خبرگزاری کار ایران

بزرگان ادب فارسی با سوء‌تفاهم به جهان معرفی شدند

asdasd
کد خبر : ۲۹۲۵۶۰

خیام با یک سوءتفاهم به جهانیان شناسانده شده است، این موضوع درباره مولانا هم صادق است، زیرا در آمریکا همه اقتباس‌های "کورمن باکس" از مولانا مورد استقبال واقع شده، در حالیکه ترجمه او شمّه‌ای از مولوی دارد، اما مولوی نیست.

به گزارش ایلنا، لیلی انور(دانشیار و رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی در مؤسسه ملی زبان و تمدن‌های شرقی در پاریس) که در جلسه دیدار و گفت‌وگو در کتابفروشی "آینده" حاضر شده بود در پاسخ به سوالی دراین باره که روش شما در ترجمه شعر کلاسیک چگونه است؟ مثلاً اشعار مولانا را شما با چه زمینه‌ای وارد یک زبان دیگر کرده‌اید؟ گفت: برای اینکه بتوان اثری را ترجمه کرد در ابتدا باید آن اثر را به خوبی و چندین‌بار خواند، البته من این شانس را داشتم که دیوان شمس را نه تنها چشمی خواندم، بلکه برای اولین‌بار پدرم آن را با صدای بلند برایم خواند و این خیلی برای درک شعر مهم است، چون اولین رُکن شعر موسیقی آن است و شعر اگر موسیقی نداشته باشد، شعر نیست.

او ادامه داد: در غزلیات مولانا این جنبه موسیقیایی خیلی شدیدتر است، چون ایشان همزمان که موسیقی گوش می‌داد، شعر می‌گفت و من تصور می‌کنم که مولانا وقتی موسیقی گوش می‌داد چیزی به او الهام می‌شد که آن الهامات را به شعر فارسی ترجمه می‌کرد، در واقع خودش مترجم الهامات درونی‌اش به شعر و زبان فارسی‌ است و چیزی که ناگفتنی بود را با این جوشش درونی به زبان شعر ترجمه می‌کرد، اما امروز مترجم‌ها الهامات عرفانی عالی و توانایی شعری بالایی ندارند و از این جهت ترجمه اشعار عرفانی دشوار است.

او افزود: به عقیده من مترجم باید به موسیقیِ شعر گوش دهد و در ابتدا این موسیقی را ترجمه کند، شعر یا هر متن شاعرانه‌ای موسیقی خودش را دارد و من به واسطه پدرم موسیقی شعر مولانا را با گوش شنیدم و به نظر من اگر کسی به موسیقی شعر گوش ندهد، به معنای آن گوش نداده است. متأسفانه در ترجمه مولانا و شعر عرفانی فارسی توجه مطلقاً به معنا بوده است، در حالیکه اگر مولوی می‌خواست فقط نظر به معنا داشته باشد، مانند صوفی‌ها و عارف‌های دیگر رساله می‌نوشت، اما او هیچ وقت این کار را نکرد و هر نثری از او به جا مانده حرف‌هایی‌ست که او گفته و مریدانش آنها را نقل کرده‌اند، در حالیکه تمام عارفان جدی زمان مولانا رساله می‌گفتند.

لیلی انور با بیان اینکه اولین نکته‌ای که در ترجمه شعر از پدرم یاد گرفته‌ام، این بود که ابتدا به موسیقی شعر گوش دهم و در گام بعدی به سراغ معنا بروم گفت: "نورتروپ فرای" که شخصیت بزرگی در تاریخ نقد ادبی اروپاست می‌گوید: شعر خوب شعری‌ست که در آن موسیقی و استعاره به کار گرفته شود و این در مورد شعر مولانا کاملاً صادق است و مترجم باید همواره در نظر داشته باشد که عطر و موسیقی شعر را تا جایی که می‌تواند حفظ کند که این از شنیدن و خواندن و دوباره شنیدن و دوباره خواندن شروع می‌شود.

