل و ایالات متحده آمریکا (اقتصادهای چهارم و پنجم جهان) و با تولید ناخالص داخلی در مجموع، مشابه با انگلستان (ششمین اقتصاد بزرگ جهان) قرار میگیرد.
شباهت گسترده تاریخی و فرهنگی میان ایران و همسایگان آن میتواند در درازمدت پیوندهای نزدیک اقتصادی آنها را تشویق کرده و احتمالاً حتی یک بازار مشترک به وجود آورد.
دکتر حسن روحانی رئیس جمهور پیش از این گفته بود «غرب به اشتباه تصور میکند که ایران به دنبال کنترل نظامی بر منطقه است، (در حالی که) جایگاه برجسته کنونی کشور در منطقه به دلیل گفتمان برتر آن است.»در این چارچوب هرچه ایران بتواند از ظرفیتهای همه شهروندان خود استفاده کند، میتواند نفوذ بیشتر و در بستر منطقهای، نفوذ گستردهتری به عنوان یک اقتصاد پیشرو و قطب رشد برای کشورهای همجوار داشته باشد. ایران از یک پنجره فرصت جمعیتی منحصر به فرد برخوردار است. این فرصتی است که نباید از دست برود زیرا ارزشمندترین منبع حیاتی ایران است.
ایران برای تحقق بخشیدن به این پتانسیل موهبت جمعیتی، به دو مجموعه حیاتی از سیاستها محتاج است. نخستین مجموعه، تعامل برای بهبود اقتصاد دانش- بنیان با تضمین دسترسی بهتر به سیاستهای نوآورانه و اینترنت، برای تحریک خلاقیت و بهبود بهرهوری است.
دومین مجموعه از سیاستها بر برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان متمرکز است زیرا مستقیماً به رشد و بهرهوری پیوند میخورند. برابری جنسیتی، عنصر مهمی در رقابتپذیری است. در حالی که بسیاری از بازارهای نوظهور هنوز در مورد اینکه آیا جایگاه زن در خانه یا در محل کار است در حال مجادله هستند، کشورهای پیشرفته با بالاترین درآمدهای سرانه، در حال حرکت برای شکستن هرچه بیشتر موانع حضور زنان و ترسیم نقش هرچه بیشتر زنان درنیروی کار با ایجاد انگیزهها برای نگه داشتنآنها در بازار کار هستند.
در شرایطی که کشورهای پیشرفتهتر عامل «زن» را به عنوان یک عنصر مهم در رشد خود در نظر میگیرند، لازم است سیاستگذاران ایرانی در نظر بگیرند که این کشور تا چه مدت میتواند هزینه نپذیرفتن کامل نیروی کار زنان را متحمل شود. رکورد بیسابقه نابرابری جنسیتی در ایران، با قرار گرفتن در جایگاه 134 از میان 136 کشور جهان، عمدتاً به دلیل سیاستهای جنسیتی است که اصلاً با تلاش برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی سازگار نیست. اگر ایران بخواهد رهبری اقتصادی و فکری منطقه را در دست بگیرد و قادر به استفاده از موقعیت خود برای ایجاد یک قطب رشد در غرب آسیا باشد، این اقدام را تنها میتواند با بهرهگیری از تمامی منابع انسانی ایران، نه نیمی از آن تحقق بخشد. پنجره فرصت جمعیتی ایران، بهترین و تنها فرصت اقتصادی این کشور برای چندین نسل است. میراث ماندگار رئیس جمهور روحانی به چگونگی بهرهگیری از این نیروها بستگی خواهد داشت تا ایران را در مسیری پویا در قرن بیست و یکم قرار دهد.