خبرگزاری کار ایران

جهان در سال ۱۳۹۶/ پرونده چهارم: سیاست خارجی آمریکا

القاء گفتمان زور توسط تیم ترامپ/ ریاض و تل‌آویو، اهرم فشار واشنگتن علیه تهران و منطقه/ قدرت نیمه‌سخت علیه پیونگ‌یانگ و هاوانا

asdasd
کد خبر : ۶۰۵۶۴۱

سیاست خارجی رئیس‌جمهوری آمریکا به‌رغم آنکه گفته می‌شود بی‌هدف و سرگردان است، توانسته تا حد زیادی اهداف جمهوری‌خواهان را برآورده کند و در آینده نزدیک عربستان و اسرائیل به عنوان دو بال اصلی، آن را تهاجمی‌تر از گذشته خصوصاً در قبال منطقه خواهند کرد.

سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ اگرچه به غیر‌قابل پیش‌بینی بودن معروف شده است اما خروجی آن در یک سال گذشته نشان می‌دهد به‌رغم تند بودن برخی از مواضع و تضاد مواضع میان دستگاه دیپلماسی آمریکا و کاخ‌سفید، تیم ترامپ توانسته تا حد زیادی حرف جمهوری‌خواهان و شرکای آنها در منطقه و فرامنطقه را به اثبات برساند.

از این رو در سالی که گذشت، شاهد بودیم سیاست خارجی آمریکا بر پایه اعمال فشار بر ایران و کره‌شمالی پیش رفت و در این راه اروپا از چنین هجمه‌هایی مصون نماند؛ تا جایی که قاره سبز منهای بریتانیا در بسیاری از مسائل به صورت مستقیم به تقابل با ترامپ و کاخ‌سفید پرداخت و در امتداد آن اسرائیل و عربستان به عنوان دو شریک استراتژیک ایالات متحده بیش از پیش به واشنگتن نزدیک شدند.

هسته‌ای شدن عربستان، ادامه حضور در عراق، سوریه و افغانستان به علاوه به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، همگی در قالب سیاست‌های تهاجمی ترامپ و تیم او یکی پس از دیگری عیان شد و در سال جدید هم شاد چنین رویکردهایی خواهیم بود. برای روشن شدن و درک بهتر از وقایع مذکور به گفت‌وگو با کارشناسان این حوزه پرداختیم که مشروح آن از نظر می‌گذرد.

 

ترامپ به دنبال متفاوت بودن در عرصه جهانی

ناصر هادیان (تحلیلگر مسائل آمریکا)

القاء گفتمان زور توسط تیم ترامپ/ ریاض و تل‌آویو، اهرم فشار واشنگتن علیه تهران و منطقه/ قدرت نیمه‌سخت علیه پیونگ‌یانگ و هاوانا

آنچه که در آمریکا در جریان است با آنچه که ترامپ فکر می‌کند، در تضاد کامل است. فارغ از اینکه دولت دموکرات بر سر کار است یا جمهوری‌خواه، بعضی از راهبردها در حوزه تصمیم‌گیری توسط حاکمیت ایالات متحده ترسیم و اجرا می‌شود. به عنوان مثال در مورد «پروژه میل به شرق» حاکمیت آمریکا تصمیم‌گیرنده اصلی خواهد بود و رئیس‌جمهوری نمی‌تواند تغییرات اساسی در آن ایجاد کند. اما این بدان معنی نیست که ترامپ نمی‌تواند این سیاست‌ها را دستخوش تحول کند ولی انجام دادن این تغییرات یا با موانع جدی روبه‌رو خواهد شد یا اینکه به سختی صورت خواهد گرفت که می‌توان نحوه برخورد و مواجهه واشنگتن با پکن را در این قالب گنجاند.

ترامپ و به طور کلی رئیس‌جمهوری آمریکا در مورد اجرای برخی از سیاست‌ها دارای اختیارات است. مثلاً در خصوص برقراری منطقه پرواز ممنوع، آزمایش مادر بمب‌ها در ولایت ننگرها افغانستان یا شلیک موشک به پایگاه هوایی الشعیرات واقع در استان حمص سوریه مجوزهایی در اختیار وی قرار دارد اما نمی‌توان این عملکرد را یک تصمیم استراتژیک قلمداد کرد و باید آن را یک تصمیم تاکتیکی دانست که از اختیارات رئیس‌جمهوری ایالات متحده است. در مورد کره‌شمالی نمی‌توان همانند پرونده‌های مذکور اظهار نظر کرد؛ چراکه راهبرد و سیاست  آمریکا به دلایلی که پیش‌تر به آن اشاره شد مشخص نیست، ولی در مورد نگرش و نوع نگاه واشنگتن به روسیه، چین و حتی ناتو باید بگویم که تصمیم‌گیری در مورد آن فراتر از شخص ترامپ خواهد بود و مربوط به حاکمیت ایالات متحده می‌شود.

ترامپ در حالت کنونی در صدد است تا نشان دهد تفاوت‌های زیادی نسبت به اوباما دارد. از نگاهی دیگر او به دنبال این است تا به افکار عمومی داخل و خارج آمریکا این پیام را مخابره کند که توانسته است به شعارهای انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند. این در حالی است که اوباما پس از ورود به کاخ سفید کابینه و کادر تصمیم‌گیری خود را کامل کرده بود و اما دولت ترامپ همچنان شاهد استعفا است. از این جهت نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که در وضعیت فعلی شاهد تغییرات راهبردی و اساسی در آمریکا باشیم بلکه تمامی این رویدادها تاکتیک قلمداد می‌شود و حتی برخی از آنها در راستای نمایش قدرت عملیاتی می‌شوند.

 

عربستان محور سرمایه‌گذاری جمهوری‌خواهان  

مهدی مطهرنیا (استاد دانشگاه – آینده‌پژوه سیاسی)

القاء گفتمان زور توسط تیم ترامپ/ ریاض و تل‌آویو، اهرم فشار واشنگتن علیه تهران و منطقه/ قدرت نیمه‌سخت علیه پیونگ‌یانگ و هاوانا

ایالات متحده در چارچوب قوانین نانوشته سعی دارد توازن قدرت میان ایران و عربستان را ایجاد کرده تا از سرعت تنش‌ها بکاهد. ایالات متحده به دنبال ایجاد «توازن خنثی» میان ایران و عربستان است اما باید به این نکته توجه شود که موقعیت کنونی تهران در منطقه موجب شده تا آمریکا از نقش ایران به عنوان یک چالش منطقه‌ای یاد کند و از این منظر هسته‌ای شدن عربستان را در دستور کار قرار داده است. به عبارتی دیگر، ایالات متحده در صدد است تا با برجسته کردن پرونده اتمی ریاض، از این طریق به تهران پیام بدهد که اگر اقدام‌های منطقه‌ای خود را کاهش ندهد یک رقابت منطقه‌ای آن هم از جنس هسته‌ای به راه خواهد افتاد.

باید توجه داشته باشیم خاندان سعودی که نسبتاً یک خاندان کلاسیک در ادبیات سیاسی به حساب می‌آید در منطقه‌ای حکومت می‌کنند که از حیث فرهنگ با بسیاری از کشورهای دنیا تضاد دارد. از این جهت شاهد هستیم که به تازگی و طی ماه‌های اخیر برخی از اصلاحات در عربستان به وقوع پیوسته است و این کشور را وارد دنیای جدیدی کرده است؛ لذا واشنگتن به دنبال بررسی این موضوع خواهد بود که آیا تجهیز عربستان با تسلیحات هسته‌ای می‌تواند موجبات به هم خوردن توازن علیه اسرائیل را فراهم کند یا خیر؟

در صحنه عمل دیده می‌شود ایالات متحده مدعی است که زمینه‌های دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را بر اساس ماده ۴ پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در اختیار عربستان قرار خواهد داد و اگر چنین وضعی حادث شده باشد و در آینده هم فعالیت هسته‌ای ریاض بر همین روال پیش برود، بدون تردید جامعه بین‌الملل از جمله روسیه، اتحادیه اروپا و سایرین از فعالیت صلح‌آمیز ریاض حمایت خواهند کرد. اما اگر جهت‌گیری این فعالیت به سمت نظامی برود احتمال برخورد با سعودی‌ها افزایش پیدا می‌کند. بنابراین اگر به پرونده هسته‌ای عربستان تنها به چشم یک توازن قدرت میان ایران و عربستان نگاه کنیم، تفسیرها متفاوت خواهد بود اما در این بین کشورهایی مانند روسیه و چین برای تثبیت این توازن به نفع خود به میدان خواهند آمد.

پیونگ یانگ زیر تیغ کاخ‌سفید

امیرهوشنگ میرکوشش (استاد دانشگاه – کارشناس مسائل آمریکا)

القاء گفتمان زور توسط تیم ترامپ/ ریاض و تل‌آویو، اهرم فشار واشنگتن علیه تهران و منطقه/ قدرت نیمه‌سخت علیه پیونگ‌یانگ و هاوانا

اگر به تاریخچه سیاست‌خارجی آمریکا، خصوصاً پس از وقوع جنگ‌های بزرگ نگاه کنیم می‌بینیم که این کشور مذاکره را ابزاری برای نفوذ گفتمان و جمع‌بندی وقایع بین‌المللی به نفع خود مورد استفاده قرار داده است.

