تأسیس وزارت آب روی میز مجلس
معاونت آب در دو دولت اصلاحات و اصولگرای فعلی سبب شده تا زرگر تسلط خاصی روی مسئله آب داشته باشد. او به خوبی چالشهای بخش آب را میشناسد و با موشکافی آنها برای رفع مشکلات راه حل ارائه میدهد.
رسول زرگر معتقد است به دلیل کمبود منابع مورد نیاز برای اتمام طرحهای آبی اگر هیچ پروژه جدیدی شروع نشود و سالانه 5 هزار میلیارد تومان به این بخش اختصاص یابد 15 سال طول میکشد تا طرحهای نیمهتمام فعلی به بهرهبرداری برسد.
به گزارش ایلنا،گفتوگوی عصر انرژی با دکتر رسول زرگر معاون سابق آب وزارت نیرو و مشاور فعلی وزیر نیرو در ادامه میآید:
در حال حاضر مهمترین چالش پیش روی صنعت آب را چه میدانید؟ شما در آخرین مصاحبهتان گفته بودید خشکسالی همیشه مطرح است اما عمده مسائل به نحوه مدیریت ما بر میگردد.
بخشی از چالشهای مدیریت آب ذاتی است و در حقیقت به مسائل اقلیمی کشور بر میگردد. بخشی هم عارضی است و به نحوه مدیریت مدیران و حاکمیت بر میگردد. یکی از اشکالات حال حاضر در سطح کشور این است که وقتی عملکرد بخشی را به تنهایی بررسی میکنند برخورد یک طرفه با موضوع است؛ درحالیکه در طول سه دهه گذشته برنامههای 5 ساله داشتهایم و در این برنامهها جایگاه و انتظاراتی که از هر بخش میرود مشخص است. اگر قرار است عملکرد یک دولت یا بخش مرور شود باید بین آنچه انجامشده و آنچه قرار بوده انجام شود مقایسه صورت بگیرد؛ بنابراین این که گفته شود هزینه شده و خدمات مورد نظر ارائه شده است به تنهایی نمیتواند نشاندهنده عملکرد آن نهاد باشد. باید ببینیم چه اقداماتی مورد نیاز بوده و چه میزان از آن انتظار محقق شده است. معتقدم مثلاً سدی که امروز قرار است افتتاح شود باید دید این سد چه زمانی قرار بوده افتتاح شود. فاصله زمانی و ریالیاش با برآورد اولیه چیست. نکته دوم این است که طرحهای آبی در کشور میانمدت است و به عمر یک دولت کفاف نمیدهد. طرحهای مهم آبی به طور میانگین بین 6 تا 15 سال زمان میبرد. این موارد را نمیتوان در غالب یک یا دو دولت تقویم کرد. سومین نکته این است که طرحهای آبی مجموعه زنجیرهای از پروژه است. یک پروژه ممکن است بدون هیچ تغییر مثبتی افتتاح شود؛ بنابراین افتتاح سد به تنهایی کار بزرگی نیست و باید شبکههایش را هم بهرهبرداری کرد و آب را به زمینهای کشاورزی رساند. در واقع فایده نهایی را باید ملاک سنجش قرار داد. اما آنچه به عنوان چالشهای ذاتی مطرح است عبارتاند از این موارد که اولاً کشور ما روی دو کمربند مهم زلزله و خشکی جهانی واقع شده است و به طور کلی 85 درصد ایران مناطق خشک و نیمهخشک است. این یک عارضه بسیار مهم است. نتیجه این مسئله این است که میزان بارش در کشور 250 میلیمتر در سال است اما در دنیا این میزان به 750 میلیمتر میرسد.
مسئله دیگر میزان تبخیر است که در کشور ما سه برابر میانگین جهانی است. در ایران تناسب زمانی بین بارشها و مصرف وجود ندارد؛ بنابراین باید آب را ذخیره کنیم. 5 درصد بارشها در پاییز، 50 درصد در زمستان و مابقی در بهار است حال آنکه بیشترین مصرف در شش ماهه اول سال است. البته باید توجه داشت که ایران از 3 هزار سال پیش سازههای آبی داشته است و تمدن کشور آبی است. مقولههایی مثل قناتها نشاندهنده این است که این چالشهای ذاتی باعث رشد و بلوغی در مدیریت و ابتکارات شده است که در مناطق دیگر دنیا کمتر شاهد آن هستیم. از این بحث که بگذریم به چالشهای بعدی میرسیم. اولین مشکل ما در این حوزه تغییر اقلیم است که از روز اول در طبیعت وجود داشته و تا آخر هم وجود خواهد داشت اما ظرف یک قرن اخیر با سرعت شدیدتر و اثرگذاری بیشتر پیش میآید. یک چالش عارضی این است که حرکت به سمت خشکی است. تا یک دهه پیش متوسط بارش کشور 250 میلیمتر بوده اما به 230 میلیمتر رسیده است. همین بارش محدود هم کمتر میشود. البته نظریههای نگرانکنندهای هم وجود دارد که تاکید دارد این روند به صورت تصاعدی ادامه خواهد داشت. اگر روند فعلی ادامه پیدا کند سرعت خشک شدن بیشتر میشود اما اگر به پیمانهایی مانند کیوتو و بازگشت به شرایط 1990 توجه شود روند خشک شدن کشور با شتاب کمتری حرکت خواهد کرد. به هر حال ابعاد و نتایج این روند نشان داده شده است.
ما هدر رفت آب زیادی داریم. آیا نباید برای کاهش هدر رفت آب تدبیر جدی تری داشته باشیم؟
برای مقولهای مثل تغییر اقلیم باید برنامه جامعه کشوری داشته باشیم. در حال حاضر رصد کردن تغییر اقلیم را به سازمان زمینشناسی و بررسیهای علمی را به هواشناسی سپردهاند. سرعت این دو سازمان به هیچوجه متناسب با سرعت تغییر اقلیم کشور نیست. تا زمانی که برنامه کشوری برای تغییر اقلیم تدوین نشود در حوزه آب هم با مشکل مواجه خواهیم شد.
چه کشورهایی شرایط ما را دارند؟
ترکیه تا حدودی مانند ایران متأثر از تغییر اقلیم است. این کشور صد سال آینده را بررسی کرده و طرحهای مطالعاتی و اجرایی برای مقابله با اثرات تغییر اقلیم تدوین کرده است. هر چند ممکن است پس از مطالعات نیازمند تغییر در تأسیسات باشیم. این تغییرات بسیار شگرف و عمیق است اما متأسفانه برنامه جامعی که شامل مطالعات تغییر اقلیم و بعد تدوین برنامه مقابله با آن باشد را نداریم. مسئله دیگر موضوع زیستمحیطی است. در ایران تا یک دهه قبل هم به این موضوع توجه نمیشد. خشک شدن تالابها و محدود شدن رودخانهها از اینجا ناشی میشود که جایگاه محیط زیست در بخش آب روشن و شفاف نبود. اصلاً محیط زیست را به عنوان مصرفکننده آب نمیشناختیم. یک دهه است که این مقوله وارد بخش آب شده است؛ اما هنوز نتوانستهایم تبعات رفتار قبلی خودمان را جبران کنیم.
دریاچه ارومیه هم به همین مشکل دچار شده است؟
برطبق گزارشات، مقصر 75 درصد این وضعیت، شرایط اقلیمی است. 15 میلیارد مترمکعب آب به دلیل کاهش بارش وارد دریاچه نشده است و 25 درصد به ساختن سدها و گسترش سطح زیر کشت مربوط است. قبلاً از منابع آب زیرزمینی به سمت دریاچه ریزش داشتیم اما اکنون وضعیت معکوس شده است.
آیا میتوان چالش آب را مهار کرد؟
به نظر من چالش آب هر چه جلوتر برود حادتر میشود. اقداماتی در مدیریت آب کشور از اوایل دولت نهم شروع شده است. اولین بار نظام تخصیص آب در کشور اجرا شد. البته از اوایل دهه هفتاد این طرح تدوین شد و اجراییات آن شروع شد اما در حال حاضر هیچ طرحی در کشور بدون ملاحظات زیستمحیطی اجرایی نمیشود. منتها گاهی مجریان ایجاد محدودیت میکنند و از آن مهمتر تبعات طرحهای قبلی است که هنوز ادامه دارد. این چالش هم عارضی است و به دلیل نوع مدیریت و سازماندهی در گذشته با آن مواجهایم. برخی دیدگاههای افراطی علیه سدسازی هم وجود دارد که مشکلآفرین است. ما معتقدیم این مدیریت است که باید از ابزارهایی مانند سد درست استفاده کند. چالش بعدی تعارضاتی است که بین بخشها و مناطق مختلف بر سر آب با آن مواجهایم. همان چیزی که به آن جنگ آب میگویند تبعاتش را در کشور ما نشان میدهد. در آخرین سالهای دوره اصلاحات شرکتهای آب منطقهای به شرکتهای آب استانی تغییر داده شد. قبلاً نوع ساختار بر اساس حوزه آبریز بود. حتی برخی کشورهای پیشرفته ساختار تقسیمات کشوری خود را بر همین اساس انجام دادند. این قانون را البته مجلس هفتم تصویب کرد. این تقسیمبندی باعث بروز مسائلی در اصفهان و یزد و تعارضاتی از این دست شد. سال 84 که من معاونت آب را به عهده گرفتم این قانون ابلاغ شده بود و ما هم به اجبار با وجود اینکه میدانستیم مشکلاتی را ایجاد میکند قانون را اجرا کردیم و 15 شرکت آب منطقهای را به 30 شرکت آب استانی تبدیل کردیم.
