خبرگزاری کار ایران

کیانوش عیاری مطرح کرد:

"بیدارشو آرزو" را ساختم تا آب خوش از گلوی مسئولان پایین نرود

asdasd
کد خبر : ۶۳۶۲۸۳

فیلم سینمایی "بیدارشو آرزو" به کارگردانی کیانوش عیاری که درباره زلزله بم است با حضور مسئولان در خانه هنرمندان به نمایش درآمد

 به گزارش ایلنا، عیاری در ابتدای صحبت‌هایش توضیحاتی راجع به ساخت «بیدار شو آرزو» ارائه کرد و گفت: عذرخواهی می‌کنم که این فیلم از خودِ زلزله بم تلخ‌تر است. «بیدار شو آرزو» چند جایزه از جشنواره فیلم دریافت کرد، اما همان‌جا هم گفتم که این فیلم برای عرضه در فستیوال‌های داخلی و خارجی یا برای اکران عمومی ساخته نشده است. این فیلم را فقط به این منظور ساختم که آب خوش از گلوی مسئولان مرتبط با حوادث غیرمترقبه در کشور پایین نرود. زیرا ایران اساساً روی گسل مهیبی قرار گرفته است که بیشتر نقاط کشور را ترسناک می‌کند.

وی ادامه داد: پس از جشنواره فجر، اصلاً اشتیاقی برای اکران آن نداشتم، صرفاً به‌دلیل حال و روزی که برای برخی تماشاگران پیش می‌آورد. ممکن است تمام تماشاگران فیلمی را نپسندند و سالن را ترک کنند، این دموکراتیک‌ترین نوع برخورد با فیلم است. اما خود من اغلب اوقات وقتی فیلم می‌بینم، به‌ویژه اگر کارگردان آن در سالن باشد، آن مکان را ترک نمی‌کنم. تماشاگر می‌تواند از سالن خارج شود اما نه به این شکلی که حال تماشاگر بد شود. چون در این‌صورت همه چیز برای منِ کارگردان زیر سؤال می‌رود؛ قرار است کسی بیاید فیلمی را ببیند، ولو راجع به یک واقعیت کاملاً دردناک، و بعد حالش بد شود؟ از آن‌طرف قرار نیست من فیلم کمدی بسازم که حال تماشاگر خوب شود، چون آن هم تخصص فوق‌العاده‌ای می‌طلبد که حتی دشوارتر از این نوع فیلم ساختن است. خنداندن سالم و مقدس مردم کار بسیار دشواری است که گاهی اوقات ممکن است اتفاق بیفتد.

کارگردان «خانه پدری» در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: زلزله رودبار رخ داد و زنده‌یاد عباس کیارستمی فیلم خود را ساخت و هیچ‌گونه سوءاستفاده‌ای از آن فاجعه ملی در کارش اتفاق نیفتاد. پس افسوس خوردم که چرا تردید کردم و گمان بردم که اگر فیلمم را بسازم کاری فرصت‌طلبانه کرده‌ام و بهتر است این کار را نکنم. منتظر زلزله بزرگ بعدی نبودم، اما ایران ظاهراً در هر دهه شاهد یک زلزله بزرگ است. زلزله بم که اتفاق افتاد راهی شدم و نتیجه‌ی آن شد «بیدار شو آرزو» که شاید از نظر نوع نگاه ۱۸۰ درجه با فیلم عباس کیارستمی متفاوت باشد. اما هر دو در هر حال یک مساله را مطرح می‌کنند: علاقه به زندگی و اینکه زندگی خواه ناخواه ادامه دارد. متاسفم که این حرف‌های تلخ را درباره فیلمم مطرح کردم، چون جز این حرف‌ها چیزی ندارم که راجع به «بیدار شو آرزو» مطرح کنم.

وی افزود: در زاگرب فستیوالی برای فیلم‌های مستند بلند برگزار می‌شود و «بیدار شو آرزو» نیز به‌عنوان فیلم مستند انتخاب شده بود. یعنی کوششی در ساخت این فیلم انجام شده بود که همراه بود با یک سماجت بیمارگونه مبنی بر اینکه مبادا یک صحنه نمایشی در فیلم باشد و آن‌را از مسیر انتخاب‌شده منحرف کند. همه چیز بر این اساس بود که از واقع‌گرایی تخطی نکنیم. واقع‌گرایی من هم نباید آن‌قدر بیمارگونه باشد که مبادا به سمت و سوی ناتورالیسم حرکت کنیم. یعنی یک نوع واقع‌گرایی که نه برای مستند کردن فیلم، بلکه برای انتقال حس و حال و فضای بم به تماشاگر در پیش گرفته شود و نه چیزی بیشتر از این. به هر حال یک پلان این فیلم هم واقعی نیست و همه چیز ساخته شده است.

عیاری ادامه داد: شاید این اعتراف برای شما شوکه‌کننده باشد اما من هیچ‌گاه به این فکر نمی‌کنم که چه چیزی می‌خواهم بگویم و فیلمی براساس آن بسازم. هرگز سابقه نداشته وارد این وادی شوم که بخواهم مبشر مساله‌ای باشم یا احساس رسالتی داشته باشم. شاید بپرسید مگر می‌شود کسی حرفی برای گفتن نداشته باشد و فیلم بسازد؟ بله، دستکم خودِ من یک نمونه آن هستم. هیچ‌وقت نمی‌دانم در فیلمم چه می‌خواهم بگویم. شاید بپرسید پس چرا و چگونه فیلم می‌سازم؟ سینما برای من اسباب‌بازی دوران بچگی‌ام است. خوشبختانه جوری سرشته شده‌ام که حساسیت‌ها و دغدغه‌هایم ظاهرا به‌درد می‌خورند. من براساس این دغدغه‌ها فیلم می‌سازم که شخصی و متعلق به خودم است. خیلی خوشحالم که دغدغه‌های شخصی‌ام آن‌قدر به انزوای خودم مربوط نمی‌شود که برای دیگران بی‌مصرف باشد.

عیاری در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «بیدار شو آرزو» را برای نمایش خدمات نهادهای مختلف پس از زلزله نساختم. این فیلم ندایی بود که من را جذب بم کرد. زمانی که ده سال سن داشتم و از نظر فنی فقط بلد بودم چراغ را روشن و خاموش کنم، رادیوی خانه را دستکاری کردم تا خبر یک زلزله دروغین را در جمع فامیل پخش کنم و برای من لذت‌بخش بود که برای چند دقیقه تلاطم خانواده را ببینم. این به معنای عشق به ویرانی و کشته شدن انسان‌ها نیست، بلکه زلزله یا قطار دغدغه و وجود من است. طبیعی است که هر کس دغدغه‌ای دارد و من هم به این موارد می‌پردازم. اگر این دغدغه‌ها چیزی به‌عنوان پشتوانه اجتماعی داشته باشند مایه خرسندی من است. پس در بم قصد نداشتم از خدمات نهادهای موجود فیلم بسازم و اصراری هم بر نمایش واقعیت نداشتم و به این نیت به آنجا نرفته بودم. اگر یک جوان هلال احمری را در فیلم می‌بینیم، جزو ملزومات داستانی بود که باید گفته می‌شد، نه به این دلیل که به من چنین چیزی گفته شده باشد.

وی ادامه داد: فیلم‌های زیادی در ارتباط با حوادث غیرمترقبه مثل سیل، زلزله، گردباد و طوفان و.. در آمریکا و دیگر کشورها با رویکرد کاملا قهرمانانه ساخته شده است. این فیلم‌ها با وجود امکانات فوق‌العاده، در تصویر کردن کمک‌های نهادهای دولتی الکن بوده‌اند. حتی به فرض موفق شدن در این کار، من چنین قصدی نداشتم و این به معنای تعارض با هیچ نهادی نبود. من مقید بودم به آنچه باید بیان می‌شد و بس.

عیاری در پایان گفت: مساله زلزله ملکه ذهن من است، نه به‌عنوان یک چیز شیرین بلکه به‌عنوان امری دردناک؛ چطور ممکن است در ایران خانه‌ها بر اثر زلزله فرو بریزند در حالی‌که در ژاپن شاهد ده‌ها برابر زلزله و زلزله‌های شدیدتر هستیم و میزان خسارات انسانی تا این اندازه پایین است. این مسائل برای هر انسانی در هر سنی می‌تواند دغدغه و مشغله باشد. واقعا نمی‌دانم چرا به بم رفتم، انگار که طلبیده شده باشم.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز