محمد سعیدیکیا:
نه من احمدینژاد را میخواستم نه احمدینژاد من را
این که چرا من را نمیخواست باید از خودشان بپرسید ولی نه من وی را میخواستم و نه احمدینژاد من را میخواست و تمایل نداشتم با آنچه که شما میدانید و آثارش را در دولت میبینید همکاری داشته باشم.
وقتی که به سعیدیکیا زنگ زدم با استقبال دعوت ما را پذیرفت و برای گفت و گو در تحریریه روزنامه حاضر شد. وزیر دولتهای مختلف و چهره اجرایی مطرح سه دهه انقلاب متواضعانه مقابلم نشست و البته در مواقعی با احتیاط و محافظه کاری به پرسشهای روزنامه قانون پاسخ داد. من که خواستم روند گفت وگو با محمد سعیدیکیا را طوری پیش ببرم که درد دل وی را هم بشنوم با این رویکرد سوال کردم:
شما در ادوار مختلف دولتها اعم از سازندگی و اصلاحات گرفته تا دولت میرحسین و احمدی نژاد وزیر بودهاید کدام دولت روند مناسب تری رابرای شما فراهم کرده بود؟
تاملی کرد و بدون بد گویی از شخصی جواب داد: در همه وزارتخانهها کار کردم، یعنی به صورتی نبوده که دستم بسته باشد و تقریبا در همه وزراتخانهها با تیم مخصوص و شیوه خاص مدیریتی خود با همدلی میان دوستانم به کار ادامه دادم. در دولت احمدی نژاد من کار را با سختی جلو میبردم. چرا که وی بیشتر میخواست مدیریت خود را در کار پیش ببرد و کمتر از آن چیزی که در قانون بود برای وزراتخانهها استقلال قائل بود.
برای فهمیدن خلقیات مرد ساده دولتها که باشنیدن شاترهای دوربین شانه خود را درآورد و موهایش را آب و جارو کرد از او سوال کردم: با توجه به اینکه شما هم در دولت اصلاحات بودید و هم در میان اصولگرا تفکراتتان به کدام یک نزدیکتر است؟
با روی گشاده جواب داد: یک بار عزیزی از خبرنگاران پرسید که من اصلاح طلبم یا اصولگرا؟ من هم گفتم من محمد سعیدیکیا هستم! گفت یعنی چی؟ گفتم من یک روش ومنش خاص مدیریتی ویژه خود را دارم، که همیشه همان را اعمال کردم و برای همین بوده است که در دوره دوم دولتها دیگر حضور نداشتهام. من آن اخلاق مدیریتی خود را حفظ کرده وآن هم حالت استقلالی است که من دارم.
شیرینی روی میز را جلو آوردم و گفتم: در صورتیکه که به انتخابات وارد شوید به نفع شخص یا گروهی کناره گیری میکنید؟
سعیدیکیا بدون اعتنا به «ظرف» با صراحت تاکید کرد: بنده میآیم و تا آخر هستم وبه نفع هیچ کس کنار نمیروم.
من که قبلا خوانده بودم سعیدیکیا قصد ائتلاف با هیچ گروهی را ندارد ادامه سوال قبل را پی گرفتم و پرسیدم: در صحبتهای قبلی خود گفته بودید که به هیچ عنوان با دولتیها ائتلاف نمیکنید،فقط آنها یا با هر ائتلاف دیگری نیز کار ندارید؟
صدای خود را صاف کرد و ادامه داد: ائتلاف در حال حاضر زود رس است وموقعی ائتلاف معنی پیدا میکند وپخته میشود که شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را اعلام کند و معلوم شود چه کسانی هستند و آیا نیازی به ائتلاف هست یا خیر؟ به نظر من این ائتلافها هیچ اصولی ندارد و من ائتلاف نمیکنم.
سوالی ذهن من را درگیر کرده بود که چرا احمدی نژاد، سعیدیکیا را با این سابقه و دانش کنار گذاشت و نیکزاد را برگزید، همین را بهانه کردم و پرسیدم: با توجه به اینکه شما در دولت دهم دیگر جایی نداشتید،علت ابقا نشدن خود در دولت را چه میدانید؟
وی بدون مظلوم نمایی و اعتراض تاکید کرد: احمدی نژاد من را انتخاب کرد من نیز دوست نداشتم با ایشان ادامه بدهم. چون اجازهای برای مدیریت در دولت احمدی نژاد وجود نداشت و ندارد.
من دوباره ادامه دادم، چرا احمدی نژاد برای ماندن شما اصرار نکرد؟
سعیدیکیا که میخواست از چنگ این سوال رهایی پیدا کند با صدایی آرام گفت: این که چرا من را نمیخواست باید از خودشان بپرسید ولی نه من وی را میخواستم و نه احمدینژاد من را میخواست و تمایل نداشتم با آنچه که شما میدانید و آثارش را در دولت میبینید همکاری داشته باشم.
مصاحبه داشت به آرامیپیش میرفت و این آرامش باب میل من نبود برای همین چرخشی انجام دادم و گفتم: بارها به نبود برنامه ریزی در کشور انتقاد کردید، دلیل خاصی داشت؟
سعیدیکیا که بارها به بی برنامه بودن دولتها انتقاد داشت چشمانش را به میز شیشه ای اتاق سردبیر انداخت و تشریح کرد: در این سالهای اخیر به برنامهریزی بیتوجهی شده است و انحلال سازمان برنامه وبودجه نمونهای از این است.سازمان برنامهای که مغز متفکر برنامهریزی دولت است و اگر اشکالی داشت باید آن را برطرف میکردیم نهاینکه این بلا را بر سر آن سازمان میآوردیم. اگر من به این صحنه ورود کنم و ریاست دولت را بر عهده بگیرم دوباره سازمان مدیریت را بر پا میکنم. نکته دیگر این است که اگر کسی قرار است بیاید باید برای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و غیره برنامه داشته باشد و ما این برنامه را داریم که در موقع خودش میگویم.
من که در مصاحبه با مجیدانصاری ارقام وحشتناکی از افزایش حاملهای انرژی در صورت افزایش یارانهها شنیده بودم از سعیدیکیا پرسیدم: احمدی نژاد میگوید قرار است یارانه چند برابر شود و شما منتقد طریق اجرایی کردن قانون هدفمندی هستید.در این باره با ما بیشتر صحبت کنید.
بدون هیچ تاملی پاسخ داد: من فکر میکنم یارانه را به این علت که قانون شده است باید داد ولی به دو دهک اول که فشار روی آنهاست و توان ندارند باید نقدی پرداخت کنیم اما ادامه پرداخت به بقیه دهکها سبب تورم میشود و تلخی تورم، شیرینی پرداخت را از بین میبرد. بنا براین ما باید جایگزین مناسبی برای این پرداخت نقدی پیدا کنیم که ما طرحهایی برای اینها در نظر داریم. یکی از آنها بیمه وتامین اجتماعی پایه است که سبب میشود مردم دغدغه بیماری نداشته باشند و همینطور دیدگاهشان نسبت به تامین آینده روشن باشد چرا که در حال حاضر مردم آمادگی موردی که جایگزین این یارانه تورم زا باشد را دارند.
