خبرگزاری کار ایران

تلفیق «مرگ یزدگرد» و آیین‌های جنوب/ آثار بیضایی همچنان می‌درخشند

نمایش‌نامه «مرگ یزدگرد» چند دهه بعد از نگارش همچنان با استقبال هنرمندان جوان و نسل سوم کارگردانان متولد بعد از انقلاب مواجه است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش‌نامه‌های بهرام بیضایی با گذشت چند دهه از تاریخ نگارش و انتشار آن‌ها همچنان با استقبال نسل جوان مواجه است. این روز‌ها نیز تقارنی خوش اتفاق افتاده و نمایش‌نامه «مرگ یزدگرد» توسط هنرمندی جوان - ٢۴ ساله - در تماشاخانه سنگلج، جان دوباره گرفته و روی صحنه می‌رود. تا پایگاه اجراهای بهرام بیضایی در دهه ۴٠ همچنان شاهد ادامه حیات آثارش روی صحنه باشد.

سهیل بابایی، درباره علاقه خود به این نمایشنامه گفت: «مرگ یزد» پروژه پایان نامه لیسانس من بود که از سال اول دانشگاه علاقه داشتم آن را در فضای آکادمیک کار کنم؛ چون محیط خارج از دانشگاه چندان مجال آزمون و خطا نمی‌دهد و محل مناسبی برای کسب تجربه نیست. در دوره دانشجویی کارهای کمدی، رئالیستی، موزیکال و دیگر فضا‌ها را تجربه کردم.

او افزود: پیش از «مرگ یزدگرد» اجرای محیطی از «بندار و بیدخش» کار کردم تا به نوعی با زبان و ویژگی‌های آثار آقای بیضایی آشنا شوم؛ چون معتقدم به این واسطه تجربه و شناخت بهتری بوجود می‌آید. بعد از آن «مرگ یزدگر» با همراهی دانشجویان علاقه‌مند کار شد و در جشنواره آیینی سنتی روی صحنه رفت.

این کارگردان جوان «مرگ یزدگرد» را یکی از بهترین‌ متن‌های بهرام بیضایی و تاریخ ادبیات ایران توصیف کرد و گفت: گرچه این متن؛ وقایعی در زمان ساسانی را روایت می‌کند، ولی قابل تعمیم به کل تاریخ ایران، به‌ویژه تاریخ معاصر است. متن سازماندهی دقیقی دارد و به خوبی مهندسی شده؛ هیچ چیز کم ندارد. تنها نکته‌ای که تا حدودی کارم را سخت کرد، خاطره ذهنی مخاطب از فیلم «مرگ یزدگرد» بود.

بابایی همچنین به زبان نگارشی متن اشاره کرد و ادامه داد: نیاز بود کاری کنیم که اجرای ما جذابیت‌ها و ویژگی‌های متفاوتی را به نمایش بگذارد. به خودم گفتم ما در جامعه امروز زندگی می‌کنم و باید چیزی متناسب با شرایط روز در کار مطرح شود. بر این مبنا تا حدی جسارت به خرج دادیم و سعی کردیم با درنظر گرفتن کاهش تحمل تماشاگر در این دوران، تغییراتی در کار به‌وجود آوردیم. اما فضاسازی اجرا کاملا وفادارانه به متن تغییر کرد.

photo_2016-02-17_11-05-07

او درباره تغییرات ایجاد شده توضیح داد: در اجرای ما روح شاه مقتول در بدن آسیابان، همسر و دخترش حلول می‌کند و ما از طریق آن‌ها با سه زاویه متفاوت از شخصیت شاه آشنا می‌شویم. این ایده هم از روایت‌های موجود در فرهنگ مردم شرق بیرون آمد، چون در این فرهنگ بخصوص شرق آسیا؛ وقتی انسانی کشته می‌شود روح او در محل باقی می‌ماند و تا مدت‌ها با شاهدان ماجرا ارتباط برقرار می‌کند. نکته‌ای که وقتی به نمایش‌نامه «هملت» و ارتباط پدر و پسر در این متن نیز دقت می‌کنیم قابل مشاهده است.

این دانش‌آموخته هنرهای نمایشی بیان کرد: به این ترتیب با ویژگی‌های متفاوت شخصیت، مانند شاه خشمگین، شاه قدرتمند و شاه رئوف و دلسوز مردم مواجه هستیم که در این سه بازیگر تجلی پیدا می‌کند.

کارگردان نمایش «مرگ یزدگرد» خاطرنشان کرد: برای تغییر در اتمسفر کار از آیین‌هایی مانند بادجن جنوب و «زار» کمک گرفتیم و بازیگران در مواقعی به «بابا زار» و «ماما زار» بدل می‌شوند. به نوعی با فضایی آشفته و رازآلود مواجه هستیم و افرادی که به کین‌خواهی پادشاه به خانه آسیابان می‌آیند در واقع وارد چنین فضایی شده‌اند اما خبر ندارند.

بابایی در پاسخ به پرسشی درباره نوع برخورد اساتید و داوران جشنواره دانشگاهی سال گذشته با این نمایش اظهار کرد: اصولا به بافت سنتی متن علاقه داشتم ولی در مقابل اساتید پیشنهاد می‌دادند بازیگرانم کت و شلوار به تن کنند؛ درحالیکه چنین چیزی نمی‌خواستم. «مرگ یزدگرد» یک نمایش‌نامه ایرانی است و به همین دلیل باید به تمام آیین‌ها و سنت‌ها وفادار می‌ماندم. اصلا علاقه نداشتم نمایش به فضایی مانند اجراهای مدرن از «هملت» و «مکبث» تبدیل شود. از طرفی نمی‌خواستم تماشاگر با فضای کلاسیک صرف مواجه باشد.

این هنرمند جوان تصریح کرد: حتی اگر عده‌ای علاقه‌ نداشته باشند «مرگ یزدگرد» گرچه حقیقت تاریخی نیست اما به بخشی از تاریخ این کشور بدل شده.

کارگردان نمایش «مرگ یزدگرد» به دشواری‌های به‌وجود آمده بر سر راه اجرا اشاره کرد و گفت: از همان ابتدا با وضعیت دشواری مواجه شدیم ولی ماجرا از جایی وخیم‌تر شد مثلا بعد از اجرا در جشنواره؛ آخر شب یکی از کارکنان تالار حافظ به من پیشنهاد داد که می‌توانم دکور را در انبار تالار نگهداری کنم ولی چند ماه بعد که مراجعه کردم گفتند دکور ما به همراه دکور دیگر گروه‌ها از انبار تخلیه شده است.

او افزود: از سویی یک هفته مانده به آغاز اجرا‌ها بازیگر ما که برای اجرا همراه با گروهی به انگلستان سفر کرده بود همانجا پناهنده شد و ناچار شدم ایفای نقش مرد آسیابان را برعهده بگیرم.

بابایی در پایان گفت: یکی دیگر از مشکلات ما این است که امروز اگر بازیگر چهره نداشته باشیم کار دیده نمی‌شود. ما یکسال و نیم این نمایش را تمرین کرده‌ایم اما گویا ارزش محسوب نمی‌شود.

کد خبر : ۳۴۷۹۱۰