قالیباف میتواند حمایت بخشهایی از بدنه اصلاحات را به خود جلب کند
هیچکدام از آقایان خاتمی و هاشمی در انتخابات 24 خردادماه رئیسجمهور نخواهد شد.
عباس عبدی از تحلیلگران اردوگاه اصلاحطلبان به شمار میرود. نشریه مثلث با وی درباره آرایش نامزدهای اصولگرا، اصلاحطلب و جریان دولت در انتخابات ریاست جمهوری گفتوگو کرده است.
به گزارش ایلنا، مهمترین بخشهای این گفتوگو در پی میآید:
* جریان اصلاحات به فرض آنکه از آقای خاتمی یا آقای هاشمی حمایت کند، میتواند حضور دیگری هم در انتخابات داشته باشد ولی مطمئن نیستم به به این نقطه برسد. در نهایت اگر نتوانند از کسی حمایت کنند - که البته کمی هم دیر شده - این اتفاق میافتد که بخشی از آنها سکوت میکنند ولی بخش قابل توجهی از آنها به ویژه بدنههای شهرستانیشان در این جریان فعال میشوند اما اینکه از چه کسی حمایت میکنند، به نظر من بر میگردد به پسزمینههایی که این نامزدها در آن مناطق دارند. یک بخشی به سمت آقای عارف میروند و یک بخش هم از آقای جهانگیری حمایت میکنند؛ حتی آقای قالیباف هم میتواند حمایت بخشهایی از بدنه اصلاحات را به خود جلب کند یعنی ممکن است، بنابراین ممکن است از او حمایت کنند.
* جهانگیری، روحانی، مهرعلیزاده و عارف در بدنه اصلاحات هموزن نیستند. آقای روحانی یک بخش خاص از تکنوکراتهای اطراف آقای هاشمی را همراه دارد ولی گمان نمیکنم بدنه اصلاحات خیلی به سمت ایشان بیاید. موانع متعددی بر سر راه اجماع اصلاحطلبان است.
* من فکر میکنم پرونده مهدی هاشمی که 15 اردیبهشت وعده رسیدگی قضایی به آن داده شده پیام روشنی به آقای هاشمی داد یعنی اگر بیاید آن پرونده به جریان میافتد و در انتخابات باید دائم به آن قضیه پرداخت اما اگر آقای هاشمی نیاید رسیدگی به این پرونده شاید عقب بیفتد. آقای خاتمی هم بیاید ممکن است بحثهای دیگری از طریق شورای نگهبان مطرح شود. من نمیتوانم دقیق وارد این پیشبینیها شوم که چه اتفاقی میافتد ولی میدانم که برای هر دو آقا فضا طبیعی و بههنجار جلو نخواهد رفت. از لحاظ عبور از شورای نگهبان و نخبگان قاعدتا فضا برای آقای هاشمی بهتر است ولی در فضای اجتماعی ظرفیتهای آقای خاتمی بهتر از آقای هاشمی است. بحث سر این نیست که کدام یک از آنها میتواند بیاید بلکه باید دید چه کسی با چه شرایطی و با چه روندی میتواند رئیسجمهور شود. بر این اساس معتقدم هیچکدام از آقایان خاتمی و هاشمی در انتخابات 24 خردادماه رئیسجمهور نخواهد شد.
* (درباره سرنوشت سیاسی احمدینژاد) بخشی به نحوه بازی بر میگردد که او انجام میدهد. باخت دو جور است؛ یک وقت میبازد اما تمکین میکند و دوره ریاستجمهوری را به خوبی و خوشی به پایان میرساند. در این صورت بعید میدانم حکومت هم با او برخورد کند ولی باید برود و آماده این باشد که در رسانهها و گوشه و کنار همه مسئولیتها را به عهدهاش بیندازند، بدون آنکه جای دفاعی هم داشته باشد. حالت دوم آن است که میبازد اما تمکین نمیکند که در این صورت فکر نمیکنم به آخر دوره هم برسد. از طرفی معتقدم اگر احمدینژاد تایید صلاحیت نامزدش را بگیرد، رای او تضمینی است چون مشایی با او لینک و جفت جدانشدنی است، در حالی که افراد دیگر دولت چنین ویژگی ندارند اما اگر نتواند تایید صلاحیت بگیرد خیلی کارش سخت میشود.
* به چند دلیل اصل بر نیامدن هاشمی است؛ یکی اینکه سن آقای هاشمی بالاست، او 79 یا 80 سال دارد و به لحاظ فیزیکی تحرک برایش خیلی سخت است. دوم اینکه شخصیت ایشان متناسب با انتخابات بعد از دوم خرداد 76 نیست. یک شخصیت نخبهگرایانه دارد که در پالیتی بیشتر مطرح است و اینکه برود این طرف و آن طرف از مردم رای بگیرد برایش جذاب نیست. اگر آقای هاشمی بیاید شخص ایشان موضوع اصلی انتخابات خواهد بود. وزن و وضعیت سیاسی آقای هاشمی اینطور نیست که بتواند در یک بازی وارد شود و همانند دیگر نامزدها یک طرف بازی باشد بلکه خود او موضوع بازی میشود و این ضعف ایشان است اما شاید آقای هاشمی توجه کافی به این مسئله نمیکند. او خودش به موضوع انتخابات تبدیل میشود تا آنکه یک طرف انتخابات باشد. مثلا ایشان اصلا نمیتواند مانند دیگر نامزدها راجع به اقتصاد نظر دهد بلکه خود تبدیل به موضوع انتخابات میشود.