گیتا گرگانی در انتقاد از بازار کتاب کودک:
پای پول و محدودیت در میان است
باید کودک را به کتاب علاقهمند کرد و لذت مطالعه را به او چشاند. تصویرگری در این زمینه خیلی مهم است و تصویرگر خوب جواهر است. تصویرگری باید تخیل کودک را فعال کند.
متأسفانه کسی ادبیات کودک را به رسمیت نمیشناسد، جدی گرفته شدن کار تألیفی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
«پنجرههای عوضی» و «انسانها» نوشته گیتا گرگانی، توسط نشر هیرمند به زودی وارد بازار میشود.
گرگانی در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ با اشاره به رمان «پنجرههای عوضی» گفت: داستان در سالهای ۵۴-۵۳ ایران میگذرد که در یک محله اتفاق میافتد. در این سالها محله، جای خانوادهٔ گسترده را گرفته بود. مناسبات خانوادگی در محلهها اتفاق میافتاد. در کل این رمان زندگی عدهای آدم در یک دوره است که هرکدام به دنبال رویاها و آرزوهای خویش هستند.
این نویسنده در رابطه با رمان «انسانها» گفت: این یک رمان علمی - تخیلی است. داستان موجودی ناشناخته است که پا به زمین گذاشته و یکبار دیگر به کشف انسان واقعی میپردازد. این موجود شبیه شازده کوچولو است که به انسانیت و اخلاقهای انسانی توجه میکند. این یک رمان حسی عمیق است.
به گفته گرگانی؛ برای مجوز رمانهایم به هیچ مشکلی برخورد نکردم. همچنین مجموعه ۱۰ جلدی نوجوانان از همین نویسنده منتشر شده که یک جلد آن هنوز مجوز نگرفته است و «داستانهای ۵۵ کلمهای» به چاپ هفدهم رسیده است.
او با بیان اینکه انتشار تألیفات در زمینه کودک و نوجوان مشکل است؛ گفت: ناشرانی که کار کودک میکنند بسیار محدود هستند. آنها ترجیح میدهند بیشتر کار ترجمه منتشر کنند تا کار تألیفی. ناشران معینی هستند که کتابهای تصویری منتشر میکنند. مسئله پول و محدودیتها در میان است. نمیگویم همه کارها خوب است اما باید آنقدر کار بیرون بیاید که به تدریج کارهای خوب خودشان را نشان بدهند.
گرگانی افزود: انسان باید از کودکی با کتاب انس بگیرد و گرنه هرگز در زندگی آینده کتابخوان نخواهد شد. در مدارس که خواندن کتابهای غیردرسی را ممنوع میکنند؛ مبادا گوشه بیست دانشآموز بپرد! بعد که وارد دانشگاه شد میگویند حالا وقتش است که کتاب بخوانی. مشخص است که این شخص به کتاب علاقهمند نیست. باید از کودکی روی کتابخوانی کودک کار شود. اجازه دهیم کودک خودش انتخاب کند که چه کتابی بخواند.
این نویسنده با اشاره به اینکه خیلیها ادبیات کودک را به رسمیت نمیشناسند؛ بیان کرد: این چیزی است که تازه متوجه شدم، کسی که کار کودک را ترجمه میکند باید فارسی را بسیار خوب بشناسد و کسی که تألیف میکند باید نویسنده قهاری باشد. خیلیها فکر میکنند که ادبیات کلاسیک ما برای کودک مناسب است، اما باید گفت بسیاری از افسانههای ما برای کودکان مناسب نیست چراکه پر از مکر و حیله و خشونت است، مگر آنکه بازنویسی شود.
او افزود: تصویرگری در ادبیات کودک از اهمیت بالایی برخوردار است. تصویرگر خوب کودک، جواهر است. تصویر باید به گونهای باشد که هم تخیل کودک را فعال کند و هم ساده باشد که کودک بتواند با آن ارتباط برقرار کند. تصاویر انتزاعی را کودکان درک نمیکنند. تصویرگر کودک باید دارای روحیهای خاص باشد.
گرگانی در پاسخ به این سوال که چرا ترجمه در ادبیات کودک بیش از تألیف است؛ گفت: ترجمه از یک نظر خوب است. زبان ما زبانی نیست که گسترده باشد به همین دلیل به ترجمه نیازمندیم. در واقع بیپولی کتاب و کماهمیت شمردن ادبیات کودک است که مانع ادبیات تألیفی است.
او ادامه داد: برای کتابخوان کردن کودک باید او را به کتابفروشیها برد و اجازه داد که آزادانه بچرخد و کتاب مورد علاقه خود را انتخاب کنند. بخش کودک در کتابفروشیها بسیار سرگرمکننده است و نوع قفسهبندیها از دیگر قسمتها متفاوت است. کودک علاقه دارد که در آن فضا بگردد. اما وقتی خانواده همه کتابها را انتخاب میکنند و در اختیار کودک قرار میدهند او در آنها سرگرمی نمیبیند و به همین دلیل نسبت به مطالعه بیعلاقه میشوند. اگر بگوییم مشکل از تلویزیون و بازی است باید بدانیم که در کشورهای غربی این مسائل خیلی بیشتر از ایران وجود دارد اما آنها میدانند که چگونه با کتاب کودک را جذب کنند و او را به مطالعه علاقهمند کنند و لذت خواندن را به کودک بچشانند.
به گفته این نویسنده؛ مشکل ما کمبود عناوین و جدی نگرفته شدن کار تألیفی است. ناشران کودک محدود و سیستم پخش محدود است و همهٔ اینها در کنار هم، یک فضای مرده را ایجاد میکنند.
گرگانی گفت: شاید خانواده کودک بخواهند فرزندشان داستانهای واقعی بخواند و به اطلاعات عمومی خود بیفزاید. اما باید به این توجه داشت که شاید علاقه کودک به داستانهای تخیلی بیشتر باشد. باید اجازه بدهیم که کودک کنجکاوی کند و ذوق خود را پیدا کند. مهمترین مسئله در رابطه با ادبیات این است که این کار در ایران بازده مالی ندارد.
وی در پایان با اشاره به اینکه باید بتوانیم لذت خواندن را به کوکان بیاموزیم؛ افزود: اصل اول خواندن، لذت بردن از آن است. کتاب خواندن کار مهمی نیست تنها لذت بردن است. باید اینگونه به کتاب نگاه کنیم. هرکس با هر سلیقهای که باشد میتواند از کتاب خواندن لذت ببرد. آدمها حق دارند که سلایق مختلفی داشته باشند و بسته به سلیقه خود از مطالعه لذت ببرند. متأسفانه کتاب چیزی است که واقعاً آدمهای کمی آن را خریداری میکنند. باید کتابخانهها را وسعت داد و آنها را به روز کرد. کتابخانههای ما به روز نیست.