اعتراض دیرهنگامِ کانونِ کارگردانان خانه تئاتر به اجرای نمایشی در تالار وحدت
کانون کارگردانان خانه تئاتر به بهانه اجرای نمایشی به نام «عاشقانههای ناآرام» در تالار وحدت؛ بیانیهای منتشر کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این بیانیه آمده است: بالاخره مدیریت ناکارآمد، غیرکارشناسانه و گمراه کنندهی فرهنگی در حوزهی تئاتر و غفلت چند ساله خانه تئاتر در تعریف و ایجاد جایگاه واقعی هنر تئاتر و ضرورتهای واقعی آن پرده از روی این خلاء دهشتناک کنار زد و فاجعهای به بار نشست که نامش عاشقانههای ناآرام است.
از زمانی که سهم و حق تئاتر از حمایتهای فرهنگی دولت از دفترحساب و کتاب دستگاه عریض و طویل وزارتخانهها و نهادهای مرتبط پاک شد، تالارهای دولتی و نیمه دولتی و متعلق به سازمانهای شهری بنابر ادعای مدیرانشان مجبور شدند مخارج سنگین ادارهی خود را از برنامههای اجرایی درآورند و بار این مخارج را که حتی حقوق کارمندانشان را نیز شامل میشود به اجبار بر دوش نحیف تئاتر بگذارند. امری که چند نتیجهی پیشبینی شده و فاجعه بار خواهد داشت؛
نخست اینکه، تئاتر برای تامین هزینههای خود و نیز کشیدن بار هزینههای سالن، به کشاندن هرچه بیشتر تماشاگران به سالن رو خواهد کرد و گیشه و فروش هرچه بیشتر آن اصل حیات تئاتر قرار خواهد گرفت. امری که آسیبهای آن بیشمارند و در نهایت از هنر تئاتر چیزی جز یک فعالیت اجرایی پرزرق و برق و درآمدزا باقی نخواهد گذاشت.
نگاهی به قیمت عجیب و باورنکردنی یکصد هزار تومانی بلیت همین نمایش «عاشقانههای ناآرام» به خوبی بیانگر این پیشبینی فاجعهآمیز است.
دومین نتیجهی فاجعه بار حمل اجباری بار هزینههای سالن توسط هنرمندان تئاتر، کشیده شدن پای افرادی به تئاتر است که جز پول و سرمایه هیچ چیز دیگری ندارند. سابقه، تجربه و حسن شهرت هنری افراد در حوزهی تئاتر که زمانی مهمترین عامل و متقاعدکنندهترین مجوز برای اجرای تئاتر شمرده میشد اکنون بهطور کامل نادیده گرفته شده و این علاوه بر ضعف و ناکارآمدی مدیریت فرهنگی به غفلت خانه تئاتر نسبت به وضع قوانین ارزشیابی کسانی که متقاضی اجرای نمایشاند و پیدا کردن ساز و کار اجرایی شدن این قوانین برمیگردد. ضعفی که کانون کارگردانان خانهی تئاتر اکنون بیشتر از همیشه به آن وقوف یافته و نسبت به برطرف کردن آن خواهد کوشید.
اما سومین نتیجهی فاجعه بار درآمدزا کردن تئاتر، تخریب و به اضمحلال کشاندن نفس هنر تئاتر و زدودن هویت اندیشمندانهی این هنر شریف است که تاکنون از دستبرد تجارتمآبی و شهرتطلبی شهرتطلبان و سرمایهداران در امان مانده بود.
فضای تئاتر حداقل در چند سال گذشته فضای امنی تلقی میشد برای طرح واقع بینانهی مسائل اجتماعی و فرهنگی و تاریخی که تماشاگر کمتر در مدیومهای دیگر شاهد آن بود. این امری است که در همه جای دنیا وجود دارد و تئاتر، متمایز از دیگر هنرهای نمایشی هنری است که خواست عالی مخاطب را برآورده میکند نه صرفا خواستهای سطحی و سرگرمی خواه او را.
متاسفانه در حال حاضر شرایط به گونهای رقم میخورد که تئاتر نه تنها از هنری اندیشه ورز و فرهیختهگرا به هنری پست و سطحی و سرگرم کننده گراییده که آیندهی این هنر نیز با سیاست گذاریها و تصمیمات اشتباه و ضد فرهنگی و تجارت مآبانهی مدیریت فرهنگی که مدیریت ناکارآمد بنیاد رودکی یکی از نمونههای درخشان آن است، هدف تخریب قرار گرفته است.
فاجعه، دیگر در راه نیست بلکه اتفاق افتاده است. فاجعهای به نام «عاشقانههای ناآرام» که آنچه را از تئاتر میگیرد عشق و آرامش است.