خبرگزاری کار ایران

جهان در سال ۱۳۹۴/ پرونده یازدهم: روسیه

از معادله پوتین – مدودف تا تثبیت منافع در شامات/ بازخوانی تنش میان مسکو و آنکارا

ورود روسیه به سوریه اگرچه توانست چهره ضد تروریسم را برای مسکو به نمایش بگذارد اما سقوط هواپیمای مسافربری در صحرای سینا و همچنین سرنگونی سوخوی آنها توسط ترکیه از هزینه‌هایی بود که روسیه مدت چند ماه گذشته پرداخت کردو نهایتاً برای پیشبرد مذاکرات صلح نیروهای خود را به مسکو فراخواند.

روسیه در سالی که گذشت بیش از هر سال دیگر نقش پر رنگ‌تری در عرصه بین المللی ایفا کرد که عده‌ای آن را منفی و جاه‌طلبانه می‌دانند و دسته‌ای دیگر عنوان کسب منافع ملی را برای آن بر‌می‌گزینند که ورودی آن را می‌توان در ورود روسیه به سوریه مشاهده کرد. دلایل زیادی برای ورود روس‌ها به سرزمین شامات برشمرده‌اند که در سال گذشته انواع و اقسام تحلیل‌ها در این مورد از سوی رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی منتشر شده است اما واقعیت این است که ادبیات سیاسی روس‌ها علاوه بر این‌که بر پایه کسب منافع استوار است، با لایه‌های امنیتی در آمیخته شده که یکی از علل ورود به سوریه را می‌توان احساس خطر روس‌ها از خیزش بنیادگرایی در آسیای میانه و قفقاز دانست.

از این رو تقسیم بندی و متصور بودن سه لایه تهدید علیه امنیت ملی روسیه (مسکو، اوراسیا و آسیای مرکزی) و همچنین کسب منافع، روس‌ها را به طرطوس و لاذقیه کشاند که البته قطب هژمون مخالف یعنی ایالات متحده علیه آن موضع‌گیری‌های زیادی کرد. اما دو اتفاق دیگر موجب شد تا عزم روسیه در برخورد با تروریسم جمع شود که آن سقوط هواپیمای مسافربری روسیه در صحرای سینای مصر بود و دومی سرنگونی جنگنده سوخو ۲۴ توسط ترکیه بود که تا کنون آثار آن بر رابطه دو کشور تاثیرگذار بوده است.

مسکو پس از سقوط سوخوی خود شمشیر را از رو برای آنکارا بست و حتی پا به افشاگری در خصوص خرید نفت از داعش گذاشت و تا جایی پیش رفت که پای خانواده اردوغان به تجارت طلای سیاه کشیده شد و پس از آن شاهد قطع روابط اقتصادی و حتی توریسم با ترکیه بودیم و ترکیه هم متقابلاً از هیچ‌گونه سانسور خبری به نفع خود و خبر پراکنی به ضرر روسیه کوتاهی نکرد. اما خبری که اخیرا باعث شگفتی زیادی شد، اعلام خروج روس‌ها از سوریه بود که عده‌ای بر این عقیده‌اند که روس‌ها برای تسهیل و کمک به مذاکرات صلح سوریه را ترک کرده‌اند و معتقدند که منافع سیاسی و نظامی روس‌ها تامین شده است. کارشناسان در این‌باره به ارائه تحلیل پرداخته‌اند که مشروح آن را از نظر می‌گذرانید.     

 

دوگانه پوتین- مدودف در ساختار سیاسی روسیه

محمود شوری (پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام)

1915202_Page_

در خصوص مساله پوتین و مدودف نمی‌توان این بحث را زیاد پیچیده دانست. مدودف در دوره‌ای وارد قدرت شد که دوران اوج پوتین بود. به گونه‌ای که در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ میلادی چهره‌ای از پوتین ساخته و پرداخته شد که نام وی در روسیه ماندگار شد. در سایه این حاشیه پوتین توانست وارد قدرت شود و شخصیت مدودف، شخصیتی نبود که به تنهایی بتواند وارد عرصه قدرت شده و در روسیه جریان‌سازی کند. آن چیزی که مشخص بوده این است که مدودف در حاشیه قدرت پوتین مطرح بوده و همیشه با یک ضریب امنی از نوع اقتدار پوتین که در سیاست داخلی روسیه داشته، عمل کرده است. به عبارت دیگر مشروعیت و اقتدار مدودف بیشتر در حاشیه اقتدار پوتین معنی پیدا کرده است. به همین دلیل نمی‌توانیم مدودف را هم‌ردیف ولادیمر پوتین بدانیم و بیشتر یک کارکرد واسطه‌ای در سیاست‌های روسیه داشته است.