انور در پاسخ به این سوال که ترجمه غزل مولانا را که برای فرانسوی‌ها می‌خوانید به نظرتان تا چه حد به شعر منتقل می‌شود و بازتاب آن چگونه است ؟ اظهار کرد: من خیلی تعجب می‌کنم از اینکه می‌بینم بازتاب موفقیت‌آمیز است و اصلاً منظورم این نیست که ترجمه من ترجمه خوبی است. در واقع غیر فارسی زبان‌ها حتی وقتی ترجمه بدی از اشعار فارسی می‌خوانند، به ویژه شُعرای عرفانی به کل منقلب می‌شوند. من با تمام احترامی که برای آقای "فوشه کور" قائلم، اما ترجمه حافظ ایشان واقعاً بد است، چون اصلاً و ابداً موسیقی ندارد، البته این کتاب از نظر معنی اشعار بسیار کامل است و من توصیه می‌کنم حتماً به فارسی هم ترجمه شود، زیرا توضیحاتی که درباره ابیات می‌دهد به حدی کامل است که فکر می‌کنم حتی اساتید زبان فارسی در ایران هم که حافظ را به خوبی می‌شناسند این میزان از احاطه به معنای کلمات را ندارند.

رئیس بخش زبان و ادبیات فارسی در مؤسسه ملی زبان و تمدن‌های شرقی در پاریس در بخش دیگری از سخنانش گفت: "فیتزجرالد" خودش شاعر بود و فرقش در همین‌جاست، او قبل از اینکه رباعیات خیام را کشف کند، جزو شاعرهای دست سوم - چهارم دوره ویکتورین بود و در دانشگاه آکسفورد یا کمبریج هم کمی فارسی خوانده بود. بعد از خواندن رباعیات خیام، تخیّل شاعرانه‌اش شعله ور می‌شود و چون فارسی خیلی خوبی هم نداشت، من مطمئن نیستم به قدر کافی رباعیات را متوجه شده باشد. در واقع در قرن 19 کسی چیزی از خیام نمی‌دانست که او بخواهد در مورد آنها تحقیق کند. به عنوان یک شاعر به آثار خیام نگاه کرده و از آنها الهام گرفته است، در حالیکه "فوشه کور" به عنوان استاد دانشگاه این اشعار را بررسی و در موردشان بسیار تحقیق کرده است.

او افزود: تاریخچه ترجمه فیتزجرالد داستان‌های زیبایی دارد و نامه‌هایی که او همزمان با ترجمه‌اش نوشته خواندنی هستند و به نظر من نامه‌ها از خود ترجمه شیرین‌ترند؛ مثلاً در یکی از نامه‌ها فیتزجرالد از یکی از دوستانش که به ایران (پرشیا) آمده بود، می‌خواهد که اگر شعر و نسخه خطی جالبی پیدا کرد، برایش بفرستد. دوستش برایش یک نسخه از رباعیات خیام پیدا می‌کند و می‌فرستد، از آن بسته و کتاب بوی عطری به مشام می‌رسید که خود فیتزجرالد معتقد است عطر مشک بود، چون در ایام قدیم معمولاً برای اینکه بوی بد چرم را از بین ببرند از مشک استفاده می‌کردند. فیتزجرالد به دوستش نامه‌ای می‌نویسد و می‌گوید عطر خوش کتاب مرا مست کرد و از همین عطری که به مشامم خورد شم شاعرانه من بیدار شد، بعد شروع می‌کند به خواندن کتاب و منقلب می‌شود و می‌گوید من باید این شعرها را به طریقی ترجمه کنم که خواننده بفهمد خیام چه شاعر بزرگیست، برای همین آن را به صورت شعر ترجمه می‌کند.

انور با اشاره به اینکه در حال حاضر هم در آمریکا "کورمن باکس" این اجازه را به خودش می‌دهد که آثار مولانا را به این شکل ترجمه کند افزود: البته به نظر نباید اسم این کار را ترجمه گذاشت، در واقع این کار نوعی اقتباس است که تنها از اصل اثر الهاماتی گرفته می‌شود و بقیه کارساخته ذهن اقتباس کننده و یا به اصطلاح مترجم است. کورمن باکس کاملاً از آثار مولانا اقتباس کرده است و نمی‌توان حتی یک بیت از اشعار مولانا را با ترجمه کورمن باکس تطبیق داد.

