خبرگزاری کار ایران

حسین فاضلی در گفت‌وگو با ایلنا:

ارشاد دیگر نگاه امنیتی ندارد

ناشران و نویسندگانی که در سایه بودند، کتاب‌هایشان مورد ممیزی‌های شدید قرار می‌گرفت یا در حالت تعلیق به‌سر می‌بردند؛ امروز می‌توانند آثار خود را ارائه دهند.

حسین فاضلی(داستان‌نویس و مسئول چاپ و نشر  انتشارات بوتیمار) با اشاره به حضور رمان «خاک سور» به‌عنوان چهارمین کتاب وی در نمایشگاه کتاب گفت: کتاب اولم سال 83 با نام «روزها در پرانتز» منتشر شد که یک مجموعه شعر بود. سال 84 یک مجموعه داستان به نام «کافه‌های شبانه ونسان ونگوگ» با درنظر گرفتن انسان معاصر در شکل و فرم خاصی که به آن علاقه دارم؛ منتشر شد. در سال 91 به دلیل مشکلاتی که در عرصه فرهنگ و هنر شاهدش بودیم؛ کاری از من منتشر نشد تا سال 91 که «زندگی خصوصی» را منتشر کردم که آنهم مجموعه شعر است.  

فاضلی افزود: کتاب «خاک سور» را سال 81 نوشته بودم اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که در دولت قبل وجود داشت؛ نتوانستم کتاب را منتشر کنم. اما خوشبختانه آن نگاه امنیتی در فضای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امروز دیگر موجود نیست. همین نگاه در دولت قبل باعث شده بود نه تنها این کتاب، بلکه بسیاری از کتاب‌های دیگر امکان انتشار پیدا نکنند.

این نویسنده درباره ژانر رمان «خاک سور» که چند روزی از انتشار آن می‌گذرد؛ گفت: رمان دارای یک فضای شکل‌گراست. در آن از انسان معاصر و درگیری آن با رسانه سخن گفته‌ام. در قسمت‌هایی از کتاب هم شاهد فرم فیلمنامه‌نویسی هستیم. یعنی این فرم را در رمان پیاده کرده‌ام چراکه فرم و اجراهای مختلف برای من از اهمیت خاصی برخوردار است.

او ادامه داد: سعی کردم رمانی با ژانری متفاوت داشته باشم. دوستان منتقدم نظرات مختلفی نسبت به رمان دارند. دوستی می‌گفت این رمان؛ ضدرمان است. دوست دیگری معتقد بود؛ این کار کلاسیک است. اما نظر من این است که «خاک سور» رئال شخصی من است.

این نویسنده با اشاره به کتاب «کافه‌های شبانه ونسان ونگوگ» گفت: این کتاب 64 صفحه‌ای هم فضایی داشت شبیه فضای «خاک سور». به گونه‌ای که دگردیسی در داستان رخ می‌داد. شخصی جلوی کافه می‌ایستد؛ وارد کافه شده و داستان از آنجا شروع می‌شود. در «خاک سرخ» شاهد بازی‌های متنی و بینامتنی هستیم. ارواحی که وارد داستان شده و اتفاقاتی را رقم می‌زنند. همچنین معضلات اجتماعی، قتل، جنایت و درگیری انسان با فضای مجازی از دیگر مسائلی است که در رمان مطرح شده‌اند.

فاضلی با بیان اینکه وضعیت ادبیات و نشر در دولت جدید بسیار بهتر شده و جای امیدواری دارد؛ گفت: خیلی از ناشران و نویسندگانی که در سایه بودند، کتاب‌هایشان مورد ممیزی‌های شدید قرار می‌گرفت یا در حالت تعلیق بسر می‌برد؛ امروز می‌توانند آثار خود را ارائه دهند. مسئولان وزارت ارشاد دارای آن نگاه امنیتی نیستند و کتاب‌هایی که سال‌ها پشت درهای بسته مانده بودند؛ در دولت جدید منتشر شده‌اند. همانطور که وزیر ارشاد هم گفته به شخص نویسنده نگاه نمی‌کنند بلکه ماهیت اثر اوست که مورد توجه قرار دارد و این چیزی‌ست که به آن مجوز می‌دهند نه نویسنده.

او افزود: البته هنوز مسائل و مشکلاتی در این حوزه وجود دارد. هنوز کسانی هستند که از قدرت‌هایی برخوردار بوده و با استفاده از آن اعمال نفوذ می‌کنند. هنوز قانون‌مداری آنچنان که در صحبت‌ها و گاه شعارها موج می‌زند؛ وجود ندارد. وعده‌هایی که از جانب مسئولان داده می‌شود باید پایدار باشد نه اینکه برای آن مدعی‌العموم پیدا شود و کارشکنانی وارد شده و اجازه تحقق وعده‌ها را ندهند.

فاضلی در پایان با بیان اینکه مردم کتاب نمی‌خوانند؛ گفت: شرایط اقتصادی، اجتماعی و رسانه‌ها در کشور جالب نیست. متأسفانه تبلیغات کتاب گزینشی و جهت‌دار است. شاید اگر تبلیغات کتاب به گونه‌ای درست و به دور از حاشیه و گزینش در کشور صورت بگیرد، بتواند مردم را به خواندن کتاب علاقمند کند. همچنین اگر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور رو به بهبود پیش برود؛ معضل کتابخوانی هم در جامعه کم‌کم بهبود پیدا می‌کند. افراد جامعه اول باید بتوانند زندگی کنند بعد از آن سراغ ادبیات می‌روند.

رمان «خاک سور» نوشته فاضل حسینی توسط نشر بوتیمار در 180 صفحه با شمارگان 500 نسخه و قیمت پشت جلد 11500 تومان منتشر شده است.

فصل‌های این کتاب عبارتنداز: شب هفتم: یک آن/ بی‌خوابی چند شبی از هزار و یک شب شب‌های امروز/ شب دوم: اسب سفید وحشی/ شب سوم: پستچی/ شب چارم: شب سور/ شب پنجم: تولدی دیگر/ شب هول: پدر/ 13 نحس/ شبی دیگر: خانه را روشن می‌کنند یا.../ شب و روز: رسانه‌ها (زندگی در ست ماست بشتابید.)/ شب شعر: امروز عصر/ شب‌های روشن: تنم سن تئاتر است./ هرشب: شهرزاد مرا عاشق می‌کند؛ مادربزرگ قصه می‌گوید./ شب ششم: دفتر مشق/ شب هفتم: یک آن/ نیمه‌های شب: حرف بزن این زن شبانه/ روز هشتم: خورشید همچنان طلوع می‌کند/ روز نهم.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

« امروز که آمدم به دوستی آدرس بدهم بعد که خواستم پلاک خانه را بگویم دیدم پلاک خانه 13 است. همه جا هست. دیشب نبضم را گرفتم دیدم 13 روی 13 است و می‌بینم تا درون من نفوذ کرده این 13 نحس. برای خرید کفش که می‌روم فروشنده که صدایش شبیه عدد 13 است و مثل عدد 13 راه می‌رود؛ می‌گوید: شماره 13 بزرگسال به پایتان می‌خورد و یک جفت کفش عجیب و غول‌پیکر که فلزی هم هست برایم می‌آورد»

کد خبر : ۲۷۵۳۸۹