خبرگزاری کار ایران

در نشست نقد، «زندگی همین است» عنوان شد:

یک رمان غیرمعمول و متفاوت

نشست نقد و بررسی رمان «زندگی همین است» نوشته محمدهاشم اکبریانی سه شنبه پنجم مرداد با حضور اسدالله امرایی و مهدی یزدانی خرم، به عنوان منتقد، و با اجرای حسن همایون در موسسه بهاران برگزار شد.

به گزارش ایلنا، در این نشست ابتدا اسدالله امرایی با بیان این نکته که تازه‌ترین اثر محمدهاشم اکبریانی برایم از جهاتی مهم بود، گفت: در این رمان با تجربه‌‌های دیگری روبرو می‌شویم که برای ما مملوس نیست. گویی عمده دغدغه‌ این رمان مرگ و جهان پس از مرگ است. دغدغه‌ای که از قدیم بشر را تعقیب می‌کرده است و می‌کند که بالاخره بعد از مرگ کجا می‌روم و چه می‌شود!

وی در ادامه اظهار داشت: نویسنده «زندگی همین است»  برای خلق روایت مرگ، شخصیتی به نام «مُرده» خلق کرده است که رفتار‌ها و کنش‌های این «مرده»  هیچ شباهتی به شناخت و درکی که از  یک مرده داریم، ندارد. ما در اسطوره‌ها و افسانه‌های به نوعی دیگر با این نوع روایت‌ها روبرو هستیم.

این مترجم با اشاره به این‌که اکبریانی برای روایت این اثر و انتقال خلاقانه‌ی این روایت، بی‌شک آثار مهم  در این حوزه را از نظر گذارانده است بیان کرد: نویسنده «زندگی همین است» برای گرفتن انبوه تلخی و تباهی این اثر داستانی گاه به سوی طنز گرایش پیدا کرده است که البته در مواردی این طنز آن‌طور که باید و شاید جواب نداده است. این طنز‌ها در متن گویی به عنوان یک وقت تنفس در روایت عمل می‌کنند تا مخاطب را برای حمله‌ بعدی آماده کند!

وی تصریح کرد: این روایت، به نوعی مرا یاد روایت‌هایی از خوان رلفو و یا خاطرات خانه‌ اموات فئودور داستایفوسکی می‌اندازد.

همچنین در ادامه‌ این نشست، مهدی یزدانی‌خرم با بیان این‌که امروز عمده دیدگاه‌ها و نظرات درباره‌ کتاب‌ها در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شود و افراد کمتر از گذشته به دورهمی و جلسه‌ حضوری نقد و بررسی تن می‌دهند تصریح کرد: نخستین کتاب محمد هاشم اکبریانی با نام «کاش به کوچه نمی‌رسیدم»  که در دهه‌ هشتاد منتشر شد برایم غافل‌گیر کننده بود؛ از این جهت که ایشان با سابقه شعر و شاعری وارد حوزه‌ داستان‌نویسی شدند. جنس کارهای وی به نحوی است که پر مخاطب نیست و مخاطب خاص دارد که البته منظورم از «پرمخاطب»، لزوما رمان عامه‌پسند نیست.

این رمان‌نویس در ادامه با مروری بر مولفه‌های رمان پرمخاطب تصریح کرد: معمولا  رمان‌هایی که شمار زیادی مخاطب را با  خود همراه می کند، به مولفه‌هایی مانند رابطه‌ علی و معلولی و دال و مدلولی توجه دارند و سعی می‌کنند به این دست باور‌های پیش ساخته‌ ذهنی مخاطب احترام بگذارند. اما نویسنده رمان «زندگی همین است» در این اثر ریسک می‌کند و همه‌ این مولفه‌ها را به کنار می‌گذارد.  رمان «زندگی همین است » ساخت متفاوت و تکه تکه‌ای دارد و نویسنده از امور حسی و عاطفی معنا زدایی می‌کند.

یزدانی خرم در ادامه گفت: البته رمانی از ایشان به نام «عصب کشی» در دست انتشار است که به نظرم  در شمار آثار پر مخاطب خواهد بود.

این روزنامه‌نگار تصریح کرد:  به اعتقاد من رمان «زندگی همین است» به شدت با  مسائل زیست ایرانی در پیوند است. عناصر این داستان را که با دقت نگاه می‌کنید  این در هم پیوستگی به وضوح دیده می‌شود. از سویی می‌بینیم با یک رمان مرگ اندیش روبرو هستیم  و از سویی دیگر بازتاب مناسبات مدرن  جامعه‌ای ایرانی را می‌توان در این رمان دید.

وی ادامه داد: اسطوره‌ها نیز در این اثر حضور دارند و این حضور به نوعی به چالش کشیدن تلقی ایرانی است که به طور خیلی دم دستی با اسطوره‌ها روبرو می‌شوند. همه‌ این‌ها دست به دست هم می‌دهد تا این کابوس را برای راوی و نویسنده اثر بسازند و او در داستانش بازتاب  دهد.

این منتقد ادبی در ادامه با برشمردن انواع مواجهه‌ ادبیات و هنر با مقوله‌ تن، اعم از تن ایدئولوژیک، تن اثیری و... به دیدگاه رئالیستی پرداخت و گفت: رمان  «زندگی همین است» رویکردی رئالیستی به تن دارد و در ادامه به سمت تن اثیری و هدایت‌وار می‌رود و انسان را به یاد صادق هدایت می‌اندازد. در این روایت «مرده» شخصیت  اصلی داستان از هول و هراس پوسیده شدن تنش می‌گوید و از زوال حرف می‌زند و نویسنده با شگردی خلاقانه با در آمخیتن طنز سعی می‌کند این هول و هراس را نشان دهد.

وی در پایان تصریح کرد: این رمان روایتی متفاوت  و تجربه‌گراست و از روش‌های معمول و مرسوم روایت  و داستان‌نویسی فارسی تن می‌زند تا جهان خودش را بسازد و این ریسک بزرگی را به همراه دارد و ممکن است هر کسی این رمان را نخواند و با آن همراه نشود. به اعتقاد من جغرافیای فکری و ذهنی این رمان متفاوت است و نیاز به مخاطب با حوصله و با دانش دارد. این اثر نشان‌گان معنایی گسترده‌ای دارد و همه‌چیز در این روایت در حال تغییر و دگردیسی است.

در ادامه‌ی این بحث اسداالله امرایی نیز تصریح کرد: البته این گوری که راوی در زندگی همین است از آن حرف می‌زند می‌تواند تداعی زندان و سلول انفرادی را هم بکند و از این منظر می‌توان گفت به موازات پوسیده و فرسوده شدن تن، ذهن راوی هم فرسوده و پوسیده می‌شود و از این منظر هم می‌توان این روایت را بررسی و تاویل کرد.

او متذکر شد: این نکته را هم بگویم که با توجه به متن روایت و داستان، به نظرم همین عنوان «زندگی همین است» هم به نوعی مطایبه‌آمیز و طنز‌آمیز است و انگار نویسنده می‌خواهد بگوید  زندگی همین نیست.

همچنین حسن همایون  شاعر و داستان‌نویس  - که اجرای برنامه را بر عهده داست – در سخنانی درباره‌ زمان «زندگی همین است» گفت: «زندگی همین است»،  تازه‌ترین اثر محمد هاشم اکبریانی روایتی معمول نیست. می‌توان گفت  تخیل سورئال، فرروای‌های مدام از واقعیت و تلاش برای خلق فضایی متفاوت از ویژگی‌های این روایت است.

وی در ادامه بیان کرد: «زندگی همین است» از  گزارش حرف‌های دو شخصیت آغاز می‌شود که لحظاتی پیش با هم گپ می‌زدند و به نوعی داستانی‌ست که آغاز آن می‌تواند هر زمانی رخ داده باشد و راوی از میانه‌ داستان را برای مخاطب تعریف می‌کند و در آخر کتاب هم چندان خود را مقید نمی‌داند داستان را با پایان‌بندی قطعی و روشنی ببندد. به نوعی این روایت اصرار دارد قطعیت و حتمیتِ پایان و آغاز مشخص برای رویداد‌ها را به چالش بکشد و در ادامه‌ هم، با روایت ِ رابطه‌ی «طرف» و «یارو» پیش می‌رود  و مدام نام شخصیت‌ها  تغییر می‌کند؛ «طرف» یک «مرده» است توی گور و «یارو» هم «مجری» پرطرفدار تلویزیونی، در ادامه «مرده» نامش به «بی‌فکر»، تغییر می‌کند و «مرد عربده‌کش» هم در ادنباله روایت بدل به «گربه‌ی سوراخ سوراخ» می شود.

وی ادامه داد: دگردیسی مدام در این روایت فقط در  «نام‌ها» نیست، بلکه خرده‌روایت‌های متعددی پیش کشیده می‌شود و داستان تن به روایتی معمول نمی‌دهد. بخشی از این روایت در گورستان سپری می‌شود و  تخیل ِداستان  در توصیف و روایت ِ «قبر» برگرفته از تخیل‌های عامیانه‌ای است.

وی ادامه داد:  از معدود لحظه‌های درخشان در تخیل و توصیف «گور» لحظه‌ای است که «مرده» با استخوانش منظره‌ خانه‌ و خانواده‌ای را بر دیوار گور می‌کشد و یک‌باره آن منظره جان می‌گیرد و سگ‌ها و آدم‌های آن نقاشی حرف می‌زنند.

همایون با بیان این نکته که در خرده‌روایت‌های متعدد رمان، نویسنده مدام  قطعیت‌های معمول را به چالش می‌کشد و از جهانی ناپایدار می‌گوید، گفت: بر خلاف عنوان کتاب که امری قطعی و محتوم را تاکید دارد؛ در واقع  عنوان کتاب « زندگی همین است» تقریبا هیچ ربطی به فضای داستان و روایت ندارد، این داستان می‌توانست نام‌های غریب‌تری داشته باشد،  گزاره‌ کلیشه‌ای «زندگی همین است» برای این روایت نامعمول مناسب نیست.

 این روزنامه‌نگار و شاعر تصریح کرد: در روایت ِ «زندگی همین است»  جهان ِ مردگان و زندگان در هم می‌آمیزد و از رهگذر این نوع روایت مرز تخیل و واقعیت بهم می‌‌ریزد  و با پیش کشیدن  خرده‌روایت‌های متعدد به تدریج داستان شکل می‌گیرد و گویی با شکل‌گیری هر خرده‌روایت، عملا خرده‌روایت قبلی از هم می‌پاشد.

وی ضمن بیان این موضوع که داستان «زندگی همین است» بر اساس خرده‌روایت‌های متعدد شکل می‌گیرد و از شرح و طرح کلان روایت‌ها تن می‌زند، ادامه داد: رمان با خلق  طنز‌های موقعیت جذاب و خلاق، همه‌ مناسبات زیست آدمی را به چالش می‌کشد. در این نوع نوشتار راوی  دستور‌العملی برای زیست ندارد بلکه سعی می‌کند به روایت ِ در آمیخته با هجو و فکاهه‌، موقعیت‌های مختلف زندگی مخاطب را به تفکر در باره موقعیت و وضعیت و زیست خودش وادارد که به اعتقاد من اکبریانی در اجرای این نوع  روایت و خلق طنز‌های موقعیت موفق عمل کرده است.

در پایان این نشست محمد هاشم اکبریانی نویسنده اثر ضمن تشکر از حضار و منتقدان  به پرسشهای حاضران در نشست درباره «زندگی همین است» پاسخ داد.

کد خبر : ۳۹۵۱۰۱