خبرگزاری کار ایران

نمایش «مثل آب برای شکلات» به محمود استاد محمد تقدیم شد

کد خبر : ۹۲۴۲۸

قرار بود برای دیدن «مثل آب برای شکلات» بیاید که شتاب داشت و رفت. آنچه مرا وا می‌دارد کرنش کنم به سمت و سوی استاد محمد نه متن‌های دلنشینش چه آنجا که ازغم غربت می‌نویسد و نه آنجا که دغدغه هویت داشت، نبوده است.

ایلنا: نمایش «مثل آب برای شکلات» پنجشنبه شب در نیمه اجرا متوقف شد و به روح محمود استاد محمد تقدیم شد. این نمایش از پنجشنبه آینده بعد از تعطیلات باردیگرساعت۲۱ در تالار چهارسو به صحنه می‌رود.
به گزارش ایلنا، یادداشت ابراهیم پشت کوهی به مناسبت درگذشت محمود استاد محمد به این شرح است:
مردی که شکل دیگر دریا بود

«چه می‌توان گفت نازنین
وقتی نام کوچک تو آواز است
و خانه من آن سوی دریا»
مالکیت بد‌ترین نوع دوست داشتن است و دوست داشتن بهترین نوع مالکیت.
این متن در ستایش مردی است که بهترین نوع مالکیت برای زدودن ملال و تکثیرمهر و مهربانی برای مردمش می‌خواست.
مردی که بر سرنوشت نمایش مردم شهرم ومیهنم تأثیرنهاد و بعد از سال‌ها درد، جسم نحیفش را کناردیوار دنیا گذاشت و از در آسمان گذشت.
سال ۵۰ وقتی «محمود» آمده بود بندرعباس با خودش «ریل» راهم آورد که نمایش محمود دولت آبادی بود و شروع تازه‌ای برای تئا‌تر هرمزگان.
حضورمحمود استاد محمد ثابت می‌کند که کیفیت بودن مهم است، چرا که یک سال و چندی بودن او در بندرعباس۱۳۵۰ آن قدرتأثیر و اهمیت داشته که امروزخود را به نوعی وام دار اوبنامم.
تلفنی که حرف می‌زدیم بین شوخی و جدی گفت: «ابراهیم پست مدرن چه می‌کنی؟ دریا مرد!» دغدغه زبان فارسی را داشت و هویت ایرانی.
یک روزدرکافه تئاترشهرنشستیم وگفت: «خوب حالا کج بنشین و راست بگو! تو دریا و مردم جنوب را فدای فرم و ایسم‌ها که نکرده‌ای؟ یار سبزه!»
وقتی گفتم: هنر، از از هوایی که در آن استشناق می‌کنیم اگر سرشار نباشد، هنرمند متقلب است. شرجی، زبان پر شور وشعر دریای جنوب اگر در کارم نباشد استاد! «مرا مأمور اعدام خود کنید!» خندید. یکی از متن‌هایم را به او دادم، خواند و پسندید.
داشت متن «تهرن» را می‌نوشت که تلفن من زنگ خورد درمورد چند واژه «زار» با هم صحبت کردیم، وسواسش را روی انتخاب کلمه دوست می‌داشتم. خواست برای این کار کنارش باشم، نتوانستم برای «تهرن» به تهران بیایم.
قرار بود برای دیدن «مثل آب برای شکلات» بیاید که شتاب داشت و رفت. آنچه مرا وا می‌دارد کرنش کنم به سمت و سوی استاد محمد نه متن‌های دلنشینش چه آنجا که ازغم غربت می‌نویسد و نه آنجا که دغدغه هویت داشت، نبوده است.
در آوردن فضای وهم و پرهول و هراس درشب «بیست و یکم» هم دلیلش نیست حتی متن شاهکارش «آسید کاظم» هم نمی‌باشد.
پرداختن به انسان به عنوان مسئله اصلی و رعایت کردن اصل انسان، بزرگ‌ترین هنراستاد بود.
استادمحمد درحیاتش چنان که شایسته وبایسته بود، قدر ندید. پس من برای نسل بی‌سن فردا می‌نویسم؛ محمود استاد محمد بازیگری خوش بیان، کارگردانی صحنه‌شناس و نویسنده‌ای محشر بود.
نوشته‌هایش شهادت می‌دهند، گوش کنید؛ «چهل پله تامرگ» را چه باشتاب می‌رود، می‌رود روی سکوی جاودانگی بنشیند کنار «رادی»، «نعلبندیان»، «آخوند‌زاده» وباقی، می‌رود که آرام بگیرد و دوباره روی صحنه بیاید.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز