جواد شمقدری:
بخش مهمی از سینما در سلطه خودكامان و نابكاران است
بخش مهمی از سینمای امروز درسلطه خودكامان و نابكاران تاریخ است و در كوشش هستند تا منزلت و مهر و نقش عشق را از صحیفه هستی بزدایند.
ایلنا: جواد شمقدری (معاون وزیر و رئیس سازمان سینمایی و امورسمعی و بصری) در آستانه برگزاری چهل و نهمین جشنواره منطقهای سینمای جوان به این جشنواره پیام داد.
به گزارش ایلنا، متن کامل پیام معاون وزیر به شرح زیر است:
پشت پناه ایرون زمین دس خدا، بو
بختش به دورانا، بلند و دلبخا بو
ری نخشه دنیا حکم و فرمونش روا بو
ری دشمنونش چی شو بیمه سیا بو
(قائد بختیاری)
تموج حیات آدمی ریشه در شط روان هنر و اندیشه دارد که آفریننده این آفتاب عالمتاب در زوایای روح انسان آن را به رسم ارمغان نهاده است و همین تابنده گهر است که مشرق جان را خواهد افروخت و هنر واگویهٔ روح عاشقانه و عارفانه انسان است دربرهوت و تنهایی و تبلور روشناییش بازجستی است تا به فطرت آدمی بازگردد و سیر تکوین به غایت آرمانهای الهی را طی نمود، هنر منشأ مانایی و برکات دولت عشق است...
برگزاری جشنواره منطقهای در دیار دشتی از لالههای سرخ رنگ و واژگون، در خطه کوهستانهای سربه فلک کشیده و شهر آبشاران روشن و چشمه ساران الماس و پهندشت بهشت آسای چهارمحال و بختیاری مهد رادمردان و شیران شورمند که به سخاوت و شجاعت برگهای تاریخ این مرز گهرمند را نگاشتهاند بیبدیل فرصتی است برای مرور و بازشناخت این همه آثار بدیع و نو که رایحهاش چونان، بهار در بلند بام ایران و این جغرافیای عشق، شامه هنرخیزان سینما و عکس را نوازش خواهد داد...
گرچه بخش مهمی از سینمای امروز درسلطه خودکامان و نابکاران تاریخ است و در کوششند تا منزلت و مهر و نقش عشق را از صحیفه هستی بزدایند لیک آن آفریدگار هستی بخش را سپاس که در جای جای ایران اسلامی دلسوزان و هنرمندان سینما با شوری زائد الوصف به تلطیف روح انسان و تجسم رسالت تاریخی هنر سخت مشغولند و در کوشش، تا انسان سرگشته تاریخ و کاروان متحیر بشریت را به شاهراه عشق و ایمان و اخلاق رهنمون سازند.
دیگر بار آن کریم بنده نواز را سپاس میگویم که کوششهای بیدریغ و صمیمانه همه دست اندرکاران این جشنواره برگی دیگر از مهر و روشنی بر دفتر جشنواره دلها افزود و رسم با هم بودن و در کنار هم بودن را به دلپذیری درسی در سپیده دمان بهار، همگان را آموخت. امید آنکه این همه صمیمیت سرشار از رایحه گل و بهار در این دیار هماره بماند و بپاید...
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی (حافظ)