خبرگزاری کار ایران

روزهای سرخوردگی ایوانف/ حضور یک روس در تهران

طراح صحنه نمایش «ایوانُف» به کارگردانی امیررضا کوهستانی؛ با بیان اینکه در اجرای این نمایش شرایط اجتماعی اهمیت زیادی داشت، گفت: نمایش برای اولین اجرا در سال 90 آماده شد. وقتی سایه سنگین سرخوردگی و سکون بر جامعه حاکم بود. اجرای این اثر در این دوره انفعالی نیز تماشاگر را درگیر غمی بزرگ شبیه به غم زمانه می‌کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ «ایوانف» به کارگردانی امیررضا کوهستانی بازاجرایی از نمایش سال 90 است که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است. امیرحسین قدسی (طراح صحنه این نمایش) به خبرنگار ایلنا گفت: من از مخالفان اجرای این روزهای ایوانف در تهران بودم چون به نظرم این نمایش برای امروز نیست و به درد این شرایط نمی‌خورد. ایوانف اجرایی ساکن است که جهان امروز به آن نیاز ندارد.

او تصریح کرد: ایوانف، آن زمان قهرمان بود چون مثل همه آدم‌ها ساکن بود. امروز ایوانف برای آدم‌ها شخصیت قهرمانی نیست. ما الان آدم‌های منفعل را دوست نداریم. آن دوره همه هم‌درد ایوانف بودند و می‌گفتند این سکون منطقی است و چه می‌شود کرد. اما امروز مردم، افراد اهل عمل و اراده را دوست دارند. این انفعال؛ قهرمانی برای آدم‌ها نمی‌سازد و بتی نیست که آدم‌ها دوستش دارشته باشند.

این طراح صحنه با اشاره به اینکه «ایوانف» ایرانی شده اما نام شخصیت‌ها روسی و همان اسامی کاراکترهای داستان چخوف است، گفت:  سال 90 خیلی‌ها گفتند نام‌های خارجی ممکن است باعث شود تماشاگر همراهِ کار نشود چون شخصیت‌ها مثل ایرانی‌ها حرف می‌زنند اما اسم‌ها؛ روسی است. اما ما فکر کردیم قرارداد تئاتر به این امر کمک می‌کند. واقعیت این است که شخصیت‌ها برای نزدیک شدن به تماشاگر باید ایرانی می‌شدند اما فکر می‌کنم اگر اسم‌ها هم ایرانی می‌شد؛ مشکل ممیزی پیدا می‌کرد.

طراح صحنه فیلم «اژدها وارد می‌شود» با بیان اینکه «ایوانف» در همان اجرای اول مشکلاتی پیدا کرد، گفت: همان زمان این کار حدود 10 بار بازبینی رفت تا اینکه امروز هست؛ بشود. زمانه خیلی فرق کرده؛ آن موقع خیلی از مشکل‌ها با اسم خارجی تا حدی حل می‌شد هرچند معتقدم نمایش اصلا مکان ندارد و تمثیلی است.

قدسی با بیان اینکه طراحی صحنه اجرای این‌روزهای تهران تغییری نکرده و همان است که پنج سال پیش در اولین اجرا و بعدا در تور اروپایی وجود داشت، گفت: ایوانف چهار پرده دارد و من و امیررضا کوهستانی باهم طراحی صحنه کردیم.

او تشریح کرد: از این نظر شبیه «اژدها وارد می‌شود» بود، چون وقتی ما کار را شروع کردیم آقای کوهستانی متن را هنوز ننوشته بود، ما ایوانف چخوف را خواندیم و همزمان که روی کار فکر می‌کردیم و جلساتی می‌گذاشتیم و امیررضا کوهستانی هم داشت پرده به پرده می‌نوشت؛ ایده‌اش این بود که شما بگویید چه می‌خواهید و من برایش می‌نویسم، متن و طراحی صحنه تقدم و تاخر نداشته و باهم شکل گرفته است. از این نظر نمی‌توان بین کارگردانی و طراحی تفکیک قائل شد.

قدسی با بیان اینکه مینی‌مال بودن طراحی صحنه ایوانف برای کسانی که کارهای کوهستانی را دیده‌اند چیز عجیبی نیست، گفت: ایوانف شاید شلوغ‌ترین کار او باشد. اصولا طراحی ساده است و تنها چیزی وجود دارد که ضروری است. در ایوانف، چون نیاز است آدم‌ها بنشینند؛ یک مبل دراز و دو طرفه داریم و همه چیز در مرکز صحنه تمام می‌شود و دیگر نیازی به راه رفتن نیست.

طراح صحنه ایوانف، با اشاره به حضور متعدد ملافه‌ها در صحنه اول و غالب بودن رنگ سفید در همه صحنه‌ها گفت: یک ایده کلی بصری در کار وجود دارد؛ اینکه یا یک چیز در صحنه باشد ولی بزرگ، یا اگر چیز کوچکی است خیلی زیاد باشد. این یک قانون کلی است که با آقای کوهستانی برای کار گذاشتیم و سعی کردیم از آن تخطی نکنیم. همانطور که در چند صحنه مبل یا تختی داشتیم که ابعادش از حالت عادی بزرگتر بود. ایده دوم این بود که اگر چیزی مثل ملافه یا چراغ‌های آویزان داریم که موتیف کار است؛ تکثرش زیاد باشد که نتیجه‌اش را هم در کار می‌بینید.

قدسی با اشاره به ایده کانسپت روایی در متن و چرایی سفید بودن همه‌چیز گفت: همه وسایل صحنه در وسط صحنه قرار دارد و اطراف تاریک است؛ کانون و مرکزی وجود دارد که ایوانف همیشه در آن قرار دارد و آدم‌ها در حول و حوش آن می‌آیند و می‌روند که با سکون ایوانف در ارتباط است؛ ایوانف اصولا آدمی است که کاری نمی‌کند.

او با بیان اینکه سکون ایوانف در نتیجه کار هم دیده می‌شود، گفت: جهان حرکت می‌کند و او نمی‌کند. در انتهای پرده دو شخصیت دکتر و آنا(همسر ایوانف) وارد صحنه می‌شوند و واکمن را گوش می‌دهند و آنا متوجه خیانت همسرش می‌شود؛ در این صحنه خود ایوانف را به صورت سایه پشت مبل می‌بینیم اما حرکتی انجام نمی‌دهد. ایده طراحی صحنه در اینجا مبلی بود که روشن می‌شود مثل لایت باکس؛ چراغ‌ها در اسفنج مبل کار گذاشته شده تا تاریکی محض باشد اما تصویر ضد نوری از آدم‌ها ببینیم. انگار هست ولی نیست. هست به واسطه ویدئوهایی که در صحنه می‌بینید که ترجمه اصوات انگلیسی با صدای مانی حقیقی است و انگار ذهن ایوانف است. و نیست چون آدم‌ها او را نمی‌بینند و خودش حرکتی نمی‌کند. روی هیچ چیزی تاثیر نمی‌گذارد و تلاشی برای درست کردن وضعیت نمی‌کند. در سکون و رخوت و در بی‌حرکتی محض است.

قدسی ادامه داد: این چیزی است که تلاش کردیم در کانسپت صحنه و فضای بصری تئاتر هم باشد. تنها چیزی که سکون را از بین می‌برد باد و نسیمی است که گاهی پرده‌ها را و ملافه‌ها را تکان می‌دهد. آن هم برای این است که فضای شاعرانه‌ای دهد. برای همین لحظه‌هایی باد می‌ایستد.

طراح صحنه ایوانف با اشاره به تفاوت پایان ایوانف کوهستانی با نسخه اصلی چخوف گفت: در متن چخوف، ایوانف با تفنگ خودکشی می‌کند اما اینجا پایان بازتر است؛ تصویر خودکشی را نمی‌بینیم چون تصویر آخر با خودکشی فرق زیادی نمی‌کند. ایده تفنگ ابتدایی بود. اوج سکون و فاجعه ایوانف عمقش بیشتر است. شاید زمان چخوف اینکه کسی تفنگ بردارد خودش را بکشد عمق استیصال بود. در ایوانف امروز این وضعیت را نمی‌بینیم که خودش را بکشد اما همه او را ترک می‌کنند و او تنها می‌ماند. ایوانف آدمی است که می‌خواهد تنها باشد و صدای اطرافیانش را نشنود برای همین همیشه هدفون در گوش دارد.

«ایوانف» به کارگردانی امیررضا کوهستانی براساس متنی از آنتوان چخوف؛ با بازی محمدحسن معجونی، نگار جواهریان، رضا بهبودی، سعید چنگیزیان، مهین صدری، وحید آقاپور، محمدرضا نجفی، فریبا کامران، علی باقری و فاطمه فخرایی تا 12 مرداد در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر  روی صحنه است.

کد خبر : ۴۰۳۵۴۴