خبرگزاری کار ایران

جهان در سال ۱۳۹۴/ پرونده دهم: فلسطین و لبنان /تکرار/

خلاء قدرت در لبنان/ صلح فلسطین و مساله جانشینی محمود عباس

به هم ریختگی سیاسی لبنان علاوه بر این‌که سایه عربستان در بیروت را نمایان می‌کند، نمایی از همکاری ریاض با تل‌آویو برای برهم زدن آرامش در منطقه و کشیده شدن آتش سوریه به لبنان را به نمایش می‌گذارد که بدون شک اسرائیل به موازات آن ضربه زدن به فلسطین و سناریوی قدیمی اراضی ۱۹۶۷ را دنبال خواهد کرد.

لبنان بعد از فراز و نشیب‌های بسیار و برنامه‌ریزی‌‌های متعدد جلسات پارلمان، همچنان از خلاء‌ ریاست‌جمهوری رنج می‌برد. بحران زباله‌ها در بیروت که فضای داخلی لبنان را به دلیل عدم وجود خدمات شهری مناسب برهم زد، تاکنون در لایه‌های مختلف رخ عیان کرده است که این موضوع تا حدودی در تقابل‌های جریان ۱۴ مارس و ۸ مارس نیز نمود پیدا کرد که البته عدم همگرایی سیاسی در بیروت هم از دیگر عوامل آن به شمار می‌رود.

از سوی دیگر ناامن بودن همسایه لبنان و درگیری حزب‌الله با تکفیری‌های مستقر در سوریه امنیت را دچار تزلزل کرده و احتمالا یکی از مقاصد داعش برای طرح‌های بعدی خود، لبنان خواهد بود که در امتداد آن شورای همکاری خلیج فارس با تروریست خواندن حزب الله سعی در کلید زدن این سناریوی نیابتی در عروس خاورمیانه دارد.

زمانی که نام لبنان به میان می‌آید بدون شک اسم اسرائیل و صهیونیست‌ها هم پدیدار می‌شود وبه موازات آن باید مسائل فلسطین هم بررسی شود. انتفاضه سوم و خیزش یک‌باره جوانان فلسطینی از مسائلی بود که در سال ۹۴ شاهد آن بودیم که ترس را علاوه بر تل‌آویو در شهرک‌های صهیونیست‌نشین برجسته کرد. آمد و رفت حماس و دیدار با مقام‌های مصر هم از دیگر محورهای مهم در این حوزه است که کارشناسان به تحلیل آن پرداخته‌اند.

 

عدم تفاهم سیاسی، آفت بزرگ لبنان  

محمدعلی سبحانی (سفیر سابق در اردن و لبنان - مدیرکل سابق خاورمیانه عربی)

محمدعلی-سبحانی

مساله لبنان و مشکلی که در پرونده زباله‌ها خودش را نشان داد، در حقیقت تنها مربوط به زباله‌ها نیست و نبوده و امروز هم مشخص شده که مسائل دیگری به موازات این موضوع در لبنان جریان دارد. یک بحران سیاسی در لبنان وجود دارد و آن عدم تفاهم و توافقی است که در میان نیروهای سیاسی و ائتلافی لبنان موجود است. یعنی ما شاهد آن هستیم که پس از ماه‌ها امکان تعیین رئیس‌جمهوری در مجلس لبنان وجود ندارد و دولت فعلی این کشور دولت قدرتمندی نیست تا تمامی طرف‌ها بتوانند از آن دفاع کنند.

مجموعه اقدام‌ها و خصوصاً عدم تفاهم در انتخاب رئیس‌جمهوری باعث شده تا شرایط به جایی کشانده شود تا از هر مساله‌ای یک بحران خلق شود. البته باید گفت که دولت کنونی لبنان دولتی ضعیف به حساب می‌آید و لبنان از قبل هم چنین مشکلاتی داشته است و در حال حاضر افزایش پیدا کرده است لذا باید به این نکته توجه داشت که بحران لبنان علاوه بر بحران اجتماعی یک بحران سیاسی هم به حساب می‌آید و طرحی که برای گفت‌وگوهای جدی و ریشه‌ای از سوی رئیس پارلمان این کشور ارائه شد، به هر شکل حاکی از این است که یک مساله جدی وجود دارد و نیروهای سیاسی باید کنار یکدیگر بنشینند تا شاید بتوانند این مشکلات را حل و فصل کنند. البته چندان جای امیدواری وجود ندارد که اتفاق مهمی در این مورد رخ دهد.  

مصالحه در لبنان صرفاً به مسائل داخلی بر نمی‌گردد. به عبارت دیگر مساله سوریه و رقابت‌های منطقه‌ای روی اوضاع لبنان تاثیر گذار است و تنها زمانی که مشکلات منطقه به سمت تعادل حرکت کند و قضیه سوریه هم چارچوب‌هایش مشخص شود، در آن‌صورت می‌توان گفت که ممکن است مشکلات لبنان حل شود چراکه در حالت فعلی مسائل لبنان تحت تاثیر مشکلات منطقه‌ای است.

لبنانی‌ها باید بدون توجه به مشکلات منطقه چارچوب تعریف شده‌ای را برای جلوگیری از افزایش مشکلات داخلی به وجود آورند و به نظر می‌آید که طرح «نبیه بری» رئیس پارلمان لبنان به موضوع مذکور بیشتر نزدیک باشد. چراکه طرف‌های مختلف در لبنان اختلاف‌نظرهایی را در مورد دیدگاه‌هایشان نسبت به قضیه سوریه و منطقه دارند و احیاناً ممکن است سر این اختلاف‌نظر با یکدیگر وارد چالش شوند ولی بهتر است برای جلوگیری از جنگ، چارچوب‌هایی را مشخص کنند و این کار که بری صورت داده به نظر برای همین موضوع یعنی جلوگیری از جنگ و افزایش بحران صورت گرفته است. از این رو معتقدم که لبنانی‌ها باتوجه به خاطراتی که از جنگ دارند، تا نقطه‌ای که جنگ داخلی پیش خواهد آمد، فراتر نخواهند رفت. البته تروریست خواندن حزب‌الله توسط اعراب منطقه نباید موضوع پیش پا افتاده‌ای قلمداد شود. به گونه‌ای که این موضوع ریشه در هدف گرفتن امنیت این کشور دارد که تنها با هوشیاری و اتحاد مردم لبنان می‌تواند خنثی شود.

 

طرح‌ریزی اسرائیل برای جانشینی محمود عباس

حسین رویوران (تحلیلگر مسائل بین‌الملل )

139207071724574331269093

دیدار مقام‌های تشکیلات خودگردان فلسطین با «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل ریشه در ارتباطات جنبش فتح با مقام‌های رژیم صهیونیستی دارد. به گونه‌ای که تنها گروهی که معتقد به گفت‌وگو با اسرائیل بوده، جنبش فتح است که به دنبال آن سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) هم معتقد به گفت‌وگو با رژیم صهیونیستی خواهد بود که البته باید گفت تمامی سطوح ساف به این موضوع و کلاً بحث گفت‌وگو معتقد نیستند. البته دلیل اصلی این گفت‌وگوها را می‌توان تا حدود زیادی بالا رفتن سن محمود عباس دانست. به گونه‌ای که مدتی قبل جشن ۸۰ سالگی وی گرفته شد و از سویی دیگر مسئولان رژیم صهیونیستی به این باور رسیده‌اند که تاریخ مصرف وی گذشته است و به نوعی در صدد هستند تا آرام آرام شخص دیگری را جایگزین او کنند.

در ساختار جنبش فتح یک دبیر کل و یک دبیر وجود دارد که چندی قبل دبیر این جنبش توسط محمود عباس تغییر پیدا کرد. این انتصاب از این جهت مهم ارزیابی می‌شود که در زمانی که یاسر عرفات دبیرکل جنبش فتح بود، محمود عباس در کسوت دبیر این جنبش مشغول به کار بود و پس از یاسر عرفات شاهد این بودیم که محمود عباس به سمت دبیر کل این جنبش رسید و در حالت فعلی هم این جایگزینی از این نظر مهم است که در صورت کنار گذاشته شدن محمود عباس شخصی از جایگاه دبیر جنبش فتح به دبیر کلی برسد که قبلاً نظر اسرائیلی‌ها در مورد آن گفته شده باشد. به صورتی که خیلی از مفسران و تحلیلگران معتقدند که این موضوع تنها یک انتصاب ساده و معمولی نیست بلکه یک جانشینی قلمداد می‌شود.

آن چیزی که می‌توان از این دیدار استنباط کرد این است که اسرائیلی‌ها به دنبال جانشین برای محمود عباس می‌گردند. چراکه جنبش فتح شاخه‌ای نظامی به نام «کتائب الاقصی» دارد که اتفاقاً مسلح هستند و به نوعی یکی از نگرانی‌های اسرائیلی‌ها قلمداد می‌شود. لذا رژیم صهیونیستی درصدد است تا اوضاع نابسامان فتح را به صورتی جمع و جور کند تا بتوانند بر اساس مدل خود با جنبش فتح سازش کنند.

 

تلاش تل‌آویو برای منتفی کردن رسمیت فلسطین

مجید صفاتاج (کارشناس مسائل فلسطین)

صفاتاج

تصمیم‌هایی که ایالت متحده در منطقه می‌گیرد، عمدتاً در راستای منافع واشنگتن و تثبیت موقعیت رژیم صهیونیستی است و این تصمیم‌ها منطبق بر نقشه راه ایالات متحده آمریکا است و درج نام سه نفر از رهبران جنبش حماس در فهرست تروریستی آمریکا در سال گذشته هم در این راستا قلمداد می‌شود. یعنی زمانی که نام رهبران نظامی حماس و حزب‌الله که در سال ۲۰۰۸ میلادی با سرباز رژیم صهیونیستی مبادله شدند، مجدداً در فهرست تروریست‌ها قرار می‌گیرد، به نوعی بد عهدی و خوی آمریکا را به نمایش می‌گذارد که به نقض تعهدات و معاهدات تاکید می‌کند.

به‌رغم اینکه آمریکا پس جنگ جهانی دوم به بعد تعهداتی را با کشورهای سراسر دنیا مانند روسیه، ایران و دیگر کشورهای جهان داشته است، اما شاهد این موضوع هستیم که تمامی این توافق‌ها و تعهدات توسط ایالات متحده آمریکا زیر پا گذاشته شده است و زمانی که از مسئولان این کشور دلیل این نقض پیمان‌ها را جویا می‌شویم، می‌گویند که منافع ملی ما ایجاب نمی‌کند که این موضوع‌ها را پیگیری کنیم و به آن جامه عمل بپوشانیم. بنابراین عملی بیش از این موضوع از آمریکا متصور نیست.

در شرایط کنونی که جهان اسلام درگیر چالش و معضل بزرگی به نام گروهک‌های تروریستی و تکفیری در عراق، سوریه و تا حدودی هم در لبنان است و تعمداً و غفلتاً نگاه جهان اسلام به اسرائیل برداشته شده و تنها به جنگ فرقه‌ای بین شیعه و سنی فکر می‌شود، این وضعیت باعث شده تا اسرائیل از این خلاء استفاده کند و دست به یک سری تحرکات بزند که پیامدهای بعدی آن برای منطقه و حتی جهان خطرناک خواهد بود. چراکه سناریوی قرار دادن اسامی مقام‌های حماس در فهرست گروه‌های تروریستی توسط اسرائیل طرح و توسط آمریکا عملی شده است.

در ارتباط با به رسمیت شناختن فلسطین و ملت ساکن در این سرزمین تاکنون تلاش‌ها و اقدام‌های متناوب زیادی صورت گرفته تا حقوق ملت فلسطین به صورت کامل به رسمیت شناخته شود. اما برخی نگران هستند که اگر این موضوع عملی شود، باتوجه به قطعنامه‌هایی که توسط سازمان ملل شناسایی شده و همچنین این‌که رژیم صهیونیستی به عضویت رسمی این سازمان درآمده است، شناسایی رسمی فلسطین به صورت کامل در کل این سرزمین متصور نیست. یعنی آنها اظهار می‌کنند که فلسطین در تمامی اراضی به رسمیت شناخته نمی‌شود بلکه تنها در کمتر از ۲۲ درصد که قبلاً سازمان ملل متحد به آنها اشاره می‌کرد، به رسمیت شناخته می‌شد. یعنی سرزمین‌های اشغالی پس از سال ۱۹۶۷ میلادی را مد نظر قرار داده بودند.

این موضوع باعث نگرانی‌ فلسطینی‌ها و همچنین گروه‌های مقاومتی که خواستار تشکیل دولت فلسطینی از بحر تا نهر بودند شد و در نقطه مقابل آن، اشخاصی مانند ابومازن و برخی از کشورهای اروپایی در صدد این هستند که شناسایی فلسطین باید در امتداد به رسمیت شناختن اسرائیل صورت بگیرد. در واقع این به معنای مشروعیت بخشیدن به اشغال بیش از ۷۸ درصد سرزمین فلسطین و بخشیدن این سرزمین‌ها به رژیمی به نام رژیم صهیونیستی خواهد بود.

بنابراین هرچند که این اقدام می‌توانست یک گام مهم در به رسمیت شناختن دولت فلسطین چه به عنوان یک عضو ناظر یا عضو رسمی در میان دیگر کشورها باشد، اما این ابهام وجود دارد که اگر این کشور به رسمیت شناخته شود به نوعی یک چشم‌پوشی در اشغال ۷۸ درصد از خاک فلسطین صورت گرفته است و اگر به رسمیت شناخته نشود، باید بگوییم که یک گام به عقب برداشته شده و در راستای منافع فلسطین اقدامی نشده است. آن‌چیزی که از منظر بین‌المللی مطرح است، این خواهد بود که بیش از ۶۶ سال پس از اشغال فلسطین، دنیا به این نتیجه رسیده است که باید ملت فلسطین را مورد تایید قرار داد و نه یک رژیم جعلی که دست به اشغال این مناطق زده تا به خود مشروعیت ببخشد.          

مصر در صدد مطرح کردن خود در جریان آشتی ملی فلسطین است

حسن لاسجردی  (کارشناس مسائل بین‌الملل)

n00031140-b

موضوعی که باید در دیدار مقام‌های حماس و مصر مد نظر قرار بگیرد، این است که مصر و خصوصاً اخوان‌المسلمین به عنوان پایگاه فکری اصلی حماس محسوب می‌شود و تاکنون توانسته‌اند تا حدی این علاقه را بین خود و حماس حفظ کنند و حتی قصد داشته‌اند تا این ارتباط را در ادوار مختلف با حماس حفظ کنند و از  طرف دیگر هم تا حد زیادی ارتباط خود با تل‌آویو را بر اساس همین سناریو طرح‌ریزی کرده‌اند. تا جایی که وزرای اطلاعات مصر از گذشته تاکنون خواستار این بوده‌اند تا بتوانند اهرم‌های زیادی را با نزدیک شدن به حماس در دست بگیرند.

پس از بیداری اسلامی شاهد این بودیم که حماس توسط عده‌ای مورد هدف قرار گرفت و دسته‌ای دیگر از آن حمایت کردند و به نوعی مجموع اقدام‌ها و تصمیم‌های آنها باعث شد تا بخشی از موضع‌گیری‌های آنها مورد انتقاد قرار گیرد و برخی دیگر توسط کشورهای مختلف اعم از منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای تشویق شود. به عنوان مثال موضع‌گیری در مورد سوریه و انقلاب مصر و محورهای دیگر، حماس را تا مقدار زیادی تشویق کرد و برخی‌ هم آن را مورد خطابه شدید قرار دادند که عمدتاً حماس برای این‌که بتواند در جایگاه و سطح بالایی قرار بگیرد، این اظهار نظرها و تصمیم‌ها را اتخاذ کرد.

یکی از محورهای مورد نظر مصر در سیاست خارجی خود بحث آشتی ملی در فلسطین است که این سیاست را اوباما هم در دستور کار خود قرار داده بود اما مصر این موضوع را به این دلیل جهت حائز اهمیت می‌داند که بتواند از این محور به عنوان ابزار گفت‌وگوها در سال ۲۰۱۶ استفاده کند تا بتواند بر اساس آن همانند گذشته به یک میانجی‌گر مهم در منطقه تبدیل شده و نقش خود را بیش از گذشته پررنگ کند.

دسته‌ای معتقدند که حماس با نزدیک شدن به مصر در صدد است تا با سیاست‌های عربستان همگام شود اما اگر به سابقه حاکمیت نظامیان در مصر و چینش آنها نگاهی گذرا بیاندازیم به وضوح خواهیم فهمید که مجموع آنها تا جایی از ارتباط‌گیری با محور مقاومت استقبال می‌کردند تا بتوانند از آنها به عنوان یک اهرم گفت‌وگو استفاده کنند. اما این‌که به صورت صریح و مستقیم بخواهیم بگوییم که مصر در صدد پیش گرفتن سیاست های عربستان بوده و هست، به نظر تحلیل درستی نخواهد بود. چراکه عربستان در حالت فعلی تمایل دارد به سمت مصر خیز بردار که البته نظامیان مصر تا حد زیادی این موضوع را رد می‌کنند و بیشتر به دنبال ارتباط‌گیری با حماس هستند و البته نوسانات جریان آمریکایی و غیر آمریکایی در منطقه هم می‌تواند بر این موضوع تاثیر بگذارد ولی به هر حال عربستان در این یارکشی تمایل دارد تا سیاست‌های خود را با مصر همگون کند.

 گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

کد خبر : ۳۵۷۴۵۲