خبرگزاری کار ایران

چکنواریان در نشست خبری نقاشی‌هایش:

نقاشی‌هایم را نمی‌فروشم

چکنواریان با بیان اینکه هیچ هنرمندی خلق نمی‌کند؛ اظهارکرد: خلاقیت از خداست، هنر مسئله جالبی است و بزرگترین هنرمند خداوند است و ما فقط تقلید می‌کنیم. ممکن است کسی ملودی بنویسد که این ملودی زمینی یا الهی باشد ولی مهم آن است که آن چیزی که باقی می‌ماند ملودی الهی است نه ملودی زمینی که یکبار مصرف است.

 به گزارش خبرنگار ایلنا، لوریس چکنواریان در نشست معرفی آثارش در نمایشگاه نقاشی «نقاشی روی بوم» که امروز (شنبه 28 فروردین ماه) در خانه هنرمندان ایران برگزار شد؛ با بیان اینکه این سومین نمایشگاه نقاشی اوست؛ اظهار کرد: اولین نمایشگاه در گالری شیرین بود و دومین آن را در لس‌آنجلس برگزار کردم. به عقیده من؛ هنرها با هم در ارتباط هستند و اینکه یک هنر را به‌طور حرفه‌ای وارد باشیم؛ کافی‌ست که بتوانیم ارتباط آن را با هنرهای دیگر برقرار کنیم.

او با اشاره به اینکه در گذشته وقتی به نمایشگاه‌های نقاشی می‌رفتم و آثار نقاشی را می‌دیدیم با خود می‌اندیشیدیم چطور می‌شود موسیقی را به نقاشی تبدیل کرد، ادامه داد: همانطور که موسیقی ترکیبی از نت‌هاست نقاشی هم ترکیبی از رنگ‌هاست و من سعی کردم هریک از رنگ‌ها را یکی از ساز‌های موسیقی ببینم و بوسیله رنگ‌ها روی بوم بنوازم.

این هنرمند با اشاره به اینکه 10 سال است که نقاشی می‌کشم؛ گفت: وقتی نمایشگاهم را در لس‌آنجلس برگزار کردم با استقبال خیلی خوبی مواجه شد. البته من نقاش نیستم و حرفه اصلی‌ام آهنگسازی است ولی در این مدت 100 تابلو کشیدم که تعدادی از آنها را اینجا به معرض نمایش گذاشته‌ام.

او همچنین ادامه داد: بعضی از آثار نقاشی‌ام را به یاد مادرم کشیدم. زمانی که او مجبور شد از ارمنستان به دلیل حکومت کمونیستی شوروی فرار کند و به ایران بیاید.

چکنواریان با بیان اینکه قصد داشتم احساس موسیقیایی خودم را با نقاشی روی بوم نشان دهم، تصریح کرد: من به شعر و داستان کوتاه هم علاقه‌مند هستم و امیدوارم در مهرماه بیش از 100 داستان کوتاه که برخی از آنها به زبان انگلیسی و بعضی دیگر فارسی است را به چاپ برسانم. البته این مسئله که داستان به چه زبانی نوشته شود بیشتر به متن آن بستگی دارد.

او همچنین از علاقه‌مندی خود به بازی در تئاتر و سینما گفت و افزود: تصمیم‌ دارم در فیلمی‌که فیلم‌نامه آن را خودم نوشته‌ام و دوست دارم کارگردانش هم خودم باشم؛ بازی کنم درست مانند چارلی‌چاپلین.

آهنگساز فیلم «من ایران را دوست‌دارم» با اشاره به اینکه چون پدرم سالن‌های سینما را می‌ساخت، از کودکی در سینما بزرگ شدم، خاطرنشان کرد: از ابتدا هم دوست داشتم کارگردان شوم. آن زمان با دوربین 8 میلی‌متری کار می‌کردم اما زندگی تغییر کرد و اولویت اول من در زندگی؛ موسیقی شد. با این‌حال بسیار علاقه‌مندم که هنرهای دیگر را نیز یاد بگیرم و تجربه کنم.

چکنواریان با بیان اینکه من با کسی مسابقه ندارم و تنها می‌خواهم حرف خودم را بزنم، عنوان کرد: در این نمایشگاه 50 اثر در اندازه‌های یک در یک و نیم و 80*90 به نمایش درمی‌آید. همچنین صفحه‌های مختلف از آثاری را که قبلا در زمینه موسیقی ساخته‌ام مانند ارکستر فیلارمونیک لندن و پوسترهای آن در این نمایشگاه در معرض دید قرار می‌گیرد.

او گفت: زمانی که سمفونی عشق و امید در تالار وحدت برگزار می‌شد؛ عده‌ای از نقاشان از این سمفونی نقاشی می‌کردند. همانطور که صدا می‌تواند در مردم تاثیر بگذارد؛ نقاشی هم می‌تواند آهنگ داشته باشد. زمانی که نقاشی می‌کشم مانند این است که کودکی می‌خواهد متولد شود.

این آهنگساز با بیان اینکه موسیقی علم بسیار پیچیده‌ای است؛ گفت: برای هیچکس ممکن نیست همه موسیقی را بیاموزد. سبک‌های موسیقی مانند جزایری هستند در اقیانوسی بزرگ و موسیقی تا شنیده نشود؛ ارزشی ندارد.

چکنواریان با اشاره به اینکه من زندانی خانه‌ام هستم و بیشتر اوقات در خانه موسیقی گوش می‌دهم و کتاب می‌خوانم و ممکن است در ماه مدت اندکی هم نقاشی کنم،‌ ابراز کرد: مردم در نقاشی‌هایم نت‌ها هستند و در همه نقاشی‌هایم از علامت‌های موسیقی استفاه کردم.

او با بیان اینکه هیچ هنرمندی خلق نمی‌کند؛ گفت: خلاقیت از آن خداست و بزرگترین هنرمند خداوند است و ما فقط تقلید می‌کنیم. ممکن است کسی ملودی بنویسد که این ملودی زمینی یا الهی باشد ولی مهم آن است که آن چیزی که باقی می‌ماند ملودی الهی است نه ملودی زمینی که یکبار مصرف است.

این هنرمند با بیان اینکه موسیقی اولویت اول زندگی من است،‌ ادامه داد: موسیقی رشته‌ای ناتمام است. ممکن است یک قطعه موسیقی مدت‌ طول‌ها بکشد تا نت‌هایش نوشته شود، اثری که می‌خواهد ماندگار باشد باید بدنه علمی داشته باشد و موسیقی که براساس علم باشد، قوی و پایدار است. موسیقی که براساس احساس باشد؛ ناپایدار است.

چکنواریان با بیان اینکه ممکن است سلیقه‌ها در طول زمان تغییر کند اما فقط موسیقی که براساس علم باشد ماندگار است، ابراز کرد: اشعار حافظ،‌ سعدی و ... به این دلیل که براساس علم است ماندگار شده در حقیقت هنر اگر بر پایه علم نباشد؛ ماندگار نیست.

او با اشاره به اینکه نقاشی‌های من برای فروش نیست؛ گفت: اگر یک موزه یا گالری بخواهد همه آثارم را داشته باشد ممکن است ارائه دهم در غیر اینصورت چون هدفم از نقاشی و داستان‌نویسی پول درآوردن نیست؛ آنها را نمی‌فروشم. برای اینکه بخواهم در کشورهای دیگر هم نمایشگاه برپا کنم نیازمند اسپانسر هستم.

این هنرمند در پایان گفت: من دو صورت دارم یکی گریه است و دیگری خنده؛ اما همیشه ترجیح می‌دهم مردم مرا با صورت خنده ببینند. زمانی که گریه می‌کنم نیازی ندارم کسی من را ببیند.

کد خبر : ۳۶۱۹۹۷