خبرگزاری کار ایران

نامه‌ یک نویسنده به رئیس رسانه ملی؛

رسانه ملی؛ ملی‌ست پس ملی عمل کنید

داوود ملکی‌صیدآبادی (نویسنده و فعال حوزه‌ی نشر) در نامه‌ای سرگشاده رئیس سازمان صداوسیما را خطاب قرار داده و از عدم توجه تلویزیون به فرهنگ و ادب گلایه کرده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، متن این نامه که در اختیار ایلنا گذاشته شده به شرح زیر است:

جناب آقای سرافراز

باسلام و احترام

دوشنبه شب بود که خسته از فعالیت روزانه به همراه همسر و تک فرزندم نشستیم به دیدن برنامه‌های جمیع حدود 24 شبکه رسانه‌‌ ملی که لاجرم تعدادی از آنها به زبان غیر یا رسمی است. از ساعت حدوداً 7 بعدازظهر که سر شب حساب می‌شود تا لحظه خاموش کردن جعبه رسانه ملی که شما ریاست آنرا برعهده دارید چیزی غریب به 8 صحنه مرگ، مردن، سوگواری، که طول یکی از سکانس‌های آن که متعلق به سریال ضعیف و حاکم محتوای نفس گرم بود، چیزی نزدیک به 4 دقیقه از بیرون آمدن برانکارد متوفی از ریل غسالخانه شروع می‌شد تا دیدن چهره متوفی در قبر و ... در ادامه چیزی نزدیک به 10 خبر از قتل، اختلاس، کلاهبرداری و کم‌فروشی که هرکدام حداقل دوبار در این فاصلة تکرار داشت و ... که البته این روند برنامه‌سازی مختص دوشنبه 25 آبان‌ماه 1394 نبود که خیلی وقت است این روند شروع شده و خدا می‌داند تاکی ادامه خواهد داشت با ذکر این نکات توجه شما را جلب می‌کنم به یکسری از نکات مخاطره‌آمیز حاصل از این رفتار رسانه‌ ملی ما ایرانی‌ها:

متخصصان روانشناسی معتقدند که رویاروئی با صحنه‌های دردناک و موسیقی حزن‌انگیز و تکرار و تداوم آن برای انسان (مخاطب) عوارض روانی بسیاری را به ارمغان می‌آورد. افرادی که چیزی حدود 4 ساعت در روز شاهد این گونه تصاویر دلخراش هستند که در ایران غالباً هستیم، دچار بیماری‌های روانی مانند استرس حاد و اختلالات اضطرابی و مخصوصا مشاهده مرگ، مرده و ... در کهنسالان باعث ایجاد افسردگی در درازمدت و همچنین مشکلات جسمی نیز می‌شود که یکی از آنها بیماری سرطان است. بیماری‌های گوارشی، گردش خون و ... از دیگر تعارضات احتمالی یک همچین رفتار رسانه‌ای‌ست. این نظرات نه نظر بنده بلکه نظر علم روانشناسی است و صحت و سقم آن کاملا قابل احراز.

جناب آقای سرافراز عزیز؛

 بنده یک نویسنده هستم. نویسنده‌ای که در داستانهایم به قول خیلی‌ها نقد اجتماعی می‌کنم و به قول بعضی‌ها هم سیاه‌نمائی اما کار رسانة ملی به جائی رسیده که حالِ من سیاه‌نما را هم بد کرده است.

جناب آقای سرافراز بزگوار؛

 سیمای ملی جای نشان دادن غسالخانه، پنبه روی چشم متوفی،‌ طناب‌دار، اعدام یک مادر، به مسخره گرفتن تاریخ یک ملت نیست که اگر مفهومی هم قرار است رسانیده شود باید به مخاطبش و با هدف‌گیری و انتخاب جامعة هدف خود این کار انجام شود... گرایش بیشتر به رسانه‌های غیرداخلی و ... خیلی از علائم دیگر که نمی‌دانم چرا متفکرین استراتژیست سیما به این پالس‌ها و علائم توجهی ندارند. البته که از جامعه‌شناسان و روانشناسان داخلی هم انتظار آبی گرم شدن نیست.

جناب آقای سرافراز برای بنده سوال است که در طول 24ساعت شبانه روز در 24 شبکة رسانه ملی سهم برنامه‌های ادبی و هنری آنهم برنامه‌های غیرسفارشی و بدون اعمال سلیقه چقدر است؟ برنامه‌هایی که باعث تلطیف و انبساط روانی من خسته از مسائل روز می‌گردد. ادب و هنری که فقط و فقط در حظور بازیگران سیما و سینما در قاب تلویزیون بسنده می شود و حرف‌های فیلسوف‌مابانه بسیاریشان که ....

چرا در طول این مدت ما شاهد گزارشی از برنامه‌های نقد ادبی، داستان‌خوانی، شعرخوانی که در طول روز و در هر هفته در سطح تهران و یا استان‌های دیگر کشور برگزار می‌شود نیستیم؟ چرا وقتی به گزارشگران واحدهای خبری شما اطلاع داده می‌شود که فلان برنامه ادبی هست بیائید می‌گویند ما برنامه‌هایمان را بستیم؟ و باقی چراها بماند....

در آخر جناب رئیس عزیز سیمای جمهوری اسلامی ایران، رسانه ملی ملی است، پس ملی عمل کنید. بد نیست که در برنامه‌ریزی‌ها از اساتید، جامعه‌شناسان، روانشناسان و آگاهان این حوزه البته آگاهان بی‌غرض و بی‌مرض سوالی پرسیده شود و یا نظری گرفته شود تا مثل دوشنبه شب من و چون من‌هائی مجبور نباشیم سر سفرة شام و در حالی که کودکی کنارمان نشسته است  با لنز دوربین سیمای ملی وراد قبر شویم و از رنگ پریده کودک‌مان و همچنین یاد حساب‌های نرسیدمان متوجه بشویم که باید رفت سراغ پرشین تون یا من و تو یا....

کد خبر : ۳۲۳۰۷۸