خبرگزاری کار ایران

شعر یک شاعر جوان برای غواصان شهید

حمید نظر دنیوی شعر خود را به 175 غواص عملیات کربلای 4 تقدیم کرده است. مردان بزرگی که با دستان بسته به شهادت رسیده و زنده به گور شدند.

می‌آمدی و از تو بجز استخوان نبود

جز یک طناب روی دو دستت نشان نبود

از این مصیبتی که به تابوتتان نشست

دوش تمام مردا ما را توان نبود

رفتی و باد بوی تو را سوی ما کشاند

از کاروان بجز جرس کاروان نبود

تا روز حشرالعماره ز چشمان من فتاد

این نقشه کاش روی زمین این زمان نبود

با گریه دست‌های تو را باز می‌کنیم

ما را جز اشک‌ هیچ به چشمان‌مان نبود

کاش آسمان ز مرگ پرستو به سر زند

کاش این زمین داغ شما پیرهن درد

کاش استخوان آمده این نوحه بشنود

ما داغ دار روی شماییم الی الابد

شعر از: حمید نظر دنیوی

کد خبر : ۲۸۳۴۲۸