«نهادی» که بیشترین تاثیر را بر جوانان ایرانی گذاشت
کنکور سراسری، سالها است که یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی در کشور به حساب میآید؛ رخدادی که کوچکترین خبر مرتبط با آن، به سرعت حتی در کوچکترین روستاهای کشور هم نُقل مجالس میشود.
کنکور سراسری، سالها است که یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی در کشور به حساب میآید؛ رخدادی که کوچکترین خبر مرتبط با آن، به سرعت حتی در کوچکترین روستاهای کشور هم نُقل مجالس میشود.
به گزارش ایلنا، دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: شاید حتی اکنون دیگر بتوان «کنکور سراسری» را به مثابه یک «نهاد اجتماعی» بسیار تاثیرگذار در ایران در نظر گرفت؛ نهادی که بر سبک زندگی جوانان و نوجوانان، نوع نگاه جوانان و نوجوانان به مساله برنامهریزی شغلی، شیوه تصمیمگیریشان در مورد تخصیص زمان برای آموزش مهارتهای مختلف و حتی نوع برنامهریزی نوجوانان برای اوقات فراغت تاثیرگذار است.
به علاوه، حتی نوع ارزشگذاری جامعه برای آموختن مهارتهای مختلف در دوره نوجوانی نیز، تا حد زیادی تحتتاثیر شیوه فعلی برگزاری کنکور قرار دارد: اگر بسیاری از نوجوانان ایرانی تمایل اندکی دارند که وقتی را برای افزایش مهارت خود در «نوشتن» یا بهبود توانایی کار تیمی یا آموختن هنر و ورزش اختصاص دهند، ریشهاش این است که میکوشند تا به هر نحو ممکن، دقیقه دقیقه وقت خود را برای «هرچه بیشتر تست زدن» پسانداز کنند.
از طرف دیگر، کنکور کارشناسی ارشد اخیر (بهمن 91)، 930 هزار شرکتکننده داشت؛ یعنی فقط 12 درصد کمتر از جمعیت یک میلیون و 60 هزار نفری شرکتکننده در کنکور سراسری امسال. به این ترتیب با نرخ رشد بالای شرکتکنندگان در کنکور کارشناسی ارشد، انتظار میرود که ظرف دو سال آینده، تعداد شرکتکنندگان در این آزمون بر تعداد شرکتکنندگان در کنکور سراسری پیشی بگیرد. نتیجه قابل انتظار است: اگر تا به امروز کنکور سراسری بود که بخش بزرگی از «سبک زندگی» نوجوانان 16 تا 18ساله را تعیین میکرد، به تدریج بخش بزرگی از سبک زندگی جوانان 20 تا 22ساله هم تحت تاثیر کنکور کارشناسی ارشد قرار میگیرد.
صد البته این توضیح را هم باید اضافه کرد که خوشبختانه در سالهای اخیر، افزایش ظرفیت دانشگاهها باعث شده است که میزان التهاب رقابت کنکور اندکی کاهش یابد و در نتیجه از تاثیرگذاری شدید آن بر جنبههای مختلف سبک زندگی نوجوانان و جوانان هم کاسته شود. از طرف دیگر، با افزایش میانگین سواد و تحلیل ایرانیان، هماکنون هم والدین و هم بسیاری از نوجوانان و جوانان مطلعند که کیک اقتصاد کشور به اندازهای بزرگ نیست که ظرفیتی برای جذب انبوه فارغالتحصیلان دانشگاهی را داشته باشد. خوشبختانه رواج چنین تحلیلی، التهاب ناشی از رقابت دیوانهوار برای کسب برتری در کنکور را، قدری تعدیل کرده است.
در چنین شرایطی، طرح بحث اصلاح شیوه رقابت ورود به دانشگاهها، از سال 1386 و در قالب طرح موسوم به «حذف کنکور» مطرح شده است؛ اصلاحاتی که میکوشند ضمن حفظ جنبههای مثبت شیوه فعلی (امکان ناچیز بروز تقلب)، جنبههای منفی آن (تبدیل دانشآموزان و دانشجویان به ماشینهای تستزنی که از مهارتهایی مانند «نوشتن»، کار تیمی و اندیشهورزی خلاقانه کمبهرهاند) را تعدیل کنند....