خبرگزاری کار ایران

انتقاد صریح رامین صدیقی به جشنواره امسال فجر و مدیران آن:

آقای نوربخش در سیاست‌گذاری دوره‌های قبل نقش جدی داشت/ مگر قبلا به کسی صدقه می‌دادند؟

رامین صدیقی عنوان می‌کند: گفته‌اند" اینجا کمیته امداد نیست"! مگر در دوره های قبلی جشنواره به کسی صدقه می‌دادند؟ من فکر می‌کنم آقای نوربخش لغزشی که در مصاحبه‌شان کردند که بدبینی مرا نسبت به جشنواره تایید کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ برگزاری سه دوره بخش بین‌الملل جشنواره موسیقی فجر از سال 90 تا 92 برعهده رامین صدیقی (مدیر انتشارات موسیقی هرمس) بود که باوجود کمبود بودجه؛ با کیفیت قابل قبول‌تری نسبت به دیگر بخش‌ها؛ برنامه‌ریزی و برگزار شد و طی آن؛ هنرمندان سرشناسی چون انور براهم و اشتفان میکوس برای اولین بار به ایران آمده و کنسرت دادند. درست زمانی که گمان می‌رفت از تجربه او بازهم در بخش استفاده شود؛ او دیگر حاضر به همکاری نشد. با او درباره دلایل رویگردانی‌اش از مشارکت با جشنواره گفت‌وگو کرده‌ایم.

چرا در شرایطی که دولت عوض شد و انتظار می‌رفت فضا بهبود یابد؛ شما از دبیری بخش بین‌الملل جشنواره انصراف دادید؛ چرا؟

دلیل‌ام ربطی به اینکه چه دولتی بر سر کار بود؛ نداشت چراکه جشنواره سال 92 هم در دولت آقای روحانی اتفاق افتاد، هرچند تنها دو هفته مانده به جشنواره، مدیرکل دفتر موسیقی انتخاب شد. در ابتدا اصلاً بنا نبود مسئول بخش بین‌الملل باشم و در اواخر بهار 90 فقط برای حضور در چند جلسه همفکری به‌عنوان مشاوره دعوت شدم اما در پایان توپ در زمین من افتاد. البته منتی سر جشنواره نیست چون حقیقتاً چالش جذابی بود و به خود من بسیار خوش گذشت. در سال 90 و طی هفت ماهی که تا جشنواره باقی بود؛ خوشبختانه توانستم از ارتباطاتم استفاده کنم و 5 گروه سطح بالا را به جشنواره دعوت کنم که شاید مشهورترین آنها اشتفان میکوس بود که اصولا زیاد کنسرت نمی‌گذارد و تجربه اجرای زنده ایشان برای خیلی‌ها در دنیا هم میسر نمی‌شود. همین بازخوردهای مثبت، استقبال دوباره موسیقی دوستان از بخش بین‌الملل و البته لذتی که خودم از قبول این مسئولیت بردم، سبب شد همکاری در دوره بیست و هشتم را با کمال میل بپذیرم و قول همکاری برای سومین دوره متوالی (دوره بیست و نهم) را هم بدهم. چنین هم کردم، هرچند واقعاً به کارهای خودم دیگر کمتر می‌رسیدم.

کل هزینه‌های بخش بین‌الملل چقدر بود؟

افشا کردن هزینه دستمزد هنرمندان ملاحظاتی دارد که نمی‌شود بیان کرد اما با کمی بیش از صد میلیون تومان دستمزدهای بخش بین‌الملل را اداره کردم. به‌خصوص با جهش نرخ ارز در آن روزها، 20 تا 30 هزار یورو برای کل دستمزدهای یک دوره واقعاً مبلغ ناچیزی بود. تا توانستم از روابط‌ام استفاده کردم تا آنها را به دریافت دستمزدهای پایین‌تر راضی کنم. یکی از ملاحظاتی که اشاره کردم اتفاقاً هم همین است. خیلی‌ها فکر می‌کنند فقط ارقام بالا سبب عدم افشا می‌شود. اما اغلب هنرمندان دعوت شده در ایران بسیار کمتر از استانداردشان دریافت کردند و اگر کنسرت‌گزاران کشورهای دیگر از این موضوع مطلع می‌شدند برای آنها دردسرساز می‌شد و چه بسا دیگر نمی‌توانستند به دستمزدهای مورد نظرشان برسند. اما خیلی از آنها هم از افشا شدن دستمزدشان ابایی ندارند. جدول دستمزدهای هنرمندان خارجی در هر 3 دوره‌ای که من مسئولیت داشتم الان روی کامپیوترم هست. غیر از آن چند گروه، مبلغ هرکدام را خواستید بگویید به شما بگویم. در کل به نظر من؛ برای ارزیابی درست بخش بین‌الملل جشنواره، باید کیفیت و هزینه تواما آنالیز شود. اگر امروز کسانی به جشنواره می‌آیند باید دید چه هزینه‌ای به آنها پرداخت می‌شود و آیا بابت آن محتوا و کیفیتی که تحویل گرفته‌ایم، بهای پرداختی‌مان متناسب بوده یا نه؟

Armaghan Boustan 2

پس چه شد در سال 92 دیگر کناره گرفتید؟

فارغ از اینکه بعد از سه سال و به خاطر مشغله‌های خودم، واقعاً تمایل داشتم از ادامه همکاری عذرخواهی کنم، اما دو سه مساله دیگری هم مرا آزرد که باعث شد تصمیم‌ام برای کنار رفتن از جشنواره را تسریع کند. مثلاً یکی دو روز قبل از کنفرانس مطبوعاتی جشنواره سال 92 خبردار شدم یک گروه خارجی دیگری هم دارد به جشنواره می‌آید (گروه آقای رامیز قلی اف) بدون اینکه به‌عنوان مسئول بخش بین‌الملل در جریان باشم.

زیرا اساسا با سیاست‌ها و سبک کاری شما در جشنواره نمی‌خواند؟

دقیقا.

شما سه اصل برای انتخاب گروه‌ها در بخش بین‌الملل جشنواره داشتید: اولا گروه‌ها از هنرمندانی باشند که در ده سال اخیرا به ایران نیامده باشند که آقای قلی اف بارها آمده بودند. دوم گروه‌ها از حیطه سیاست‌های کاری‌تان باشند که قلی اف سلیقه موسیقایی شما نیست و سوم اختیار تام برای مدیریت بخش بین‌الملل داشته باشید و مدیران دخالتی در کارتان نکنند.

که در این سه سال داشتم و اطمینان متقابل وجود داشت.

البته درباره آقای قلی اف نداشتید!

این چیزی بود که دو روز قبل از کنفرانس مطبوعاتی خبردار شدم. فارغ از اینکه آقای قلی اف هنرمند مطرحی در موسیقی هستند اما در برنامه ما جایگاهی نداشتند. به‌خصوص اینکه در همان سالی که آقای قلی اف را آوردند، منِ دبیرِ بخشِ بین‌الملل به علت کمبود بودجه، حضور دو گروه دیگر را ملغی کرده بودم.

دلایلی دیگر کناره‌گیری‌تان چه بود؟

آقای ارجمند در نشسست مطبوعاتی جشنواره ـ آنهم در شرایطی که هنوز جوهر امضای حکم ایشان خشک نشده بودـ اظهارنظرهایی کردند که بدون همفکری یا مشورت با ستاد جشنواره بود. هرچند اگر به عنوان رعایت سلسله مراتب سازمانی بپذیریم که ایشان به عنوان رئیس سمبولیک جشنواره باید حضور می‌داشتند و از جانب دولت به اهالی رسانه خیرمقدم می‌گفتند، مشکلی نبود. اما ایشان اظهارنظرهایی کردند در این‌باره که می‌خواهیم چنین کنیم و چنان کنیم که اصلاً جایش در کنفرانس مطبوعاتی نبود و این بی‌احترامی به ما بود.

سومین مساله هم در اجرای گروه آقای قلی اف اتفاق افتاد. می‌دانید که درخصوص کیفیت صدا وسواس زیادی دارم. من برای "ساوند چک" تک تک هنرمندان حضور داشتم، با بهترین صدابرداران داخلی و خارجی همکاری کردیم و دقت داشتیم تا حتی زاویه فلان میکروفن میلیمتری تنظیم شود تا صدای درستی به شنونده‌ها در سالن بدهیم. در این خصوص با کمال قاطعیت ادعا دارم که هیچ کنسرتی تا به‌ حال برگزار نکرده‌ام که صدای بد داشته باشد. آن وقت دیدم برای گروه آقای قلی اف که بعد از ما ساوند چک داشتند، دو یا سه همراه ایرانی هم روی سن آمدند و برای ساوند چک به عوامل فنی تالار وحدت که منتظر دستورالعمل از گروه بودند؛ گفتند فعلاً 7-8 تا میکروفن و چندتا مانیتور بیارید روی صحنه، ما خودمان جورش می‌کنیم! دیدم کمترین اطلاعاتی از صدا، کیفیت، اجرای کنسرت و ... ندارند. حقیقتاً به من برخورد. پیش خودم گفتم چرا دارم ده روز زحمت و بی‌خوابی می‌کشم که از استاندارد 100 حداقل به 90 برسم؛ آن وقت یک گروه در جشنواره حتی تمایلی ندارد تا به 5 برسد و تازه راضی و خوشحال هم هست. کیفیت آن اجرا را هم که یادتان هست اما بهرحال آن اجرا هم در کارنامه من قرار می‌گرفت.

چرا آن زمان این مساله را عنوان نکردید؟

برای اینکه نمی‌دانستم اصلا این گروه را چه کسی آورده و چگونه به جشنواره اضافه شده است.

اما به شما گفته شد که آقای پیروزپی آنها را آورده‌ است؟

من تا پیش از نشست خبری از آمدن گروه اطلاعی نداشتم. اصلا اگر بهترین گروه دنیا هم بودند، باید مسئول بخش بین‌الملل از آن خبردار می‌شد. حتی اگر رایگان و بدون تحمیل هزینه به جشنواره آمده باشد. این بدترین بی‌احترامی و ناهماهنگی اداری بود.

همان زمان همین اعتراض را می‌کردید؟

بله کردم اما آنقدر درک سازمانی دارم که وقتی افراد بالادستی در تشکیلات وجود دارند، اول با آنها در میان بگذارم. من به آقای ترابی و ریاحی اعتراضم را کردم و آنها هم به‌درستی در جریان مساله نبودند. می‌دانید که اصولاً هم آدم جنجالی و اهل حاشیه نسیتم. نتیجه این شد که بعد از نواختن آخرین نت از آخرین گروه خارجی، به آقایان ترابی و ریاحی گفتم که دیگر در جشنواره نیستم.

درست است که مدیر فعلی جشنواره موسیقی پیشنهاد دبیری بخش بین‌الملل برای امسال نیز به شما کرده بود؟

پیشنهاد برعهده گرفتن مسئولیت بخش بین‌الملل را صریحاً ندادند اما بله، آقای نوربخش در شهریور ماه برای همکاری از من دعوت کردند اما قبول نکردم. سه دلیل داشتم چراکه فرصت کمی داشتیم و زمان برای برنامه‌ریزی و آوردن گروه‌های متناسب با استانداردهایم و البته بودجه‌ای معقول، کافی و امکان‌پذیر نبود. 5 ماه برای من زمان کمی بود. دلیل دوم تجربه‌‌ای است که در سال92 بدست آوردم و به‌خاطر آن از بخش بین‌الملل جشنواره بیرون آمده بودم چراکه احساس کردم شاید دیگر اختیار کافی را در سمت خود نداشته باشم و اگر قرار بود بازهم به ناگهان پیغام می‌آمد که فلان گروه هم قرار است اجرا داشته باشد، برایم قابل تحمل نمی‌شد! یا اینکه در طی کار، دستور می‌آمد که آقای فلانی هم نظراتی دارند و یا با آقای فلانی هم مشورت کنید.

85881014172695675241761193097

چگونه در بخش شما هم دخالت کردند؟

در سال 92 چهره‌هایی را دیدم که در طول ماه‌های برنامه‌ریزی جشنواره نبودند و بعد یک دفعه در این ده روز جشنواره ظاهر شدند و من به‌طور کلی اعصاب تنش و کشمکش با اینگونه افراد را نداشتم و ندارم و اگر می‌ماندم باید با کسی گلاویز می‌شدم. من که کارمند دولت هم نیستم که ملزم به تحمل برخی بی‌نظمی‌های سازمانی باشم. به همین دلیل از منظر خودم، تصمیم درست را گرفتم و بی‌جنجال کنار کشیدم. واقعاً نمی‌دانم که آیا در سال 93 از این اتفاقات افتاد یا نه یا اینکه در دوره جدید خواهد افتاد، اما حسی غریزی به من می‌گفت که این احتمال زیاد است، پس از حضورم صرفنظر کردم.

حتی با تیم آقای نوربخش همین احساس را کردید که دعوت او را نپذیرفتید؟

حتی با تیم آقای نوربخش هم. من مطمئن نبودم که آقای نوربخش می‌تواند اینقدر اختیار داشته باشد که مرزهایش را در این زمان محدود ببندد. من ترجیح می‌دهم اگر کاری می‏‌خواهم بکنم بتوانم از سر تا ته آن دفاع کنم. نه اینکه بگویم اینقدر را من کرده‌ام و بقیه به دستور فلانی بوده و این مساله تقصیر من نبود و فلانی سفارش کرده بود.

یعنی همان ضرب‌المثل تقصیر آستینم بود...

یعنی اینکه همیشه باب شانه خالی کردن از زیر کار وجود داشته باشد. اینگونه نمی‌توانم کار کنم. به آقای نوربخش هم گفتم؛ اگر تجربه اول شما در این مدت محدود خوب باشد، چون منصفانه هم فکر کنید نباید انتظار داشت تا در این مدت محدود تحول خاصی انجام گیرد، اما اگر سنگ بنایی بگذارند که سازمان یافته و نظام‌مند باشد و بتوانند از 30 بهمن امسال برای سال بعد آغاز به کار کنند، حتماً درخصوص همکاری، تجدیدنظر می‌کنم.

پس چگونه زودتر از این صحبت‌ها تصمیم گرفتید امسال هم با جشنواره همکاری نکنید؟

خیلی وقت‌ها آدم تصمیماتی را می‌گیرد که بیشتر حسی است، ولیکن بعدا اتفاقاتی پیش می‌آید که متوجه می‌شود، اشتباه حس نکرده است! مثلا امسال که آقای نوربخش از من خواستند با آنها همکاری کنم به همین دلیل جواب منفی دادم و گفتم از نظر زمانی نمی‌رسم. درحالیکه ایشان که هنوز هیچ دوره‌ای از جشنواره را مدیریت نکرده بودند که بتوانم براساس نقاط ضعف قبلی چنین ارزیابی را داشته باشم. اما حالا و با مصاحبه‌هایی که از او و همکارنشان در این چند هفته خواندم، خوشحال شدم که دعوت به همکاری را قبول نکردم، چراکه حرف‌هایی زده شد که اگر من در تیم جشنواره بودم مایل نبودم این حرف‌ها به من هم منسوب شود.

مثلا؟

یکی اینکه گفته‌اند" اینجا کمیته امداد نیست"! مگر در دوره‌های قبلی جشنواره به کسی صدقه می‌دادند؟ یعنی من فکر می‌کنم آقای نوربخش لغزشی که در مصاحبه‌شان کردند که بدبینی مرا نسبت به جشنواره تایید کرد. من ترجیح می‌دادم مدیر جشنواره چنین حرفی نزند و صرفاً به آینده نگاه کند.

Aria Abolhassani

دوم اینکه گفته‌اند جشنواره جای تکرار نیست و من این حرف را قبول ندارم چون اکنون در برنامه جشنواره چند گروه و هنرمند تکراری دارند. مثلا آقای سالار عقیلی، آقای ساکت و یا آقای شعاری که همگی در حداقل در یکی از دوره‌های بیست و هفتم، بیست هشتم یا بیست و نهم حضور داشتند و خب امسال هم که حاضرند. هرچند شخصاً اشکالی در این نمی‌بینم که برخی هنرمندان در دوره‌های مختلف اجرا داشته باشند، اما منظورم این است که اگر در گذشته کاری شده که شما هم می‌کنید چرا در کار خود آنرا قابل دفاع می‌دانید و برای کسانی که در گذشته انجام داده اند آن را توجیه‌ناپذیر می‌دانید.

شاید این استراتژی برای جلوه جشنواره در اخبار است؟

من کاری ندارم که استراتژی آقای نوربخش چیست، اما اگر در تیمش بودم دوست نداشتم خبرنگاری چنین سوالی را از من بپرسد که اینگونه پاسخ بدهم. برای اینکه اگر ایشان به عنوان نماینده جشنواره حرفی را می‌زنند، و من هم در آن گروه محسوب باشم دیگر نمی‌توانم از هم‌تیمی‌های خودم دفاع کنم. در ضمن ما آنقدر نیز از جشنواره دور نبوده‌ایم که فراموش کرده باشیم آقای نوربخش در اغلب ادوار قبلی هم در بخش داوری و هم شورای سیاست‌گذاری حضور جدی داشته‌اند. به همین دلیل زیرسوال بردن دوره‌های قبلی جشنواره کار خوبی نیست. کار خوب کردن لزوماً با بدکردن همه گذشته نمی‌شود و این استراتژی مورد پسند من نیست.

البته تنها آقای نوربخش دوره‌های قبل جشنوراه موسیقی فجر را زیرسوال نبرده‌اند بلکه آقای هوشنگ کامکار هم گفته‌اند دوره‌های قبلی غیرحرفه‌ای بوده...

بله. آقای هوشنگ کامکار هم جشنواره‌های قبلی را غیرحرفه‌ای دانسته‌اند که بهتر است بگویند کجا، کی، چه کسی و چه چیزی در جشنواره‌های قبلی غیرحرفه‌ای بوده است. باکلی حرف زدن که نمی‌شود جشنواره بهتری داشت و این مسایل تنها آزرده‌خاطری ایجاد می‌کند. کارنامه هر دوره جشنواره را مردم بهتر می‌توانند قضاوت کنند.

آیا هنوز هم بر تصمیم خود هستید؟

بله. سه دلخوری از آقای نوربخش داشتم که در این هفته‌ها ایجاد شد و خوشحالم که همکاری را قبول نکردم. البته مشکل من شخص حمید نوربخش نیست، بلکه پدیده حاشیه‌بازی است که جامعه موسیقی را به فضای فوتبال‌مان شبیه کرده. همه چیز به‌صورت اغراق شده‌ای رسانه‌ای می‌شود که برای جامعه موسیقی ما اصلاً خوب نیست. نه حاشیه‌بازی بلدم، نه دوست دارم در حاشیه‌ها دخیل باشم و نه می‌توانم پاسخگوی حاشیه‌سازی‌ها باشم، پس خوشحالم که امسال هم نیستم.

سومین مساله‌ای هم که فراموش کردم به آن اشاره کنم زیر سوال بردن گذشته بود که به نظر من در این مقطع نباید وارد این صحبت‌ها شد. به نظرم تخریب گذشته از سوی دبیرجشنواره شایسته نبود.

فارغ از این موضوعات، اگر کسی مسئولیتی را قبول می‌کند، حتماً انگیزه‌ای برای پذیرش آن دارد. حال می‌خواهد رضایت مالی باشد، معنوی، وطن‌پرستی، کسب شهرت یا ماجراویی یا هر چیز دیگر. پس دلیلی ندارد که مدام به اینکه ما از کارمان زدیم، جای دیگر که درآمدمان بیشتر بوده، این کار جز دردسر چیزی برایمان ندارد، من فقط آمده‌ام کمک کنم و ... شکل حضورمان را طوری جلوه دهیم که گویی این کار برخلاف میل باطنی بر ما تحمیل شده و یا منتی بر دیگران داریم. با کسانی که چنین نگاهی دارند همکاری نمی‌کنم.

گفت‌وگو: بیتا یاری

کد خبر : ۳۳۷۴۰۴