بیانیۀ انجمن منتقدان و نویسندگان تئاتر دربارۀ روند درمان محمود استاد محمد
در این ملک بهای جان یک هنرمند چقدر است؟ آیا ۲۰ میلیون تومان مبلغی است که زندگی یک انسان را در گرو خویش گیرد؟ بهیاد داشته باشیم که یک باشگاه ورزشی بهراحتی ۳ میلیارد تومان برای خرید و جابجایی یک ورزشکار هزینه میکند و ۲۰ میلیون تومان میتواند هزینه خوردوخوراک روزانه آن باشگاه باشد!
ایلنا:انجمن منتقدان و نویسندگان تئاتر دربارۀ روند درمان محمود استاد محمد(نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر ایران) بیانیهای منتشر کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این بیانیه آمده است:
بهنامخدا
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر بردهایم
این شعر «قیصر» را آنگاهی در ذهن و بر زبان مزمزه میکنیم که دوباره میبینیم، مدیران فرهنگی و غیر فرهنگی بر رنج یکی از هنرمندان عزیزمان چشم فرو بستهاند. آنگاه که در این التهاب گرمای تابستان دلمان گر گرفته، مگر نوشدارو دیر رسد و تقلای ما خدای ناکرده راه بر جایی نبرد. مدیران فرهنگی و سیاسی برای خودنمایی نام بزرگان را چنان بر زبان خرج میکنند که گویی بخشی از ملک پدریشان هستند، اماگاه عمل که میرسد ظاهرا خبر ندارند که یکی از بزرگان فرهنگ این دیار به دلیل نبود دارو توان اندک اندک از کف میدهد. آنان که وظیفه اداری تهیه دارو را برعهده داشتهاند، سر زیر برف فرو بردهاند و به شماره افتادن نفس هنر را نظاره میکنند. و بازهم آنان که اهل دل هستند، قدم پیش نهادهاند. نشاناش پیش چشم ماست. امروز داروی بیماری «محمود استاد محمد» در ایتالیا موجود است و دست دست شدن تهیه ۲۰ میلیون تومان هزینه دارو نبرد میان مرگ و زندگی را به اوج کشانده است.
در این ملک بهای جان یک هنرمند چقدر است؟ آیا ۲۰ میلیون تومان مبلغی است که زندگی یک انسان را در گرو خویش گیرد؟ بهیاد داشته باشیم که یک باشگاه ورزشی بهراحتی ۳ میلیارد تومان برای خرید و جابجایی یک ورزشکار هزینه میکند و ۲۰ میلیون تومان میتواند هزینه خوردوخوراک روزانه آن باشگاه باشد!
در هر حال؛ هنوز ماجرای «مجید بهرامی» را از یاد نبردهایم که با خواست آن یگانهای که مرگ و زندگی را در اختیار دارد، چگونه هنرمندان و مسئولین بایکدیگر همدل شده و زندگی را از ورطه نیستی به هستی کشاندند.
استاد محمد هنرمندی است که بهنوبه خود سبکی تازه در ادبیات نمایشی دهه ۴۰ پایهریزی کرد و با آثاری همچون «آسید کاظم»، «شب بیست و یکم»، «آخر بازی»، «دیوان تئاترال» و…. کوشید به زخمهای اجتماعی نیشتر زند. اما فراتر از آن، آنچه امروز انفعال و کاهلی مسئولان با روح و جان او میکند، نشانیست از بهای واقعی جان و نفس هنر و هنرمند در زمانۀ ما.
حال «انجمن نویسندگان و منتقدان خانه تئاتر» به حکم وظیفه انسانی و رسانهای خود زمانه را گواه میگیرد بر اینکه حجت بر مدیرانی که میتوانند و تعلل میکنند تمام است. امید که روزی نرسد کار از دست شدهباشد و ما مجبور باشیم در آن شرایط که دوباره همه برای سخنرانی از یکدیگر پیشی میگیریم، این بیانیه را بهعنوان اسبابی برای یادآوری ایشان بهکار بندیم.