خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از افشین حبیب زاده:

نگاهی گذرا به جنبش کارگری درایران/ قسمت چهارم: کارگران پس از رضاخان

asdasd
کد خبر : ۴۷۸۱۷۵

«افشین حبیب‌زاده» عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار و علی‌البدل نخست چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، از مدتی قبل نگارش سلسله یادداشتی در رابطه با وضعیت جنبش کارگری ایران در فاصله دو رخداد انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، آغاز کرده است که قرار است به تدریج در ایلنا منتشر شود.

ایلنا، «افشین حبیب‌زاده» عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار و علی‌البدل نخست چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، از مدتی قبل نگارش سلسله یادداشتی در رابطه با وضعیت جنبش کارگری ایران در فاصله دو رخداد انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، آغاز کرده است.

انتشار این یادداشت‌ها که اکنون نوبت قسمت چهارم آن رسیده است، از مدتی قبل تحت عنوان «نگاهی گذرا به جنبش کارگری درایران/ ازآغازتاوقوع انقلاب اسلامی» در بخش کارگری خبرگزاری کار ایران آغاز شده‌است.

متن کامل قسمت چهارم این یادداشت که «جنبش کارگری پس ازرضاخان تا ۱۳۳۲» نامدارد به شرح ذیل است:

با سقوط رضاشاه (۱۳۲۰ه. ش.) و باز شدن فضای سیاسی کشور جنبش کارگری فرصت یافت تا بار دیگر در عرصه جامعه ظهور یابد و به احیاء خود بپردازد. کانون‌این فعالیت‌ها نیز آذربایجان بود. در این دوران به جهت فعالیت گسترده حزب توده پس از پیدایش در سال ۱۳۲۱ و اعمال فعالیت‌‌های سازماندهی شده می‌توان بخش‌‌هایی از جنبش را متأثر از آن دانست. امّا فعالیت تشکل های غیر توده‌ای نیز در این سال‌ها قابل توجّه می‌باشد. تشکل های غیر توده‌ای توانستند با حمایت قوام السّلطنه در سال ۱۳۲۵ هدایت تشکل های کارگری را به دست گیرند. سال‌های بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ یعنی وقوع کودتا سال‌های اوج گیری فعالیت تشکل های کارگری بود. در این دوران تشکل های توده‌ای و غیر توده‌ای با تناوب افت و خیز قدرتشان به دلایل سیاسی متعدد هدایت تشکل ها کارگری را بر عهده داشتند.

در ابتدا به جهت مخالفت حزب توده با فعالیت اتحادیه‌ای یکی از فعالان کارگری به نام یوسف افتخاری که گرایش ضد شوروی داشت اقدام به تشکیل «اتحادیه کارگران و برزگران‌ایران» در سال ۱۳۲۰ نمود و حزب توده نیز جهت مقابله «شورای متحده‌ایالتی اتحادیه کارگران و زحمتکشان آذربایجان» را تأسیس نمود.‌ این مخالفت‌‌ها در برخی شهر‌های دیگر از جمله اصفهان نیز وجود داشت.

با روی کار آمدن جبهه ملّی، حزب توده بار دیگر به مقابله با اتحادیه‌‌های وابسته به دولت پرداخت و اعتصاباتی نیز به راه انداخت و در نهایت در سال ۱۳۲۳ به همراه «شورای مرکزی اتحادیه‌‌های کارگران‌ایران» که در سال ۱۳۲۰ توسط حزب توده تشکیل شده بود و رهبران اتحادیه کارگران و برزگران و اتحادیه زحمتکشان‌ایران و کانون کارگران راه آهن، «شورای متحده مرکزی اتحادیه‌‌های کارگران و زحمتکشان‌ایران» را بوجود آورد. یکی از اهداف‌ این شورا نفوذ در قدرت سیاسی بود. با به قدرت رسیدن قوام‌این شورا مجدداً قدرت گرفت. به جهت توافقات بر سر تخلیه آذربایجان توسط روس‌ها و با افزایش اعتصابات در خوزستان از ادامه فعالیت‌این شورا جلوگیری به عمل آمد. با روی کار آمدن هژیر نیز مجدداً فضا برای فعالیت حزب توده باز شد که با سوء قصد به جان شاه در سال ۱۳۲۷ به طور کلّی از فعالیت حزب توده در سراسر کشور جلوگیری به عمل آمد. با حضور دکتر مصدّق بر مسند قدرت فعالیت حزب توده مجدداً آغاز شد. امّا با کودتای مرداد سال ۱۳۳۲ فعالیت نیرو‌های سیاسی هوادار طبقه کارگر و اتحادیه‌‌های کارگری پایان یافت. درطول این مدت حزب توده تقریباً یکه تاز میدان فعالیت‌‌های کارگری طی سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ می‌باشد.

 سفیر انگلیس در یادداشتی برای وزارت امور خارجه وضعیت کارگری دراین دوره را چنین جمع بندی کرد. «یکی از خصوصیات زندگی سیاسی‌ایران در ماه‌های اخیر ظهور چندین اتحادیه در سراسر کشور بویژه در شمال اصفهان و تهران بود... حزب توده که از بسیاری جهات مورد حمایت روس‌هاست همچنان تنها حزب مقتدر کشور است.»

دراین دوره بود که زمینه تدوین پیشرفته ترین قانون کارتوسّط احمد قوام فراهم گردید. براساس‌این قانون که در سال ۱۳۲۵ به تصویب رسید کارگران به بخش قابل توجّهی از حقوق خود می‌توانستند دست یابند.

به گفته سیاحی خارجی «... احمد قوام در اردیبهشت ۱۳۲۵ پیشرفته ترین قانون کار در خاور میانه را تصویب کرد. قانون کار جدید وعده داد که حداقل دستمزد را براساس قیمت محلی مواد غذایی تعیین کند. استخدام کودکان را ممنوع سازد. ساعات کار روزانه را به هشت ساعت برساند. پرداخت حقوق روز‌های جمعه و شش روز تعطیلی سالانه از جمله روز کارگر را اجرا کند و به اتحادیه‌‌ها اجازه تشکل و مذاکره با مدیریت را بدهد.»

 جنبش کارگری در شهر‌های دیگر از جمله تهران، اصفهان، چالوس و ساری نیز پس از سقوط رضاخان به سازمان دهی خود پرداخت و برخی از فعالین آن در تهران گرد هم آمده و «شورای کارگران متحد» را تشکیل دادند. که‌این شورا بعد‌ها در سال ۱۳۲۳ به همراه سه شورای دیگر اقدام به تشکیل «شورای متحده مرکزی» که پیش از‌این توضیح داده شد نمودند.

یکی از علل افزایش اعتصابات در طول‌این سال‌ها وضعیت ناگوار اقتصادی طبقه کارگر می‌باشد. چرا که براساس آمار‌های موجود شاخص هزینه زندگی از ۴۷۲ در سال‌های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ به ۱۰۳۰در سال‌های ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ افزایش یافته است و گفته می‌شود در سراسر دوره بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ تعداد سالانه اعتصاب‌های بزرگ با میزان تورّم در این سال‌ها مطابقت نزدیک دارد.

یرواند آبرا‌هامیان دلایل رشد سریع جنبش کارگری بین سال‌های ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۶ را خصوصاً در کارخانجات نساجی اصفهان و صنعت نفت خوزستان را از قرار ذیل عنوان می‌کند: عدم هماهنگی میان رشد قیمت‌ کالا‌ها و دستمزد ، افزایش ساعات کار ، سخت بودن شرایط کار. او معتقد است آنچه در این دو شهر باعث شکل گیری‌این جنبش گردید فعالیت حزب توده در این شهر‌ها بود که سعی نمودند با سازمان دادن به کارگران و فعالیت تشکیلاتی موجب فعالیت جنبش کارگری شوند. موارد مورد اشاره باعث شد کارگران دست به اعتصاب زده و مقامات محلی نیز جهت جلوگیری از اغتشاش و شورش‌‌های شهری با کارفرمایان مذاکره نمودند که نیاز‌های آنان را پاسخ دهند. نیاز‌ها عبارت بودند از: کاهش ساعت کار، افزایش دستمزد، نرخ‌های ویژه برای اضافه کاری، ممنوعیت کار کودکان، آزمایش پزشکی ما‌هانه و برخی موارد دیگر.

به هر حال می‌توان نتیجه گرفت دو علّت در پیدایش و یا گسترش جنبش کارگری و افول آن نقش داشته اند. موضوعات صنفی به گونه ای که افزایش فشار‌های شغلی و معیشتی باعث رشد جنبش و تأمین آن به نوعی آرامش را در پی داشت. وموضوعات سیاسی مانند حمایت احزاب سیاسی به جهت بهره برداری سیاسی و بدست گرفتن قدرت یا حفظ آن.

همچنین نباید فراموش کرد که توسعه صنعتی رضاخان طی دهه ۱۳۱۰ منجر به‌ایجاد طبقه جدیدی از کارگران شد. از‌این طبقه جدید گفته می‌شود تا سال ۱۳۲۰ حدود ۵۰۰۰۰نفر در کارخانه‌‌های بزرگ مشغول به کار شدند و نزدیک به ۰۰۰/۱۲۰نفر نیز در سایر رشته‌‌ها و کارگاه‌‌های کوچک که توانست نقش به سزایی را در تحولات کارگری سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲‌ایفا نماید.

پس از کشته شدن رزم آرا در ۱۸ فروردین ۱۳۳۰ مجلس مصدّق را به عنوان نخست وزیر برگزید. مأموریت او در این انتخاب اجرای قانون ملّی شدن صنعت نفت بود. اگرچه دکتر محمّد مصدّق به اتحادیه‌‌های کارگری توجّه ویژه‌ای نداشت، امّا چون از موضوعات ملّی حمایت می‌نمود و در پی منافع ملّی بود مورد توجه اقشار مختلف جامعه از جمله طبقه کارگر بود. امّا به علّت عدم توجّه مصدّق به اتحادیه‌‌های کارگری، کنگره اتحادیه‌‌های کارگری‌ایران آشکارا از دکتر مصدّق و سیاست‌های او انتقاد کرد. با این حال رابطه کارگران با دولت مصدق همچنان رابطه خوبی بود. عده‌ای معتقدند که دلیل استواری روابط دولت مصدّق با کارگران‌ایران در بحران‌های مدّت نخست وزیری وی اشتیاق کارگران برای اجابت به درخواست مصدّق بود که برای‌اینکه دولت را شرمنده نکنند دست به اعتصاب نزدند.

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز