حمید جانیپور در گفتگو با ایلنا:
عکاس فرمالیستی هستم / هنر نیاز به تبلیغ ندارد، مسیرش را پیدا میکند
استانبول شباهتهای زیادی به تهران دارد و تهران هم پتانسیل این را دارد که استانبول باشد، در استانبول خیابانی به نام استقلال است که به دلیل تعدد کافه بسیاری از توریستها را تشویق میکند از آن دیدن کنند.
حمید جانیپور به اتفاق روزبه روزبهانی؛ نمایشگاه عکسی تحت عنوان " سوگواری برای خواهر مرده " در گالری مهروا گذاشته که با استقبال مخاطبان هم روبرو شده است.
جانیپور درباره همکاریاش با روزبهانی به خبرنگار ایلنا میگوید: من و روزبه با نگاه متفاوت عکاسانهای که داریم با ایدئولوژی و طرز تفکر شبیه به هم توانستیم بهرغم بسیاری از دوستان که در حوزه تجسمی نمیتوانند کنار هم باشند، با هم کار کنیم. ما مدتها بدون اینکه روی هم تاثیر بگذاریم کارمان را با رفاقت پیش بردیم. در عکسها کاملا تفاوت دیدگاه من و روزبه مشخص است ولی این تفاوتها اتفاقا ما را تشویق میکند که با هم کار کنیم و الویتمان این است که حتما سالی یک نمایشگاه با هم داشته باشیم، ما با هم پروپوزال تعریف کردهایم که بتوانیم در سالهای آینده کارمان را قوام ببخشیم.
این عکاس؛ یک دست نبودن نمایشگاه " سوگواری برای خواهر مرده " به لحاظ تصویر را نه تنها نقطه ضعف این نمایشگاه نمیداند که آن را اتفاق مثبتی ارزیابی میکند که به واسطه آن میشود به ذائقههای مختلف پاسخ داد: من فکر میکنم این اتفاق میتواند مخاطب را از شرطی بودن نجات دهد و سلیقه مخاطب را پرورش دهد. من و روزبه با اینکه همواره سعی کردهایم قانونشکن نباشیم اما قوانین را کاملا آوانگارد دنبال کردیم، در واقع ما همیشه خلاف جهت آب شنا کردیم، این آوانگارد بودن باعثمیشود مخاطب بیشتری را نیز کاور کنیم.
این عکاس علاقه دارد بیشتر مخاطبینش مردم عادی باشند و در این باره میگوید: من همیشه علاقه داشتم عکسهای ارزانی را ارائه دهم تا همه مردم بتوانند قدرت خرید داشته باشند و اعتقادم این است که بهتر است آثار من روی در و دیوار خونههای مردم باشد تا اینکه یک کلکسیونر بیاید و عکس من را بخرد و چند سال دیگر ببیند من چه مرتبهای دارم و آن را به دو برابر قیمت بفروشد.
او میگوید: همیشه وقتی به شاعری مانند سعدی میاندیشم به این فکر میکنم که چه اتفاقی افتاده که بعد از این همه سال هنوز هم این شاعر زنده است و بسیاری از جوانها برای اینکه حس خود را منتقل کنند از اشعار او استفاده میکنند، درست است که یک سری هنرمند و افراد خاص هستند که از نمایشگاههای ما دیدن میکنند اما علاقه من این است که بتوانم مردم عام را به گالریها بکشانم و آنها را با این لذت شریک کنم، دلم نمیخواهد اثر را داشته باشم که سالها در کشوی میزم خاک میخورد، دوست دارم این لذت را در اختیار همه قرار دهم تا آنها هم با هنرهای مختلف آشنا شوند و اگر لذتی وجود دارد همه با هم در آن شریک باشیم.
جانیپور درباره چرایی سیاه و سفید بودن آثارش در " سوگواری برای خواهر مرده " میگوید: من رنگ را دوست ندارم، رنگ شاید جذابیت بصری آثار را بیش تر کند اما به نظر من باعثمی شود مخاطب به مضمون توجه زیادی نکند و محتوا را فراموش کند، شاید اگر رنگ از عکس گرفته نشود به لحاظ زیبایی شناسی بصری به اثر لطمه بزند اما برای من همیشه مضمون حرف اول را میزد به دور از مسائل چشم نواز، به طور کلی میتوانم بگویم من عکاس فرمالیستی هستم.
این عکاس دغدغه خود را در فرم بیشتر از رنگ میداند و میگوید: دوست دارم عکسهایم برای لحظاتی هم که شده تماشاگر را به فکر وا دارد و رنگ و لعابش باعثنشود اصل و موضوع را فراموش کند.
این هنرمند درباره مضمون این نمایشگاه و اینکه همه عکسها در استانبول گرفته شده؛ میگوید: به نظر من استانبول شباهتهای زیادی به تهران دارد و تهران هم پتانسیل این را دارد که استانبول باشد، در استانبول خیابانی به نام استقلال است که به دلیل تعدد کافه بسیاری از توریستها را تشویق میکند از آن دیدن کنند. بسیاری از توریستها برای شناسایی فرهنگ و مردم به آنجا میروند اما متاسفانه اکثر ایرانیها برای خرید به این کشور و این شهر میآیند. این مسئله بد نیست اما اگر صرفا هدف این باشد که در چنین شهری صرفا خرید کنیم ناراحت کننده است. ما تهران را خواهرزاده استانبول میدانیم و از اینکه ایرانیها آنجا را مدینه فاضله میدانند غمگین میشویم، به همین خاطر دوست داشتیم که این حسها را در قالب عکس به همه ایرانیها نشان دهیم.
این عکاس استقبال از نمایشگاه را بسیار خوب میداند و میگوید: خدا را شکر حالا دیگر دغدغه این را نداریم که مردم برای دیدن نمایشگاههایمان نیایند. نمایشگاه خوب بازدید شد و فروش خوبی هم داشت.
او در پایان هنر را بینیاز از تبلیغ میداند و میگوید: هنر نیاز به تبلیغ ندارد و خودش راهش را پیدا میکند.
نمایشگاه " سوگواری برای خواهر مرده " از ۷ شهریور تا ۱۷ شهریور در گالری مهروا درحال برگزاری است.