خبرگزاری کار ایران

جوابیه‌ «م.م.ا.ن» به گزارش مرد هزار چهره

پس از انتشار گزارشی با عنوان «مرد هزار چهره» در روزنامه «شرق»، «م.م.ا.ن» با ارسال جوابیه‌ای خواستار انتشار آن در روزنامه شد

به گزارش ایلنا به نقل از شرق، متن این جوابیه به شرح زیر است:

باسمه تعالی
برادر گرامی جناب آقای مهدی رحمانیان
مدیر مسئول محترم روزنامه شرق
با سلام و تحیت

انتشار مطلبی در صفحات اوّل و نوزدهم در آن روزنامه در تاریخ ۲۳ دی ماه با تیتر «مرد هزار چهره»!! مرا آن داشت توضیحات ذیل را به ارسال نمایم.

هر چند ارسال این نوشتار به شما، ‌زیره به کرمان بردن است (البته هم در مقام علم به آن و هم در مقام عمل) لکن به مصداق کریمه «فذکرفان الذکری تنفع المؤمنین» و اینکه ایمان دارم نسبت به عملیات روانی و زنجیره‌ای رسانه‌ای برای اقدامات کاسبکارانه رسانه‌ای بیگانه نیستید، لذا بر خود فرض دانستم که مطالب ذیل را به عنوان تذکار از یکسو و بر اساس ((قانون)) از سوی دیگر جهت درج در روزنامه شرق برابر مفاد قانون مطبوعات در‌‌ همان صفحات و ستون و قلم و تی‌تر، ‌در اولین شماره تقدیم نمایم:

پوشیده نیست که در شریعت مطهره و فرقه حقّه امامیه تا چه حد بر «حفظ آبروی مؤمن» توصیه شده است آنسان که عِرض مؤمن، دارای حرمتی أعظم از نفس و مال وی شمرده شده است و این امر أکید، ‌با دقت و احتیاط تام، توسط سلف صالح امامیه – که تربیت یافتگان چنین مکتبی بوده‌اند – مراعی بوده است.

اگر نبود این إذن الهی در کریمه ((لایحب الله الجهر بالسو من القول الا من ظلم)) قطعاً‌صاحب این نوشتار، اینگونه با حساسیت به این موضوع نمی‌نگریست. امید آنکه شما که (إن شاء الله) توقف کامل دارید که حضرت حق، هم بندگان را پیرامون ((افعال)) مؤاخذه خواهد نمود و هم پیرامون ((تروک)) و با عنایت به إعتذار حضرت زین العابدین (سلام الله علیه) ((اللهم إنی أعتذر الیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم أنصره)) دقت و توجه افزون تری به اظهارات و موضع گیری‌های خود داشته باشید و به جای تباه آخرت خود، تقوا در رفتار و گفتار و کردار و نوشتار خود داشته باشید.

شجرة طیبة اسلام عزیز از زمانی که توسط حضرت ختمی مرتب رسول أعظم (صلی الله علیه و آله) غرس گردید تاکنون، ‌متحمل هجمه‌های بی‌شماری، چه از جانب گرویدگان ظاهری به اسلام (که طبقه لئیمه منافقین را تشکیل می‌دادند) و چه از جانب دشمنان عیان (که کفار ومشرکین را در بر می‌گیرد) شده است و این سنت همیشگی تاریخ بوده است که به اقتضاء اختیار انسان، گریزی از آن نبوده است. (اناهدیناه السبیل اماشاکرا و اماکفورا)

خداوند متعال همچنان که در عمر أنبیاء عظام (ص) نیز از طرق غیبی به هنگام اوج فشار و استیصال مؤمنان، ‌ایشان را مدد نموده است، این بار نیز از جانب فردی از سلاله أنبیاء و اولیاء و در سیره أنبیاء و اولیاء، حضرت امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) که حقا واجد روح الهی و نفس مسیحایی بوده است را بر همه أبناء بشر (عموماً‌) و امت اسلام (خصوصاً) و پیروان مکتب نورانی تشیع بالاخص، ‌منت نهاد و با مجاهدت این شخصیت بی‌نظیر پس از ائمه اطهار (علیهم السلام) و تحمل مصائب و شدائد فراوان توسط معظم له و آنان که با خون خویش، ‌دعوت این داعی الی سبیل الله را اجابت کردند، حکومتی تشکیل شد که این بار با بهره گیری از تجارب تلخ پیشین و نیز درایت مقتدا و جانفشانی امت، ‌مانع از آن شد که این نعمت واسعه از مؤمنین سلب گردد.

اهمیت در خور توجه بر قراری حکومت اسلامی توسط امام راحل عظیم الشان (قدس سره) تنها در این نبوده است که نظام استبداد را سرنگون نموده و بنیان‌های استکباری را به لرزه در آورده است و معادلات نظام سلطه را به نفع مستضعفین، ‌تغییر دهد (که اگر فقط یکی از این‌ها باشد نیز، نعمت بزرگی به شمار می‌رود) بلکه با وجود همه موارد مذکور، ‌اهمیت آن در بعد نظری، یعنی حاکمیت اندیشه و قرائنی از اسلام ناب محمدی (ص) است که بر خلاف نظریاتی که موازین دینی را تبعیض وار نگریسته و برای آن به نحو اسلام سکولار (!؟) حداقل و حداکثری لحاظ می‌کنند و باخلاصه نمودن دین در جنبه‌های فردی، به معارضه با موازین اجتماعی و حکومتی اسلام می‌پردازند (نومن ببعض و نکفر ببعض) امام عظیم الشأن (قدس سره) به عنوان فقیه محیط به فقه اکبر، توانست پس از قرون متمادی، ‌گفتمان حکومت اسلامی را تبیین و تحقق ببخشد و پس از رحلت ملکوتی ایشان به جوار رحمت ربوبی، خلف صالح ایشان حضرت آیت الله خامنه‌ای (ادام الله ظله الشریف) با زعامت داهیانه خویش، حقا در گردنه‌های پر خطر، کشتی حکومت اسلامی را به بهترین وجه، ‌هدایت و مصئون از آسیب داشته‌اند و تحقق بخش آیه کریمه ((ولو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات)) بوده‌اند.

پیرامون آنچه در رابطه بافرهنگ آشتی و حقیر نگارنده حواشی آن، کیهان در تاریخ‌های ۱۳/۵/۱۳۸۸ و ۲۱/۵/۱۳۸۸ اقدام به افشای آن کرد و شما به آن استناد نمودید:

صاحب امتیاز روزنامه فرهنگ آشتی از تاریخ ۲۲/۰۷/۱۳۸۲ (شرکت نشر اندیشه مهر) می‌باشد و مستند به مفاد قانون تجارت آقای ع. ع هیچگونه سهامی در شرکت نشر اندیشه مهر (بر اساس صورتجلسات ثبت شده در دفا‌تر ثبت شرکت‌ها و مؤسسات غیر تجاری و رونامه‌های رسمی) نداشته و مجمع عمومی نیز ایشان را از کلیه سمت‌های قانونی مدیریتی عزل نموده بود و به تبع آن مستند به ماده ۱۴ قانون مطبوعات، صاحب امتیاز روزنامه فرهنگ آَشتی در تاریخ ۲۳/۰۳/۱۳۸۸ طی نامه شماره ۸۳۲۳ اقدام به عزل وی از سمت مدیر مسئول روزنامه نموده و مراتب را به دبیرخانه هیئت نظارت بر مطبوعات و اداره کل مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی و وی اعلام نموده است.

در همین راستا مدیر کل وقت مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی نامه شماره ۲۱۵۳/۱۲۴ مورخ ۲۴/۰۴/۱۳۸۸ با اعلام وصول آن، مراتب مربوطه را به صاحب امتیاز روزنامه (شرکت نشر اندیشه مهر) اعلام نموده ا و متعاقب آن طی نامه شماره ۴۸/۸۵۱۰ مروخ ۱۰/۰۵/۱۳۸۸ مدارک لازم مدیر مسئول اعلامی جدید توسط صاحب امتیاز ارسال گردیده و بنابراین هم ((عزل)) و هم ((معرفی)) مدیر مسئول جدید در زمان مقرر قانونی صورت پذیرفته است.

روزنامه مربوطه در هر ۲ مطلب اعلامی مذکور و همچنین نامه (منتشره) ع. ع، حذف نام مدیر مسئول را (بر خلاف قانون) در شناسنامه روزنامه تکرار نموده است. ادبیات پذیرش مسئولیت در یک جریده، آشنایی مقدماتی با قانون مطبوعات است لذا مستند به ماده ۱۴ قانون مطبوعات، ‌صاحب امتیاز در صورت عزل و... مدیر مسئول، ۳ ماه فرصت دارد اقدام به معرفی مدیر مسئول جدید نماید و تا زمان معرفی و طی مراحل قانونی و تایید توسط هیئت معظم نظارت بر مطبوعات، کلیه مسئولیت‌های مدیر مسئول (مندرج در قانون مطبوعات) به عهده صاحب امتیاز است. ضمناً‌مستند به مفاد ماده ۳۲ قانون مطبوعات که اشعار می‌دارد: (هر کس در نشریه‌ای خود را بر خلاف واقع صاحب پروانه انتشار یا مدیر مسئول معرفی کند یا بدون داشتن پروانه به انتشار نشریه مبادرت نماید. طبق نظر حاکم شرع با وی رفتار خواهد شد. مقررات این ماده شامل دارندگان پروانه و مدیران مسئولی که سمت‌های مزبور را طبق قانون از دست داده‌اند نیز می‌شود)

اقدام آن روزنامه و ع.ع در معرفی وی به عنوان مدیر مسئول، ‌با توجه به برکناری وی و فقد سمت جرم می‌باشد. پیرامون عناوین مجرمانه و اتهامات و مطالب خلاف واقع و کذبی که روزنامه کیهان و ع. ع به اینجانب و روزنامه فرهنگ آشتی منتسب نموده‌اند با توجه به رسیدگی به مطالب منتشره در مراجع قانونی، به زودی موضوع رسیدگی و مشخص خواهد شد که جاعل و کلاهبردار و شارلاتان و مرد چند چهره و... چه کسی بوده است؟ بی‌شکشان هر مسلمان و مؤمنی و همچنین حقیر نگارنده، ‌اولیتر از آن است که ادبیات حاکم در مطالب آن را با‌‌ همان ادبیات پاسخ دهم. لذا تصمیم در این رابطه را به رسیدگی مراجع قضائی منوط می‌نمایم.

موضع صریح اینجانب نسبت به آیت الله هاشمی رفسنجانی و اطرافیان ایشان را می‌توانید حتی در آرشیو‌‌ همان روزنامه در مرحله اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم (با اندکی مداقه) ملاحظه کنید. اعضاء حزب کارگزاران سازندگی در دولت سازندگی خدماتی را در عرصه‌های اجرایی از خود بر جای گذاشته‌اند اما زمانی که وارد مشی سیاسی و حرکت گروهی بعضاً در قالب لیبرالیسم و گفتمان تکنوکراتی به دور از اندیشه‌های امام (ره) و مشی رهبر فرزانه انقلاب شده و بعضاً از مسیر خدمت رسانی خارج و محدود به یک گروه سیاسی با کارکرد امروزی خود شدند. گرچه تشکیل حزب کارگزاران نه به اذن آقای هاشمی رفسنجانی بوده است نه اراده ایشان. ولی عملکرد و اظهار نظر بعضی از این‌ها، بیشترین آسیب را به ایشان وارد نموده است. کلیه احزاب، ‌گروه‌ها، ‌تشکیل‌ها و شخصیت‌های دلسوز این نظام مقدس و اسلام عزیز نه تنها از این مشی (لیبرالیستی) تبری می‌جویند بلکه آرمان‌ها و اعتقادات خود را در چارچوب تفکرات امام (ره)، ‌رهبری معظم و امتداد خود شهدا می‌دانند لذا در مواردی که رسانه‌ها، سیاست‌ها و روزنامه هااین خط مشی را به صورت صادقانه و به دور از جهت گیری‌های سیاسی خاص گروهی و فردی دنبال نمایند نه تنها آن اقدام را بسیار ارزشی و پسندیده می‌شمارم بلکه تمام سعی و تلاش خود را در مسیر هم صدایی با این گفتمان اصولگرایی معقول واقعی نیز به کارر می‌بندم، ‌چرا که خود را فدایی اسلام، سرباز ولایت و عنصری اصولگرای اصلاح طلب و منتقد و معقول می‌دانم.

به عنوان کوچک‌ترین عضو جامعه از جنابعالی می‌پرسم آیا استراتژی جابه جایی مهره‌ها در جریان اصولگرایی حقیقی و قرار دادن بهتر (آنچنان که در مجلسین هشتم و نهم بر اساس توافق درون گروهی و عقل جمعی اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان رخ داد تا از یک سو چهره‌ای ارزشمند به جای یک شخصیتی گرانقدر در پست ریاست مجلس قرار گرفته و از سوی دیگر پویایی درونی با وجود مهره‌های پایان ناپذیر این تفکر اصیل و گرانسنگ به نمایش گذارده شود) اقدامی ناپسند و ناموفق بود؟ اگر همه ما بر اساس تکلیف و وظیفه، به دفاع از اسلام وولایت پرداخته و مقتدرانه قائل به حفظ تفکر و جریان‌های اصولگرایی و اصلاح طلبی حقیقی بوده و هستیم «می‌بایست از اصرار و پافشاری روی یک فرد و گروه خاص دست برداشته و در این راستا عمل به تکلیف نماییم.»

در دولت سابق یکی از مدیران مسئول روزنامه‌ها در یک نشست صنفی از تضییقاتی سخن به میان آورد که همچون استخوانی در گلو، فعالان مطبوعاتی کشور را دچار خودسانسوری، ‌دل آزردگی و بی‌انگیزگی کرده است. این مدیر مسئول معترض در آن نشست یادآور شد که هر روز که می‌گذرد از ترس احضار، ‌اخطار، تهدید به تعطیلی و توقیف عنقریب نزدیک است که بندبند وجودمان از هم بگلسد و این موضوع سخت خبرنگاران را محتاط و به اصطلاح دست به عصا کرده و این در حالی است که برخی مدیران رسانه‌ها در هر دولتی به پشتوانه برخی ارتباطات خاص و ارتباطات ویژه! هر چه می‌خواهند می‌نویسند، ‌... می‌کنند، حتی ککشان هم نمی‌گزد!

کاملاً حیاتی است که از شما بپرسم برادر عزیز! ایننوع ادبیات تحقیر آمیز، ‌خشن و تهاجمی که می‌خواهد پایان بپذیرد؟!

ما مسلمانیم و در سیره امامان بزرگوار شیعه، صفحات درخشانی از برخورد اخلاقی و خداگونه اهل بیت (ع) حتی با کفار و مشرکان – وجود دارد. امام ششم (ع) با منکران وجود خداوند رحمان ساعت‌ها به گفت‌و‌گو می‌نشست و آن‌ها را با احترام و می‌ه‌مان نوازی موررد استقبال و بدرقه قرار می‌داد اما‌‌ همان زمان، ‌عده‌ای از متحجران دگم اندیش (که مثلاً شناسنامه مسلمانی در دست داشتند) در کوچه‌ها و خیابان‌ها ی شهر جار می‌زدند که: «جعفر بن محمد (ع) با نجس‌ها نشست و برخاست می‌کند پس....»

بر همگان آشکار است که متاسفانه سوء استفاده از پرچم خط امام (ره) طی این سال‌ها همواره مستمسکی بوده که عده‌ای مخالف خود را به بهانه آن به انواع و اقسام زخم زبان‌ها، ‌فحاشی‌ها، متلک پراکنی‌ها و اهانت‌ها مورد تاخت و تاز قرار داده‌اند، ‌حال آنکه خودشان یا پیشینه قابل اشاره‌ای در انقلاب و همراهی با امام امت ندارند یا آنچنان پیشنیه اپسیلونی و اندکی دارند که در قیاس با سوابق بزرگانی که این روز‌ها بر چهره آنان پنجه کشیده می‌شود، قطره‌ای برابر دریاست.

با‌‌ همان ادبیاتی درباره «مرد هزار چهره»!! نوشتید که همواره مخالف آن بودید و هستید!! محل تأسف است که در نوشتاری که به اینجانب منتسب نمودید تناقضات آشکار و بدیهی وجود دارد ولی فارغ از آن در صدر نوشتار استناد به مطالبی از کیهان می‌کنید.

صاحب این نوشتار چند روزی است که مطالب شما را در چند خبرگزاری و سایت خبری و روزنامه‌ای با مشی اصولگرائی ملاحظه نموده و حتی پاسخ دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی و دفتر نشر معارف را. ولی بنا بر سکوت گذاشتم ولی وقتی تحلیلی غیر حرفه‌ای و غیراخلاقی در روزنامه تحت مدیریت شما رویت نمودم، لازم دیدم این پاسخ را تهیه و ارسال نمایم.

بهتر بود بجای تکه برداری از مطالب منتشر شده در رسانه‌های الکترونیکی و مکتوب درباره مواضع سیاسی اینجانب، تناقضات مواضع اینجانب را بیان می‌کردید. البته با اندکی تأمل در مطالب منتشر شده علاوه بر تناقضات آشکار، مطالب خلاف واقع و حاوی افتراء نیز وجود دارد.

بزرگ‌ترین آفت اخلاق «مطلق گرائی» است در مواضع اینجانب کراراً از مصادره بزرگان نظام به نفع افراد و جریانهای سیاسی تذکر داده شده است. «شما برای حفظ آقای هاشمی رفسنجانی به راحتی افتراء، توهین و نشر اکاذیب را سیره خود می‌نمائید و به راحتی از اخلاق وانسانیت عبور می‌کنید و یک فرد را بر همه چیز ترجیح می‌دهید.»

از اصلاح طلبی سخن گفتید!! و نقد عملکرد برخی اصلاح طلبان را نقطه منفی بنده دانستید!! در حالی که بنده صرفاً انتقادات را نقل قول از آقای خاتمی نموده بودم و بس. واسفا اینکه هزینه اصلاح طلبی را بنده و امثال بنده پرداخت می‌کنیم و نان آن را دیگران می‌خورند. به روزنامه «مغرب» و «فرهنگ آشتی» اشاره کرده‌اید و اقرار نموده‌اید که به جهت انتشار نامه‌ای از آقای خاتمی «روزنامه مغرب» توقیف شده است که البته در جای دیگری اعلام نموده‌اید که پس از توقیف «روزنامه مغرب» بنده بازداشت شده‌ام!! این همه تناقض؟! بنده در دهم مهرماه ۱۳۹۱ بازداشت شدم در حالیکه روزنامه مغرب در آنزمان منتشر و پس از آزادی اینجانب توقیف گردید و نه به خاطر انتشار نامه یا تصویر آقای خاتمی. ولی حال که خود اقرار به این دارید که «مغرب» به خاطر انتشار نامه آقای خاتمی توقیف شده است آیا بنده یا امثال بنده هزینه اصلاح طلبی را نداده‌ایم....؟!

صاحب نوشتارهیچگاه قائل به مطلق بودن صحت رفتار و گفتار هیچ جریان سیاسی و فردی نبوده و نیست و رسانه را دارای یک هویت مستقل می‌داند و اگر غیر این باشد یا بولتن است یا وامدار و اگر شما رسالتی غیر از این برای رسانه‌ها قائل هستید محل تأمل است و این در مشی گفتاری و رفتاری بنده با آنچه شما بر آن اقرار نموده‌اید کاملاً قابل احصاء است.

درباره جنجال گسترده اخیر پیرامون تسهیلات دریافتی نیز دو موضوع قابل ذکر است یکی اصل دریافت تسهیلات، که بنا بر احکام قطعی قضائی این موضوع منطبق بر ضوابط و مقررات موضوعه، اخذ و هزینه شده است (واعتبار امر مختومه است) که عنداللزوم مستندات منتشر می‌شود و دیگری نام موسسه تنظیم و حفظ و نشر آثار... در بخش دوم و جواز قانونی آن لازم است مواردی ذکر شود: اولاً بخش اندکی از تسهیلات دریافتی به نام این موسسه بوده است نه کل تسهیلات. ثانیاً برابر اعلامیه بانک، اقدامات قانونی (وثیقه ملکی بیش از ارزش کل تسهیلات) جهت بازپرداخت تسهیلات به عمل آمده است. ثالثاً بنده در موسسه مورد نظر صرفاً عضو هیئت مدیره و احدی از مدیران بوده و هستم و رابعاً نام فعلی موسسه با نام مورد هجمه در حال حاضر فاقد موضوعیت است و موسسان بر اساس مقررات اقدام به ثبت آن نموده‌اند و خامساً پیرامون لزوم جواز فرد یا مرجعی برای تعیین نام قبلی، مرجع ثبت ملزم به تطبیق قوانین و مقررات موضوعه می‌باشد و سادساً پیرامون جعلی!! بودن موسسه، استناد رسانه منتشر کننده به روزنامه رسمی و ثبت برابر ضوابط قانون تجارت جمع نقضین است و نهایتاً درباره اینکه اطلاع فرد منتسب نام موسسه در زمان ثبت در زمان مقتضی در صورت لزوم در توضیحات و مستندات مربوطه منتشر خواهد شد.

بنا براین موضوعی که مستند به پرونده‌های موجود قضائی و تصمیم قطعی مراجع صالحه قضائی، حکم بر صحت رویه و تصدیق امر است چه محلی برای تخریب بنده است؟ الله اعلم

در بخشی دیگر چنین عنوان نموده‌اید که ردپای «مرد هزارچهره»!! در همه جا دیده می‌شود و دارای چندین شناسنامه است (به نقل از کیهان) ولی اشاره ننمو ده‌اید مقصود از «همه جا» کجاست؟ گرچه درباره مطلب منتشره در کیهان ۳ مستند و دستور قضائی به پیوست ارسال می‌گردد که دلیل بر عدم صحت مورد استنادی شما می‌باشد و هم نویسنده مطالب و هم رسانه مورد نظر تحت تعقیب کیفری می‌باشند.

نکته قابل تأمل در مطلب منتشره اینکه مقصود از انتشار این مطلب چیست؟! آشنا نمودن با «مرد هزار چهره»!! یا دفاع از «آقای هاشمی رفسنجانی»؟! اگر مقصود آشنا نمودن با «مرد هزار چهره»!! است که هر آنچه منتشر نمودید باز نشر مطالب رسانه‌های اصولگرا بود و شما صرفاً اقدام به تنظیم آن نموده‌اید و اگر مقصود دفاع از «آقای هاشمی رفسنجانی» است که دوستان تسنیم و کیهان و....‌‌ همان مطالب را منتشر نموده بودند و حتی پس از پاسخ‌های دفتر ایشان، انگشت اتهام را از دفتر ایشان به سمت دریافت کننده تسهیلات معطوف نموده بودند.

اینجانب «مرد هزار چهره»!!! افتخار دارم حداقل منابع فعالیت رسانه‌ای‌ام (به فرض صحت ادعا مطروحه) مشخص و بنا بر حکم قطعی مراجع صالح قضائی در دریافت و هزینه‌کرد آن هیچگونه تخطی از مقررات صورت نگرفته است و در مدت همکاری با دفتر ایشان ریالی انتفاع مالی نداشته‌ام. علیرغم ادعای بعضی از اصلاح طلبان فرصت طلب در جلسات صنفی در زمان بازداشت اینجانب که بنده را به ارتباط با رژیم صیهونیستی و... متهم می‌کردند و هم اکنون داعیه‌دار اصلاح طلبی در حوزه رسانه‌ای می‌باشند ولی جهت تنویر افکار عمومی پشت پرده منابع مالی خود را بیان نمی‌کنند (که البته روزنامه شرق مقصود اینجانب نیست).

ضمناً در مورد مواضع سیاسی اینجانب نیز لازم به توضیح است بنده صداقت و رفتار اخلاق محور آقای خاتمی را بر رفتار و گفتارهای افرادی که بقاء خود را بر بقاء نظام ترجیح می‌دهند و برای حفظ خود حاضر به عبور از هر جریان و فردی هستند ترجیح می‌دهم و همانگونه که در سال‌های ۸۸ و ۹۲ اعلام کرده‌ام آقای خاتمی را بر سایرین ترجیح می‌دادم و اگر پیرامون تحلیل اینجانب پیرامون رئیس جمهور محترم جناب آقای دکتر روحانی در سال ۹۲ هنوز ابهامی دارید چند صباحی تأمل نمائید تا بجای تحلیل، زمان قضات نماید.

بخشی از مقصودم این بود که نویسنده مطلب منتشره را به انطباق اسلامی و ادبیات انسانی و اخلاق حرفه‌ای تذکر دهم ولی آنجا که دیدم در مطلب منتشره درج نقطه نظرات بنده در رسانه‌های اصولگرا به سخره گرفته شده است افسوس خوردم.

در اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای استقلال یکی از شاخصه‌های اصلی به شمار می‌آید و اگر غیر از این باشد «خلاف مقتضای ذات فعالیت رسانه‌ای» است از آن روزنامه که همواره ادبیات برخی رسانه‌های الکترونیکی و مکتوب اصوالگرا را پاشنه آشیل جریان اصولگرائی می‌دانستید و می‌دانید سؤال دارم حال چه شده است که برای دفاع!! (البته دفاع بد) از یک فرد اینگونه بی‌مهابا می‌تازید؟ خبرگزاری تسنیم و حتی روزنامه کیهان صرفاً نقل قولی کردند ولی شما خودزنی سیاسی کردید؟ آیا مصاحبه کردن با خبرگزاری فارس و... نقطه ضعف است؟ آیا شما نمی‌بایست با در اختیار داشتن یک رسانه به لغو پروانه نشریه «لثارات» بخاطر عدم انطباق اختیارات هیئت نظارت بر مطبوعات با تبصره ۲ ماده ۶ قانون مطبوعات نقدی را منتشر می‌کردید؟ آیا اعمال بخش پایانی تبصره مذکور در صلاحیت دادگاه و با حکم قطعی با عنوان مجازات است یا اختیار هیئت نظارت بر مطبوعات؟ (گر چه از باب نمونه عرض کردم و بنده با مطلب منتشره توسط لثارات کاملاً مخالف هستم) آیا دارا بودن توانائی و علم تمیز و تشخیص و تطبیق در حوزه رسانه‌ای جرم است؟ آیا واقعاً تأئید صلاحیت‌های این چنین در هیئت‌های اجرائی محل اعتراض نداشت؟ آیا این اقدام دارای تبعات اجتماعی و سیاسی برای نظام نیست؟ آیا این افراط و تفریط‌ها به زیان مردم نیست؟

 آری؛ اگر هم اینک هم رسانه در اختیار داشتم از اصول اعتقادی خود دفاع می‌کردم و اعتقادات خود را به مسلخ منافع مالی و یا سیاسی فردی نمی‌بردم و هم از این شیوه رفتار‌ها انتقادی می‌کردم و هم بر لزوم اصلاح برخی امور اصرار؟ این بی‌ثباتی و چرخش سیاسی نیست بلکه استقلال در تفکر و رفتار سیاسی است.

پیرامون انتساب و یا تصدیق عناوین مجرمانه به اینجانب از قبیل کلاهبرداری – میزان وام دریافتی توسط موسسه محل مناقشه – فریب و کلاهبرداری - جعل عنوان- تی‌تر مردهزار چهره و... با توضیحات تقدیمی و مستندات ارسالی، قضاوت را به شما عزیزان و خوانندگان محترم واگذار می‌کنم و پیرامون نقطه نظرات اینجانب درباره نقطه قوت بودن سفرهای استانی آقای احمدی‌نژاد نیز در تصدیق این امر به استمرار این سفر‌ها در دولت فعلی بسنده می‌کنم و یقین دارم نفی مطلق عملکرد یک دولت یا تأئید مطلق، آفت تحلیل و خلاف اخلاق است.

بنده عزم راسخ دارم در عرصه مطبوعاتی و در مسیر خط امام (ره) و ولایت، استمرار حضور داشته باشم ودر این مسیر مجاهدانه هراسی از آبروی خود ندارم. پس هر گز فراموش نکنید که شما با «شرق» خدای ناکرده مشی ((هیچ کس جز خودتان)) را منحصرانه قصد تحمیل نفرمائید و این خطای استراتژیک است و متضاد با مشی اصلاح طلبی حقیقی.

حتماً در مورد «دگردیسی» و «مسخ شخصیت» اطلاعات کامل دارید. افراد و بالتبع آن رسانه‌ها، ‌همواره در معرفی خطر «دگر دیسی» و «مسخ شخصیت» هستند. رسانه‌هایی که دچار بیماری «مسخ و دگردیسی» می‌شوند به یکی از این دو حال ظاهر می‌شوند: «بانقاب» و «بی‌نقاب»

رسانه‌هایی که پس از دگر دیسی و مسخ، «بی‌نقاب» رفتار می‌کنند خطری ندارند زیرا همه چیزشان «رو و آشکار» است اما رسانه‌هایی که بعد از دگر دیسی و مسخ، ‌» با نقاب» فعالیت می‌کنند و در ورای پارامترهائی مثل اصلاح طلبی هنر، ‌ایدئولوژی، ‌علم و.. اهداف خود را پیگیری می‌کنند و هر که را دلشان بخواهد مورد حمله و چنگ اندازی قرار می‌دهند، ‌بسیار خطرناک‌اند.

خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون بآیات الله»؛ «تن‌ها کسانی دروغ می‌گویند که به آیات خدا ایمان ندارند»

امام یازدهم هم فرمودند: «جعلت اخبائث کل‌ها فی بیت و جعل مفتاحه الکذب»؛ «همه پلیدی‌ها و پلشتی‌ها در یک اتاق جمع شده و کلید آن اتاق، ‌دروغ است»

بیائید به گونه‌ای رفتار نکنیم که مصداق این آیت کلام خداوند باشیم که فرمود: «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» «در دل‌های آنان مرضی هست که خدا هم این مرضشان را از یاد می‌کند» و «ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم» «وخداوند بر دل‌های آنان مهر زد وبر گوش‌ها و چشمانشان پرده‌ای قرار داد تا حقیقت را نبینند و برای آنان عذابی بزرگ درر راه است»

اگر امر دائر، بین لطمه دیدن آبروی این بنده ناچیز خداوند (و خدای ناخواسته) وارد شدن کوچک‌ترین خدشه به ساحت این نظام مقدس (که مأمن و منای همه مؤمنین وآزادگان عالم است) باشد هر گز و در هیچ حالتی، ‌آبروی این بنده بی‌مقدار پروردگار، ‌ارزش آن را نخواهد داشت که به جهت حفظ آن، لطمه‌ای به ساحت نظام مقدس جمهوری اسلامی وارد آید.

ذکر مکرر این نکته را لازم می‌دانم که پاسخ و مواضع اینجانب هرگز رنگ وبوی مخالفت برخی مدعیان پیروی از خط امام (ره) که در بزنگاه دوران امر، بین مصالح نظام، مصالح خود را بر مصالح این نظام مقدس، مقدم می‌دارند و باهدف به چالش کشیدن مقدسات، آب بر آسیاب دشمنان تشیع می‌ریزند؛ نخواهد گرفت و همچنین ((دفاع بد)) و بعضاً نادانه نیز خارج از‌‌ همان شیوه مدعیان خط امام (ره) و ولایت نبوده و نیست.

در پایان خود و شما را به رعایت تقوای الهی دعوت می‌کنم و برای جنابعالی و همکاران محترمتان آرزوی توفیق دارم.

سابقوا الی مغفره من ربکم وجنه
رئیس هیئت امنا و دبیر کل بنیاد مردم
و به فرمایش شما
«مرد هزار چهره!!!»

کد خبر : ۳۳۸۳۲۶