در دولت نهم که وزارت مسکن آن را سعیدیکیا مدیریت میکرد مسکن مهر کلید خورده بود. از متصدی مسکن آن دوره پرسیدم:مسکن مهر را چگونه ارزیابی میکنید؟
سعیدیکیا بدون انتقاد خاصی از طرح سوال گفت: مسکن مهر از دل طرح جامع استخراج شد که توسط مجلس محترم تصویب شد. مسکن مهر برای کسانی است که میتوانند قسط دهند ولی توان خرید خانه را ندارند. دهک اول ودوم نمیتوانند قسط دهند و کمیته امداد و بقیه سازمانهای مربوط باید مسکن آنها را تهیه کنند. ولی دهکهای سوم تا ششم که توانایی پرداخت قسط را دارند باید مسکن مهر به ایشان تعلق بگیرد. در طرح جامع مشخص شده بود که باید قیمت زمین را ازمسکنها کم کنیم و باید از زمینهایی که دولت در اختیار دارد برای تامین این مسکنها استفاده شود. اما در مورد اینکه سالانه باید چند مسکن مهر بسازیم و چگونه چند نکته است، اول اینکه باید کیفی ساخته شود، د وم دولت دخالت اجرایی نداشته باشد و تعاونیها میتوانند این قضیه را سازمان دهی کنند و بسازند و نکته سوم، ما چند خانه در سال باید بسازیم؟ مسکن مهر بخشی از اقتصاد کشور است و توانمندیهای اقتصادی خوبی را در کشور دارد. ما فکر میکردیم تا 350هزار واحد در سال که بسازیم مناسب است نکته مهم این است که توان دولت نیز باید برای شهر سازی و حمل ونقل این مسکن خرج میشد. اما من فکر میکنم هر کس که رئیس جمهور شود باید مسکن مهر را با رفع نواقص ادامه دهد.
سعیدیکیا داشت شیرینی میخورد و منسوال بعدی ام را با این موضوع طرح کردم و گفتم: کارشناسان معتقد هستند که از سال 89 مشاغل صنعتی رو به کاهش است در این باره تفکر یا ایده خاصی دارید؟
شعار یا عقیده نمیدانم ولی جواب قشنگی داد و گفت: اقتصاد سرمایه میخواهد تا تولید شکل بگیرد. اگر در هر کجا ما نتوانیم این سرمایه را تامین کنیم تولید افت میکند. بنابراین ما باید هر تصمیمیکه برای کشور میگیریم در راستای تولید باشد و برنامه این کار را داشته باشیم. امکاناتش هم در کشور وجود دارد. اگر دولت بستر امنی برای مردم فراهم کند که هر کس در اندازه حد و توان خود به کار اقتصادی بپردازد مردم با اطمینان سرمایهگذاری میکنند و رشد تولید نتیجه آن است. بستر امن نیز با حمایت از تولید و مردم و سرمایهگذاری پیدا میشود که یکی از آفتهایش تغییر مقررات پشت سر هم است که باعث افت سرمایهگذاری میشود و با این دیدگاه اشتغال نیز مسئله اش حل میشود. باید سرمایهها وارد اقتصاد شوند و باید دولت از این سرمایهگذاری حمایت کند تا در حق کارفرما و کارگر اجحافی نشود.
مصاحبه ما همزمان با میتینگ بینتیجه دولت در جریان بود، از رئیس جمهور احتمالی آینده نظر خواستم وپرسیدم: نظرتان در رابطه با میتینگ دولت در ورزشگاه آزادی چیست؟
سعیدیکیا هم که انگار این مسئله هیچ اهمیتی برایش نداشت پاسخ داد: اگر بوی انتخابات ازش بیاید بد است. اگر قدر دانی از زحمتکشان باشد میتوان مانند گذشته سران این نهادها را معرفی و در شهرهای خودشان قدردانی کرد.
من که دنبال نتیجهای بودم ادامه دادم: در پشت پرده این اقدام قصدی بود؟
چای روی میز را سر کشید و ادامه داد: نمیدانم! اگرقصد خاصی دولت داشت باید از خودشان بپرسید.
با زیرکی تمام پرسیدم: آیا از فرزندانتان در دولت استفاده میکنید؟
با اخم گفت: اصلا. در ادامه نیز اینطور گفت: من دو دختر دارم و یک پسر. پسرم کار خصوصی دارد و دخترانم نیز یکی درس معماری میخواند و دیگری نیز به کار شخصی خودش میپردازد.
این وسطها یه سوالهایی میکردم که هیچ پاسخی از سمت طرف مقابلم نداشت و من به سعیدیکیا حق میدادم که بهانه دست ما و رقیبهایش ندهد. پیش خودم گفتم نوبتی هم باشد نوبت ارز و دلار شده است و ادامه دادم: برنامه شما برای حل بحران ارزی کشور چیست؟
بدون وقفه در جواب گفت: ما تحریم هستیم ولی تمام این وقایع بر گردن تحریم نیست و سوءمدیریت نیز تاثیر دارد که باید درست شود. ما باید با تلاش خودمان سعی کنیم تحریم را کم اثرکنیم. تحریمها بر اساس انرژی هستهای تحمیل میشود و انرژی هستهای از سیاستهای کلی نظام است که به وسیله رهبر معظم انقلاب پیش میرود و این مشکل را یک رئیس جمهور که همراه با رهبری است میتواند حل کند. ما باید هر روز و با روشها و قوت بیشتری به مذاکره برویم و این را بدانیم که همیشه میتوان پیشرفت کرد. ما حرف ناحقی نمیزنیم و با تاکید بر اینکه عضو انپیتی هستیم خواستار حقوق ویژه خود هستیم. ما باید با روشهایی که داریم به طرف روبهرو نشان دهیم که اهل ساخت بمب نیستیم و باید به آنها بگوییم که هر کاری که انجام میدهیم تحت نظارت شماست و با دیپلماسی قوی میتوان مشکلات هسته ای را حل کرد.
تعدد نامزدها مثل ناخنی است که روی تخته سیاه کشیده میشود روح را آزار میداد برای همین پرسیدم: با وجود شما و نامزدهای موجود میتوان حماسه مورد توجه رهبری را بر پا کرد؟یا نیاز به حضور کاندیدای قویتری است؟
سعیدیکیا با انتقاد جواب داد: هنوز فضای کشور انتخاباتی نیست و این اشکال است. من معتقدم نامزدها با حضور در مجامع مختلف به ویژه محافل دانشجویی که یک عنصر فعال و حساس هستند و این موضوع چالش برانگیز است و با حضور در این محافل میتوان فضا را گرم تر کرد و من اعتقاد ندارم که کاندیدای خاصی بتواند کار خاصی کند به عقیده من مجموعه کاندیداها با حفظ اخلاق و شئون انتخاباتی میتوانند آن حماسه را برگزار کنند.
از سعیدیکیا پرسیدم که امکان اینکه در انتخابات 92 داستانهای سال 88 ایجاد شود چقدر وجود دارد؟
سعیدیکیا هم که آن روزها را تجربه کرده بود جواب داد: تجربه باعث شده است که کسی دیگر اینطوری رفتار نکند. باید اشاره کرد که مردم نقش خودشان را بسیار خوب بازی کردند فرقی ندارد که مقداری از این رای برای فلانی و مقداری برای شخص دیگری است برنده اصلی مردم بودند و برنده وبازنده انتخابات اشتباه کردند و بازهم مردم به صحنه آمدند و تحت رهبری آیت ا... خامنهای آن فضا جمع شد.
شوق سعیدیکیا را که دیدم پرسیدم، رای خود را چگونه میبینید؟
با صراحت تمام گفت: من که با امیدواری وارد شده ام.
وقتی دیدم با این امید در حال پاسخگویی است پرسیدم:آیا مردم با وجود مشکلات اقتصادی و بد اخلاقیهای سیاسی دولتمردان به پای صندوق میآیند؟
با امید تمام گفت: انشاا.... باید در اداره امور و جامعه به مردم اعتماد کنیم به مردمیکه باید حداکثر نمره را به آنها داد مردمیکه همیشه وظیفه خودشان را انجام دادند ولی خب مسئولان نقص دارند. به مردم اجازه بدهیم که در فضایی آرام بتوانند حرفشان را بزنند جامعه باید با نقد اداره شود و بدون نقد میمیرد و دو طرف قضیه، هم حاکمان هم مردم باید خطوط قرمز را مراعات کنند. مردم باید امنیت کشور را رعایت کنند حاکمان نیز باید فضا رابرای مردم نبندند.نکته دوم اینکه ما بستر کار و تلاش را برای آینده برقرار کنیم یک جوان باید امید داشته باشد تا بتواند رشد فکری و معنوی داشته باشد و یک زندگی قابل قبول داشته باشد و مناسب با هر استعدادی که خدا داده است فعالیت کند. یک جراحی بزرگ باید در اقتصاد ما ایجاد شود در حال حاضر ما کل پول نفت را وارد خزانه میکنیم و خرج تاسیسات زیر بنایی میشود و مسائل اجرایی، این فقط سهم ما نیست و سهم آیندگان هم در قانون برنامه پنجم برنامه ریزی شده است که این سرمایه را حفظ کنیم و راهی که در پیش پای ما قرار داده است صندوق توسعه ملی است.این برنامه میگوید که سالانه 20 درصد فروش نفت باید با آیین نامههایی که وجود دارد در اختیار کارآفرینها قرار بگیرد وخرج تولید شود اگر تبدیل به تولید شود در آن صورت باید دولت مالیات این تولید را بگیرد و در خزانه نگهداری کند یعنی پول نفت باید این طوری شود با کمک مجلس ما باید این سهم سالانه را رشد دهیم البته اینکار سختی است وتلاش بسیاری اما شدنی است و در آن زمان اقتصاد شکوفایی پیدا میکند وتحریم دیگر فشار نمیآورد.
دولتتان میتواند با مجلس تعامل داشته باشد؟
تاکید کرد: من نزدیک 20 سال مستقیم با مجلس کار کردم و یکی از کارهایی که باید صورت بگیرد تا این تقابلها از بین برود تعامل و همکاری بیشتر میان این دو قوه است. قانون اساسی میگوید مجلس به عملکرد دولت رصد میکند و دولت باید این را بپذیرد واین پایه و اساس یک تعامل خوب است و ما اگر با مجلس تعامل داشته باشیم با لوایحی که به مجلس میبریم میتوانیم به یک جمع بندی مشترک خوب برسیم مگر کسانیکه در مجلس هستند غیر از خیر و صلاح کشور چه میخواهند.بنابراین این تعامل خوب میتواند کارآمد باشد.
از روسای جمهور گذشته فردی را در کابینه استفاده میکنید؟
جواب داد: باید از تمام کسانیکه وفادار به انقلاب هستند استفاده شود و هر کس که توان انجام کار را دارد، باید این فضا برایش باز باشد.
منظورتان دولت وحدت ملی است؟
با زیرکی گفت نه و ادامه داد: باید انسجام ملی برای مردم ایجاد شود و این پراکندگی و اختلافی که در بین سران است از بین برود و دولت بتواند با انسجام بستر رابرای مردم به کار تلاش و فعالیت باشد ما باید مردم را به این سمت ببریم تا مردم با توانایی که دارند بتوانند سرافرازانه درآمد کسب کنند.
من که میخواستم شعار دولتش را از خودش بشنوم پرسیدم: شعار خاصی برای دولت ندارید؟
گفت: دولت مثل یک موجود زنده است که به همه چیز نیاز دارد ولی شعار من آرامش و انسجام ملی و همکاری جهانی در دولت انقلاب اسلامیاست، با صداقت از طریق دولت با مردم. اگر ما با مردم صادقانه برخورد کنیم اصل همکاری صداقت است و باید این فرهنگ در اجتماع جا بیافتد و دین و ماست وباید این را ترویج کنیم و وارد کار شویم.