خبرگزاری کار ایران

نگاهی به فیلم لاک قرمز

آونگی میان استیصال فرد و جامعه

گاهی حقیقت آنچنان تلخ می‌شود که واقعیت‌های موجود توانایی بیان آن را ندارند. فیلم لاک قرمز، آخرین ساخته سید جمال سیدحاتمی را باید در شمار این فیلم‌ها محسوب کرد. جامعه‌ای که سید حاتمی آن را به تصویر کشیده از یک سو به علت مشکلات اقتصادی در حال گذار به سوی مدرنیته و از سوی دیگر در تنگنای فقر فرهنگی قرار دارد. ساداتی تا آن‌جا به واقع‌گرایی اجتماعی وفادار مانده که شکاف طبقاتی و استیصال و درماندگی اجتماعی این روزهای ایرانیان از نظرش دور نمانده است.

به گزارش ایلنا، روزنامه قانون در آخرین شماره خود نقد ایلیا پیرولی از فیلم لاک قرمز را منتشر کرد.

لاک قرمز اولین فیلم سید جمال سید حاتمی است که پیش از این نیز دستیاری کارگردان بعضی از فیلم‌های سینمای ایران بر عهده داشته است. او در فیلم‌های «طعم شیرین خیال» و «خیابان‌های آرام» اثر کمال تبریزی و ما «همه خوابیم» اثر بیژن میرباقری دستیار کارگردان بوده است. «لاک قرمز» محصول 1394درگونه رئالیسم اجتماعی است که در سال‌های اخیر این سبک فیلمسازی در ایران رایج شده است و فیلمسازانی مثل اصغر فرهادی، کیانوش عیاری، حمید نعمت ا… کارگردانانی هستند که در این ژانر فیلم ساخته‌اند. داستان این فیلم درباره دختری دبیرستانی است که بعد از مرگ پدر معتادش، خود و خانواده‌اش دچار مشکلاتی می‌شوند و کارگردان نحوه برخورد دختر با مشکلات پیش آمده را به تصویر می‌کشد.

گاهی حقیقت آنچنان تلخ می‌شود که واقعیت‌های موجود توانایی بیان آن را ندارند. فیلم لاک قرمز، آخرین ساخته سید جمال سیدحاتمی را باید در شمار این فیلم‌ها محسوب کرد. جامعه‌ای که سید حاتمی آن را به تصویر کشیده از یک سو به علت مشکلات اقتصادی در حال گذار به سوی مدرنیته و از سوی دیگر در تنگنای فقر فرهنگی قرار دارد. ساداتی تا آن‌جا به واقع‌گرایی اجتماعی وفادار مانده که شکاف طبقاتی و استیصال و درماندگی اجتماعی این روزهای ایرانیان از نظرش دور نمانده است.

اگرچه سید حاتمی علاقه وافری نسبت به استیصال اجتماعی حاکم بر فضای مناسبات اجتماعی ایران دارد اما به جای به تصویر کشیدن استیصال اجتماعی، استیصال فردی را به تصویر کشیده است. هر چند که در بعضی از سکانس‌ها این موضوع به خوبی اجرایی شده است اما به علت ضعف فیلمنامه، فیلم نتوانسته پیام خود را به روشنی بیان کند.

«لاک قرمز»، دورانی را بیان می‌کند که اقتصاد در حال گذار است و جامعه نیز همسو با این دوران حرکت می‌کند.دورانی که در آن هویت‌ها رنگ می‌بازند، الگوهای رفتاری جامعه تغییر می‌یابند و ارزش‌ها وارونه جلوه داده می‌شوند.

فیلم فرمالیستی است

فیلم لاک قرمز اگر چه فیلمی ساده با موضوعی تکراری و خالی از تحلیل عمیق است، اما فرمالیستی بودن، آن فیلم را از سایر فیلم‌هایی که از این نوع ساخته می‌شود متمایز می‌کند. این فیلم جهان یکتا و منحصر‌به‌فرد خود را با فضایی متفاوت خلق می‌کند.

فیلم لاک قرمز در چارچوب فرمی که به آن وفادار است توانسته یگانگی مناسبی در عناصر فیلم و چینش آن‌ها در کنار هم برای القای معانی ایجاد کند.

فیلم با تیتراژی مناسب آغاز می‌شود. در ابتدای فیلم شخصیت اصلی داستان(اکرم محمودی) در حال لاک زدن به انگشتانش مشاهده می‌شود. اما هنگام ختم پدر اکرم، شروع به پاک کردن لاک‌های قرمز (همان المان هیجان، شور و سرزندگی بود) می‌کند؛ درست نقطه مقابل تیتراژ ابتدایی فیلم، نگاه آگاهانه کارگردان به شیوه روایی فیلم‌‌ موجب شده که محتوا در قالب فرمی مناسب در طول داستان عرضه شود.

خرده داستان‌های بی هدف

فیلم دارای خرده داستان‌هایی است که به ریتم و انسجام فیلم ضربه وارد می‌کند. روان‌پریشی مادر خانواده بعد از سقط جنین به شکل غلوآمیزی به تصویر کشیده شده است؛ چرا که مادری با تحمل این همه رنج و مصیبت و به دنیا آوردن سه بچه نباید به راحتی دچار روان‌پریشی شود یا اینکه نجات خواهر و برادر اکرم در خانه از سوی همسایه‌ها بسیار شگفت‌آور است؛ چرا که پسری که آن‌قدر بالغ شده است که مدرسه می‌رود، حداقل می‌تواند در خانه را به روی خود باز کند. سکانس مربوط به رفتن اکرم پیش قاضی برای تایید صلاحیت سرپرستی بچه‌ها بسیار تصنعی از آب در آمده و جای تعجب دارد که چرا کارگردان این چنین دچار سطحی زدگی شده است.رفتن اکرم به اراک و خوردن نهار پسرخاله‌اش در کوچه نیز از خرده داستان‌هایی هست که به فیلم ضربه وارد می‌کند و ریتم فیلم را به هم می‌ریزد.

شخصیت متحول می‌شود نه بر اساس اندیشه هدایت شده

این فیلم شخصیت محور است و اگرچه شخصیت اصلی در پایان فیلم همان‌طور که انتظار می‌رود دچار تحول می‌شود و مانند فیلم‌های رئال دیگر آن فرد سابق نیست اما فیلمساز دراین فیلم نتوانسته شخصیت اصلی متحول شده را در راستای اندیشه‌هایش هدایت کند.

قهرمان دور از جامعه

فیلم آدم‌ها را آدمک تصور می‌کند؛ به عبارتی عروسک‌هایی که توسط پدر خانواده ساخته می‌شوند همان آدم‌های جامعه هستند که تبدیل به مرده متحرک شده‌اند. لذا این موضوع گفته شده (عروسک‌ها) در همان نقطه عقیم می‌ماند. حتی دیالوگ پدر به دختر درباره اینکه من عروسک می‌سازم به خاطر اینکه همیشه در دست مردم باشد، با فیلم در تضاد است؛ چرا که قهرمان دور از جامعه است و جامعه با او همراه نیست.

به عبارتی کارگردان می‌خواهد جامعه را به چالش بکشاند اما این قهرمان داستان است که در چالشی همیشگی گیر کرده ا و همواره با پرسش‌هایی مواجه است.

استفاده از نشانه‌ها، مزیت‌ فیلم

استفاده ار نشانه‌ها یکی از مزیت‌های این فیلم است و موید این نکته است که فیلم از طراحی صحنه خوبی بهره برده است.

اگرچه موضوع فیلم در خصوص فقر است اما برآن شده تا این موضوع را از دریچه دیگری به تصویر کشد . زاویه نگاهی که فیلم انتخاب کرده تکیه برارزش‌های معنوی خانواده از جمله وجود پدر است؛پدری که حتی اعتیاد نتوانسته مانع از نقش عاطفی او در خانواده شود. لاک قرمز برای نشان دادن این موضع ، کدگذاری‌های خوبی در فیلم ارائه می‌دهد که صحنه‌هایی مثل بستن بند کفش دختر توسط پدر و دست کشیدن دختر روی سر پدر... از جمله آن‌هاست.نمای دست دختر بر سر پدر نشان دهنده اضمحلال و فروپاشی پدر است اما چطور می‌توان صحنه شنیدن صدای شکم مادر در اثر گرسنگی را دید؟ اینجاست که موضوع کارگردان شفاف نیست. آیا جامعه مقصر است یا پدری معتاد از دست رفته.

حتی در فیلم، برادر شخصیت اصلی فیلم در حمایت از خواهر، با همکلاسی‌اش دعوا کرده و انتقام خود را می‌گیرد... در سراسر فیلم کدگذاری‌های اینچنینی وجود دارد که به ما یادآوری می‌کند که داشتن یک تکیه‌گاه حتی اگر سست هم باشد بهتر از نداشتن آن است.

این یکی از کارهای برجسته فیلمساز در این نوع نشانه‌گذاری است. در دیالوگ‌هایی که بین دختر و مادر نیز رد و بدل می‌شود، این را نیز می‌توان جزو نشانه گذاری‌ها دید و تحلیل کرد.

نوسان شخصیت پردازی

نوسان شخصیت پردازی شاید یکی از نقاط ضعف این فیلم باشد. در فیلم کاراکتر «ولی عموی خانواده» به خوبی شخصیت‌پردازی نشده است و بیشتر به تیپ نزدیک است. کاراکتر عمو که مسعود کرامتی نقش آن را بازی می‌کند بسیار منفعل و تنها مسئول یک چرخ و فلک است یا شخصیت خاله و پسرش که اصلا در فیلم مشاهده نشده و مهم‌تر اینکه خاله نسبت به خواهرش کاملا بی‌تفاوت است.

اگر تعمد کارگردان بر این بوده که این گونه کاراکترها را به تصویر بکشد، بازهم فقدان شخصیت‌پردازی وجود دارد و فیلمساز به علت همان شفاف نبودن موضع ناکام مانده است. حتی اگر تصور شود که فقر باعث این همه بی‌تفاوتی می‌شود نباید این همه انفعال در بین این دو سه شخصیت وجود داشته باشد.

یا در زمان دستگیری دختر به جرم فروش عروسک حامل مواد مخدر، کارگردان در تلاش است که القا کند جامعه محکوم است نه دختر. اما نماها به گونه‌ای است که دختر در حال تبرئه شدن است و ( اکرم محمودی) تلاش می‌کند که تبرئه شود.

طراحی صحنه مناسب

طراحی صحنه و لباس در بیشتر سکانس‌های فیلم لاک قرمز مناسب و گاهی حتی فراتر از استعداد فیلم بوده است. به‌خصوص نشانه‌گذاری‌های فیلم در بعضی از سکانس‌ها موجب شده تا اثری منحصر به فرد خلق شود.

زمانی که اکرم با روسری سفید و عروسک‌های سفیدپوش برای فروش به بازار می‌رود، نشانه پاکی و شرافت یک دختر به تصویر کشیده می‌شود. این نشان دهنده تحول شخصیت از یک دختر دبیرستانی به دختری است که حالا نقش مادر را بر عهده دارد.

هر چند که این نما خوب به تصویر کشیده شده اما آیا کارگردان می‌تواند ادعا کند که این محصول استیصال یا بی‌ارادگی جامعه است. یا اینکه وقتی دختر برای زنده ماندن مبارزه می‌کند، فیلمساز همچنان موضعی روشن در این رابطه ندارد.

فیلمساز در اینجا استراتژی شفافی برای نشان دادن انفعال جامعه یا فروپاشی اخلاقی پدر خانواده نداشته و در تصویر کشیدن آن موفق نبوده است.

کد خبر : ۴۴۷۲۷۷