خبرگزاری کار ایران

رؤیای هنرپیشگی دختر، انگیزه پدر برای قتل

دختری که رؤیای هنرپیشه‌شدن داشت، وقتی به پدرش گفت که قرار است در یک فیلم بازی کند، به دست او به قتل رسید.

به گزارش ایلنا، روزنامه شرق در شماره امروز خود نوشت؛ اردیبهشت‌ماه سال گذشته مردی با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت دخترش را در خانه به قتل رسانده‌ و حالا هم جسد در خانه‌ است. وقتی مأموران به محل رسیدند، جسد دختری جوان را که در تختش رها شده ‌بود، پیدا کردند. پدر دختر که موضوع را به مأموران گزارش داده ‌و در محل حضور داشت، گفت: من قبول دارم که دخترم را کشتم. از کارهای او کلافه‌ شده ‌بودم و کاری به جز کشتن او نمی‌توانستم بکنم.

این مرد به دستور بازپرس بازداشت و برای انجام بازجویی‌های بیشتر به دادسرای جنایی تهران برده ‌شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: دخترم ٤٠ساله ‌بود و ازدواج هم نکرده ‌بود. سال‌های زیادی بود که متوجه شده‌ بودم فساد اخلاقی دارد و هرازچندی با فردی ارتباط برقرار می‌کرد. اوایل اصرار کردم که ازدواج کند اما این کار را نمی‌کرد و می‌خواست به همان وضعیتی که داشت، ادامه دهد. شب حادثه به من گفت می‌خواهد هنرپیشه شود و من به شدت از این موضوع عصبانی شدم و گفتم از این کارهایش دست بردارد اما زیر بار نرفت. می‌دانستم باز هم کار خودش را می‌کند؛ به‌همین‌خاطر هم تصمیم گرفتم او را بکشم تا جلوی کارهای خلافی را که می‌کرد بگیرم. او همه اعضای خانواده را عاصی کرده ‌بود.

با توجه به اعترافات متهم و نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ را انسداد مجاری تنفسی و فشار بر آن عنوان کرده ‌بود، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد. سپس نوبت به مادر مقتول به عنوان ولی‌ دم رسید؛ او گفت: من هیچ شکایتی از شوهرم ندارم و از اول که پرونده تشکیل شد هم این موضوع را مطرح کردم. رضایت بدون قید و شرط می‌دهم و تکرار می‌کنم از او شکایتی ندارم.

وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل عمد را قبول کرد و گفت: دخترم از جوانی، به لحاظ اخلاقی انحراف پیدا کرد. از آنجایی که شغل من طوری بود که نمی‌توانستم زیاد برای دخترم وقت بگذارم و او را به لحاظ اخلاقی هدایت کنم و بیشتر مراقبش باشم، هر روز بدتر از روز قبل می‌شد. البته نصیحتش می‌کردم و می‌گفتم نباید این‌ کارها را بکند و حتی چند بار تلاش کردم راضی‌اش کنم با مردی ازدواج کند و دیگر دست از کارهایش بردارد و رفتارهای زشت از خودش نشان ندهد. او هرازچندگاهی با مردی ارتباط برقرار می‌کرد؛ مدتی با او بود و بعد جدا می‌شد. خیلی راحت با جنس ‌مخالفش ارتباط برقرار می‌کرد و من از این موضوع ناراحت بودم. سال‌های زیادی بود که من و دخترم با هم اختلاف داشتیم؛ البته فقط من نبودم که از این وضعیت ناراحت بودم؛ همسرم و دیگر اعضای خانواده هم ناراحت بودند و همگی با او مشکل داشتیم.

متهم درباره روز حادثه گفت: دخترم می‌گفت می‌خواهد هنرپیشه شود. یکی از آرزوهایش این بود که در فیلم بازی کند؛ من هم آبرو داشتم و اگر این اتفاق می‌افتاد، دیگر هیچ اعتبار و آبرویی در فامیل و محل کارم برایم باقی نمی‌ماند. به او گفتم دست از این کارهایش بردارد و دیگر چنین حرفی نزند اما دست‌بردار نبود. شب حادثه وقتی به خانه آمد گفت با دست‌‌اندرکار فیلمی حرف زده‌ و با او به توافق رسیده و قرار است به‌زودی در یک فیلم بازی کند. دوباره با او مخالفت کردم و جروبحث کردیم؛ گفت تصمیمش را گرفته و دیگر به حرف من گوش نمی‌دهد. هنرپیشه‌شدن دخترم بدترین کاری بود که او می‌توانست در حق من بکند. بیشتر از ٢٠ سال بود که داشتم او را با فساد اخلاقی‌اش تحمل می‌کردم و با حرف‌زدن سعی می‌کردم این مسئله را حل کنم اما نمی‌شد و هر روز بدتر از روز قبل می‌شد.

وقتی دیدم صحبت‌کردن با او بی‌نتیجه‌ است و نمی‌توانم راه به جایی ببرم، تصمیم‌ خودم را گرفتم؛ آخر شب که دخترم به تختش رفت، منتظر شدم تا او خوابش ببرد، بعد از اینکه خوابید، بالش را برداشتم و روی دهانش گذاشتم و آن‌قدر نگه داشتم تا جانش درآمد. متهم به قتل گفت: من از کرده خودم بسیار پشیمان هستم و دلم برای دخترم تنگ می‌شود.

دوستش داشتم و این همه سال رفتارهای غیراخلاقی و بد او را تحمل کردم؛ چون دخترم بود و نمی‌خواستم آسیبی ببیند. البته قبول دارم که مقصر هستم و در تربیت او درست عمل نکردم. به اندازه کافی برای او وقت نگذاشتم و باید از او بیشتر مراقبت می‌کردم که به‌دلیل کار سنگینی که داشتم، نتوانستم این کار را بکنم. اما چاره‌ای به‌جز کشتن او نداشتم. بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع او هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

کد خبر : ۴۲۸۳۲۳