در مورد پرونده کره‌شمالی هم تلاش برای به وجود آوردن فضای مذاکره از سوی ایالات متحده همچنان ادامه دارد؛ به عبارت دیگر آمریکا در صدد است تا بتواند مذاکره و گفت‌وگو را در کنار اعمال فشار و تحریم‌های بین‌المللی علیه پیونگ یانگ پیش ببرد و در اینجاست که نقش بعضی از بازیگران در این پرونده بیش از پیش برجسته می‌شود. اگر به سفر ۱۲ روزه رئیس جمهوری ایالات متحده به جغرافیای شرق‌ آسیا نگاه کنیم، می‌بینیم که روابط چین و آمریکا یا به عبارتی دیگر «دونالد ترامپ» و «شی ‌جین‌ پینگ» نسبت به گذشته دوستانه‌تر شده و باید بگوییم که مرزهای تقابل در روابط پکن و واشنگتن تا حدودی کمرنگ شده است؛ اما نهایتاً شاهد هستیم که کره میل خود به مذاکره را عیان کرده است.

 به نظر می‌رسد که ترامپ سعی دارد چین را در جریان مذاکره با کره‌شمالی به سمت خود متمایل کند. چراکه مناسبات اقتصادی - نظامی چین و کره‌شمالی بر هیچ قدرتی در جهان پوشیده نیست و از این جهت است که آمریکا از چین به عنوان یک ابزار برای پیشبرد اهداف خود استفاده خواهد کرد.

احتمال مذاکره مستقیم میان واشنگتن و کره‌شمالی ضعیف بود اما به نظر می‌رسد که ایالات‌متحده مذاکرات مستقیم را ضروری دیده است؛ به بیان آمریکا ترجیح می‌دهد که در جریان مذاکرات آتی خود با کره‌شمالی کمترین خدشه به جایگاه جهانی کشورش وارد شود و حتی ممکن است در این مسیر از مذاکره مستقیم با کره‌شمالی صرف‌نظر کند. در اینجاست که کشورهای واسطه مانند چین و روسیه برای مذاکره غیر مستقیم بیش از پیش برجسته می‌شوند که خروجی آن در ماه‌های آینده مشخص خواهد شد.

 

تغییر رژیم کوبا در دستور کار نئوکان‌ها

دیاکو حسینی (کارشناس مسائل آمریکا)

القاء گفتمان زور توسط تیم ترامپ/ ریاض و تل‌آویو، اهرم فشار واشنگتن علیه تهران و منطقه/ قدرت نیمه‌سخت علیه پیونگ‌یانگ و هاوانا

رویکرد آمریکا در مباحث امنیتی، قدرت سخت و برتری نظامی با اتکا بر نمایش تسلیحات گوناگون در حوزه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی مدنظر قرار داده می‌شود که در پرونده‌های مختلف اهداف مشخص را پیگیری‌ می‌کنند. این وضعیت تا جایی ادامه پیدا می‌کند که سیاست‌خارجی ایالات متحده را در بر می‌گیرد و نهایتاً شاهد هستیم پرونده‌هایی که در دوران اوباما به عنوان راهبردهای اصلی سیاست خارجی مشخص شده بود، یکی پس از دیگری توسط ترامپ مورد انتقاد قرار گرفته و به حاشیه رانده می‌شود.

یکی از این پرونده‌ها را باید روابط میان کوبا و ایالات متحده دانست؛ به گونه‌ای که پس از نیم قرن، دولت اوباما و دستگاه سیاست‌ خارجی آن موفق شد تا روابط خود با هاوانا را بهبود ببخشد اما در حالت فعلی ترامپ با نگاه محافظه‌کارانه در صدد به بن‌بست کشاندن این پرونده و بازگشت به عقب است. از این جهت باید بگوییم که تخلیه سفارت آمریکا و کاهش تعداد کارکنان آنها در هاوانا خروجی عکس‌العمل کاخ‌سفید است که رسماً دیدگاه ترامپ را نمایان می‌کند.

باید دانست که بازگشت به عقب در حالت فعلی که نظام بین‌الملل دچار مشکلات بسیار عدیده و گسترده‌ای است، امکان‌پذیر نخواهد بود. لذا با توجه به سنت کناره‌گیری از قدرت در کوبا که از فیدل کاسترو شروع شده و در حالت فعلی به رائول کاسترو رسیده و قرار است به زودی از ریاست‌جمهوری کناره‌گیری کند باید بگوییم که بازگشت به عقب و منتفی شدن روابط تا حدود زیادی دور از انتظار است اما در مقابل، اقدام‌های مبهم و رفتار گنگ ایالات متحده ممکن است مناسبات و روابط واشنگتن و هاوانا را همانند نیم قرن اخیر جهت‌دهی کند. 

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز