نیما قلیزادگان:
محدودیتها نمیتوانند جلوی خلاقیت را بگیرند
هرچقدر که آثار بیمحتوا و سطحی وارد بازار شود روی سلیقه مخاطب تأثیر میگذارد و سطح توقعش از کار خوب را پایین می آورد / نویسندگان جوان به دام روشنفکر نمایی افتادهاند / روی نوشتار مکتوب خارجی ممیزی کمتر صورت میگیرد.
رمان علمی - تخیلی «ملاقات با شونا» به نوشته نیما قلیزادگان تا سه ماه آینده وارد بازار میشود.
نیما قلیزادگان در گفتگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: این داستان در منطقهای اتفاق میافتد که ایران در آن واقع شده. در این برهه زمانی اشخاصی هستند که میخواهند روش تولید مثل را عوض کنند و یک روش جدید بیاورند که انسانها را به شکل بی مغز به دنیا بیاورد.
او همچنین از مستند ۵ساعته «اورسن ولز صحبت میکند» گفت: یک قسمت از این مستند که اکثراً به زبان انگلیسی است در خانه هنرمندان اکران شد. این مستند ۵فصل یک ساعته دارد که نام فصلها به ترتیب روبان رویا، شکسپیرین، اهمیت ولز بودن، اُ مثل اورسن ولز و جنس سوم است. کارهای مربوط به ارشاد انجام شده و فکر میکنم تا دوماه آینده آماده پخش باشد. این مستند شرح کامل بیوگرافی اورسن ولز است. شرح زندگی او از کودکی تا روز مرگ در این اثر جای دارد. همچنین درباره برخورد و ارتباطاتش با آدمهای دیگر صحبت میکند. «همایون اسعدیان» روایت اثر را به طور افتخاری انجام داد. تدوین این مستند برعهدهی سیاوش کرد جان و خود من است و کار صداگذاری و میکس آن را ایرج شهزادی انجام داده است.
قلیزادگان در پاسخ به این سوال که وضعیت گرفتن مجوز در حال حاضر به چه صورت است؛ اظهار داشت: به نظرم گرفتن مجوز یک مقدار راحتتر شده است. احساس میکنم بزرگترین مشکل ما زمانی است که کار را باید به ارشاد بسپاریم برای گرفتن مجوز؛ هر قدر که این زمان طولانیتر شود نویسنده از اثر دور میشود و به گونهای تسلط خود را روی کار از دست میدهد. وقتی که یک رمان یک سال در وزارت فرهنگ و ارشاد منتظر مجوز میماند نویسنده شور و قدرت خود را به تدریج از دست میدهد. امروز این مدت زمان کمتر شده و کتابها آن مدت زمانی که در گذشته منتظر مجوز میماندند، نمیمانند و روند دریافت مجوز سرعت گرفته.
وی در ادامه افزود: مشکل اساسی این است که باید ممیزیها مشخص شوند. یک خطی باشد که نویسنده بداند چه چیزی ممنوع است. همه باید بدانند چه چیزی را باید رعایت کنند. قانونی باید وجود داشته باشد. وقتی ممیزیها در هالهای از ابهام است نویسنده مجبور میشود خودسانسوری کند.
قلیزادگان در پاسخ به این سوال که آیا ما امروز داستاننویس برجسته داریم یا خیر؛ گفت: با وجود محدودیتهایی که وجود دارد نویسندگان خلاق هم حضور دارند. محدودیتها نمیتواند به طور کامل جلوی خلاقیت را بگیرد. باید مقداری به اصل قضیه پرداخته شود. داستان یا رمان باید یک روند مناسب داشته باشد. باید جذاب باشد تا خواننده را به سمت خود بکشاند. متأسفانه امروز بسیاری از نویسندگان جوان ما به دام جریانات روشنفکر نمایی میافتند. آثاری که وجود دارد خیلی پردیالوگ است. انگار که در یک داستان حتماً باید گفتگوهای طولانی صورت بگیرد اما خط داستان محکم نیست.
وی با بیان اینکه روی نوشتار مکتوب خارجی ممیزی کمتر صورت میگیرد؛ بیان کرد: نویسندهها و هنرمندانی در دنیا وجود دارند که کتابهایشان به فارسی ترجمه میشود دلیل اینکه ما از خواندن نوشتههای آنان بیشتر لذت میبریم این است که همزبانمان نیستند و فرهنگشان با فرهنگ ما متفاوت است. باید این را قبول کنیم که کشورهای غربی در ادبیات قدرتشان بسیار بیشتر از ماست.
قلیزادگان افزود: وقتی نقد روی کاری صورت میگیرد کار را خواندنیتر میکند و نویسنده را متوجه موارد زیادی در رابطه با ماهیت داستان و قلم وی میکند. چراکه نقد سازنده است. هچنین وجود جایزهها نویسنده را تشویق میکند که بهتر و پرمحتواتر بنویسد. به نظر من منتقدان و داوران جشنواره تعیین کنندهاند که آدمها به کدام سمت بروند.
این نویسنده و مستندساز درباره فرهنگ کتابخوانی در ایران اظهار داشت: در ایران بخش زیادی از مطالعه به خواندن روزنامهها و سایتها اختصاص دارد و فرهنگ کتاب خواندن بسیار ضعیف است. اکثریت جامعه ما اگر بخوانند روزنامه میخوانند و این مسئله برمیگردد به فرهنگ ما که از ابتدا با کودکانمان رفتار درستی نداشتیم و آنها را کتابخوان بار نیاوردهایم. نیاز است که دولت از این فرهنگ حمایت کند تا افراد کاردان بتوانند برای آن تدبیری بیاندیشند، برنامه ریزی کنند و به کمک دولت آن را اجرا کنند. ما در نمایشگاه کتاب ۵۲هزار عنوان کتاب داریم! این رقم بسیار بزرگیست. متأسفانه ما در ایران تنها به کمیت توجه میکنیم و به دنبال کیفیت نیستیم. عناوین زیادی تولید میشود اما از محتوای خوب خبری نیست.
وی ادامه داد: خود من علاقه زیادی دارم که کتاب کلنل دولت آبادی را بخوانم اما متأسفانه به چنین کتابهایی مجوز داده نمیشود و در عوض کتابهایی با محتوای ضعیف وارد بازار میشوند. وقتی کتابهای بد با محتواهای ضعیف بیایند. سطح توقع مخاطب از کتاب پایین میآید به محتواهای سطحی قانع میشود و دیگر سراغ کارهای بهتر نمیرود و وقتی این وضعیت ادامه پیدا کند مخاطب به آن عادت میکند و دیگر اگر یک کتاب خوب به آنها داده شود مطالعهاش نمیکنند چون سطح توقعشان پایین آمده و همان سطح است که راضیشان میکند.
قلیزادگان در رابطه با اینکه دولت برای ترویج فرهنگ کتابخوانی چه میتواند بکند؛ گفت: به نظر من روی این فرهنگ باید از دوران کودکی کار شود. سیستم آموزشی ما کاملاً غلط است. در دوران مدرسه سالها وقت میگذاریم، عربی و انگلیسی میخوانیم اما روش آموزشی ما به قدری اشتباه است که بعد از اتمام دوره تحصیلی حتی چند جمله به این زبانها نمیتوانیم حرف بزنیم. چه خوب است که برای ترویج داستانخوانی در مدارس هر ماه یک کتاب را معین کنیم که بچهها به صورت گروهی آن را بخوانند و بعد سر کلاس برای دیگران تعریف کنند و دربارهاش حرف بزنند. برای برنامهریزی کردن و آوردن یک روش صحیح آموزشی نیاز به افراد متخصص فرهنگی و اجتماعی داریم. باید از متخصصان صاحب نظر استفاده شود. از آنها خواسته شود که سیستم آموزش و پروش را با روشهای صحیح دگرگون کنند. در اکثر کشورهای جهان بچهها دوزبانه هستند. آیا بچههای ما کم هوش هستند؟ نه به هیچ وجه چنین نیست و این نشان از سیستم آموزشی غلط دارد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا علاقه مخاطب بیشتر به کتابهای ترجمه شده؛ اظهار داشت: وقتی نمیتوان تولیدات داخلی داشت مجبور میشویم از خارج وارد کنیم. اگر کشوری نتواند ماشین تولید کند از بیرون وارد میکند. ادبیات هم به همین شکل است. وقتی محتوای کتابهای ما خوب نباشد مخاطب سراغ کتابهای خارجی میرود. کتابهایی را از نویسندگان ایرانی میبینیم که در چاپ دوم خشک میشود و کتاب نویسنده خارجی که آنچنان اسم و رسمی هم ندارد به چاپ چهلم میرسد. این به دلیل همان محتوای ضعیف است. وقتی کار خوب وجود داشته باشد حتماً مخاطب از آن استقبال میکند.
از نیما قلیزادگان تاکنون دو مجموعه داستان با نام «طبقه دومیها» و «هیولا» منتشر شده است.