خبرگزاری کار ایران

حسین اکبری در پاسخ به مخالفان:

اگر تلاش ما را قبول ندارید، چرا خود کارزاری به راه نمی‌اندازید؟

asdasd
کد خبر : ۱۲۶۵۵۵

چکیده: «طرح استاد شاگردی همانند همه شیوه‌های قرون وسطایی و واپسگرایانه و ارتجاعی است که بنا به شرایطی امکان باز تولید و کاربردی شدن را می‌یابند - مانند طالبانیسم در عرصه سیاست جهانی در اوج مدرنیسم - و چنانچه باطل نشود، هر آینه می‌تواند در زندگی امروز و حتما فردای فرزندان ما تاثیر گذارد.»

حسین اکبری از فعالان مستقل کارگری که در ماه‌های اخیر با عضویت در کارزار «مخالفت با طرح استاد شاگری» برای لغو اجرای این شیوه نامه تلاش می‌کند، در یادداشتی نسبت به انتقاد‌های مطرح شده از جانب فعالان مستقل کارگری به این کارزار(کمپین) پاسخ داد.

این فعال مستقل کارگری در مقدمه یادداشتی که در اختیار ایلنا قرار داده، نوشته است: وقتی قرار باشد کسانی به هر دلیلی در یک کارزار جدی بر سر موضوعی اساسی شرکت نکنند، مانند تیم فوتبالی که از پیش تصمیم خود را برای فرار از یک مسابقه نفس گیر گرفته باشد چیزی را بهانه می‌کند تا عدم شرکت خود را در آن مسابقه با علت دیگری توجیه کند. بهترین گزینه‌های توجیه پذیر برای عدم شرکت می‌توانند از این دست باشند: «این زمینی که برای مسابقه در نظر گرفته شده است ناهموار است و نمی‌شود در آن بازی کرد» یا «داوری این مسابقه به دلیل ناداوری‌های گذشته‌اش مورد تایید نیست، پس ما مسابقه نمی‌دهیم» یا «تیم مقابل سابقه دوپینگ دارد و اصل مسابقه به این ترتیب نادرست است» و مجموعه‌ای از دلایل که حتی ممکن است در واقع وجود داشته باشند اما دلایل معتبر و قابل قبولی برای عدم شرکت در این رویارویی نیست. این روشِ گریز از یک کارزار، «مغالطه» است. مغالطه در فرهنگ فارسی عبارتست از: یکدیگر را به غلط انداختن، دلیل سست و غلط آوردن. با این مقدمه آن دسته افرادی که تا کنون در باره کمیته راهبری کارزار علیه طرح به غایت ضد کارگری «استاد - شاگردی» و مشوش کردن ذهن دیگران به مغالطه پرداخته‌اند را بار دیگر به اهمیت موضوع توجه می‌دهم.

اهمیت مخالفت با طرح استاد شاگردی

حسین اکبری در ادامه این یادداشت دلایل «مهم» تلقی شدن مخالفت کارگران با با اجرای طرح استاد و شاگردی را شرح می‌دهد و می‌نویسد: طرح استاد شاگردی از یکسو موضوعی مهم و برای کارگران به مثابه نقض جدی حق داشتن کار، امنیت شغلی، برقراری بهره کشی همراه با خطرات ناشی از نبود ایمنی و بهداشت کار، نبود تامین اجتماعی و چشم پوشی از کلیه مزایای شغلی و اجتماعی و در ‌‌نهایت افزایش فقر و تنگدستی است و از سوی دیگر در بعد کلان آن نقض حقوق کار و بی‌اثر شدن حمایت‌های قانونی در ابعاد ملی و بدعتی در قانون گزاری و قانون گریزی توسط دولت‌ها و کارفرمایان است.
به باور این فعال مستقل صنفی کارگری، طرح استاد - شاگردی اگر چه در نگاه اول به عنوان شیوه‌ای منسوخ شده جلوه گر شود اما به واقع همانند همه شیوه‌های قرون وسطایی و واپسگرایانه و ارتجاعی است که بنا به شرایطی امکان باز تولید و کاربردی شدن را می‌یابند(مانند طالبانیسم در عرصه سیاست جهانی در اوج مدرنیسم) و چنانچه باطل نشود، هر آینه می‌تواند در زندگی امروز و حتما فردای فرزندان ما تاثیر گذارد.
این عضو کارزار مخالفت با طرح استاد و شاگردی در ادامه نوشته است: بازخوانی طرح مورد نظر نشان از وجود دیدگاه‌های به غایت عقب مانده و غیر انسانی است که در تبیین روابط کار به سود دارندگان سرمایه صورت گرفته است و عدم مقابله با آن در بعد کلان درنهاد دولت نشان از توانمندی و قدرت و نفوذ اقتصادی صاحبان این دیدگاه است.
وی یادآوری اینکه شرایط اجرای این طرح از پیش فراهم شده و تا حدودی هم در جاهایی اجرایی شده و کارگران بطور کلی از این طرح بی‌خبر و از نتایج زیان بار آن نیز آگاهی نیافته‌اند، در دنباله یادداشت خود می‌نویسد: شرایط سیاسی اجتماعی دستخوش تغییراتی است که سویه اصلی آن هرچه باشد به سود کارگران و مزد و حقوق بگیران نیست چرا که نه در کوتاه مدت موضوع اشتغال و رفع بیکاری(مفروض بر اینکه برنامه‌هایی برای کنترل بحران اقتصادی وجود داشته باشد) رفع خواهد شد و نه تولید به عنوان تنها راه گشای توسعه اقتصادی در کوتاه مدت نتایج لازم را به بار خواهد آورد. ضمن اینکه این طرح درحال حاضر بیشتر در عرصه خدمات کارآمدی دارد.

اجرای شیوه نامه استادشاگردی و چند نمونه واقعی

اکبری بابیان اینکه افزایش نرخ بیکاری و بالا بودن شمار جویندگان کار بستر مناسبی است تا این طرح با اندکی تغییر کاربردی شود؛ با ذکر چند مثال به تشریح وضعیتی که در یک سال گذشته با اجرای شیوه نامه استاد شاگردی در مناسبات بازار کار ایران ایجاد شده پرداخته است و می‌نویسد، به عنوان نمونه یکی از دوستان برای اطلاع از چند و چون اجرای طرح استاد شاگردی و مواضع سازمان آموش فنی و حرفه‌ای کشور به یکی از واحدهای این سازمان مراجعه می‌کند که مشروح آن قابل توجه است:
پرسشاز مسوول مربوطه: ما برای داشتن شاگرد چه کاری باید انجام دهیم؟
پاسخ: شما درخواست بنویسید، فرم‌های مربوطه را پر کنید اگر کسی را به عنوان شاگرد دارید معرفی کنید و یا ما کسانی را به شما معرفی می‌کنیم. کار تمام است.
پرسش: واقعا می‌توانیم مزد ندهیم؟
پاسخ:بله این قانون استاد شاگردی است. حالا اگر شما بخواهید می‌توانید مبلغی حدود صد، صد و پنجاه تومان به عنوان شاگردانه طوریکه مشکلی پیش نیاید، پرداخت کنید.
پرسش:چند تا شاگرد می‌توانیم داشته باشیم؟
پاسخ:محدودیتی وجود ندارد.

این فعال مستقل کارگری در خاتمه این نقل و قول نتیجه می‌گیرد که در مناسبات استاد شاگردی خبری از پرداخت دستمزد به کارگر نیست و تنها قرار است کارفرما مبلغ ناچیزی را به عنوان «شاگردانه» آنهم طوری که «مشکلی پیش نیاید» پرداخت کند(احتمالا منظور این بوده که مستمر نباشد و یا نامی برآن نگذارید که جنبه حقوق و دستمزد پیدا کند).
وی سپس به ذکر مثال دیگری پرداخته و می‌نویسد: در یک کارخانه داروسازی دانش آموخته مقطع دکتری برای استخدام مراجعه کرده است. برای ایشان حداقل دستمزد را تعیین کرده‌اند و در اعتراض به این تعیین مزد به او گفته شده است: درست است که شما دکترا دارید ولی در دانشگاه کار یاد نگرفته‌اید، شما اینجا باید یکسال شاگردی کنید بعد از آن حقوق کارتان را تعیین می‌کنیم.

اکبری بابیان اینکه هدف او از ذکر این مثال‌ها تلاش برای نشان دادن اوج فاجعه‌ای است که با به اجرا درآمدن شیوه نامه استادشاگردی در مناسبات بازار کار کشور رخ داده است، می‌افزاید: این تازه اول کار است چرا که طبق اخباری که سازمان فنی حرفه‌ای منتشر کرده است تا کنون بیش از صد هزار نفر طی مدت ابلاغ دستور العمل زیر پوشش این طرح قرار گرفته‌اند.

پاسخ به منتقدان کارزار

عضو کارزار مخالفت با اجرای طرح استاد شاگردی در دنباله یادداشت خود به ماهیت منتقدان و مخالفان اجرای شیوه نامه استاد شاگردی پرداخته و می‌نویسد: انتظار می‌رود که منتقدان این دستور العمل(طرح استاد - شاگردی) از میان کارگران، روشنفکران این طبقه، سازمان‌های کارگری مدافع واقعی کارگران و یا حداقل مدعیان دفاع از حقوق کار و کارگر باشند.

اکبری همچنین در ادامه درباره اشخاص و گروه‌هایی که به فعالیت کارزار نقدهایی وارد کرده‌اند، چنین می‌نویسد: منتقدین کارزار علیه طرح استاد شاگردی پس از یکسال خاموشی(اصرار براین خاموشی دارم) و احتمالا بی‌اطلاعی از این طرح حالا با جریانی مواجه می‌شوند که برای ابطال این طرح ضد کارگری برخاسته‌اند و با ارزیابی این جریان در می‌یابند ائتلافی بین مجمع نمایندگان و فعالان مستقل شکل گرفته تا کارزار را سامان دهد. بسیار طبیعی و بدیهی است که در گام اول به جوهر اصلی ماجرا پی ببرند اما بسیار غیر عقلایی و نادرست است که برداشت‌های نادرست خود را تا آنجا تعمیم دهند که این کارزار را «خیمه شب بازی» مجمع، و شرکت کنندگان در آن را بازیچه قلمداد کنند و از اینجا به این نتیجه برسند که این کارزار موجب شرایطی برای «حضور در اجلاس نهادهای دولتی، توهم پراکنی نسبت به این نهاد‌ها و رسمیت بخشیدن به موجودیت ناقابل آن‌ها» را نمایش دهند و به حساب خودشان افشاگری کرده باشند.
این فعال مستقل کارگری می‌افزاید: با فرض اینکه همه ادعاهای این مغالطه گران درست باشد و «نمایندگان مجمع عالی همه از سرمایه داران باشند و با دستور وزارت کار دولت دهم تشکیل شده باشند، هدفشان بازی سیاسی رقابتی جناح‌های حکومتی است و در کنار آن تلاش فردی از مجمع برای بازپس گیری کرسی‌اش درهیات امنای سازمان تامین اجتماعی است،» اما این ادعا باعثنمی‌شود که ما در یک نگاه ساده انگارانه از مخالفت با اجرای طرحی به آن حد مهم که می‌تواند حقوق کار را به مخاطره جدی افکند چشم پوشی کنیم.
وی بابیان اینکه مبارزه طبقاتی به ویژه در ایران دچار آنچنان پیچیدگی و بغرنجی‌هایی است که با آوردن دلایلی‌ گاه راست و‌ گاه ناراست نمی‌توانیم از آن بگریزیم. می‌افزاید: کجا می‌توان سود و یا زیان شرکت در مبارزه به سود حقوق کار را سنجید؟ مگر جز این است که اصل منافع آنی و آتی کارگران است که دمادم مورد هجوم قرار گرفته و می‌گیرد؟ مگر جز حضور در میدان و تلاش برای برجسته و آشکار کردن این هجوم‌های مداوم می‌توان به آگاهی کارگران برای حضور واقعی خود آنان برای مقابله با خطراتی که زندگیشان را تهدید می‌کند، کاری کرد؟
این عضو کارزار مخالفت با طرح استاد شاگردی در ادامه در پاسخ به یکی از منتقدان این کارزاز که مدعی است: «هدف از تشکیل این کارزار و حضور فعالان کارگری در آن نتیجه کشیده شدن دامنه اختلاف‌های میان جناح‌های سیاسی غالب و مغلوب به مسائل صنفی کارگران و در ‌‌نهایت ایجاد محدودیت بیشتر برای فعالان کارگری است، می‌نویسد:
۱ - چه دلیلی دارد جناحی از حاکمیت بیاید و برای فشار بر جناح رقیب نیروی کار را به گروگان گیرد آنهم در شرایطی که آن جناح به قول نویسنده از قدرت برکنار شده است و خودش در زمان حاکمیت بر دستگاه اجرایی «طرح استاد شاگردی» را تصویب کرده است؟ در حالیکه این جناح اسباب بهتری مانند‌‌ همان بهانه پوپولیستی و فریب کارانه یارانه‌ها را هنوز هم در دست دارد و می‌تواند روی آن بیشتر و بهتر مانور کند؟
۲ - چرا یک تشکل رسمی(مجمع نمایندگان که نویسنده منتقد ما آن را به جناح دولت قبل نسبت می‌دهد) درست‌‌ همان موقع که طرح استاد شاگردی تصویب و برای اجرا ابلاغ می‌گردد به دیوان عدالت اداری علیه وزارت کار شکایت می‌برد؟ این خود زنی چه معنایی می‌دهد؟
۳ - آیا ابطال طرح استاد شاگردی ضرورت دارد یا نه و اگر جواب مثبت است کارزار راستین علیه آن چگونه است؟ و چرا نویسنده محترم خطوط بالا و دوستان همفکر ایشان از یک سال پیش تاکنون برای ابطال این مصوبه غیر قانونی و ضد کارگری هیچ اقدام عملی و کارزار راستینی به راه نینداخته‌اند؟
۴ - عبارت آخرین این نظریه مبنی براینکه در بهترین حالت حضور فعالان کارگری در این کاراز مخلفت با طرح استاد شاگردی می‌تواند به محدویت بیشتر برای فعالان کارگری منجر شود، آنچنان است که مرغ پخته را به خنده وامیدارد، سوال از نویسنده این است که آیا اجرای طرح‌هایی از این دست سرکوب دستمزد‌ها را در پی ندارد؟ دامنه عدم امنیت شغلی کارگران شاغل را گسترش نمی‌دهد؟ بیکاری و کاهش نرخ دستمزد‌ها را در پی ندارد؟ این همه برای مبارزه جدی علیه این طرح و شرکت در کارزار کافی نیست؟ اگر فعالان کارگری برای بسیج کارگران در راه برچیدن چنین طرح‌های خانمان برباد ده حاضر به مبارزه نیستند پس چه کاره‌اند؟ چرا باید به خاطر ابطال چنین طرح ضد کارگری بین فعالان کارگری اختلاف بروز کند؟
۵ - چه کسی دوستانی را که با مجمع موافقتی ندارند مجبور کرده است در کنار مجمع و به شیوه کمیته راهبری کارزار علیه طرح استاد شاگردی عمل کنند؟ طرحی به غایت ضد کارگری تصویب، ابلاغ و اجرایی شده است. هر فرد، گروه و نهاد کارگری می‌تواند بسته به امکانات و مقدورات و خلاقیت‌های فردی و گروهی در راه ابطال این طرح بکوشد. چرا دست روی دست گذاشتید تا حالا برای اثبات دروغین بودن کارزار به زحمت بیافتید؟

اکبری در ادامه به شرایط محدود تشکیل نهادهای صنفی کارگری در قانون کار اشاره کرده و می‌نویسد: این واقعیت نیز کتمان ناپذیر است که در حال حاضر تشکیلاتی که براساس قوانین موجود شکل گرفته‌اند و به لحاظ ساختاری و هم از نظر منابع خواسته یا نا‌خواسته در قلمرو نهاد‌های وابسته به سیستم دولتی ارزیابی می‌شوند؛ در عین حال مانند هر پدیده دیگری متاثر از شرایط، عملکرد‌ها و‌ گاه جهت گیری‌هایی خلاف آنچه برایشان دیکته شده است خواهند داشت. همانگونه که در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رویکرد‌های غیر منتظره‌ای را شاهد هستیم باید انتظار تغییراتی را گرچه اندک و ناچیز در حوزه‌های گوناگون داشت. این هم بخشی از پیچیدگی‌ها و بغرنجی‌هایی است که با نگاه ساده انگارانه فقط با تئوری توطئه قابل تحلیل و تفسیر است.
این فعال مستقل کارگری در ادامه پاسخ به این انتقاد که وی با آگاهی از سابقه تشکیل مجمع عالی نمایندگان کارگری به عنوان یکی از اعضای کارزار مقابله با طرح استاد شاگردی در این کارزار عضویت فعال دارد، می‌نویسد:
در درستی این موضوع که‌شناختی از تشکل‌های موجود وجود دارد شکی نیست اما در باره اینکه اکثریت اعضای این نهاد آنگونه است که ایشان می‌گوید و براساس شناخت درست یا نادرست خود حکم صادر می‌کند و انتظار دارد که دیگران نیز بپذیرند، تنها تراوشات ذهنی بیمار است که بر اسبی سوار به قصد نابودی دشمن برآسیاب‌های بادی می‌تازد!
کارزار علیه طرح استاد شاگردی نه آنگونه که افرادی از این دست آرزومند آنند که با توجه به میزان تلاش و همتی که پشتوانه آنست فرجام خواهد یافت. اگر ابطال این طرح نتیجه این تلاش‌های صادقانه باشد درستی راهی که برگزیده‌ایم می‌تواند تجارب ارزشمندی را برای جنبش کارگری باقی گذارد. ارزیابی دستاوردهای این تلاش هرچه باشد؛ ثبت خواهد شد و این محک تجربه کارزار است که هر آنکس در اوغش باشد؛ رسوا و سیه رو خواهد کرد!

کارزار و مغالطه‌های پیرامون آن

این فعال مستقل کارگری در ادامه در توصیف شرایط تشکیل و فعالیت این کارزار می‌نویسد: شرکت در کارزاری که یک سوی میز مذاکره برای همکاری حول هدف معین، تشکلی دارای شخصیت حقوقی و قانونی و سوی دیگر آن افرادی مستقل نشسته‌اند، اتفاقی و تصادفی نیست و حاضرین حداقل شناخت لازم را نسبت به یکدیگر داشته‌اند و یا به دست آورده‌اند و آگاهانه پای در همکاری بر سر موضوعی گذارده‌اند که به اهمیت آن نیز واقفند. درنتیجه قرار نیست به یک همکاری دراز مدت و بی‌قاعده تن در دهند و یا در مقابل آنچه در این همکاری رخ می‌دهند احساس مسوولیت و مسوولیت پذیری نداشته باشند و طبیعی است که هوشیاری کامل و قابل انتظاری را همواره به خرج دهند.
وی بابیان اینکه فعالان مستقل کارگری عضو کارزار نیز به نقصان‌های ناشی از تمرین نداشتن در این گونه ائتلاف‌ها واقف بوده و می‌دانند که این نوع تشکل‌ها آموزش دیده‌اند که به لابی‌گری و چانه زنی در بالا بیشتر از مراجعه به افکار عمومی و موکلین خود اهمیت می‌دهند می‌افزاید: این هم تصادفی نیست و نتیجه کارکرد‌ها و آموزش‌ها و ترتیب و تربیتی است که سالیان دراز در تشکل‌های رسمی کارگری رایج شده و در همه کسانی که از این «تشکل‌ها» با هر انگیزه‌ای خارج شده و می‌شوند، وجود دارد. برخی از تربیت یافته‌های چنین تشکلهایی اساسا تفکر قیمومیتی نسبت به کارگران داشته و دارند و برخی نیز «سرباز» دیگرانند تا وکیل کارگران. دانستن این‌ها هوشیاری بیشتری می‌طلبد که بسته به اعتبار هدف مشترک باید به کار بسته شود.
اکبری بایادآوری ایکه در کارزاری مانند کارزار مخالفت با طرح استاد شاگردی برخلاف رویه حاکم بر تشکلهای رسمی کارگری، همه شرکت کنندگان به عنوان شخصیت‌های حقیقی و حقوقی از رای برابر برخوردار بوده و هستند و شرکت آن‌ها تابع هیچ شرطی از سوی مجمع عالی نمایندگان کارگران نبوده هیچ یک از اعضا عنوانی غیر از عضو کارزار ندارند.
وی در پاسخ به منتقدان این کارزار می‌نویسد: ما در کمیته راهبری کارزار علیه «طرح استاد شاگردی» مشارو مجمع عالی نبوده و نیستیم و همانگونه که درگزارشات رسمی منتشر آمده است به عنوان فعالان مستقل شناخته شده‌ایم. چنانچه نامی جز این و یا انتظاری جز عمل به توافقات در کمیته از اعضای کارزار تصوُر و تصویر شود و یا گزارشی خلاف اهداف و نقش هر یک از اعضا از هر سو؛ ارایه شود؛ قطعا نادرست و به بی‌اعتباری کارزار منجر خواهد شد. امکانات موجود در نزد مجمع عالی نمی‌تواند و نباید حق ویژه‌ای برای این نهاد به عنوان عضوی از کارزار ایجاد کند و نقش هر یک از اعضا را تحت تاثیر قرا دهد. در هر ائتلاف، قواعد نوشته و نانوشته‌ای وجود دارد که چنانچه یکی از طرف‌های درگیر آن قواعد را رعایت نکند؛ حتی در لحظات پایانی و دست یابی به اهداف تعیین شده نیز قواعد و توافقات زیر پا نهاده شود و حقوق برابر اعضای ائتلاف محترم شمرده نشود؛ تلاش‌های جمع به نتایجی خلاف اهداف ائتلاف می‌انجامد و صورت‌های زیر ممکن است رخ دهد:
۱ - اتئلاف بی‌نتیجه به پایان رسد.
۲ - ائتلاف در مسیری خلاف و به زیان اهداف آن جهت یابد.
۳ - هریک از طرف‌های ذینفع از ائتلاف خارج شوند.
۴ - قابلیت پیگیری اهداف ائتلاف از سوی هر یک از ذینفع‌ها با مشکلات جدی مواجه شود.
۵ - امکان برگزاری ائتلاف‌های دیگر به دلیل بی‌اعتمادی ناشی از عدم رعایت حقوق برابر در این جمع از دست برود.

وی بابیان اینکه تشکیل کارزار مخالفت با طرح استاد شاگردی و عضویت فعالان مستقل کارگری در آن نه یک آزمایش قضا قدری که یک بازی در میدانی است که هوشیاری، خلاقیت و تجاربی خاص خود را می‌طلبد، می‌نویسد: این یک بازی است با خطرات و مخاطرات خاص خود و نیازمند ایمن سازی فضای همکاری از هر گونه رفتار احتمالی فرصت طلبانه و سود جویانه‌ای که می‌تواند از هر سو سر زند.
وی در انتقاد از موضعگیری برخی منتقدان این کارزار می‌نویسد: چرا چوب تخطئه را به دست گرفته و بر قامت نازک کسانی می‌نوازید که گناهی جز تلاش برای ابطال طرحی به غایت ضد کارگری را در سر ندارند؟
اکبری در ادامه یادداشت خود چنین می‌نویسد: من در اینجا یاد آور می‌شوم که در همین اندازه از پیشبرد کارزار کاستی‌های جدی وجود داشته است و برخی بی‌دقتی‌هایی هم در ارایه گزارشات کارزار انجام شده است که با تذکر این گزارشات اصلاح و یا حداقل تکرار نشده‌اند. ما می‌دانیم که امکانات فنی کارزار از جمله «ای میل» و آدرس‌های مراجعه به کارزار در اختیار مجمع قرار دارد و نتایج کارزار و گزارشات آن و بازخورد‌ها بایداز طریق دبیر مجمع در اختیار کمیته راهبری کارزار قرار گیرد و از طریق این کمیته به اطلاع کارگران برسد، با این حال در عین اعتماد متقابل در این همکاری ناگزیر به اعتماد یک سویه هر قیمتی به مجمع نیستیم؛ در این میانه ممکن است اختلالاتی حادثشود و به عنوان مثال در گزارشات از میز خبری کارزار تنها نظرات یکی از اعضای میز در تارنمای رسمی این نهاد رسمی انتشار یابد. همه این‌ها رصد خواهد شد و در صورتی که مواردی ناقض هدف کارزار باشد برای اطلاع کارگران حداقل از جانب صاحب این قلم بیرونی خواهد شد تا به عنوان تجارب ناشی از برقراری چنین ائتلاف‌هایی درآینده چراغ راهنمای کسانی باشد که در این مسیر گام می‌نهند.
وی بابیان اینکه برخی از اظهارات منتقدین کارزار معطوف است به اینکه نامه سرگشاده و سایر اقدامات کمیته راهبری کارزار را به نام شخص خاصی نسبت دهند؛ می‌افزاید: نامه سرگشاده، فراخوان، برگزاری میز گرد‌ها و هر اقدامی صورت گرفته است ناشی از خرد و تصمصم همه اعضای کمیته است و انتشار آن و یا مثلا ماموریت فلان شخص برای ارایه نامه سرگشاده به وزارت کار بخشی از تقسیم کاری است که در کمیته صورت گرفته و این کار نه از اعتبار کار جمعی می‌کاهد و نه قاعدتا به اعتبار فردیِ عضوی از کمیته بیش از آنچه هست می‌افزاید.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز