ایزدی در گفت‌وگو با ایلنا:
خشونت پلیس بخشی از ساختار فرهنگی آمریکا است
یک کارشناس مسائل آمریکا در ارتباط با موج جدید خشونت‌ها در آمریکا گفت که اینکه چه کسی به پلیس‌های آمریکا در جریان تظاهرات مسالمت‌آمیز چند روز اخیر تیراندازی کرده است، بحثی است که طبق گفته مقام‌هایی آمریکایی هنوز مشخص نیست و مقصر آن شناسایی نشده است.
«فواد ایزدی» با اشاره به تظاهرات گسترده چند روز گذشته در فرگوسن، به خبرنگار ایلنا گفت: این تظاهرات یک تظاهرات غیر خشونت‌آمیز و تنها در سطح پلاکارد و شعار بود اما دولت آمریکا در مقابل این‌گونه تظاهرات، نفربر ضد آر‌پی‌جی در خیابان‌ها مستقر کرد. به نظر می‌رسد افرادی که به سمت پلیس‌های فرگوسن شلیک کرده‌اند در ادامه این نوع برخوردها بوده‌اند و اینکه می‌گویند اینها از معترضان بوده‌اند، امری ناممکن به نظر می رسد چراکه دولت ایالات متحده هم این نظر را ندارد.
وی ادامه داد: بحث نژادپرستی در آمریکا ریشه‌ای چند صد ساله دارد. با اینکه بیش از ۱۵۰ سال از برده‌داری می‌گذرد، اما هنوز نگاه برده‌داری و نژادپرستانه در آمریکا وجود دارد . با اینکه رئیس‌جمهوری دو رگه در آمریکا روی کار آمده است ولی حضور وی نتوانست کمکی به این معضل کند حتی وضعیت را بدتر هم کرده است چراکه بخشی از جامعه که نگاه نژادپرستانه دارند، از ریاست‌جمهوری باراک اوباما رضایت ندارند ولی دستشان به وی نمی‌رسد و خشونت را در مناطق خودشان و علیه سیاه پوستان اعمال می‌کنند.
ایزدی با غیر قابل اصلاح خواندن نژاد پرستی در ایالات متحده آمریکا گفت: این موضوع یک مشکل ریشه‌ای تاریخی است و خیلی هم قابل حل و اصلاح نیست. دلیلش این است که ساختار اقتصادی در آمریکا یک ساختار سرمایه‌سالار است و چون تفکر سرمایه‌سالاری و کاپیتالیستی در آنجا ترویج می‌شود، عده‌ای احساس می‌کنند که تنها هدف و دلیل زندگی‌شان افزایش ثروت است که این تفکر، تفکر غالب است. اگر شما این تفکر را داشته باشید و به اصول اخلاقی هم پایبند نباشید، آن‌وقت احساس می‌کنید که افرادی باید در اختیار باشند که سرمایه شما را افزایش بدهند و چه کسی بهتر از سیاهپوستها که به عنوان برده شناخته می‌شوند و نگاه تحقیر‌آمیزی نسبت به آنها در این بین وجود دارد.
وی افزود: اگر در قشرهای بالای آمریکا باشید نگاهی که به آن اشاره کردم را خواهید داشت و اگر از قشرهای ضعیف سفیدپوست‌ها باشید، سیاهپوستها را رقیب خود می‌دانید. به گونه‌ای که احساس می‌کنید که اگر بیکار هستید یا کار مناسبی ندارید و شخص سیاه‌پوستی از شما شرایط بهتری را دارد، از شما جلوتر است و این حق آن نیست. ریشه تمامی اینها را نوع تفکر اقتصادی و تفکر فرهنگی – اجتماعی در جامعه آمریکا شکل می‌دهد که به عنوان تفکر لیبرال دموکراسی و سرمایه‌داری شناخته می شوند.
این کارشناس مسائل بین‌الملل با اشاره به برخورد پلیس‌های آمریکا با جوانان سیاه‌پوست تصریح کرد: این برخوردها را نمی‌توان اصلاح کرد. به گونه‌ای که وزارت دادگستری آمریکا تصمیم گرفت تا برای پلیس ضارب یعنی دارن ویلسون پرونده‌ای را مفتوح نکند که در رسانه‌های ما به اشتباه نوشته شد، وی تبرئه شد که این کلمه درستی نیست چراکه زمانی یک متهم تبرئه می‌شود که دادگاهی برای رسیدگی به اتهام‌های وی تشکیل شود و آن زمان هیات ژوری یا قاضی به نفع متهم رای دهند.
ایزدی خاطر نشان کرد: مشکلی در رابطه با پلیس سفید پوست وجود داشته این بوده که، اصلاَ دادگاهی تشکیل نشد و هیئت ژوری وجود نداشت و عملاَ به اتهام‌های وی رسیدگی نشد. مقام‌های قضایی محلی به همراه دولت فدرال به‌رغم اینکه گفته بودند برای پیگیری این پرونده ورود پیدا خواهند کرد، تصمیم گرفتند تا پرونده‌ای در این بین تشکیل ندهند. دولت آمریکا حتی برای جلب اعتماد افکار عمومی دادگاهی تشکیل نداد که در آنجا متهم را تبرئه کند ودلیلش این است که اگر این کار صورت بگیرد، نیروهای پلیس می‌فهمند که چه موضوعی در این بین وجود دارد و در نوع برخوردشان با سیاه پوستان یک مدل اعتدال به وجود می‌آید.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: برقراری اعتدال در این بین که منجر به شلیک‌ها و برخوردهای کمتر می‌شود، لزوماَ موضوعی نیست که خواست دولت یا مقام‌های محلی باشد به گونه‌ای که آنها بر این عقیده هستند که اگر پلیس محتاط بشود، نمی‌تواند کنترل خود را تثبیت کند و اگر کنترل نکند، کار از دست آنها خارج می‌شود چراکه تبعیض و اختلافات نژادی در کنار افراد مجرم و تبهکار در جامعه آمریکا دست به دست هم می‌دهند و در نهایت سیستم از هم می‌پاشد و آن‌وقت برای ایجاد رعب و وحشت نفربر به خیابان‌ها می‌آورند. لذا باید بگویم که شدت عمل و خشونت پلیس بخشی از ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.
وی در پایان درباره آمار کشته‌شدگان روزانه توسط پلیس آمریکا گفت: طبق آمار غربی‌ها، در هر بیست و هشت ساعت یک بار، یک فرد سیاه‌پوست توسط پلیس در خیابان‌های آمریکا کشته می‌شود یعنی این بحث اعدام یا محکوم شدن نیست بلکه این انسان زنده‌ای است که در خیابان در حال رفت و آمد است و توسط پلیس به دلایل نامعلوم کشته می‌شود. در نتیجه اینها نمی‌توانند این موضوع را درست کرده و آن را اصلاح کنند چراکه در این بین پلیس محتاط می‌شود و در عمل دیگر نمی‌تواند وظیفه خود را در جامعه انجام دهد.
