در نشست تاثیر برنامههای رادیو و تلویزیون در نهادینه کردن تئاتر مطرح شد:
تلویزیون نمیتواند برای تئاتر مخاطب جور کند
حمیدرضا مدقق معتقد است: مخاطب از رسانه بسیار قدرتمندتر است و این موضوعی است که برخی از دستاندرکاران فراموش میکنند.
ایلنا: در نشست تخصصی دفتر مطالعات و پژوهش مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، که با عنوان «تاثیر برنامههای رادیو و تلویزیون در نهادینه کردن تئاتر در میان مخاطبان» برگزار شد، حمیدرضا مدقق(کارشناس ارشد رسانه) و بهزاد صدیقی سخن گفتند.
به ایلنا به نقل از صحنه؛ در ابتدای این نشست؛ بهزاد صدیقی؛ گفت: واقعیت این است تلویزیون نتوانسته آنطور که شایسته است تئاتر کشور را پوشش دهد. البته شکی نیست که اخبار تئاتر از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون همواره پخش شده اما بسنده کردن به همین مقدار، برای رسانهای که دیداری و شنیداری است کافی نیست. با این حال نباید از یاد ببریم که طی مدتی که از تاسیس شبکهٔ «رادیو نمایش» میگذرد این شبکه توانسته هم نمایشهای خوبی تولید کند و هم برای افرادی که در پایتخت نیستند تاثیرگذار باشد.
وی ادامه داد: برنامههای تئاتری تلویزیون همواره طوری بوده که خود اهالی تئاتر مخاطب آن بودهاند و جوری نیست که بتواند مخاطب جدید جذب کند. ناگفته نماند تئاتر طی سالهای اخیر پر رونقتر شده و به طبع آن رسانهها نیز بیشتر به تئاتر پرداختهاند. از این رو توقع بیشتری نیز از رسانههای دیداری و شنیداری است.
در ادامهٔ این نشست، حمیدرضا مدقق قبل از آغاز بحث خود اظهار داشت: آنچه باعث شد برای حضور در این نشست ترغیب شوم، وجود کلمهٔ «تاثیر» در عنوان و موضوع نشست بود. همانطور که میدانید، عنوان نشست «تاثیر برنامههای رادیو و تلویزیون در نهادینه کردن تئاتر در میان مخاطبان» است و در طول صحبت خود عرض میکنم چرا این واژهٔ «تاثیر» از اهمیت برخوردار است. در خیلی از نشستها از پرداختن به این واژه غفلت شده و اگر این غلفت وجود نداشت، نگاه ما در خیلی قضایا در حوزه رسانه و تئاتر و غیره فرق میکرد.
این دانشجوی دکترای علوم ارتباطات، در مقدمهٔ کلام خود، اظهار داشت: اولین الگوهای رسانهای شامل پنج مولفه بودند؛ «منبع»، «پیام»، «مجرا»، «گیرنده» و «تاثیر». پیرامون مؤلفهٔ تاثیر باید بگویم دو نظریهٔ کلی در حوزه رسانهها وجود داشته است. یک نظریه، معروف است به نظریهٔ «تزریق» یا «گلولهٔ جادویی» که نظریهای قدیمی است. در این نظریه گفته میشود پیامهای ارتباط جمعی مثل آمپولی است که وارد بدن میشود. یعنی هر کسی در معرض این پیامها قرار گیرد، تاثیر کم و بیش یکسانی دریافت میکنند. این نظریه تحت تاثیر جنگ جهانی، سخنرانیهای هیتلر و ظهور رادیو شکل گرفت. در این نظریه مطرح میشود که تاثیر پیام در رسانه، فوری و مستقیم است و همهٔ مردم فارغ از اینکه محتوا چیست، واکنش یکسانی نشان میدهند. یعنی اثرات رسانهای معادل محتوا است. این نظریه خیلی مورد قبول نیست و بعد از اینکه این نظریه مورد استفادهٔ هیتلر بود، دیگر مورد توجه قرار نگرفت. طبق این نظریه یعنی اگر ما تئاتری را در تلویزیون پخش کنیم، همه باید برای تماشای تئاتر صف بکشند در صورتی که عملا این اتفاق نمیافتد.
مدقق در ادامه به توضیح نظریهٔ «اثرهای محدود» پرداخت و خاطرنشان کرد: الگوی دیگری که در این زمینه وجود دارد، با عنوان «اثرهای محدود» مربوط به دههٔ ۱۹۵۰ به بعد است که برخلاف نظریهٔ «تزریقی»، در آن عنوان میشود که مخاطبان بسیار فعال هستند و رسانههای ارتباط جمعی شرط لازم و کافی برای اثرگذاری بر روی مخاطب نیستند، بلکه رشتهای از عوامل دیگر نیز به عنوان میانجی درگیراند. به طور مثال یکی از این عوامل این است که اگر روابط «میان فردی» زیاد شود قدرت رسانه کمتر میشود که این منطقیتر به نظر میرسد. یعنی گاهی تبلیغ دهان به دهان یک تئاتر بسیار موثرتر از پیامهای رسانهای است.
این خبرنگار فرهنگی صدا و سیما با اشاره به اینکه نظریههای «تزریقی» و «اثرهای محدود» همواره موافق و مخالفانی داشته است، تصریح کرد: گروهی سعی کردند نظریهای را ارائه دهند که این دو نظریه را به هم وصل کند. این نظریه با عنوان «نظریهٔ وابستگی» میگوید وابستگی افراد به رسانهها از شخص به شخص و گروه به گروه با هم فرق میکند. در این نظریه سه شاخصه همچون مثلث درنظر گرفته شده که یک رأسش رسانه، یک رأس جامعه و رأس دیگر مخاطبان است. اینجاست که به اعتقاد من در پرداختن به رسانهها از نقش جامعه غفلت میکنیم. یعنی یک رابطه بین رسانه، جامعه و مخاطب در نظر بگیریم و بدانیم وابستگی در بین مخاطبان به رسانهها متفاوت است. منظور آنکه اگر قرار است رسانه به تئاتر بپردازد- که وظیفهاش است بپردازد- شرطش این است جامعه هم آن را داشته باشد. نمیتوانیم توقع داشته باشیم رسانه به تئاتر بپردازد اما جامعه هیچ واکنش و علاقهای به این حوزه نداشته باشد.
مدقق توضیح داد: نمیخواهم بگویم رسانه تلویزیون در کشور ما خوب عمل کرده و به نظر من خیلی جاها ضعیف هم عمل کرده، این اصلا بحث من نیست اما میخواهم بگویم اگر قرار است تاثیر مورد نظر اتفاق بیافتد باید مانند خیلی از موضوعات از آموزش و پرورش شروع شود. باید تئاتر در مهدکودکها و مدارس فعال باشد، آن وقت است که رسانه هم به طبع آن میتواند کار کند.
وی در ادامه به توضیح نظریهٔ «استفاده و رضایتمندی» پرداخت و گفت: یک نظریه دیگر هست با عنوان «استفاده و رضایتمندی» که به آن نظریهٔ «استفاده و خوشنودی» نیز گفته میشود. این نظریه میگوید مخاطبان از رسانهها برای تامین نظر خود استفاده میکنند. منظور آنکه گرچه مخاطب، فعال و جستجوگر است اما فقط برای تامین رضایتمندی خودش به سراغ رسانه میرود. یعنی مخاطب زمانی به سراغ تئاتر در رسانه- منظور همهٔ رسانهها اعم از رادیو، تلویزون، روزنامه و... - میرود که احساس نیاز به تئاتر داشته باشد. ما نمیتوانیم در مخاطب احساس نیاز به تئاتر ایجاد کنیم. حتی نمیتوانیم نگرش مخاطب را عوض کنیم. مخاطب اگر احساس کند از ورزش خوشش میآید میرود سراغ برنامههای ورزشی و اگر احساس کند از تئاتر خوشش میآید به سراغ برنامههای تئاتری میرود.
وی اضافه کرد: منظور اینکه اول باید زیرساختها درست شوند آن وقت رسانه به وظایف خود عمل کند که اعم است از «اطلاع رسانی»، «برآورده کردن نیاز مخاطب» و «حفظ میراث فرهنگی». این، کارکردهای امروزین رسانههاست. در مورد حفظ میراث فرهنگی، منظور، میراث گذشته نیست. همین چیزی که الان هم اتفاق میافتد میراث محسوب میشود.
این کارشناس ارشد علوم ارتباطات، ادامه داد: بنابراین اگر فکر کنیم رسانه خیلی موثر است، اینطور نیست. منظورم قدرتمندی رسانه نیست ولی مخاطبان از رسانهها قدرتمندتر هستند و این اشتباهی است که متاسفانه دستاندرکاران رسانهها میکنند و خودشان را خیلی قدرتمند فرض میکنند. ضمن اینکه ما هم که با رسانه کار میکنیم فکر میکنیم رسانه خیلی قدرتمند و تاثیرگذار است. مخاطب، باهوش، قدرتمند و جستجوگر است. اگر احساس نیاز کند به سراغ رسانه میرود اگر این رسانه جوابش را نداد به سراغ رسانه دیگر میرود. رسانههایی چون اینترنت و شبکههای ماهوارهای و غیره. بنابراین مخاطب، رسانهٔ خود را گزینش میکند و در برابر اثرات ناخواستهای که میبیند مقاومت میکند. یعنی مخاطب اگر از موضع و منظر خاصی خوشش میآید به سراغ رسانهای میرود که موضع و منظرش را تایید کند. طبق پژوهشهایی که صورت گرفته غالبا اینطور است که مخاطب به سراغ رسانهای میرود که نظرات خودش را تایید میکند.
مدقق توجه به عواملی همچون سن، تحصیلات، شغل و... را در حوزهٔ مخاطبشناسی بسیار با اهمیت دانست و اظهار داشت: نقش رسانهها، اطلاعرسانی و نیز تربیت و آموزش ذائقه است. تلویزیون نمیتواند برای جایی، مخاطب جور کند. بلکه میتواند ذائقهٔ مخاطب را ارتقاء دهد. یعنی تلویزیون نمیتواند برای تئاتر مخاطب بیافریند اما میتواند تفاوت تئاتر خوب و نازل را به مخاطب آموزش دهد و سلیقهاش را ارتقاء دهد. اگر تئاتر میخواهد مخاطب بیشتر داشته باشد، باید کارش را از جای دیگری به غیر از تلویزیون، مثل آموزش و پرورش شروع کند. به عبارتی اگر تئاتر مخاطب میخواهد باید به یک نیاز در جامعه تبدیل شود. اگر تئاتر به نیاز تبدیل شود آن وقت برای آن در شاخههای مختلف مخاطب خواهیم داشت. تا آن زمان نباید از رسانه توقع داشت که مخاطب جور کند.
حمیدرضا مدقق در بخش پایانی این نشست با ابراز گلایه از عدم توجه دستاندرکاران به نیاز مخاطب گفت: متاسفانه خیلی از دستاندرکاران رسانهٔ ما هنوز در دورهٔ نظریهٔ «تزریقی» به سر میبرند. یعنی خیال میکنند وظیفهشان تولید محتواست و این محتوا، همان نتیجهای را که دلششان میخواهد را بر روی مخاطب میگذارد. در صورتی که اینجور نیست. متاسفانه ایشان برایشان مهم نیست محتوا برای مخاطب اهمیت دارد یا خیر. به قول خودمان فقط میخواهند صفحه روزنامه یا وقت آنتنشان را پر کنند. در حوزه اجرای تئاتر نیز متاسفانه گاهی همینطور است.گاه نمایشهایی تولید میشود که برای تولیدکنندهٔ آن فرقی ندارد که این تئاتر، دو یا سه تماشاگر داشته باشد یا بیشتر. این جدی نگرفتن مخاطب از هر دو سو- هم رسانه، و هم تولیدکننده تئاتر- دیده میشود. گاهی متوجه نیستیم که مخاطب به ما نیاز ندارد و این ما هستیم که باید مخاطب را جذب کنیم.
وی در آخر گفت: تبلیغ یا آگهی و اقناع در زمینهٔ تبلیغات، در علم ارتباطات بحث گسترده و جدایی است. مرز میان تبلیغ و ضد تبلیغ نیز بسیار باریک است. فکر نکنیم اگر تئاتر تبلیغ کنیم مخاطب تئاتر زیاد میشود. ضمن اینکه آن تبلیغ خیلی باید ظرافت و پشتوانه داشته باشد. در کشورهایی که تئاتر به عنوان کالا تبلیغ میشود، در آنجا تئاتر دارای بازار است و خودش یک کالاست. و حال سوال این است که آیا در جامعهٔ ما تئاتر به یک کالا تبدیل شده است؟ اساسا تئاتر کشور ما بازار دارد؟ خیر. بنابراین باید زیرساختها را تکمیل کنیم تا تئاتر به یک کالا تبدیل شود بعد برایش تبلیغات انجام دهیم. ضمن آنکه آن تبلیغ هم باید بسیار هوشمندانه باشد.
در این نشست که چهارشنبه شب؛ اول آذرماه۹۱؛ در تالار اوستا حوزه هنری، برگزار شد، قرار بود مسعود فروتن؛ کارگردان پیشکسوت تلویزیون؛ هم شرکت داشته باشد که بنا به دلایل شخصی در آخرین لحظات امکان حضور برای وی مهیا نشد.