خبرگزاری کار ایران

فجایع خمرهای سرخ در کامبوج ترجمه شد

«بودای بزرگ، کمکشان کن!» به قلم آلکساندر کازانتسف یک نمایشنامه درباره فجایع خمرهای سرخ در کامبوج است که نشر بیدگل احتمالا آن را منتشر می‌کند.

آبتین گلکار (مترجم) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ درباره‌ی تاخیر به‌وجود آمده در انتشار «آشیانه اشراف» گفت: یک سال ماندن کتاب در نشر ماهی زیاد عجیب نیست. این نشر خوب کار می‌کند و کتاب اصولی و با کیفیت به دست مخاطب می‌رساند، ولی خیلی کند. رمان تورگنیف هم هنوز در روند طولانی آماده‌سازی کتاب در نشر ماهی مانده است ان‌شاءالله مراحل پایانی هم به زودی تمام می‌شود و کتاب روی پیش‌خوان کتابفروشی‌ها قرار می‌گیرد.

او در ادامه اشاره‌ای هم به کلیت داستان «آشیانه اشراف» کرد و گفت: مضمون این رمان؛ یک داستان لطیف عاشقانه است و قهرمانی که مانند خیلی از قهرمانان ادبی هم‌عصر خود با وجود نیات خیر و خوش‌فکری و سخن‌وری و ثروت و تحصیلات، در عمل هیچ کاری برای پیشرفت و بهبودی اوضاع از دستش ساخته نیست، چه در حوزه‌ی زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی.

مترجمِ «قلب سگی» بولگاکف در پاسخ به این سوال که غیر از رمان «آشیانه اشراف» چه کتاب‌های دیگری در نوبت چاپ دارد، بیان کرد: برای چاپ یک نمایشنامه درباره فجایع خمرهای سرخ در کامبوج، به نام «بودای بزرگ، کمکشان کن!» به قلم آلکساندر کازانتسف که ترجمه‌اش به پایان رسیده است، با نشر بیدگل در حال مذاکره‌ دارم. به احتمال زیاد یک مجموعه داستان کوتاه از نویسندگان معاصر روس را هم به نشر هیرمند خواهم سپرد. دو سه اثر دیگر هم در دست ترجمه دارم که هنوز تصمیمی برایشان نگرفته‌ام و اگر اجازه بدهید فعلاً نامی ازشان نبرم.

گلکار با سه کتاب «تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه»، «رولت قفقازی» و «فامیلی بی‌لهجه» در بیست‌وهشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور داشت. «تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه» را نشر چشمه منتشر کرده است. نویسندگان این کتاب؛ گروهی از استادان دانشگاه‌های اوکراین هستند که هریک در حوزه تخصصی خودشان مقاله‌هایی  درباره برجسته‌ترین شخصیت‌ها و جریان‌های ادبی قرن بیستم روسیه نوشته‌اند. یکی از بارزترین ویژگی‌های کتاب آن است که نام‌هایی را به خوانندگان ایرانی معرفی می‌کند که در ایران کم‌تر شناخته شده‌اند و از این رو می‌تواند تصویر کامل‌تری از سیر ادبیات روسی پس از دوران طلایی قرن نوزدهم این کشور را برای خواننده ترسیم کند. از طرفی، چون کتاب پس از فروپاشی اتحاد شوروی نوشته شده، بسیاری از آثار و نام‌های ممنوع که در کتاب‌های قدیمی‌تر از این دست یافت نمی‌شدند، در آن معرفی و بررسی شده‌اند.

دو نمایشنامه «رولت قفقازی» و «فامیلی بی‌لهجه» هم توسط نشر هرمس به چاپ رسیده‌اند. «رولت قفقازی» به قلم یک نمایشنامه‌نویس معاصر روس به نام ویکتور مِرِژکو؛ مضمونی مرتبط با جنگ روسیه در چچن دارد و روایتی هولناک است از بلایی که این جنگ بر سر مردم عادی، چه در چچن و چه در روسیه می‌آورد. نمایشنامه فقط سه شخصیت دارد و کل ماجرای آن در کوپه یک قطار می‌گذرد و از این رو اجرایش روی صحنه تئاتر نیاز به امکانات چندانی ندارد و می‌تواند مورد توجه گروه‌های نمایشی قرار بگیرد.

نمایشنامه دوم، یعنی «فامیلی بی‌لهجه» هم از زبان اوکراینی به فارسی برگردانده شده و به گفته‌ی مترجم؛ نام نمایشنامه در زبان اصلی «مینا مازایلو» بود که نام قهرمان اصلی آن است، ولی چون برای خواننده ایرانی گویایی نداشت، به پیشنهاد ناشر تصمیم به تغییر نام آن گرفته شد. گره اصلی نمایشنامه کشمکش قهرمان‌ها بین هویت روسی و اوکراینی است و با خواندن آن پس از نود سال از زمان خلق اثر، حتی می‌توان ریشه برخی از اختلافات فعلی میان دو کشور را بهتر شناخت و دریافت که بسیاری از مسائل مطرح‌شده در نمایشنامه هنوز موضوعیت دارند.

نویسنده اثر، میکولا کولیش، یکی از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان اوکراین است که در اوایل قرن بیستم زندگی می‌کرد و در جریان پاکسازی‌های استالینی جان خود را از دست داد.

کد خبر : ۲۸۰۱۸۱