او در ادامه به نوع و روش ترجمه برخی از مهمترین آثار ادبی حکمی و عرفانی ادبیات فارسی از سوی مترجمان غربی اشاره کرد و در این‌باره گفت: فیتزجرالد مدعی است که خیام را ترجمه کرده است، اما در واقع اینطور نیست. هرچند خواندن اقتباسش به انگلیسی بسیار لذت‌بخش است، اما اصلاً نباید انتظار داشته باشید که در این اثر "عمر خیام" بخوانید، در واقع خیام با یک سوتفاهم به جهانیان شناسانده شده است، این در مورد مولانا هم صادق است، زیرا در آمریکا همه اقتباس‌های کورمن باکس از مولانا مورد استقبال واقع شده، در حالیکه ترجمه او شمّه‌ای از مولوی دارد، اما مولوی نیست.

انور ادامه داد: روش فیتزجرالد این بود که از شعرها الهام می‌گرفت و بعضاً از چند رباعی یک شعرکامل ساخته است، مثلاً یک شعری در ترجمه‌هایش هست به نام "کوزه نامه" که در آن تمام رباعیاتی که در آنها به کوزه و کارگاه کوزه‌گری و ... اشاره شده بود، آورده و آنها را تبدیل به قصه‌ای کرده است که فردی به کارگاه کوزه‌گری می‌رود و با کوزه‌ها حرف می‌زند و ... و یک شعر کامل و یکدستی ساخته است که فرم انگلیسی دقیقی دارد، یعنی وزن و قافیه دارد، اما اصلاً رباعی نیست چون مهمترین ویژگی رباعی کوتاه بودنش است، اما اسمش را گذاشته است رباعیات."فوشه کور" منتقل کننده حس شاعرانه و یا موسیقی شعر نیست، اما منتقل کننده درجه یک معنی شعر است، ولی مشکل اینجاست که در شعر معنی فقط در معنی کردن نیست. اگرمن برای شما شعری فارسی را به فارسی معنی کنم، هرچند معنی آن را به شما گفته‌ام، اما بازهم بخشی از معنا در موسیقی و حس شاعرانه نهفته می‌ماند.

او ادامه داد: مترجم باید تا نهایت معنی شعر را بفهمد، اگر جایی معنی به ذهنش نمی‌رسد دلیلش این نیست که شاعر بد شعر گفته است، بلکه دلیلش این است که ما نفهمیده‌ایم و نباید هیچ وقت این اجازه را به خود بدهیم که بگوییم شاعر این بیت یا مصراع را برای قافیه‌دار شدن شعر آورده است و معنایی پشت آن نیست، البته مولانا گاهی در شعرهایش این کار را می‌کند که در فرانسه به آن "اجازه شاعرانه " می‌گویند، اما شعر حافظ اصلاً از موارد ندارد.

او همچنین درباره ترجمه آثار عطار که خود او انجام داده است گفت: تا چندی پیش فکر می‌کردم عطار مشکل‌ترین شاعر است، اما از وقتی ترجمه لیلی و مجنون نظامی را شروع کرده‌ام به نظرم نظامی مشکل‌تر می‌آید. البته مشکل بودن عطار مشکل زبانی نیست، چون زبانش بسیار ساده و در سبک خراسانی عالیست و پیچیدگی بیانی ندارد، اما چون خیلی زبان ساده‌ای دارد ترجمه‌اش مشکل است، چیزی که از عطار بسیار مشکل است اینکه هرچه بیشتر وارد آثارش به ویژه "منطق‌الطیر" می‌شوم، بیشتر متوجه می‌شوم که او یک عارف به تمام معنی بود و موسیقی عطار موسیقی تجربه عرفانی درونی و از دستیابی او به حقایق معنویست.

انور با بیان اینکه دشواری با عطار در اینجاست که گوش دادن به موسیقی شعرش کافی نیست گفت: چگونه من که آن تجربه‌های عرفانی را نداشته‌ام و آن طی طریق‌ها را نکرده‌ام به درستی بفهمم که او چه می‌گوید؟! و دیگر مسئله دستور زبان نیست، بلکه تجربه درونیست. این سوالیست که شما از من نپرسیدید، اما من از خودم بارها پرسیده‌ام که چگونه کسی که خودش عارف نیست و به آخر راه نرسیده، می‌تواند اینها را درک کند؟! می‌توانیم درباره عطار، دوران زندگیش، دانسته‌ها و آثارش هزاران کتاب بخوانیم و تحقیق کنیم، اما درک عرفانی آثارش از این طریق ممکن نیست. آیا انسان می‌تواند درباره چیزی که تجربه نکرده بنویسد؟! البته مترجم اینکار را می‌کند، اما مطمئن نیستم که در آخر کار به رمز درونی عطار پی برده باشد، شاید به نظرتان عجیب بیاید، ولی به نظرم در این موارد مترجم باید روح شاعرانه شاعر را احضار کند تا به ذره ای از درک عرفانی او برسد..

او درباره ترجمه شعرهای فارسی و نمادهای آن از جمله سیمرغ در شعر فارسی اظهار کرد: یکی از دشواری‌های ترجمه متن و شعر عاشقانه فارسی به زبان‌های دیگر این است که در فارسی مؤنث و مذکر نداریم و معشوق، دوست، یار و ... را هم می‌توانیم به زن بگوییم و هم به مرد که این خودش باعث جنگ و جدال‌هایی بین افراد بر سر جنسیت شخصیت‌های متون و شعرهاست، در حالیکه به عقیده من کسی که به دنبال این تفکیک‌هاست اصلاً نمی‌داند معنی شعر عاشقانه فارسی چیست؟! این عدم تشخیص مذکر یا مؤنث بودن حتی در استعاره‌ها هم هست.

او افزود: چون در زبان فرانسه همه چیز مؤنث و مذکر است، باید در ترجمه حتماً یکی را انتخاب کرد و من وقتی به کلمه "سیمرغ " رسیدم، با این دو راهی مواجه شدم. هانری کوربن در ترجمه عقل سرخ و دیگر آثار سهروردی همواره از لفظ مؤنث برای سیمرغ استفاده می‌کند و برای این کار دو دلیل محکم دارد؛ یکی این که نام سیمرغ در اوستا آمده است و در آن زمان زبان فارسی مؤنث و مذکر را تفکیک می‌کرد، سیمرغ در آنجا با واژه مؤنث آمده و حالت پرنده مادر را دارد، بازتاب این حالت را در شاهنامه می‌بینیم که سیمرغ تخم می‌گذارد، بچه دارد و زال را با بچه‌های خودش بزرگ می‌کند، دیگر اینکه سهروردی بخش زیادی از آثارش را به عربی نوشته و در عربی برای سیمرغ واژه "عنقا" را به کار می‌برد که این واژه مؤنث است.

لیلی انور در پایان گفت: در منطق‌الطیر یکی از عمیق‌ترین، طولانی‌ترین و مهمترین داستان‌ها، داستان "شیخ صنعان" است که عاشق دختر ترسا شده بود، وقتی این داستان را با دقت می‌خوانیم، می‌بینیم که دختر ترسا چهره‌ای از سیمرغ است و عطار استعاره‌های مشترکی برای این دو به کار برده است. در ضمن سیمرغ در "اوستا" پرنده‌ای خورشیدی و موبوط به آفتاب است و خورشید در فرهنگ پیش از اسلام در ایران یک نماد مؤنث‌مأب است، در واقع سیمرغ جنبه مؤنث قوی‌تری نسبت به جنبه مذکر دارد، اما اگر سیمرغ سمبل حق یکتاست هم مؤنث است، هم مذکر و هم فرای مؤنث و مذکر. اما چهره‌ای از او که بیشتر قابل دیدن است، جنبه مؤنث قوی‌تری دارد. به هرحال من تصمیم گرفتم که برعکس بیشتر مترجمانی که سیمرغ را به فرانسه و انگلیسی، مذکر ترجمه کرده‌اند آن را مؤنث ترجمه کنم.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز