خبرگزاری کار ایران

کارگردان نمایش «گرگ و میش»:

یک کابوس سوئیسی در مولوی/می‌خواهند تماشاگر را بترسانند

asdasd
کد خبر : ۴۵۳۸۴۳

کریستینا گالبیاتی، نویسنده و کارگردان سوئیسی پرفورمنس «گرگ و میش» گفت: سعی کردیم در این نمایش با استفاده از صدا، افکت‌ها و نور، فضایی را بسازیم که تماشاگر بترسد و حس کند یک کابوس می‌بیند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش «گرگ و میش» کاری از کشور سوئیس است که در جشنواره تئاتر فجر در تالار مولوی روی صحنه رفت؛ پرفورمنسی بدون بازیگر که بر نور و صدا و موسیقی متکی بود و بازخوردهای متفاوتی را برای تماشاگرانش به همراه داشت. برخی آن را پسندیدند و برخی آن را ضعیف خوانده و به شدت به اجرای چنین پرفورمنسی در جشنواره اعتراض کردند.

کریستینا گالبیاتی، یکی از دو نویسنده و کارگردان سوئیسی «گرگ و میش» در ابتدای اجرای اثر در جمع تماشاگران حاضر شده و می‌گوید «این پرفورمنس داستان ندارد؛ دنبال خط داستانی نباشید. بلکه شبیه کابوسی است که یک شب دیده‌اید و وقتی بیدار می‌شوید تنها صدا و نور و حسی را به خاطر دارید.»

گالبیاتی در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ در پاسخ به این سوال که «مخاطب با توجه به تجربیات شخصی کار متفاوتی می‌بیند یعنی گرگ و میش یک پرفورمنس با یک مفهوم ثابت برای همه نیست. چقدر تعمدی بوده و رویش کار شده و می‌خواسته این القا شود؟» گفت: خیلی خوشحالم که هدف نمایش را متوجه شده‌اید. دقیقا همینطور است. هرکدام از تماشاگران تجربه شخصی خودشان را دارند.

این نویسنده و کارگردان ادامه داد: درست است که این نمایش را ما ساختیم و اجرا کردیم اما نیمی از نمایش در ذهن تماشاگر شکل می‌گیرد و خودش آن را می‌سازد. پس نقش تماشاچی در این نمایش ویژه و بزرگ است. یعنی تماشاگر کسی نیست که روی صندلی نشسته باشد و استیج را از دور تماشا کند. تماشاگر جزئی از نمایش است و وارد صحنه شده.

گالبیاتی یادآور شد: در کارهای تئاتر معمول و کلاسیک تماشاگران بیرون صحنه نشسته‌اند اما در «گرگ و میش» که ما اجرا کردیم و کارهای شبیه آن، تماشاچی داخل صحنه است و با ذهنش و تجسمی که می‌کند تئاتر را می‌سازد.

او با اشاره به تحقیق و بررسی روی مساله خواب و رویا گفت: ما اولین باری نیست که از لایه‌های مختلف صدا و نور استفاده در اجرا استفاده می‌کنیم. چیزی که برای من مهم است و به آن توجه می‌کنم این است که هر تماشاگر چطور با این افکت‌ها رابطه برقرار می‌کند. ما قبلا یکسری تحقیقات و بررسی‌هایی راجع به این مساله داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که اجازه بدهیم تماشاچی این پروسه را تجربه کند.

نویسنده و کارگردان «گرگ و میش» ادامه داد: مساله مهم این است که خیلی تماشاگر را نزدیک نکنیم که به صورت مستقیم با این شرایط روبرو شود؛ اگر بخواهیم مستقیما توضیح دهیم چه چیزی در ذهن‌مان است و چه کار می‌خواهیم بکنیم باعث می‌شود تجسم تماشاچی محدود شده و آزادی نداشته باشد که برای خودش تصویر بسازد و در نتیجه خلاقیت‌اش را از دست می‌دهد.

گالبیاتی خاطرنشان کرد: اینطور است که نمایش ما بیشتر روی احساس و تجسمی که در ذهن هرکسی شکل می‌گیرد کار می‌کند؛ بیشتر روی آن مسائل است تا عقل و قدرت تفکر.

او در پاسخ به این سوال که «تماشاگر با نشانه‌های مشترک حس‌های ناخودآگاه مشترک پیدا می‌کند؛ مثل صدای زوزه سگ، زنگ تلفن، باران، صدای عبور ماشین‌ها از دور، تپش قلب در نمایش که همه اینها در شب اتفاق می‌افتد. چقدر از ترس‌های مشترک شناخت داشتید؟» گفت: اگر بخواهی ذهن تماشاچی را باز کنی که آزاد فکر کند، باید یکسری قانون‌های مشخصی مثل همین مثال‌ها بدهی تا بتواند چیزی داشته باشد که رویشان فکر کند.

گالبیاتی ادامه داد: به نوعی صد در صد آگاه بودیم از این مسائل که چیزی را ارائه بدهیم که تماشاگر بترسد و عمدا خیلی هم تعلیق در کار قرار دادیم. مثلا باران و صدای قطره‌های آب برای همه تعریف شده اما می‌دانیم معانی و احساس مختلفی برای هرکس دارد. این مهم است که ما عمدا به نوعی طراحی کردیم که در آن اتمسفر به ایجاد فضای ترس کمک کنیم. برای من به عنوان کارگردان این نقش تنها هدایت مساله بوده است.

او همچنین در پاسخ به این مساله که «تئاتر ایران هم سال‌هاست به فرم می‌پردازد و برای مخاطب ایرانی پرفورمنس مساله ناآشنایی نیست» گفت: توضیحی که در ابتدای نمایش برای معرفی کار دادم عمدی بود چون در اجراهای قبلی برای بعضی از مخاطبان این شیوه از اجرا غیر منتظره بود.

نویسنده و کارگردان «گرگ و میش» یادآور شد: شاید برای بعضی از تماشاگران قبول اینکه چرا یک انسان به عنوان بازیگر در صحنه کار وجود ندارد، خیلی سخت بود. خیلی سعی نکردم راجع به پرفورمنس توضیح دهم و به شما بگویم چه چیزی قرار است ببینند ولی تمام تلاشم این بود که به تماشاگران ضدحال نخورد و ناراحت نشوند.

گالبیاتی درباره میزان آشنایی خود با تئاتر ایران گفت: من اولین بار است که به ایران سفر می‌کنم و زیاد با تئاتر ایران آشنایی ندارم. متاسفانه در تئاتر اروپا زیاد موقعیتی پیش نمی‌آید که بتوانیم تئاترهای ایرانی را ببینیم. فقط دو یا سه کار را از ایران در اروپا دیده‌ام که اجراهایی از امیررضا کوهستانی بوده است.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز