«بالاخره این زندگی مال کیه؟» در خانه فرهنگ شیخ هادی نقد شد
«بالاخره این زندگی مال کیه؟» بازگوکننده انسانی است که تلاش میکند وضعیت موجود را برخلاف اجازه سیستم بروکراتیک اداری تغییر دهد تا جایی که به قانون متوسل میشود و در همان لحظه که احساس میکند قانون به حمایت او نخواهد آمد، از او حمایت میشود.
ایلنا: تله تئاتر «بالاخره این زندگی مال کیه» به کارگردانی اشکان خیلنژاد در بیست و پنجمین نشست باشگاه تئاتر تهران خانه فرهنگ شیخ هادی نقد و بررسی شد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی مدیریت فرهنگی هنری منطقه۱۱؛ در این برنامه که شامگاه شنبه ۱۵ اسفندماه برگزارشد؛ اشکان خیلنژاد (کارگردان)، نوید محمدزاده و هومن کیایی (بازیگر)، امین عظیمی (منتقد) درکنارعلاقه مندان به هنر نمایش حضور داشتنه و پس از تماشای فیلم «تله تئاتر» مذکور به نقد و بررسی آن پرداختند.
امین عظیمی: موضوع نمایشنامه کهنه نمیشود
امین عظیمی منتقد تئاتر در این نشست با اشاره به موضوع نمایشنامه گفت: نمایشنامه «بالاخره این زندگی مال کیه؟ نوشته برایان کلارک» برای تولید دردهه هفتاد نوشته شده و یک نمایشنامه قدیمی به حساب میآید. این در حالی است که موضوع طرح شده هیچ وقت کهنه نمیشود، ولی این میزان وفاداری به شخصیتهای نمایشنامه است که قصد دارد تک تک افراد را در طول نمایش معرفی کند و دیالوگها فارغ از داستانپردازی کمی بعد ایدولوژیک پیدا میکند که این کمتر در آثار کنونی دیده میشود.
اشکان خلیلنژاد: ساختار نمایشنامه کلاسیک است
در ادامه این نشست اشکان خیلنژاد کارگردان نمایش در پاسخ به این سوال که چرا این نمایشنامه را انتخاب کرده است؟ گفت: به هر حال نمایش نامه ساختاری کلاسیک دارد که در آن کاراکترها تالیف شده و مشخص هستند ولی برای من نکته مثبت موضوع انسانی است که در این کار وجود دارد و به نوعی قابل تعمیم است. به عبارتی بازگو کننده انسانی است که تلاش میکند وضعیت موجود را بر خلاف اجازه سیستم بروکراتیک اداری تغییر دهد تا جایی که به قانون متوسل میشود و در همان لحظه که احساس میکند قانون به حمایت او نخواهد آمد، از او حمایت میشود.
وی در ادامه گفت: شاید تصور شود که این پایان این نمایش با یک نگاه آرمانگرایانه پهلو میزند و حتی در کشورهای غربی هم در مورد اینکه آیا کسی حق دارد در چنین وضعیتی دست به خودکشی بزند، موضوعی بود که در افکار عمومی با چالش روبرو شد و از این لحاظ نگاهی آرمانگرایانه است و این کار به راحتی اتفاق نمیافتد. اتفاقی که در آن یک انسان منجر به تغییری شود که حتی مرگ او را در پی داشته و همین موضوع باعث میشود که قابلیت تعمیم پذیری داشته باشد.
این کارگردان جوان خاطر نشان کرد: من به خاطر همین ویژگیها و کاراکترهای تعریف شده بود که سراغ این نمایشنامه رفتم و این فرصت مغتنمی بود که من را ترغیب کرد نمایش نامه قوی را دست بگیرم و شانس دیگر من تشکیل گروه یک دست بود که باعث شد در نوع خود یک اثر ماندگار باشد.
خیلنژاد در پایان اشاره کرد با دیدن این فیلم به تفاوت و ضعف کار بیشتر پی بردم. شاید بهتر بود متن کوتاه میشد که حتی در بازنویسی و میزانسن به برخی کاراکترها بیشتر پرداخته میشد.
عظیمی: بازی در این نمایش پیوستگی دارد
منتقد این نشست با اشاره به نوع بازی بازیگران گفت: در نمایشهایی که سعی میکنند از الگوهای واقع گرایانه پیروی کنند در ایران نمونههای زیادی وجود دارد. بازیهای اغراق شده، نگاه کلیشهای به شخصیت، خلق کردن ویژگیها و تیپیکالهایی که قرار است آن کاراکتر و شخصیت را به خوبی معرفی کند و همین حالا هم چنین نمایشنامه رئالیستی با این مشخصات در تهران روی صحنه است. اما در اجرای نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه» این موضوع خیلی کمتر دیده میشود و بازیگران تمام سعی و تلاششان را میکنند که این پیوستگی و تداوم در نقش را حفظ کنند و به نحوی در کنار هم قرار گرفتهاند که قرار است این روند را تا آخر پیش ببرند.
هومن کیایی: برای ایفای این نقش مستند زیاد دیدم
هومن کیایی بازیگر نقش دکتر امرسون در پاسخ به این سوال که شما چگونه به این بازی رسیدید و چه اتفاقی افتاد که این نقش را انتخاب کردید؟ گفت: در ابتدای تمرین قرار بود من نقش قاضی را بازی کنم. یک قاضی شوخ طبعی که با لب تاپ وارد اتاق میشود و قرار بود که دکتر زن باشد اما بعد از بازبینی، کارگردان تصمیم گرفت که نقش دکتر امرسون را من بازی کنم. باید اعتراف کنم که در مورد دکتر امرسون هیچ ایدهٔ اولیهای نداشتم، پس باید میرفتم و از نزدیک میدیدم ولی این امر میسر نبود و وبه این نتیجه رسیدم عدم تطابق فرهنگی در ساختار مدیریت بیمارستانهای خارج از کشور، قطعا من را به نتیجه نمیرساند و با صحبتی که با برخی اقوام پزشک داشتم به این نتیجه رسیدم که برای ایجاد سنخیت رفتاری با کارآکتر دکتر امرسون بهتر است این کار را بادیدن فیلمهای مستند پزشکی انجام دهم و حتی در راه رفتن و حرکات بدنی دقت کنم.
کیایی خاطر نشان کرد: در کنار تمام این رفتارسازیها واقعا وقتی که این فیلمها را میدیدم متوجه این مسئله شدم که چرا دکتر امرسون در دیالوگی میگوید: «ما وقتمان را باید صرف زندگی انسانها کنیم و نه مرگ آنها» و این لحظهای بود که نقش دکتر امرسون و احساس او را درک کردم که بهترین لحظه در بازی من بود.
امین عظیمی منتقد تئاتر در ادامه گفت: به اعتقاد من حضور مداوم و پی در پی بازیگران در صحنه یکی از دشواریهای بازی در این نمایش بود و حتی در لحظهای که دکتر امرسون در اتاق خود نشسته و هیچ حرکتی ندارد، در نگاه کارگردان کوچکترین رفتار او حایز معنا است.
عظیمی ادامه داد در حقیقت کارگردان تلاش کرده تا دامنهٔ متن را گسترش دهد و این امر به شکلی باعث شده تا ریتم نمایش کندتر شود و کارگردان به نوعی خود را از تقطیعهای موجود محروم کرده تا این مسئله باعث شود حس رخوت به نوعی به مخاطب القا شود.
نوید محمدزاده: دو ماه دورخوانی متن باعث شد بیشتر بیشتر به نقش نزدیک شوم
در ادامه نوید محمدزاده بازیگر نقش بیمار در پاسخ به این سوال که آیا برای شکل دادن به این نقش، دنبال تحقیق در نقشهای مشابه رفتهاید یا خیر؟ گفت: خیر من کسی را ندیدم و نرفتم که مریضی را ببینم و اعتقادی به این کار ندارم و معتقدم نقش را باید در تمرین درآورد.
وی ادامه داد به نظر من لازم نیست تا برای ایفای این نقش همهٔ آدمها را ببینیم، باتوجه به نقش من که باید یک ساعت و اندی را بدون حرکت خوابیده بازی میکردم. تصور من این است که مهمترین چیز خود ما هستیم همه چیز را مغز فرمان میدهد واگر ما به این مسئله مسلط شویم با تمرین، به نوعی تربیت ذهن دست خواهیم یافت.
