خبرگزاری کار ایران

زندگی خصوصی ستاره سابق منچستر به روایت خودش

asdasd
کد خبر : ۶۰۵۵۶۴

اریک کانتونا، بازیکن سابق تیم «منچستر یونایتد» و بازیگر فعلی سینما در یادداشتی برای نشریه ایندیپندت نکته‌هایی از زندگی خصوصی خود را بیان کرد.

کانتونا متولد 1966 است. او در مارسی بزرگ شده و پیش از پیوستن به تیم اوسر، در تیم‌های محلی فوتبال بازی می‌کرد. او سپس به تیم لیدزیونایتد رفت اما وقتی به منچستر یونایتد پیوست به یک ستاره تبدیل شد و در طی پنج سال چهار بار به همراه تیمش قهرمان لیگ برتر انگلستان شد.

او سال 1997 از فوتبال خداحافظی کرد و به بازیگری روی آورد؛ «الیزابت» و «در جستجوی اریک» ساخته تحسین‌شده کن لوچ در سال 2009 از مشهورترین فیلم‌های او هستند. او این روزها ساکن پاریس است و فیلم تریلر «سوئیچ» با بازی او روی پرده سینماهاست.

در یادداشت زیر او جمله‌هایی را که از طرف نشریه ایندیپندنت برایش ارسال شده بود، تکمیل کرده است.

1. پدر و مادر من... مهاجر بودند. والدین پدرم اهل ساردینیا بودند و والدین مادرم اهل بارسلونا.

2. خانه‌ای که در آن بزرگ شدم... سرشار از عشق بود، عشق بسیار. مثل یک گروه سیرک دور میز می‌نشستیم و می‌خندیدیم و آواز می‌خواندیم و گریه می‌کردیم.

3. اگر چیزی در خودم را می‌توانستم تغییر دهم... هیچ چیز را تغییر نمی‌دادم. دیگران را که اطرافم هستم تغییر می‌دادم. دنیا دارد خیلی یکدست می‌شود.همه دارند یک شکل می‌شوند. من آدم‌های متفاوت را دوست دارد.

4. بازیگری ...شما نمی‌دانید اما من در این کار خیلی معرکه هستم.

5. شب‌ها خواب می‌بینیم... که سوار هواپیما شده‌ام ولی اغلب پشت چراغ قرمز هستم. ما در یک قفس بزرگ زندگی می‌کنیم و به این خیال‌ها نیاز داریم.

6. وقتی در آینه نگاه می‌کنم... خودم را می‌بینم، همانطور که انتظار دارم.

7. لباس محبوبم... پوست خودم است. برایم اهمیت ندارد چه لباسی بپوشم.

8. اثر هنری محبوبم... زندگی است. هر روز زندگی یک اثر هنری است. تاریخ را هم خلق کرده‌ایم که برای فردا اثر هنری داشته باشیم.

9. بزرگ‌ترین پشیمانی من... خودم هستم. کاش می‌توانستم همه چیز دنیا را بپذیرم. کاش می‌توانستم جلوی تلویزیون ننشینم و این آدم‌هایی را که حرف‌های بیراه می‌زنند، تحمل کنم. اینطور بودن خیلی سخت است اما به همینی که هستم هم افتخار می‌کنم.

10. دشمن من در زندگی... دشمنی ندارم، اما من دشمن چند نفر دیگر هستم، شاید خیلی‌ها. اما آنها به چشم من دشمن نیستند. دمشن یعنی خطر، و هیچکس برای من خطرناک نیست، اما من برای برخی خطرناک هستم.

11. کسی که مرا واقعا به خنده می‌اندازد... خانواده‌ام است.

12. آخرین باری که گریه کردم... امروز صبح در تاکسی بود. دوستی چیزی برایم تعریف کرد و گریه کردم. خیلی گریه می‌کنم. گریه کردن نشان می‌دهد که انسان هستم و زره به تن ندارم.

13. برنامه پنج ساله من... این است که هر کاری می‌کنم احساس زنده بودن داشته باشم. سعی می‌کنم راهی برای سرزنده بودن پیدا کنم.

منبع: خبرآنلاین

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز