خبرگزاری کار ایران

این بار کج است؛

ایوانکوویچ، آتشی در انبار سرخ‌ها !

شاید برخی هواداران سرخ‌ انتظار حضور برانکو ایوانکوویچ در ایران و نشستن روی نیمکت پرسپولیس را دارند، اشتباهی که ممکن است اوضاع باشگاه را ویران‌تر کند.

نتایج ضعیف پرسپولیس از ابتدای فصل کار را برای علی دایی چنان سخت کرد که عمر او در سال دوم حضورش روی نیمکت سرخ‌ها فقط به 7 هفته رسید و به دنبال آن حمید رضا سیاسی دست به حرکتی انتحاری زد تا شهریار راهی خانه شود و همبازی سابق‌ و البته منتقد جدی‌ آن روزهایش عنان کار را در دست بگیرد.

در مسلخ سرخ ...

حمید درخشان که با ادعای «نسخه‌ شفابخش» به اردوگاه سرخ‌ها گام گذاشته بود، خیلی زود متوجه شد پا به چه مسلخی گذاشته و راهی هم برای گریز ندارد. او در نخستین دیداری که روی نیمکت سرخ‌ها نشست با نفت مسجد سلیمان در ورزشگاه آزادی تن به تساوی یک بر یک داد تا از همان آغاز شروع خوبی نداشته باشد، هر چند پیروزی در دربی 79 آن‌هم 10 نفره بارقه‌های امید را در بین مدیران باشگاه و البته هواداران دوآتشه تیم زنده کرد ولی تا رستگاری راه زیادی مانده بود.

دربی 79

سریال شکست‌ها خیلی زود از راه رسید. سرخ‌ها که راه‌آهن و استقلال‌خوزستان را در هفته‌های نهم و دهم برده بودند به سپاهان که رسیدند دستمال‌های سفید را در فولادشهر بالا بردند و اصفهان را با سریع‌ترین پرواز به مقصد تهران آن‌هم با دست‌های خالی ترک کردند تا به زمین سفت رسیده باشند. نوسان در نتیجه‌گیری تا دربی 79 ادامه داشت تا نیم‌فصلی پرحاشیه برای سرخ‌ها به پایان برسد، آن‌هم با حلاوت بردن مهم‌ترین دربی چند سال اخیر پایتخت.

رنگ و بوی اعتراض

داستان نیم‌ فصل دوم خیلی دردناک‌تر از چیزی بود که درخشان انتظارش را داشت. 4 شکست متوالی در هفته‌های شانزدهم تا نوزدهم مقابل نفت‌تهران، فولاد خوزستان، ذوب‌آهن اصفهان و البته ملوانان انزلی‌چی رویاهای هواداران سرخ را بر باد داد تا سکوها رنگ و بوی اعتراض به خود بگیرد. آنها از چاله به چاه افتاده بودند.

یک «زندانی»

راه برگشت مسدود بود و بدتر اینکه یک «زندانی» هم در این بین داده بودند. حمید رضا سیاسی که حالا ردای مدیرعاملی را بر تن کرده بود، شیرینی پایین‌‌آمدن جایگاه‌اش در باشگاه را نخورده با دست‌بند به اوین منتقل شد تا هیاهویی عجیب در اردوگاه‌سرخ‌ها به راه بیفتد. البته این هیاهو خیلی زود با بردن پدیده در مشهد فروکش کرد تا کمی باد به پرچم سرخ‌ها بوزد.

اوج هنر درخشان

پرسپولیس با تساوی بدون‌گل با صبای‌قم خیلی زود درگیر لیگ‌قهرمانان‌آسیا شد که البته اوج هنر درخشان با سرخ‌ها در این رقابت‌ها رقم خورد. پیروزی خیره‌کننده 3 بر صفر مقابل لخویا در ورزشگاه‌آزادی هواداران و کادر فنی این تیم را از خود بی خود کرد چنان که انگار فاتح لیگ‌قهرمانان شده‌اند، هر چند برخی از شانسی‌بودن این برد هم سخن به میان آوردند اما سرخ‌ها در تاشکند هم دست به کار بزرگی زدند تا نشان دهند در آسیا داستانی متفاوت را روایت می‌کنند.

ساحل آرامش

پیروزی یک بر صفر مقابل بنیادکار و 6 امتیازی شدن تیم و  تکیه زدن بر صدر جدول بدون‌شک کار بزرگی بود که تیمی شکست‌خورده در لیگ‌داخلی در آسیا انجام داد. باید بدون حب و بغض اعتراف کرد درخشان و تیمش کشتی به گل نشسته‌ای را تا حوالی ساحل آرامش رساندند که کمتر هواداری حتی فکرش را می‌کرد.

کاش این پایان ماجرا بود و روزهای برفی ازراه نمی‌رسید ولی پرسپولیس 93 قرار نبود رنگ آرامش به خود ببیند. پرسپولیس در بازگشت از آسیا در بازی برگشت مقابل تراکتورسازان تبریزی صف‌آرایی کرد و این بار در تبریز هم شکست خورد تا قرمزها هر 2 بازی لیگ را به ترک‌ها ببازند.

آژیر قرمز

آژیر قرمز بار دیگر برای درخشان به صدا در آمده بود. او باید تیمش را در هفته بیست و سوم به مسجد سلیمان می‌برد. به بهانه بازی در آسیا رایزنی‌های زیادی کردند تا به این شهر سفر نکنند ولی ناچار شدند به قانون تمکین کنند و در بازی عجیبی که حاضران در ورزشگاه بهنام محمدی این شهر دیدند دو تیم به تساوی 2 بر 2 رضایت دادند که البته حاشیه‌های بازی بر متن غلبه کرد تا سرخ‌ها با سر شکسته گابریل به تهران برگردند و یکی از مهترین مهره‌های خود را از دست بدهند.

سایه برانکو

بازی با النصر در ریاض در پیش بود و سرخ‌ها با تیمی ناقص به سرزمین وحی سفر کردند. سفری که چندان به کام سرخ‌پوشان نبود. شاگردان درخشان در دیداری پر انتقاد 3 بر صفر باختند تا در آسیا هم ترمز این تیم کشیده شود. کار روز به روز سخت‌تر می‌شد. توقف مقابل راه‌آهن بار دیگر سکوهای آزادی را در هیاهو و شعارهای رنگی هواداران معترض گم کرد تا درخشان سایه برانکو را روی نیمکت تیمش احساس کند.

و بالاخره استعفا ...

دیگر طاقت درخشان هم طاق شد.او هم به بن‌بست رسید، مثل سرمربیان پیش از خود. این تیم پرسپولیس شخصیت گذشته خود را از دست داده و حالا به تیمی معمولی و دست‌یافتنی حتی برای قعرنشینان لیگ بدل شده و در این شرایط کار روی نیمکت تیم سخت‌تر از هر زمان دیگری است. درخشان این‌بار در سومین حضورش به عنوان سرمربی سرخ‌ها فقط 7 ماه فرصت یافت تا اندیشه‌های خود را در تیم سرخ‌پوش پایتخت پیاده کند ولی نه تنها تیمی نساخت که ویرانه‌ای را تحویل نفر بعدی خواهد داد. کار برای جانشین درخشان چنان سخت است که باید تیمی از نو بسازد آن هم با بازیکنانی معمولی که حتی جایی در فهرست 40 نفره تیم ملی هم ندارند به جز یک بازیکن که انتخاب او هم کم‌حاشیه نیست!

برانکو،‌ گزینه‌ای بدون کاریزما!

قهرمانی با تیم ملی امید ایران در بازی‌های آسیایی 2002، عنوان سومی در جام ملت‌های 2004، قهرمانی در مسابقات غرب آسیا و البته اوج کار صعود راحت و مقتدرانه به جام جهانی 2006 از برانکو ایوانکوویچ در ایران قهرمانی خاطره‌ساز ساخت تا پس از ترک ایران بعد از جام‌جهانی همیشه یک‌پای ثابت گمانه‌زنی‌ها برای هدایت تیم‌های ایرانی باشد. در این سال‌ها بارها نام او را به عنوان سرمربی آینده تیم ملی ایران  و برخی از باشگاه‌های مطرح ایرانی بشنویم ولی به دلیل بدهی‌مالیاتی بالای این مربی‌کروات هرگز این اتفاق نیفتاده تا راه‌ها برای حضور دوباره مرد خاطره‌ساز به بن‌بست برسد اما این بار به نظر مسیرها هموارتر از قبل است. شاید یک مذاکره جدی و البته رسمی فاصله تا آمدن دستیار سابق بلاژویچ باقی مانده و نژادفلاح باید به استانبول برود تا او را با بدهی 450 میلیونی‌اش روی سر و دست به ایران برگردانند، بلکه اردوگاه سرخ‌ها را از نابودی کامل نجات دهند.

مردی برای روزهای آفتابی

دل‌خوشی مدیران باشگاه پرسپولیس شاید کمی افراط و تفریط داشته باشد چراکه در این برهه از زمان این تیم چنان از درون دچار فروپاشی شده که جمع کردن آن از هر مربی‌ ساخته نیست و کارنامه برانکو هم نشان داده که مرد روزهای سخت نیست، چراکه او با تیم ملی ایران هم وقتی به سختی مسیر خورد نتوانست گره‌ای از کار باز کند و قافیه را چنان باخت که حتی به ایران هم برنگشت. او را باید مرد روزهای آفتابی تیم ملی ایران دانست چراکه وارث تیمی ساخته و مهیا شده توسط بلاژویچ بود که همین موضوع کمک شایانی به موفقیت مرد کروات کرد.

راه هموار

البته مروری بر سابقه این مربی کروات در ایران به خوبی راه را برای تصمیم‌‌سازی مدیران سرخ هموار می‌کند. در دوره برانکو بارها شاهد بازیکن‌سالاری و اتخاذ تصمیمات از جایی بالاتر از نیمکت تیم بودیم که او نه تنها نمی‌توانست مقاومتی بکند بلکه بحرانی داخلی را در تیم به راه می‌انداخت.

نسخه ای متفاوت

شاید یاد کردن از درگیری‌ رحمان رضایی و علی بداوی در زمین مسابقه و سیلی زدن به هم در جام ملت های 2004 که تیم را به شرایط بحرانی رساند یا داستان جام جهانی 2006 و نیمکت‌نشین کردن علی دایی مشتی نمونه خروار است که می‌توان گفت برانکو شخصیتی کاریزماتیک ندارد که در حال حاضر بتواند شیرازه پرسپولیس را جمع و جور کند. این تیم به نسخه‌ای متفاوت‌تر نیاز دارد تا اردوگاه سرخ‌ها متشنج‌تر از قبل نشود....

مهدی شمشیری

کد خبر : ۲۶۳۷۲۸