 در حال حاضر که مدودف سمت نخست‌وزیری روسیه را بر عهده دارد، بیشتر حوزه‌های اقتصادی را پیگیری و دنبال می‌کند و هراز چندگاهی شاهد این هستیم که پوتین برای توجیه مشکلات اقتصادی این موضوع را به گردن دولت و به خصوص مدودف می‌اندازد و در مواقعی هم شاهد این بودیم که انتقاداتی از سوی وی مطرح شده است. به هر حال باید بگوییم که این مساله، روندی بوده است که در روسیه به خوبی جواب داده و بعید به نظر می‌رسد که پوتین چنین ساز و کاری را که نزدیک به یک دهه در این کشور اجرا شده و بازده مثبتی هم داشته است را کنار بگذارد.

در خصوص مدودف این موضوع مطرح است که نگاه او نسبت به غرب مقداری معتدل‌تر از پوتین بود و در دورانی که وی رئیس‌جمهوری بود شاهد نزدیکی‌هایی میان روسیه و غرب بودیم. اما این مساله به معنی‌ این نیست که بتوانیم مدودف را یک شخصیت غرب‌گرا و پوتین را یک شخصیت ضد غربی تعریف کنیم. چراکه نگاه این دو، نگاهی است که خواهان ارتباط با غرب هستند مگر اینکه غرب دست به رفتاری بزند که منافع ملی روسیه را در نظر نگیرد. در چنین شرایطی هر دو شخصیت رویکرد ضد غربی خود را بروز خواهند داد. بحران گرجستان در سال  ۲۰۰۸ میلادی زمانی رخ داد که مدودف رئیس‌جمهوری بود و این‌که بگوییم کدام یک آنها در راس قدرت باشند و این‌که آیا تاثیری روی سیاست خارجی روسیه دارد یا خیر، باید بگویم این موضوع مانند فضایی است که به روسیه اجازه می‌دهد تا در هر دو زمینه ایفای نقش کند یعنی زمانی که لازم است، به غرب نزدیک شوند از سناریوی مدودف استفاده کنند و موقعی که لازم است اقتدار روسیه به نمایش گذاشته شود، پوتین وارد عرصه شده و میدان‌داری می‌کند.

احزاب و مردم در روسیه تعریف خاص خود را دارند و خیلی نمی‌توانیم با تعریفی که از حزب در غرب داریم، احزاب روسیه را مورد بررسی قرار دهیم. اگرچه باید بگوییم که جریانات حزبی در روسیه سابقه قدیمی و زیادی دارند و فعالیت تشکیلاتی حزبی در روسیه یک سنت جدی سیاسی است، اما آنچه که تاریخ روسیه نشان می‌دهد این است که شخصیت‌های سیاسی بوده‌اند که تعیین‌کننده مسیر این کشور محسوب می‌شوند. حتی زمانی که شاهد روی کار بودن حزب کمونیسم در شوروی بودیم، باز هم شخصیت‌ها بودند که می‌توانستند تعیین‌کننده باشند و بر نوع تصمیمات حزبی تاثیر‌گذاری کنند.