محمدزاده درادامه تصریح کرد: من از ابتدا به فیزیک بدن شخص بیمار که قرار است تا پایان عمر بدون حرکت باشد، کاری نداشتم، بلکه بیشتر تمرکزم را به موضوع حس درونی او اختصاص دادم. اول باید میفهیمدم که چه میخواهد بگوید و بعد راجع به حرکات و فیزیک او فکر میکردم.
وی ادامه داد: البته در این کار گروه حدود دو ماه دورخوانی نمایش را انجام داد که این دورخوانی متن باعث شد بیشتر به متن نزدیک شوم.
محمدزاده در پاسخ به سوال جوان ۲۰ ساله که رسیدن به حس درونی یک بازیگر چگونه صورت بگیرد؟ گفت: البته این سوال بسیار خوبی است و ما باید درون خود را با کار کردن زیاد قوی کنیم. البته من تحقیق را رد نمیکنم ولی معتقدم ما باید محصول قابل ارائهای داشته باشیم. هر چقدر خودمان را بهتر بسازیم زودتر و بهتر به نتیجه خواهیم رسید و این خود به خود اتفاق میافتد. من اعتقادی به تقلید و الگوبرداری ندارم و در نمایش «پچ پچههای پشت خط نبرد» مجبور به این کار شدم، چون باید نقش یک جوان جنوب شهری را بازی میکردم.
این بازیگر یکپارچگی در ایفای نقش مجموعه کارآکترها را موضوع مهمی در جهت القای حس نمایش به مخاطبان ذکر کرد و خاطرنشان شد، این درست نیست که در ابتدا بازیگر به پایان کار فکر کند، به نظر من باید شروع کند و از کاری که میکند لذت ببرد. البته از ابتدا نباید دنبال دریافت خوب باشد، خوب خواندن مهم نیست، اجرای خوب مهم است. البته این وقت گذاشتن برای دورخوانی به دغدغهمند بودن و قوی بودن متن برمی گردد. متن خوب دارای کنش و واکنشهای مثبته و درونی برای بازیگر است.
خیلنژاد: از پایان احساسی فرار کردم
خیلنژاد در پاسخ به این سوال که آیا قوی بودن نمایشنامه که مربوط به دهه هفتاد میلادی است، باعث این نوع نگاه سختگیرانه به مرگ شده است؟ گفت: باتوجه به اینکه در دهه هفتاد جنگ ویتنام هم وجود داشته، ولی نمیشود روی برخی نمایش نامهها عنصر تاریخ را دخیل دانست و ممکن است این مناسبتها در زمانهای دیگری هم باشد ولی در حال حاضر قالب افراد نظرشان این است که اجازه داده شود بیمار در چنین شرایطی به زندگی خودش پایان دهد.
کارگردان درباره تفاوت در نحوهٔ پایان نمایش نامه و اجرای نمایش گفت: شروع و پایان نمایش برایم خیلی مهم است و باید تاثیرگذار باشد. در پایان نمایش ما به یک صحنه رویایی رسیده بودیم که متوجه شدیم هریسن بلند شده و با آن نورها بازی میکند و بعد متوجه شدم این رویای این آدم است و از همین ترفند استفاده کردم تا از پایان احساسی آن به نوعی فرار کنم و این فاصله ایجاد شده دو نوع برخورد بوجود آورد. یکی اینکه به مشکل جسمی فرد توجه نشود و مهم دیدگاه انتخاب او باشد و برداشت دیگر که برداشت من بود، پایان زندگی این آدم بود که برخلاف میلم نمیخواستم نگاه امیدوار کنندهای به موضوع مرگ داشته باشم.
این تله تئاتر نوشته «برایان کلارک» و برگردان «احمد کساییپور» است که اشکان خیلنژاد در نخستین تجربه حرفهای خود آن را کارگردانی کرده است.
نویدمحمدزاده، محمد هادی عطایی، ندا گلرنگی، الهه شه پرست، معصومه رحمانی، هومن کیایی، نگین خامسی، کیوان ساکت اف، فرانک کلانتر، ارنواز صفری، روزبه حصاری و محمد اشکانفر از جمله بازیگران این هستند.
علاقمندان میتوانند برای شرکت در این نشستهای دورهای به خانه فرهنگ شیخ هادی واقع در خیابان ولیعصر، نرسیده به سه راه جمهوری، کوچه شهید حسین سخنور، خیابان شیخ هادی مراجعه یا برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن ۸-۶۶۴۹۸۵۸۷ تماس بگیرند.