خبرگزاری کار ایران

ایلنا گزارش می‌دهد:

خیزش اسکاتلند، مرگ لیبرال‌ها و باز هم کامرون

آمارها و ارقام نه تنها سیر صعودی حمایت‌های مردم اسکاتلند از حزبشان را به نمایش می‌گذارد، بلکه از یک دوراهی خطرناک دیگر نیز پرده بر می‌دارد.

در عرصه بین‌الملل و به طور کلی نظام سیاست جهانی هر واقعه و رویدادی که قرار است به وقوع بپیوندد، در ابتدا توسط رسانه‌ها و مطبوعات پوشش داده می‌شود و زمانی که خط و خطوط مورد نظر برای هدایت افکار عمومی به درستی و با ظرافت کامل صیقل داده شد، آنگاه نوبت به بازیگران اصلی موضوع مورد بحث می‌رسد تا صحنه سیاسی مورد اشاره را به سمت و سوی مورد نظر هدایت کنند.

این وقایع و رویدادها ممکن است در قالب سیاست خارجی کشور خاطی مطرح باشد یا در عرصه سیاست داخلی آن کشور بروز و ظهور کند. لذا از انتخابات پارلمانی، ریاست‌جمهوری و شهرداری گرفته تا شرکت در لشکرکشی به کشورهای فرا منطقه‌ای و حمایت از شرکاء استراتژیک خود در مرزهای دور، همگی در زیر سایه رویدادهای مذکور قرار می‌گیرند.

در حوزه بین‌الملل، تحلیل و مقایسه وضعیت جاری کشورها با گذشته آنها یکی از طرق به تصویر کشیدن جو حاکم بر آن منطقه یا کشور است. نظام سیاسی هر کشور با توجه به فراز و فرودهایی که در آنجا صورت می‌گیرد، قابلیت تغییر دارد. حال امکان دارد این فراز و فرودها به ضرر حزب حاکم باشد یا به نفع آن. حالت سوم دیگری هم در این بین متصور است که به گفته فرضیه‌نگاران سیاسی مطرح جهان، حالتی سفید اما با رگه‌هایی خاکستری و در بعضی اوقات به رنگ قرمز ظاهر می شود که به نوعی نمایانگر آتش زیر خاکستر است.

بیم ها و امیدها در انتخابات پارلمانی

مصداق بارز و مشهود برای این نظریه را می‌توان در انتخابات عمومی پارلمان بریتانیا جست‌وجو کرد. انتخاباتی که خروجی آن، روی کار آمدن دولت انگلیس خواهد بود و حتی احتمال دارد به ظهور و معرفی چهره‌ای جدید در این کشور منجر شود. اما این مساله تا زمانی محتمل است که آرای ریخته شده به صندوق های انتخاباتی شمرده نشده باشد. پس در همین جا باید این نظریه را مخدوش دانست.

اما نکته‌ای که در پس این نظریه‌پردازی‌ها نهفته و در زوایای تاریک سیاست به خصوص در بدنه نظام سیاسی انگلستان جا خوش کرده این است که گاهی خیزش متغیرهای داخلی هر چند کوچک، ممکن است پیروزی شیرین و حداکثری حزب خاصی که در عرصه رقابت‌های سیاسی شرکت کرده را تحت الشعاع قرار دهد و حتی چاشنی تلخ به آن اضافه کند.

انتخابات مجلس عوام انگلستان که به عنوان انتخابات عمومی یا انتخابات عمومی پارلمان بریتانیا شناخته می‌شود، این بار تنها یک خروجی و پیروز قاطع داشت که آن هم «دیوید کامرون» نخست‌وزیر فعلی این کشور به همراه تیم محافظه‌کاران بود.

برنده این میدان حزب ملی اسکاتلند است

پیروزی کامرون هرچند بدون ائتلاف با حزب دوم قطعی شد و ۳۳۱ کرسی از ۶۵۰ کرسی را به خود اختصاص داد اما با تمامی تفاسیری که توسط شبکه‌های انگلیسی مانند بی‌بی‌سی یا روزنامه تایمز به نفع محافظه‌کاران صورت گرفت، باید گفت که پیروزی بزرگ‌تر برای حزب ملی اسکاتلند به ارمغان آمد. تا جایی که روزنامه اسپانیایی « آ‌ب‌ث» عبارت «پیروزی جدایی‌طلبان اسکاتلند، کامرون را تحت فشار قرار می‌دهد» را برای صفحه نخست خود برگزیده بود و این به معنای تشکیل دولتی با برتری مطلق است که در عین حال نفس راحت نخواهد کشید. مانع این آرامش« اسکات» ها هستند.

