خبرگزاری کار ایران

در نشست عوامل فیلم مزار شریف در ایلنا مطرح شد:

مدیران فرهنگی موقتی‌اند اما سینماگران خیر...

اگر مدیری دوست نداشته باشد وارد چالش بشود و پاسخگو باشد به دنبال ساخت فیلم‌های بی‌دردسر می‌رود و سینماگر نیز چاره‌ای ندارد که به دنبال ساخت فیلم‌های کم دردسر برود

حسن برزیده که با ساخت فیلم‌هایی همچون دکل و پرواز خاموش نشان داده به سینمای دفاع مقدس و تاریخ معاصر علاقه زیادی دارد در تازه‌ترین فیلم خود سراغ یک موضوع مهم رفته است. او در مزار شریف به حادثه مزار شریف و شهادت مظلومانه دیپلمات‌های ایرانی در آن واقعه پرداخته. با حسن برزیده (کارگردان) و منوچهر شاهسواری(تهیه‌کننده فیلم) درباره دلایل و روند ساخت این فیلم گفتگو کرده‌ایم.

چرا شما ماجرای مزار شریف را برای تبدیل به فیلم انتخاب کردید؟

 برزیده: دلایل متعددی داشت اول آنکه خود ماجرا یک موضوع مهم ملی، تلخ، ناگوار، کم سابقه و تکان دهنده بود در واقعه مزارشریف افراد شریف و وطن دوستی بودند که خطر را با پوست و گوشت استخوان درک کرده بودند و فهمیده بودند و شاید می‌توانستند پست خود را‌‌ رها کنند و جانشان را نجات دهند اما این کار را نکردند و خالصانه برای دفاع از کشور و دین ماندند از طرف دیگر امروز در دنیا یک قرائتی از دین راه افتاده که منحرف است و طالبان و تکفیری‌ها در راس آن‌ها هستند و باید به آن‌ها پرداخت و روشن‌گری کرد این دلایل باعث شد تا من به عنوان یک سینماگر هم وظیفه خود بدانم و هم علاقه شخصی داشته باشم تا به سراغ ساخت فیلمی همچون مزار شریف بروم.

 شاهسواری: ما به دنبال این بودیم که یادآوری کنیم در آن مقطع که فاجعه مزار شریف رخ داد به چه دلایلی این حادثه بوجود آمد البته ما تاریخ را نمی‌خوانیم که سرگرم شویم بلکه تاریخ را می‌خوانیم که یاد بگیریم چه اتفاقاتی افتاده است. وقتی سینما به حوزه تاریخ ورود پیدا نکند به مرور زمان نقش تاریخی خود را انجام نداده و نمی‌تواند دیگر ادعایی برای خیلی از خواسته‌هایش داشته باشد و حرف نزدن درباره اتفاقی مثل مزار شریف در سینما مثل این است که ما بخشی از خودمان و تاریخمان را نادیده بگیریم و اگر تاریخ خودمان را نادیده بگیریم با یک جامعه بی‌هویت مواجه می‌شویم. مزار شریف به داستان دو اتفاق در ایران و افغانستان در یک مقطع تاریخی می‌پردازد که اگر با تدبیر و مدیریت حل نمی‌شد می‌توانست جرقه جنگ دیگری را در منطقه رقم بزند. به همین دلیل باید این مساله کاملا بررسی شود.

 ساخت فیلمی مانند مزار شریف ارزشمند است اما در شرایط فعلی سینمای ایران یک ریسک بزرگ است آیا ساخت فیلم با توجه به این ریسک بود؟

 شاهسواری: پیشنهاد ساخت فیلم از طرف حوزه هنری به من داده شد و واقعا حمایتهای حوزه هنری بود که باعث شد تا این فیلم ساخته شود ما نیز همه تلاش خود را کردیم که فیلمی در این ابعاد با کمترین هزینه ممکن ساخته شود. اگر ورود نمی‌کردیم برای ساخت این فیلم و تجربه نمی‌کردیم، این جنس از کار‌ها همیشه گران خواهد بود و گران نیز خواهد ماند و فقط با تجربه کردن و ساخت آثار است که می‌توان به راهکاری برای سخت ارزان‌تر فیلم‌ها رسید. از طرف دیگر مشکلی که در زمان نمایش و اکران فیلم‌ها وجود دارد برای همه فیلم‌ها است نه فقط مزار شریف زیرا بازار سینمای ایران بازار به شدت محدودی است و تمامی فروش‌هایی که تا امروز انجام شده به نسبت هزینه‌هایی که شده قابل مقایسه نیست و حتی در خیلی از موارد اصل سرمایه را نیز بازنمی‌گرداند.

 اما ذائقه مردم و مخاطبان سینما  این روز‌ها تغییر کرده است و معمولا فیلمهای همچون مزار شریف علارغم قوت بدلیل همین تغییر ذائقه مورد استقبال قرار نمی‌گیرد؟

 شاهسواری: اگر ذائقه‌ای بین مردم ایجاد شده که طرفدار فیلم‌های خنده‌دار هستند وظیفه تغییر این ذائقه برعهده کیست؟ قطعا برعهده اهالی فرهنگ و هنر، روشنفکران و کسانی است که دلشان برای جامعه می‌سوزد و اگر این گروه در کنار مدیران نگران افت ذائقه مخاطب هستند وظیفه دارند از فیلم‌هایی که این ذائقه را ارتقا و تغییر می‌دهد، حمایت کند.

حسن برزیده

آیا ابتدا با شاهسوند گفت‌و‌گو شد و بعد فیلمنامه نوشته شد و یا اول فیلمنامه نوشته شد و بعد با شاهسوند گفت‌و‌گو شد؟

 برزیده: ماجرا ساخت فیلم از یک خبر در سال ۷۷ شروع شد و تعدادی از دیپلمات‌های ما در کنسولگری ایران در افغانستان به شهادت رسیدند و یک نفر زنده ماند که آن یک نفر خودش را بعد از ۱۹ روز به ایران رساند ما سعی کردیم با تنها منبع خبر یعنی الله مدد شاهسوند گفتگو کنیم و جزئیات آن واقعه و نحوه خروجش از افغانستان را با جزئیات تمام نوشتیم البته شاهسون تا یکسال اجازه ارتباط با هیچ کسی نداشت و ما بعد از پیگیری‌ها و همچنین سفارش‌هایی که مرحوم سیف‌اله داد انجام داد توانستیم به ایشان دسترسی پیدا کنیم و آقای پزشک که در آن زمان در وزارت ارشاد بود هماهنگی‌های لازم را برای ملاقات با ایشان صورت داد. فردای آن شبی که خبر بازگشت شاهسوند منتشر شد من با سیف‌اله داد جلسه‌ای برگزار کردم و پیشنهاد ساخت فیلم مطرح شد و من نیز پذیرفتم و بعد از یک هفته شاهسوند را دیدیم اما بعد از این ملاقات همه چیز مسکوت ماند تا یکسال و بعد از یکسال شاهسوند با ما تماس گرفت و ملاقات‌های ما به صورت منظم شروع شد و حرفهای وی را ما نوشتیم تا به یک قصه واقعی رسیدیم و در ادامه دوستان به گروه برای ساخت اضافه شدند

چرا بین پیش‌تولید و ساخت فیلم این همه فاصله افتاده است یعنی از سال ۷۷ تا به امروز؟

 برزیده: در ابتدا یک اراده نامرئی وجود داشت که این فیلم ساخته نشود البته به ما به صورت رسمی گفته نمی‌شد و یکی از دلایل این بود که شاید بعضی‌ها نمی‌خواستند ابعاد مختلف حادثه روشن شود. مثلا یکی از سوالاتی که مطرح بود این بود که چرا با و جود آنکه شهر در دست طالبان بود اما از تهران دستوری برای ترک کنسولگری صادر نشده بود زیرا در چنین مواقعی همچون حادثه مزار شریف کشور مبداء ابتدا تعداد افراد خود را در کشور مقصد کم می‌کند و بعد کلا خارج می‌کند. اما تصمیم متفاوتی گرفته شد. البته بعد‌ها ما متوجه شدیم که ماندن دیپلمات‌های ایرانی در مزار شریف براساس بعضی تحلیل‌هایی بوده که در تهران انجام شده از جمله آنکه پاکستان قول داده بود که به کنسولگری حمله نمی‌شود اما حتی این تحلیل نیز درست نیست زیرا اگر گروه طالبان به کنسولگری حمله نیز نمی‌کرد باز به دلیل شرایط جنگی امکان داشت کنسولگری بر اثر اصابت گلوله توپ یا خمپاره از بین برود.

اما این مسائل آنقدر طول کشید تا ساخت فیلم به دوران احمدی‌نژاد کشیده شد و در این دوره من علاقه‌ای به فیلم‌سازی نداشتم زیرا خیلی علاقه‌ای به جریانی که در طول هشت سال در دولت نهم و دهم در کشور بخصوص در بخش فرهنگ حاکم شد نداشتم و به کارهای دیگر پرداختم تا اینکه در سالهای اخیر حوزه هنری علاقه‌مند شد و فیلم‌ساخته شد ولی امروز فکر می‌کنم که زمان فیلم کاملا امروز است.

داستان فیلم از لحاظ تطابق با واقعیت چقدر واقعی است؟

 شاهسواری: مرحله نگارش فیلم‌نامه ۹ماه طول کشید و بیش از سه هزار صفحه درباره این واقعه و تاریخ افغانستان به صورت مکتوب مطالعه کردیم به همین دلیل از منظر پژوهش نیز مزارشریف کار جدیدی است و هیچ فردی نمی‌تواند از لحاظ سندیت به فیلم خدشه وارد کند و حتی راجع به معماری کنسولگری و معماری شهر نیز مطالعه کردیم و آنچه امروز در فیلم دیده می‌شود ۹۰درصد شبیه واقعیت است البته بعضی شخصیت‌ها با توجه به فضای دراماتیزه داستان تقویت شدند مثلا بخشی که شاهسوند از افغانستان همراه با یک خانواده به ایران می‌آید و در طول راه این خانواده کوچک می‌شود وبه یک زن (مهتاب کرامتی) کاهش پیدا می‌کند براساس واقعیت است اما با چاشنی درام تعریف شده است.

در مذاکرات با وزارت امور خارجه و نهادهای سیاسی امنیتی دیگر آیا مخالفت سفت و سختی شد که فیلم ساخته نشود؟

شاهسواری: اراده حوزه هنری به معنای هسته مرکزی، علاقه شخصی برزیده و علاقه‌مندی خود من شرایط را به گونه‌ای رقم زد که امکان جلوگیری‌ برای ساخت فیلم را می‌سر نکرد. البته به ما گفته شد که حادثه مراز شریف یک شکست دیپلماتیک است و نباید به آن پرداخت اما ما می‌گفتیم اگر راجع به تلخی‌ها فیلم نسازیم نمی‌توانیم به شیرینی برسیم و دائم تلخی‌ها تکرار می‌شود.

این نگاه در فیلم وجود دارد که مردم ایران و افغانستان با هم دوست هستند علیرغم جنایت‌هایی که طالبان انجام دادند این نگاه آیا از ابتدا در پژوهش‌های تاریخی وجود داشت یا اینکه شما به عنوان یک عنصر داستانی به فیلم اضافه کردید؟

حسن برزیده: مردم بین رفتارهای حکومتی و رفتارهای اجتماعی تفکیک قائل می‌شوند همچنین طالبان نیز یک حکومت تحمیلی بود. این ماجرا در ایران همانگونه که اتفاق افتاد روایت شد زیرا ما در این ماجرا فقط یک شاهد زنده داشتیم به نام الله‌مدد شاهسوند که وی نیز تمام داستان را برای ما تعریف کرد. وی تاکید می‌کرد که رابطه ما با مردم افغانستان و آن‌ها با ما بسیار خوب بوده است و مناسبات دوستانه‌ای بین اعضای کنسولگری و مردم افغانستان وجود داشته است و حتی در مواردی بیشتر از یک کنسولگری برای مردم دلسوزی کردند همچون تهیه کتاب برای مدارس، راه‌اندازی ایستگاه رادیو تلویزیونی و... اگر ما به این مسائل زیاد نپرداختیم دلیل اصلی‌اش آن بود که هسته داستان، فاجعه مزار شریف بود و نیازی به پرداختن به مسائل دیگر نداشت.

منوچهر شاهسواری

چرا با وجود آنکه در سینمای دنیا به خصوص سینمای آمریکا درباره اتفاقاتی همچون ۱۱ سپتامبر، جنگ ویتنام و مسائلی از این دست فیلم‌های سینمایی زیادی ساخته شده است به شکلی که امروز این فیلم‌ها به صورت سند در آمده است در ایران درباره چنین مسائلی کمتر فیلم ساخته می‌شود علت چیست؟ آیا سینما گران علاقه‌ای ندارند یا دلیل دیگری دارد؟

شاهسواری: اهل سینما از اینکه وارد چنین موضوعاتی شوند هیچ ابایی ندارند و حتی علاقه‌ نیز دارند و شاهد آن کارهای نمونه‌ای است که بعضی از کارگردان‌ها درباره شخصیت‌های انقلابی و دفاع مقدسی ساخته‌اند ولی اراده لازم از سوی مدیران فرهنگی برای ایجاد فضای امن که سینماگران در آن بتوانند به این موضوعات بپردازند وجود ندارد و خلاء‌ اصلی ناشی از این است که مدیران فرهنگی کشور مدیران موقت هستند اما سینماگران عناصر موقت نیستند بلکه دائمی‌اند. متاسفانه مدیران فرهنگی در سال‌های گذشته به دلایل مختلف ترس داشتند از اینکه وارد موضوعاتی شوند که بعد باید پاسخگو باشند. خوب اگر مدیری دوست نداشته باشد وارد چالش بشود و پاسخگو باشد به دنبال ساخت فیلم‌های بی‌دردسر می‌رود و سینماگر نیز چاره‌ای ندارد که به دنبال ساخت فیلم‌های کم دردسر برود و نتیجه آن این شده که فیلم‌های سینما تقریبا شبیه هم شده و مثلا ما دیگر تصویری از معماری، تنوع جغرافیایی کشور و تنوع فرهنگی آن اعم از لهجه، زبان، ‌آداب و سنن به شکل دقیق و ظریف در فیلم‌ها نمی‌بینیم و فیلم‌ها شبیه هم شده‌اند این مسئله به شدت خطرناک است زیرا در آینده اگر کسی بازگردد و بخواهد براساس فیلم‌های سینمایی، شهرهایی همچون تهران، کردستان، خوزستان و... را بشناسد آدرس‌های بسیار کمی پیدا خواهد کرد و به منابع بسیار کمی در سینمای ایران دسترسی پیدا می‌کند.

برزیده: سینما این قدرت را دارد که حتی رئیس‌جمهور را عوض کند از همین منظر گروهی که با ساخت فیلم‌های جنجالی مخالف هستند به این قدرت سینما پی برده‌اند و منافع خود را در خطر می‌بینند به همین دلیل بعضی فیلم‌هایی که به مسائل اجتماعی پرداختند به عنوان فیلم‌های سیاه نما معرفی می‌شوند اما سینماگری که به دنبال ساخت چنین فیلم‌هایی می‌رود به فکر نفع عمومی و جامعه است و به نفع شخصی خود فکر نمی‌کند

جلوه‌های بصری فیلم بسیار حرفه‌ای است علیرغم آنکه در جشنواره فیلم فجر به آن توجه نشده آیا از ابتدا نیت شما ساخت بخشهایی از فیلم با جلوه‌های بصری بود؟

شاهسواری: ما تحقیق زیادی درباره جغرافیای مزارشریف انجام دادیم و مشکین مهرگان مدیر هنری فیلم بسیار در این بخش کمک کرده و تمام جزئیات را از لحاظ هنری برنامه‌ریزی و طراحی کرد و سفرهای زیادی هم به مناطق مختلف همچون خراسان، ‌کرمان رفتیم تا لوکشین‌های خاص را پیدا کنیم حتی به افغانستان نیز رفتیم اما به دلیل بعضی مخالفت‌ها و همچنین نبود امنیت لازم ساخت فیلم در افغانستان غیر ممکن بود و ما به سمت مشابه‌سازی در ایران روی آوردیم البته بیشتر وسایل صحنه و آکساسوار که در فیلم وجود دارد از افغانستان خریداری شده است. در دوره‌ای خواستیم فیلم را در تاجیکستان بسازیم که امکان‌پذیر نشد لذا تصمیم گرفتیم که یک سوله بزرگ تهیه کنیم و استودیویی بسازیم و درهمه آن استودیو دکور‌ها را بسازیم و فیلم‌نامه نیز بر همین اساس تغییراتی کرد.

امیررضا معتمدی به عنوان طراح جلوه‌های بصری کارهای بسیار خوبی کرده البته نیاز به امکانات و پیش‌نیازهایی داشت که ما نتوانستیم آن را فراهم کنیم برای بعضی لوکیشن‌های خارجی از آنجایی که نمی‌توانستیم به افغانستان برویم بعضی صحنه‌های خارجی را در رشته‌ کوه‌های الموت فیلم‌برداری کردیم البته با استفاده از جلوه‌های بصری تغییرات زیادی در تصاویر ایجاد شد درباره کم لطفی فجر هم باید بگویم که ما درباره جلوه‌های ویژه به امور خارق‌العاده علاقه داریم و جلوه‌های بصری با عملیات محیرالعقول یکی گرفته می‌شود در حالی که جلوه‌های بصری به دنبال بازنمایی واقعیت به شکل دیگری است.

چرا در فیلم رابطه دیپلمات ایرانی و زن افغانی تبدیل به رابطه عشقی نمی‌شود؟ عمدا این کار را کردید؟

 برزیده: من نگران این بودم که اگر رابطه عاطفی این دو نفر در فیلم تقویت شود فیلم از دو جهت لطمه ببیند یکی داستان اصلی که ما در فیلم تعریف می‌کنیم و بعد انتقادات و برخوردهایی که در بیرون از فیلم با آن می‌شد اما در پایان فیلم مزار شریف زن افغانی به این دلیل به دیپلمات ایرانی کمک می‌کند که وی برود و واقعیت‌ها را بگوید تا از یک جنگ جلوگیری کند زیرا مردم افغانستان تحمل جنگ دیگری را ندارند.

این نگاه در فیلم وجود دارد که مردم ایران و افغانستان با هم دوست هستند علیرغم جنایت‌هایی که طالبان انجام دادند این نگاه آیا از ابتدا در پژوهش‌های تاریخی وجود داشت یا اینکه شما به عنوان یک عنصر داستانی به فیلم اضافه کردید؟

حسن برزیده: مردم بین رفتارهای حکومتی و رفتارهای اجتماعی تفکیک قائل می‌شوند همچنین طالبان نیز یک حکومت تحمیلی بود. این ماجرا در ایران همانگونه که اتفاق افتاد روایت شد زیرا ما در این ماجرا فقط یک شاهد زنده داشتیم به نام الله‌مدد شاهسوند که وی نیز تمام داستان را برای ما تعریف کرد.وی تاکید می‌کرد که رابطه ما با مردم افغانستان و آن‌ها با ما بسیار خوب بوده است و مناسبات دوستانه‌ای بین اعضای کنسولگری و مردم افغانستان وجود داشته است و حتی در مواردی بیشتر از یک کنسولگری برای مردم دلسوزی کردند همچون تهیه کتاب برای مدارس، راه‌اندازی ایستگاه رادیو تلویزیونی و... اگر ما به این مسائل زیاد نپرداختیم دلیل اصلی‌اش آن بود که هسته داستان، فاجعه مزار شریف بود و نیازی به پرداختن به مسائل دیگر نداشت.

از ابتدا هم آیا به حضور مهتاب کرامتی و حسین یاری فکر می‌کردید؟

در طول نگارش و خوانش فیلم‌نامه به این دو بازیگر رسیدیم البته برای تقویت زبان افغانی از استادان زبان افغانی استفاده کردیم تا به بازیگران آموزش بدهند و آن‌ها نیز استقبال کردند حتی یکی از استادان زبان بعد‌ها در فیلم بازی کرد.

گفت‌وگو: علی زادمهر

کد خبر : ۳۱۲۸۱۲