در واقع چالش سوم نوع ساختاری است که بر مدیریت آب کشور حاکم است. ما در دو دهه 60 و 70 به بخش سختافزاری آب پرداختیم. از یک سو به سدساز تبدیل میشدیم و از سوی دیگر نیاز به ساخت سد و شبکه داشتیم. در دهه 80 به این جمعبندی رسیدیم که باید از سختافزار به سمت نرمافزار حرکت کنیم و مدیریت را از طریق نرمافزار ادامه دهیم. متأسفانه به دلیل سمت و سوی مجلس که علاقهمند به ساخت سازهها هستند مدیریت آبی کشور نتوانست حجم ساخت و سازهای آبی را کاهش دهد. دولت دهم این موضوع را ارزش میداند اما از نظر من این ارزش نیست. تعداد سد ارزش نیست چرا که هنوز سیاست مدیریت سختافزاری را ادامه میدهیم و این باید در دولت بعدی اصلاح شود. این موضوع که ما مشکل آب زیرزمینی داریم منجر به افزایش تنازعات میشود و همه و همه به دلیل فقدان مدیریت صحیح نرمافزاری است.
شاید بخشی از این چالشها به دلیل اجرایی نشدن قانون جامع آب باشد؛ چرا این قانون اجرا نشد؟
ما از سال 76 تا 80 مقدمات این کار را فراهم کردیم اما هنوز آماده رفتن به دولت و مجلس هم نشده است. قوانین مربوط به آب مربوط به 50 سال قبل است و با آن دیدگاه متناسب شده است. مطمئناً با آن قوانین نمیشود کار امروز را پیش برد؛ اما به دلایلی که نمیدانیم هنوز مراحل تصویب را هم طی نکرده است. سال 84 هم این طرح به هنگام شده اما باز هم به تأخیر افتاده است. این طرح جزو سند بالادستی آب است و باید هر چه سریعتر در دستور کار قرار بگیرد.
فکر نمیکنید مشکل این است که مسئولان ما نگاه ملی به آب ندارند؟
حتماً یکی از دلایل همین است. فضا در مجلس و دولت آماده تصویب این قانون نیست. در بحث آبهای مرزی، تنازعات استانی و مشکلات زیادی داریم.
زمانی بحث بر سر ادغام وزارت نفت و نیرو بود درحالیکه خود نیروییها در حوزه آب معتقدند آب متولی واحد ندارد. چرا وضعیت به این شکل است؟
ما در آخرین مطالعاتی که انجام دادیم -و موضوع پایاننامه دکترا بنده هم بود- مدیریت به هم پیوسته منابع آب در کشور است. جایگاه آب در ساختار کشور باید به وزارت آب، منابع طبیعی و محیط زیست تبدیل شود. این تمرکز باعث افزایش کاراییها میشود. حتی طرح این موضوع هم سال قبل به مجلس داده شد. وقتی شاخصهای حکمرانی بهینه آب را بررسی میکنیم به ارتباط تنگاتنگ آن با منابع طبیعی و محیطزیست میرسیم. نهادهایی این طرح را به ریاست مجلس دادهاند و ما همچنان منتظر اقدام هستیم.
مشکل بعدی تأمین اعتبار است. بخش آب از این موضوع هم رنج میبرد. اکنون وضعیت به چه شکل است؟
در دولت نهم و دهم این اعتبارات حدوداً سالی 5 هزار میلیارد تومان دیده شد؛ اما تنها کمی بیش از 50 درصد آن پرداخت شده است. طرحهایی شروعشده که با عدم تخصیص اعتبار نیمه کاره مانده است. بخش آب بین 50 تا 60 هزار میلیارد تومان نیاز به منابع دارد. اگر سالی 5 هزار میلیارد تومان تخصیص بدهند 15 سال طول میکشد این طرحها به اتمام برسد و بعضی از این طرحها از توجیه اقتصادی میافتد.