65 سالگی تازه فهمیده ام زندگی چیست!
کریستین بروگمن 65 ساله، پس از پشت سر گذاشتن یک بیماری سخت و طولانی مدت، 150 فرم استخدام را پُر کرد تا به شغل سابق خود در حوزه بانکداری بازگردد، اما تمام 150 درخواست او رد شد.
به گزارش ایلنا روزنامه ایران نوشت. این واقعیت تلخی بود که شگفت زدهاش کرد و باعث ناراحتیاش شد. اما باید با آن کنار میآمد. ازاین پس بود که مجبور شد راننده تاکسی شود. البته هدفش این بود که به طور موقت در این شغل بماند.
اما پس از مدت کوتاهی دید که درهای شادی به رویش باز شدهاند. این شادی -که قبلاً با وجود شغل باکلاس و درآمد بالایش، هرگز تجربهاش نکرده بود- او را متقاعد کرد تا در این شغل بماند. مردی که توانسته از سختیها پلی برای رسیدن به موفقیت بسازد... مردی که با تلاش و درست فکر کردن به رضایت قلبی رسیده است.
خبرنگار اشپیگل سوار تاکسی آقای بروگمن میشود و در خیابانهای شهر هامبورگ میچرخد و درباره زندگی پر فراز و نشیبش با او صحبت میکند.
او به خبرنگار میگوید: «من شغلم را دوست دارم.» اما این شغل قرار بود موقت باشد.میگوید: «یا باید دنبال کاری بروم که از خودم انتظار دارم یا کاری را انتخاب کنم که خوشحالم کند؟ من بهعنوان یک مدیر و مشاور ارشد حوزه بانکی، مشتریان سابقم را از دست داده بودم و باید همه چیز را از اول آغاز میکردم. برای همین به خودم گفتم: فعلاً راننده تاکسی میشوم تا ببینم چه میشود. کار سختی هم که نیست.»
آقای بروگمن میگوید: «وقتی شغلم را بهعنوان راننده تاکسی آغاز کردم، برخی از مردم با نگاهی عاقل اندر سفیه میگفتند: نگاهش کنید، راننده تاکسی شده! حتی یکی از دوستانم که به او اعتماد داشتم، دیگر حاضر نیست ساعتی را با من بگذراند. چنین نگاهی ناراحتکننده است، اما چنین رفتارهایی باعث نمیشود از شغلم دست بکشم و کم بیاورم.»
او با مشتریانی که با غرغر مسیرها را به او نشان میدهند هیچ مشکلی ندارد، هرچند رفتار بعضی آدمها دلخورش میکنند. «بعضی آدمها جوری رفتار میکنند که انگار ما خدمتکارشان هستیم و این رفتار درستی نیست.»
او در ادامه به خبرنگار اشپیگل میگوید: «وقتی 150 فرم استخدامی را پُر میکنی و همه تو را رد میکنند، چه حسی پیدا میکنی؟ صددرصد حس بدی نصیبت میشود. اما قرار نیست مردم به مشکلات من گوش بدهند و آنها را حل کنند. مردم مقصر نیستند که من مشکل دارم.»
بروگمن هر روز شیشههای اتومبیلش را تمیز میکند و اجازه نمیدهد لکهای آن را کثیف کند. او معتقد است«اگر دوستداری مسافری دوباره تاکسی تو را انتخاب کند، باید این نکات کوچک را رعایت کنی. برای موفقیت در هر شغلی باید بیشتر زحمت بکشی و تلاش کنی.»
حالا اکثر مشتریان این راننده تاکسی او را میشناسند و او به ندرت مسافر جدیدی را سوار تاکسیاش میکند. تاکسی او به طور معمول برای مسافرتهای داخل شهر یا حومه هامبورگ رزرو است.او میگوید: «همسایهام گاهی اوقات به من میگوید، بهتر بود در همان شغل بانکداری میماندم. اما او نمیداند که من تازه دارم از زندگیام لذت میبرم. من شادم و این شادی در دورانی از زندگی و با شغلی نصیبم شده است که مطلقاً فکرش را هم نمیکردم.»