خیزش آرای ۲۰۱۵

اسکاتلندی‌ها بعد از اعلام نتایج انتخابات اقدام به جشن و پایکوبی کردند. چراکه ۵۶ کرسی از ۵۹ کرسی پارلمان بریتانیا را به خود اختصاص دادند و سه کرسی باقی مانده میان سه حزب محافظه‌کار، کارگر و لیبرال دموکرات تقسیم شد. نکته‌ای که در این بین وجود دارد، این است که شاید عده‌ای پرسشی در ذهنشان ایجاد شود که چرا پیروزی «حزب ملی اسکاتلند» مهم تلقی می‌شود؟ دلیل این است که این حزب در ادوار قبل تعداد بسیار محدودی از کرسی‌های پارلمان را به خود اختصاص داده بود. به عنوان مثال تعداد کرسی‌های این حزب در انتخابات پارلمان بریتانیا در سال ۲۰۱۰، تنها شش کرسی بود اما در انتخابات سال ۲۰۱۵ تعداد ۵۶ کرسی به این حزب اختصاص یافت.

وقتی آینده‌پژوهی با شکست روبه‌رو می‌شود

از این جهت آمارها و ارقام نه تنها سیر صعودی حمایت‌های مردم اسکاتلند از حزبشان را به نمایش می‌گذارد، بلکه از یک دوراهی خطرناک دیگر پرده بر می‌دارد. به طوری که در یک سر این دوراهی شکست موسسه‌های افکار سنجی و نظر سنجی قرار دارد که تمامی پیش‌بینی‌های آنها مردود ارزیابی شد و در طرف دیگر آن، ترس کامرون از مشکل جدیدی به نام «اسکاتلند» است که می‌تواند زمینه‌های خیزش دیگری برای جداسازی از بریتانیا را فراهم کند.

عده ای از مفسران و تحلیلگران بر این باورند که جابه‌جایی حزب ملی اسکاتلند و حزب لیبرال دموکرات در این انتخابات به عنوان حزب سوم بریتانیا نشان از درخواست مردم این سرزمین برای جدایی از انگلستان است و این حرکت به نوعی مطرح کردن و بیان مجدد مطالبات مردم اسکاتلند در قالب همه‌پرسی است.

هجمه اتحادیه به بریتانیا

نکته‌ای دیگر که می‌بایست در کنار مساله تقویت حزب ملی اسکاتلند و تضعیف حیرت‌آور حزب محافظه‌کار به آن اشاره کرد، مساله ابقا یا پیوستن بریتانیا به اتحادیه اروپا است. گویا رهبران کشورها و سران اتحادیه اروپا چشمان خود را به خروجی صندوق‌های رای در انگلستان دوخته بودند تا با اعلام نتایج در نخستین ساعات پس از پیروزی حزب محافظه کار با دیوید کامرون تماس حاصل کنند تا انتظارات و مطالبات کشورهای عضو این اتحادیه را به وی متذکر شوند. حتی این موضوع تا جایی دامنه‌دار است که روزنامه «ال پاییس» چاپ اسپانیا در روز بعد از انتخابات پارلمان انگلستان پیروزی کامرون را برای بریتانیا خطرآفرین قلمداد و ارزیابی کرد.

از همین رو دیده شد که «فرانسوا اولاند» پس از اعلام نتایج با لحنی تهدیدگونه خطاب به کامرون تاکید کرده بود که انگلستان باید قواعد اتحادیه اروپا را محترم بشمرد. همین موضوع را مجدداً می‌توان در تیتر صفحه اول روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله» که در تاریخ نهم  ماه می به چاپ رسید، مشاهده کرد. به گونه‌ای که در این تیتر عبارت «کامرون اروپا را به چالش می‌کشد» به وضوح دیده می‌شود و زمانی که تمامی این موارد در کنار یکدیگر به صورت پازل قرار گیرد، گواه این را می‌دهد که رهبر حزب محافظه کار بریتانیا بر اثر فشارهایی که توسط سرمایه‌داران و هم‌حزبی‌های خود به وی وارد می‌شود، در صدد دور زدن اتحادیه اروپا و ۲۸ کشور عضو آن بر خواهد آمد تا بتواند همچنان هویت «آنگلوساکسونی» خود را حفظ کند.

گزارش: فرشاد گلزاری      

کد خبر : ۲۷۶۰۰۲