در وضعیت کنونی و در دوران پوتین، شخصیت اوست که تعیین‌کننده سیاست‌ها خواهد بود و جریان‌های حزبی که حامی وی هستند یا بیشتر قدرت‌ساز برای پوتین هستند، کارتلی را برای نفوذ و حضور در مجلس به وجود آورده‌اند که بیشتر این کاندیدها از سوی «حزب روسیه واحد» معرفی می‌شوند و ما شاهد این بودیم که اعضای این حزب توانسته‌اند برنده انتخابات باشند. به نظر می‌رسد کارکرد احزاب در روسیه یک کارکرد درجه دوم باشد که تحت نام شخصیت‌ها تعریف می‌شوند. به گونه‌ای که حزب کمونیسم روسیه با شخصیت زوگانوف و حزب  لیبرال دموکرات با شخصیت ژیرینفسکی تعریف می‌شود تا برای فعالیت تشکیلاتی از ساختار حزبی هم استفاده کنند نه اینکه ساختارهای حزبی باعث پرورش نیروهای جدید در سیاست روسیه باشد. همچنین در بحث افکار عمومی باید بگویم با توجه به کارکرد ضعیف جامعه مدنی طبیعتاً نمی‌توان انتظار داشت که مردم نقش به‌سزایی را ایفا کنند. هر چند در این مدت شاهد بودیم که افکار عمومی کاملاً با سیاست‌های پوتین همراه بوده و طبق نظرسنجی‌های صورت گرفته در اغلب موارد، این پوتین بود که با آرای بالای ۶۰ درصد به عنوان بالاترین شخصیت محبوب مسکو مطرح است. به هر حال سیاست در روسیه ویژگی‌های خاص خودش را دارد و جامعه مدنی، افکار عمومی و احزاب باید در قالب سیاست‌های کلی این کشور شکل‌دهی شوند.

 

روسیه بر اصل منافع ملی تاکید دارد

جهانگیر کرمی (تحلیلگر مسائل روسیه – استاد دانشگاه )

n00012321-b

آنچه که در خصوص ورود روس‌ها به سوریه مشخص است، جدیت اقدام‌ها و تحرکات مقام‌های مسکو در سوریه است و بخش دیگر این موضوع به اثرات جنگ روانی این بحث بر افکار غربی‌ها بر‌می‌گردد تا به این وسیله حضور روسیه در سوریه بزرگ جلوه داده شود. خلاف فضایی که توسط رسانه‌های غربی مبنی بر مداخله نظامی دولت روسیه در سوریه به وجود آمده است، باید گفت که حضور نظامیان روسیه بر اساس توافق میان مسکو با بشار اسد صورت گرفت و موضوع دیگر این‌که پایگاه نظامی روس‌ها در سوریه یکی از قدیمی‌ترین و شاید تنها پایگاه‌های نظامی روسیه در خاک کشورهای دیگر باشد که تاکنون این پایگاه حفظ شده است.

به لحاظ سیاسی ممکن است این موضوع تاثیراتی روی موازنه قدرت بین نیروهای حاضر در سوریه داشته باشد اما  از حیث دیگر ورود روسیه به موضوع سوریه را می‌توان از منظر قدرت‌گرایی روسیه بررسی کرد. به گونه‌ای که باید گفت در حالت فعلی دولت روسیه در یک فضای پیچیده بین‌المللی قرار گرفته است و اصولاً روس‌ها به این استراتژی معتقدند که در اصول و روابط بین‌الملل؛ اصل بر تامین منافع ملی است لذا روسیه از تجربه‌ای که در اوکراین و گرجستان داشته است، استفاده کرده و به پرونده سوریه وارد شده است و به نوعی این تجربه را به خاورمیانه منتقل کرده است. چراکه آنها در این فکر هستند که می‌توانند حضور نظامی خود را دورتر از اوراسیا هم داشته باشند و به طور کلی نگاهشان به این موضوع آن است که در نظام بین‌الملل اصل بر معادله منافع و قدرت ملی پایه‌گذاری شده است که در این چارچوب سناریوی سوریه را پیاده کردند.

نمی‌توان ورود روس‌ها به خاک سوریه را یک تقابل و مواجهه با دولت آمریکا دانست. چراکه همان‌گونه که به آن اشاره شد، ایالات متحده عملاً هیچ برنامه‌ای در سوریه ندارد و به این دلیل باید گفت که بیشتر یک تفاوت نگرش میان آمریکا و سوریه در این قضیه دیده می شود تا یک تقابل جدی. به طوری‌که دولت روسیه معتقد است که باید هر مبارزه‌ای علیه داعش صورت بگیرد و تصمیم‌گیری و اجرای آن با بشار اسد و ارتش سوریه خواهد بود. ضمن این‌که این تفاوت دیدگاه از پنج سال گذشته و زمانی که سوریه در آستانه مبتلا شدن به ویروس تروریسم بود، وجود داشت تا جایی که ولادیمر پوتین رسماً از اسد حمایت کرد و گفته است که نخواهیم گذاشت وقایع مصر و لیبی دوباره در منطقه و خصوصاً در سوریه روی دهد.

روسیه همگرایی با مصر و سوریه را یک عنصر مهم برای مبارزه و مقابله با داعش می‌داند و حتی باید گفت که در مصر، عربستان به موازات روسیه در مقابل ترکیه قرار خواهد گرفت. از زاویه دیگر هم باید به این نکته توجه داشت که روس‌ها تاکید می‌کنند در خاورمیانه باید دولت‌های موجود را به رسمیت شناخت تا بتوان بر مشکلات فائق آمد. از این رو می‌توان این اظهار نظر روس‌ها را دلیل دیگری برای برقراری مناسبات با کشورهای خاورمیانه دانست.

 

مصر متضرر اصلی از سقوط هواپیمای روسی

بهرام امیراحمدیان (کارشناس مسائل روسیه و قفقاز)

image_fullsize_514a697e-a949-4e2a-8dd2-ffc9e2ff5c90_18aa434f-da57-45a3-a13c-b2d1307aa1e1_main-full

سال گذشته داعش ادعا کرد که در سقوط هواپیمای روسی دست داشته اما اگر اثبات شود که عامل خارجی باعث شده تا این هواپیما در هوا منفجر شود، دو فرضیه در اینجا محتمل می‌شود. نخست این‌که امکان دارد داخل هواپیما بمب‌گذاری شده باشد و دوم اینکه ممکن است از بیرون و از روی زمین به سمت آن موشک شلیک شده باشد. این‌که بگویند این هواپیما در ارتفاع ۳۰ هزار پایی آن هم در صحرای سینا توسط موشک زده شده است، به نظر ادعای درستی نمی‌رسد. چراکه خیلی بعید است گروه‌های تروریستی حاضر در صحرای سینا سامانه موشک‌انداز دوربرد آن هم در ارتفاع ۳۰ هزار پایی در اختیار داشته باشند. لذا فرضیه اول یعنی بحث بمب‌گذاری بیشتر قوت خواهد گرفت. اگر این موضوع محتمل باشد، باید گفت سیستم امنیتی فرودگاه شرم الشیخ ناامن شده و تروریست‌ها تا حد بالایی در ساختار امنیتی مصر و حتی فرودگاه مذکور رخنه کرده‌اند. تا جایی که مقام‌های بریتانیا هم تصریح کردند که این فرودگاه در حوزه بازرسی و چک امنیتی خود دقیق نبوده است و به همین دلیل تمامی پروازهای انگلستان هم لغو شده است.

نکته دیگر این است که پس از این واقعه مصر هم آسیب‌پذیر می‌شود. به گونه‌ای که با اثبات این موضوع که در صحرا این اتفاق افتاده است، خطر جدی مصر را تهدید خواهد کرد. لذا از این بابت می‌توان گفت که داعش در آن مکان نفوذ کرده است و این اقدام داعش هم بنا بر اخبار و اظهارات مقام‌های این گروه تروریستی به تلافی از انجام عملیات‌های روسیه در سوریه انجام شده است. باید گفت در هر حالتی که این حادثه اتفاق افتاده است، حمله تروریستی تلقی می‌شود. چراکه این هواپیما یک هواپیمای مسافربری بوده نه یک هواپیمای نظامی و این محور، کلیت این حمله تروریستی و غیر انسانی را توجیه نمی‌کند.

پس از سقوط هواپیمای مالزیایی که در منطقه شرق اوکراین صورت گرفت، سقوط هواپیمای روسی دومین حادثه‌ای است که به وجود آمده و مرزهای هوایی را برای پرواز هواپیماهای غیر نظامی ناامن کرده است. باید توجه داشت که پرواز از قلمرو هوایی صحرای سینا، می‌تواند در مصرف سوخت شرکت‌های هواپیمایی صرفه‌جویی کند و به دلیل این ناامنی‌ها در آسمان صحرای سینا کشورهایی مانند آلمان و انگلستان پروازهای خود را ممنوع و لغو کرده‌اند و همین موضوع باعث ضرر و زیان مصر در عرصه اقتصادی شده است و بخش زیادی از درآمد ناخالص داخلی مصر که از طریق توریست تامین می‌شود، با مشکل روبه‌رو خواهد شد. از طرفی دیگر شاید بتواند گفت یکی از دلایلی که موجب انتقال تعدادی از موشک‌ها و سامانه‌های پدافندی روس‌ها به سوریه شده است، سقوط هواپیمای مسافربری روسیه باشد تا بتواند با تروریست‌ها مقابله کند. به نظرم این عمل روسیه و وارد کردن سامانه‌های موشکی به سوریه، آن دسته از نیروهای داعش را که از قفقاز به آنجا آمده‌اند برای پاسخ‌گویی به روسیه تحریک خواهد کرد. لذا حضور بیشتر نیروهای خارجی از چارچوب سازمان ملل در سوریه می‌تواند به بروز درگیری‌های بیشتر در منطقه و گسترش آن بیانجامد. تاجایی که حتی فرانسه هم دو ناو هواپیمابر به سمت مدیترانه فرستاد که در یکی از این ناوها به نام «شارل دوگل» چیزی حدود ۴۰ فروند جنگنده و بالگرد جای می‌گیرد که گفته شده برای مبارزه با داعش این ناوها وارد مدیترانه شده‌اند.

هر مقداری که عملیات نظامی مقابله با داعش پررنگ‌تر می‌شود، اوضاع منطقه هم حادتر می‌شود. به هر حال باید قبول کرد که این بحث یک موضوع جهانی است و خارج از چارچوب سازمان ملل حل این مساله بعید به نظر می‌رسد و لازم است که با ورود سازمان ملل و شورای امنیت جلوی مداخله و ورود کشورها گرفته شود. چراکه اگر به همین روال پیش برویم، بدون شک هر کشوری خواستار مداخله در جغرافیای مشخصی خواهد بود که بی‌نظمی بین المللی را به وجود خواهد آورد که می‌توان به ورود آمریکا به افغانستان و عراق اشاره کرد. باید توجه داشت که از شرق آسیا تا غرب آفریقا دستخوش تهدید و خشونت شده است و حرکت‌های تروریستی نمایان شده است و مجموع آنها ناامنی را به وجود آورده که اگر به زودی جلوی این قضیه با اجماع دولت‌ها گرفته نشود، بدون تردید این مساله به مناطق دیگر سرایت خواهد کرد.             

         

تنش آنکارا – مسکو بر سر سوخو ۲۴

احمد وخشیته ( سردبیر دیدبان روسیه)

1

پس از این‌که اخبار مورد اصابت قرار گرفتن جنگنده روسیه توسط نیروی هوایی ترکیه منتشر شد، مواضع متفاوتی اتخاذ شد. موضع‌گیری رسمی که در خصوص این مساله وجود دارد، این است که جنگنده روس‌ها از مرز هوایی سوریه به ترکیه ورود کرده است. اما گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره این موضوع وجود دارد که یکی از آن‌ها به بمباران‌های روسیه در مناطق اقلیت‌های ترکمن سوریه بر‌می‌گردد که باید در نظر داشت ترکمن‌ها رابطه نزدیکی با ترکیه دارند حتی اگر به پرچم آن‌ها دقت کنیم به وضوح می‌بینیم که پرچمشان‌‌ همان پرچم ترکیه است و تنها رنگ آن آبی است. ترکیه بر سر بمباران مواضع ترکمن‌ها موضع‌گیری تندی را علیه روسیه اتخاذ کرد و حتی در هفته اخیر سفیر روسیه را احضار کرده و مراتب اعتراض خودشان را به وی اعلام کردند.

دلیل دیگر این است که پس از آن‌که روسیه مواضع داعش را هدف قرار داد، اعتماد به نفس تروریست‌ها پایین آمد و به نظر می‌رسد که اردوغان با این حرکت خواسته تا یک انرژی مثبت دیگری را به سمت داعش روانه کند تا بتواند ترس عناصر داعش را کاهش دهد. برخی از کار‌شناسان در داخل روسیه این موضوع را به سفر ولادیمیر پوتین به تهران ربط داده‌ و گفته‌اند که اقدام ترکیه واکنشی علیه تعمیق ائتلاف تهران – مسکو بوده است. باید بگویم که پیشروی ارتش سوریه در شهر حلب که دومین شهر سوریه و نزدیک‌ترین منطقه به ترکیه محسوب می‌شود هم می‌تواند در این موضوع دخیل باشد.

پوتین در دیدار با عبدالله دوم اظهار کرده بود که جنگنده روسیه تا چهار کیلومتری مرز ترکیه رفته بوده است. در اینجا باید بگویم، اینکه جنگنده روسیه وارد مرز ترکیه شده است یا خیر اهمیت خاصی ندارد. چراکه در پروازهای مرزی چنین اتفاقی رخ می‌دهد به خصوص در شرایطی که موقعیت جنگی تلقی می‌شود. اما موضوعی که به موازات آن حائز اهمیت می‌‌شود، این است که ترکیه صراحتاً اعلام کرده جنگنده‌ای که در حال رهگیری و تعقیب جنگنده روسیه بوده چیزی حدود ۱۰ بار به خلبان آن اخطار داده‌اند و پس از این ادعا هم عکس‌هایی توسط ترکیه منتشر شد که گفته شده مربوط به رادارهای آن‌ها است. نکته‌ای که در اینجا باید به آن توجه شود، این است که اگر عکس رادارهای ترکیه را هم صحیح فرض کنیم، باید متوجه بود که یک جنگنده نهایتاً ۳۰ تا ۵۰ ثانیه می‌تواند در آن موقعیت و جغرافیای پروازی قرار گیرد لذا در اینجا این پرسش پیش می‌آید که چگونه می‌شود ۱۰ بار اخطار در این مدت کوتاه از سوی ترک‌ها به جنگنده روسیه داده شود؟

به نظر می‌‌رسد که ترک‌ها در بحث اخطار‌ها به دروغ اخبار خود را منتشر کردند. عده‌ای در روسیه بر این باور بودند که کرملین و حتی شخص پوتین در مورد این موضوع موضع‌گیری خیلی تندی را اتخاذ خواهد کرد و حتی منتظر بودند تا دیدار پوتین با عبدالله دوم صورت گیرد و در آن زمان واکنش پوتین را به چشم ببینند. اما دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین اظهار کرد که به خاطر یک هواپیما روابطمان با ترکیه را مخدوش نمی‌کنیم و به نوعی در صدد آرام کردن اوضاع برآمد.

ترکیه دقیقاً بر این موضوع تاکید کرد که جنگنده روسی از طریق راکت‌های هوا به هوا سرنگون شده است. در ساعات اولیه این حادثه مشخص نبود که توسط موشک‌های زمین به هوا این عمل صورت گرفته است یا توسط راکت‌های هوا به هوا. چراکه اگر ترکیه رسماً این موضوع را اعلام نمی‌کرد، افکار عمومی به سمت شلیک موشک زمین به هوا سوق داده می‌شد اما ترکیه این مساله را علنی اظهار کرده و اسناد مربوطه را منتشر و تلویزیون آن‌ها رسماً این موضوع را پخش کرد. حتی در قسمتی از فیلم مربوط به لحظات سقوط جنگنده روسی، صدای شادی و خوشحالی عده‌ای کاملاً مشهود است که به نوعی یک بی‌احترامی آشکار و عامدانه را به نمایش می‌گذارد. حتی ترک‌ها پس از اینکه هواپیمای روسی را مورد اصابت قرار دادند، سریعاً با ناتو تماس برقرار کرده‌اند که تا حدودی پوتین هم به این موضوع واکنش نشان داد.

به نظر می‌رسد این مساله یک پیام بزرگ دارد و آن این است که ترکیه دقیقاً می‌دانست که چه عملی را انجام داده است. یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم که در ترکیه یک کنش احساسی رخ داده و در مقابل آن یک واکنش این‌چنینی علیه جنگنده روسیه صورت گرفته و ترک‌ها برای اینکه بتوانند برای خود مصونیت کسب کنند، فوراً خودشان را به ناتو نزدیک کردند. از جنبه دیگر باید گفت پس از حوادث پاریس ائتلافی علیه تروریست‌ها صورت گرفت که روسیه هم در آن حضور پررنگ داشت اما با موضوعی که اتفاق افتاد، به نظر می‌رسد که این ائتلاف شکسته شد. چراکه پوتین به صورت مستقیم و غیر مستقیم ترکیه را به عنوان حامی تروریسم مورد خطاب و اشاره قرار داد. لذا باید گفت که ترکیه دقیقاً می‌دانسته که چه عملی را انجام داده است. به گونه‌ای که بر اساس پیمان ناتو اگر به یکی از اعضای این پیمان حمله شود یا خطری آن را تهدید کند، کشورهای عضو باید وارد پرونده شوند و از کشور مذکور دفاع کنند. به همین دلیل روسیه که شش ماه دیگر از سوی اتحادیه اروپا تحریم شده، خواستار درگیری با ناتو نخواهد بود. به همین دلیل است که می‌گوییم اقدام ترکیه کاملاً حساب شده بوده است.

 

خروج از سوریه به بهانه پیشبرد مذاکرات صلح

شعیب بهمن (کارشناس مسائل روسیه)

شعیب+بهمن

هدف اصلی روس‌ها از حضور در سوریه این بود که بتوانند توازن قوا را به نفع نیروهای اسد رقم بزنند تا از این طریق بتوانند پای میز مذاکره امتیازات بیشتری را کسب کنند. در حال حاضر به نظر می‌رسد می‌توان با توجه به مذاکرات صلح سوریه و ایجاد ثبات در این کشور عملکرد روس‌ها را از این منظر مورد بررسی قرار داد و البته روس‌ها در صدد هستند تا تنها بخشی از نیروهای خود را از سوریه خارج کنند و این به منزله ترک کامل فضای سوریه توسط روسیه نخواهد بود اما در شرایط فعلی روس‌ها شرایطی را فراهم خواهند کرد که آتش‌بس را ثبات ببخشند تا مذاکرات به نتیجه محکم‌تری برسد.

نیروهای مقاومت و ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روس‌ها در عرصه میدانی به دستاورد بزرگی دست پیدا کردند که آخرین نمونه آن عملیات در نبل و الزهرا بود و شکاف بزرگی را در جبهه معارضان سوری و تروریست‌ها به وجود آورد. بنابراین در ابعاد نظامی به نظر می‌رسد روس‌ها علاوه بر ضربه زدن به تروریست‌ها به حامیان آنها هم ضربه وارد کرده‌اند که می‌توان آن را دستاورد نظامی برای روس‌ها قلمداد کرد. در بُعد سیاسی هم هدف آنها از حضور در سوریه توازن قوا بود. بنابراین می‌توان گفت در دو محور سیاسی و نظامی منافع روس‌ها تامین شده علاوه بر این‌که از آغاز ورود به شامات گفته بودند که حضورشان محدود خواهد بود.

خروج روس‌ها به معنی ترک کامل صحنه روسیه نخواهد بود بلکه آنها می‌خواهند تا تمامی طرف‌ها را پای مذاکرات بنشانند. به صورتی که روسیه تمام قد از این مذاکرات حمایت می‌کند و هدف نهایی آنها تنها به سرانجام رسیدن مذاکرات است. فراموش نکنیم در دور قبل که مذاکرات به شکست انجامید، گفته بودند که همزمان با مذاکرات، روس‌ها حملات خود را افزایش داده‌اند و با این بهانه میز مذاکرات را به هم زدند و مذاکره ناکام بود. لذا به نظر می‌رسد که روس‌ها این پیام را مخابره می‌کنند که اگر مذاکرات به نتیجه برسد، اوضاع منعطف‌تر خواهد شد که این موضع روس‌ها در مورد مذاکرات و پرونده سوریه قلمداد می‌شود.

 گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

کد خبر : ۳۵۶۳۵۷