سمندریان هرگز از تئاتر خسته نشد
فرهنگسرای سرو شب گذشته(22 تیرماه) میزبان دوستداران و علاقمندان به حمید سمندریان؛ هنرمند پیشکسوت تئاتر کشور بود.
به گزارش ایلنا؛ مراسم یادبود حمید سمندریان با حضور جمعی از هنرمندان تئاتر و سینما برگزار شد.
در این مراسم محمودرضا رحیمی (کارگردان و مدرس تئاتر) عنوان کرد: ایشان همیشه از امید و امیدواری صحبت میکردند. اگر فرمولی که سمندریان برای تئاتر داشت مدنظر مسوولان و مدیران تئاتر کشور قرار میگرفت؛ امروز با مشکلاتی که تئاتر را دربرگرفته، مواجه نمیشدیم. متاسفانه به نظر میرسد تئاتر کشورمان عقبگرد داشته و از اول شروع شده است.
وی ادامه داد: هر وقت گلهای در مقابل سمندریان میکردیم، ایشان بحث را به سمت تئاتر برمیگرداندند.
رحیمی با بیان اینکه سمندریان شیفته نصرت کریمی، بازیگر و کارگردان قدیمی تئاتر بود، گفت: او همچنین پس از دیدن تئاترهای عبدالحسین نوشین به کلاسهای این کارگردان تئاتر میرود. اما همیشه میگفت استاد من «ادوارد مارکس» (استاد تئاتر در آلمان) است. در واقع میتوان گفت سمندریان پل ارتباطی بین تئاتر مدرن ادوارد مارکس و کلاسهای حسین خیرخواه و عبدالحسین نوشین است.
این کارگردان با تاکید بر اینکه انسان فرهنگی مرگ ندارد، اظهار کرد: هنوز سمندریان زنده است و اثراتش را در تئاتر کشور مشاهده میکنیم. اینجاست که با مدیران و مسوولانی که تصور میکنند هنر، بازده مالی ندارد به مشکل برمیخوریم.
وی درباره الگوی تئاتری سمندریان گفت: تئاتر معیار، از نظر این کارگردان فقید تئاتر کشو، این بود که نسلهای مختلف در کنار هم فعالیت، تمرین و ارائه اثر کنند. و این اتفاق در نمایشهایی که روی صحنه میبرد به درستی رخ میداد.
سعید ذهنی؛ کارگردان - آهنگساز و مدرس دانشگاه نیز ضمن بیان خاطراتی از چگونگی آشناییاش با حمید سمندریان، عنوان کرد: در کنار تئاتر موسیقی را هم دنبال میکردم و علاقه سمندریان به موسیقی نیز باعث شد تا ارتباط خوبی با هم برقرار کنیم.
وی ضمن انتقاد به جدی گرفته نشدن واحدهای موسیقی در رشته نمایش گفت: سمندریان به جوانان اهمیت میداد و دانشجویان و هنرجویانش را باور داشت. زمانی که جوان و کم تجربه بودم ساخت موسیقی نمایش «دایره گچی قفقازی» را به من سپردند درحالیکه بزرگان موسیقی کشور همچون حسین علیزاده کنار ایشان بودند و میتوانست از آنها استفاده کند.
میکائیل شهرستانی نیز با بیان اینکه از سال 61 با سمندریان آشنا شده، عنوان کرد: البته پیش از آن با آثار ایشان آشنا بودم، اما از سال 61 به بعد ایشان را از نزدیک دیدم و دیگر رهایشان نکردم. تصور میکردم از هر لحظه وجود شمعی که آب میشد باید استفاده کرد و بهره برد.
این کارگردان تئاتر افزود: ایشان شاگردانش را بزرگ جلوه میدادند تا یاد بگیرند چطور پا جای پای ایشان بگذارند. هرچند به شخصه کوچکتر از آنم که بتوانم جای ایشان باشم. متاسفانه شنیدم که برخی هنرمندان خود را سمندریان ثانی معرفی کردند و بسیار متاسف شدم. معتقدم چنین کفشی به پای ما گشاد است و کسی نمیتواند مانند سمندریان باشد.
شهرستانی همچنین گفت: همواره احساس میکردم که سمندریان در حال یادگیری است و به همین دلیل هم همیشه به روز بود وتازگی خود را حفظ میکرد. ایشان را هم در زندگی و هم در تئاتر به عنوان معلم میشناسم. سعی کردم به عنوان کسی که در کانون سمندریان با ایشان همکاری داشتم، همان روشی را پیش بگیرم که به من آموخته بود و پایم را خارج از آن حیطه نگذارم.
این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: سمندریان همیشه درباره چیزی صحبت میکرد که با آن نزدیکی داشت و کتابهای نمایشی که به آنها علاقمند بود را میخواند و خود ترجمه میکرد و روی صحنه میبرد. واژه مرگ برای امثال سمندریان صدق نمیکند. او همیشه زنده است. افتخار میکنم تا آخرین لحظاتی که نفس میکشید بالای سرش بودم. من در هنگام مرگ پدرم کنارشان نبودم، اما در هنگام فوت سمندریان در کنارشان بودم، چراکه فکر میکنم وظیفه نازل هر فرزندی است.
ایرج راد نیز در سخنانی با تاکید بر اینکه زندهیاد سمندریان ویژگیهای خاص خود را داشت، عنوان کرد: ایشان با تمام شاگردانش همواره صمیمی و دوست بود و همه را با نام کوچک صدا میکرد و همه را دوست داشت. سمندریان صادق بود و همان بود که بود. او هیچ وقت نقش بازی نکرد و به همین دلیل هم، ما او را پذیرفته بودیم.
این بازیگر و کارگردان تئاتر با بیان اینکه مرحوم سمندریان بسیار تئاتر را دوست داشت، عنوان کرد: کسی که نگاه غیر از این به تئاتر داشت را هرگز نمیبخشید. برای کار کردن با سمندریان میبایست عاشق تئاتر باشی، همه وجودت تئاتر باشد و تمرینها رابا تمام وجود انجام داده باشی.
وی افزود: اگر بدون تمرین بر سر صحنه حاضر میشدیم بسیار عصبانی میشد و حتی یکبار سر هما روستا همسرش به خاطر اشتباهی کوچک در تمرین فریاد کشید و نشان میداد که تا چه میزان به تئاتر اهمیت میدهد. سمندریان همیشه از تئاتر صحبت میکرد و هیچ گاه ندیدم که پشت سر کسی حرف بزند. همین صداقت و باور به تئاتر باعث شد که آثارش تاثیرگذار باشد.
وی اظهار داشت: یک هفته پیش از فوت سمندریان، با استاد انتظامی به عیادتشان رفتیم و ایشان به محض اینکه ما را دیدند شروع کردند از تئاتر حرف زدن و وقتی از تئاتر حرف میزد گویی بیمار نبود و ما هم نمیتوانستیم از بیماریشان چیزی بگوییم و یا چیزی بپرسیم. شخصا کمتر کسی را با چنین ارادتی به تئاتر و عرصه نمایش دیدهام. او در همان دیدار پایانی، میگفت حالم که خوب شود، دوباره تئاتر کار میکنم.
هما جدیکار؛ کارگردان نمایشهای عروسکی هم با ذکر خاطرهای از چگونگی آشناییاش با حمید سمندریان، اظهار کرد: چیزی که از استاد سمندریان دیدم و یادگرفتم، منزلت و اخلاق بود. سمندریان محکم و استوار بر دانش و بینش خود بود.
وی همچنین خاطراتی درباره چگونگی برگزاری مراسم بازنشستگی مرحوم سمندریان ذکر کرد.
پرویز پورحسینی دیگر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با اشاره به چگونگی ورودش به تئاتر و نحوه آشناییاش با سمندریان در اداره هنرهای دراماتیک، عنوان کرد: به این نتیجه رسیدهام که باید مانند گذشته کار کرد و به هیچ دولت و ارگانی توجه نکنیم و امید نبندیم.
وی با بیان خاطراتی از سمندریان، با اشاره به استفاده از لفظ «خولی» توسط ایشان، گفت: سمندریان «خولی» را خطاب به کسانی به کار میبرد که از آنها خوشش میآمد. به نظرم «خولی» ملقمهای از خلاقیت و خل بودن هنرمندانه بود.
جمال اجلالی نیز در بخشی از این مراسم با بیان اینکه سخنران نیست، تصریح کرد: نمیدانم تا به حال در تئاتر و روی صحنه چطور بازی کردهام و وقتی به خودم نگاه میکنم؛ میگویم این حرفها را من چطور آن بالا گفتهام. از روزی که با سمندریان آشنا شدهام هر روز به یاد او هستم. در سال های 56 و 57 با حمید لبخنده و حسین عاطفی حتی شبها هم در خانه سمندریان میماندیم و میخوابیدیم.
اجلالی گفت: برخی خورشید را میبینند و برخی چگونگی تابش و سرعت نور را کشف میکنند، سمندریان کاشف سرعت نور بود. اینکه چگونه میشود انسانهایی مانند سمندریان داشت؛ نمیدانم، اما در طول تاریخ همیشه چنین انسانهای تاثیرگذاری وجود داشتهاند.
در این مراسم از برخی شاگردان زندهیاد حمید سمندریان، همچون حسین عاطفی، میکائیل شهرستانی، پرویز پورحسینی، جمال اجلالی و محمدرضا رحیمی تقدیر و تجلیل به عمل آمد. همچنین در نگارخانه هنرهای تجسمی فرهنگسرای سرو عکسهایی از استاد سمندریان و شاگردان ایشان، به نمایش درآمد.
حمید سمندریان نویسنده، مترجم و استاد شاخص تئاتر ایرانکه از بیماری سرطان کبدرنج میبرد، پنجشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۱ در سن ۸۱ سالگی به علت عوارض ناشی از بیماری در منزل خود درگذشت.